روشنک آسترکی – با گذشت یک ماه از آغاز تظاهرات سراسری در ایران همچنان تعداد زیادی از بازداشتشدگان این اعتراضات در زندان بسر میبرند. بر اساس گزارشها تا کنون بیش از ۳۰۰۰ نفر در ارتباط با اعتراضات سراسری در ایران بازداشت شدهاند و در این مدت مشخص شده که دست کم ۵ تن از بازداشتشدگان در زندان یا بازداشتگاه جان باختهاند.
سینا قنبری جوان ۲۳ سالهای است که پیکر بیجانش در حالی که یک کیسه زباله سیاه دور گردنش بود در بند قرنطینه زندان اوین پیدا شد. مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند.
سارو قهرمانی جوان ۲۴سالهای است که اداره اطلاعات سنندج پیکر او را پس از ۱۰روز بازداشت به خانواده وی تحویل داد. به گفته مادر وی آثار شکنجه و ضرب وشتم بر روی گردن و سر و پشت وی مشخص بود.
علی پولادی یکی دیگر از بازداشتشدگان تظاهرات سراسری که روز ۲۲ دی توسط ماموران انتظامی چالوس بازداشت و به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در همین بازداشتگاه به مرگ مشکوک جان سپرد. صبح روز ۲۳ دی ماموران انتظامی به خانواده پولادی اطلاع دادند که برای گرفتن پیکر فرزند خود به اداره اطلاعات مراجعه کنند. به گفته برادر علی پولادی، برادرش بیماری خاصی نداشته و در زمان بازداشت سالم بوده است.
وحید حیدری جانباختهی دیگر اعتراضات سراسری در زندان است. در حالی که وحید حیدری در بازداشت نیروی انتظامی شهر اراک بسر میبرد به دلایل نامعلوم درگذشت و مقامات قضایی عنوان کردند این جوان معتاد بوده است در حالی که آشنایان او از آثار ضرب و شتم و وجود یک شکاف عمیق در سر این جوان خبر داده و اعتیاد او را رد می کنند.
یکی دیگر ازکسانی که در زمان بازداشت در شهر اراک جان باخت شهاب ابطحی است. جسد او در حالی که آثار ضربات متعدد باتوم بر آن دیده میشد، در اقدامی کمسابقه، روبروی در خانه پدری او رها شده بود. قاسم عبداللهی رئیس کل دادگستری استان مرکزی، اعلام کرد که مرگ این فرد «ارتباطی با ناآرامیهای اخیر ندارد و این فرد به دلیل تزریق مواد مخدر جان باخته است.»
در حالی که محسنی اژهای سخنگوی قوه قضاییه نیز بر معتاد بودن بازداشتشدگانِ جان باخته تاکید کرده اما نه این موضوع برای افکار عمومی قابل پذیرش است و نه بازداشتشدگانی که آزاد شدهاند این ادعا را تایید میکنند.
در همین حال افزوده شدن بر تعداد بازداشتشدگانی که در زندان یا بازداشتگاه نیروی انتظامی و اطلاعات جان باختهاند نگرانی نسبت به وضعیت آنها را به شدت افزایش داده است.
دارویی که باعث مسمومیت و بیهوشی بازداشتشدگان میشود
پیشتر یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری در گفتگو با کیهان لندن موضوع خودکشی سینا قنبری را رد کرده و گفته بود سینا قنبری جوانی سرحال و با روحیه بود و اصلا شباهتی به افراد معتاد نداشت. این بازداشتی اعتراضات سراسری همچنین از توزیع قرص متادون در بند قرنطینه زندان اوین توسط مسئولان بهداری خبر داده بود.
این موضوع را بعدا محمود صادقی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز تایید کرده و در توییتی نوشت: «طبق اعلام بستگان یکی از بازداشتشدگان که در زندان فوت کرد، او طی تماس با خانوادهاش اظهار داشته مسئولان او و دیگر بازداشتیها را مجبور به خوردن قرصهایی میکردند که حالشان را بد میکرده.»
اکنون با گذشت چند هفته از اعتراضات سراسری برخی بازداشتشدگان آزاد شده نیز توزیع داروهای مخدر از سوی بهداری زندان اوین میان بازداشتشدگان را تایید میکنند.
محمد یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری در گفتگو با کیهان لندن میگوید بهداری قرصهایی را در اختیار کسانی که اظهار درد یا سرماخوردگی می کردند قرار میداد که این قرص حال بازداشتشدگان را بدتر میکرد: «من کاملا به خاطر دارم که روز پنجشنبه و جمعه، ۱۴ و ۱۵ دیماه، که میگفتند بهداری هم تعطیل است یک پرستاری آنجا بود که وقتی هر کدام از بچههای بازداشتی برای سرماخوردگی و درد بدن به او مراجعه میکردند یک قرص از بستهای که چیزی روش ننوشته بود در میآورد و به بازداشتی میگفت جلوی خودش این قرص را بخورد.»
محمد میافزاید: «بسیاری از کسانی که این قرصها را خوردند حالشان بد میشد و وضعیتی شبیه مسمومیت پیدا میکردند؛ دچار حالت تهوع و استفراغ و بی حالی میشدند و حتی یکی از بازداشتشدگان بعد از مصرف این قرص دوباره به بهداری رفت و به او کلونازپام دادند که بعد از مدتی بیهوش شد. من بعدا متوجه شدم متادون با داروی خوابآور تداخل دارد و باعث بیهوشی و حتی مرگ میشود و مطمئن شدم آن قرص بینام متادون بوده است. آنقدر حال بازداشتیها با خوردن این قرصها بد شد که آنها به ماموران اعتراض کردند که این داروها چی هستند که حال همه را بد میکند. ماموران آن زندانی را که بیهوش شده بود بردند و من تا روز بعد که آزاد شدم ندیدمش و نمیدانستیم چه بلایی سرش آمده است.»
محمد میگوید بسیاری از دانشجویان در زندان اعلام میکردند که زیر دیپلم هستند چون میترسیدند «ستارهدار» شوند. الان مقامات قضایی میگویند بازداشتشدگان دیپلمه و معتاد بودند اما واقعا اینطور نبود. البته چند معتاد به بند قرنطینه آوردند چون دادستان تهران میخواست برای بازدید به بند بیاید. جالبه تنها هم همین معتادهای کارتونخواب را بردند برای فیلمبرداری و بعد که آنها به بند برگشتند خودشان گفتند که به ما گفتند هر چیزی میگوییم را جلوی دوربین تکرار کنید تا داروی مخدر در اختیارتان بگذاریم! معتادها گفتند همین کار را کردند و عمدتا گفته بودند که برای دزدی و ایجاد اغتشاش به خیابان آمدند و سر و صدا کردند و آتشسوزی راه انداختند تا جوّ متشنج شود و بتوانند دزدی کنند.»
نگرانی از وضعیت بازداشتشدگان دختر
در حالی که تا کنون اطلاعاتی در مورد بازداشتشدگان مرد وجود دارد اما در مورد زنان بازداشتشده اطلاعات زیادی در دست نیست و تنها نام چند تن از آنها از جمله سپیده فرهان، لیلا حسین زاده، نگین آرامش، یاسمین محمودی و سها مرتضایی منتشر شده است. یکی از دلایلی که اطلاعات زیادی از وضعیت دختران بازداشتشده در اعتراضات سراسری وجود ندارد اینست که آنها را به بند انفرادی منتقل کرده و امکان تماس با خانوادههای خود را ندارند.
مونا، یکی از کسانی است که برای کسب اطلاع درباره همسر بازداشتشدهاش در طی هفته نخست پس از آغاز اعتراضات سراسری به مقابل زندان اوین میرفت؛ وی در گفتگو با کیهان لندن در مورد زنان و دختران بازداشت شده به کیهان لندن میگوید «در روزهایی که مقابل زندان اوین میرفتم خانوادههای زیادی بودند که بازداشتی زن داشتند. من در آن روزها مشاهده میکردم که وضعیت زنان و دختران بازداشتی خیلی بدتر از وضعیت مردان بازداشتشده است به این دلیل که مردان را به داخل بند قرنطینه که حالت عمومی دارد برده بودند و اکثر آنها توانسته بودند از تلفن استفاده کنند و به خانواده خود اطلاع دهند که در زندان اوین هستند اما دختران و زنان بازداشتشده را به انفرادی منتقل کردند که یا با خانوادههایشان تماس نگرفته و یا تنها یکبار تماس کوتاهی گرفته و گفته بودند در انفرادی اوین هستند و این استرس و نگرانی بیشتری برای خانوادهها به همراه داشت.»
مونا میگوید خانوادههایی که دخترانشان بازداشت شده بود و مطمئن نبودند که در اوین هستند باید هر روز ساعتها مقابل ورودی زندان میایستادند تا شاید اسم دخترانشان در میان بازداشتشدگان خوانده شود: «آنقدر تعداد بازداشتیها، چه زن و چه مرد، زیاد بود که تعداد زیادی هر روز به اوین میآمدند و گارد ویژه مقابل زندان ایستاده بود و اجازه ورود خانوادهها به بخش اداری را نمیداد. تنها روزی دوبار یک سرباز میآمد و اسم تعدادی از بازداشتشدگان را میخواند. یک آقایی هر روز از صبح تا بعد از ظهر مقابل اوین بود که همسر ۳۱ سالهاش در تظاهرات بازداشت شده بود و هیچ تماسی با همسرش نگرفته بود و اصلا ایشان نمیدانست همسرش اوین است یا جای دیگری برده شده است. تازه بعد از پنج یا شش روز اسم همسرش را در مقابل زندان خواندند و ایشان فهمید همسرش در اوین است. فردای آن روز به ایشان گفته بودند برای همسرش وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی در نظر گرفته شده است.»
حتی در زمان بازداشت رفتار ماموران لباسشخصی با دختران به شدت تند و خشن بوده است. مونا که به همراه همسرش در تظاهرات شرکت کرده بود میگوید همسرش بازداشت شد اما خودش هم به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او همچنین میگوید «لباسشخصیها موقع بازداشت دختران و زنان از رکیکترین عبارات استفاده میکردند و آنها را علنا در مقابل چشم مردم به آزار جنسی تهدید میکردند که به هر حال خانوادهها یا شاهد این برخورد ناهنجار در زمان بازداشت دخترانشان بودند و یا به گوششان میرسید و واقعا مضطرب وضعیت دخترانشان در بازداشت بودند.»
مونا میگوید دختری که به همراه دوستش بازداشت شده بود به همراه مادر دوستش چند روز به زندان اوین مراجعه میکرد و پیگیر کارهای دوستش بود. این دو دختر جوان در خیابان انقلاب توسط لباسشخصیها بازداشت شده و ابتدا به پلیس امنیت منتقل شده بودند. در زمان بازداشت به حدی مورد ضرب و شتم و رفتار وحشیانه ماموران لباسشخصی قرار گرفته بودند که لباسهایشان پاره شده بود. ماموران به دلیل مقاومت این دو دختر و توجیه ضرب و شتم و رفتار خشنی که با آنها داشتند، در گزارششان ادعا میکنند یکی از دخترها چاقو همراه داشته و میخواسته به مامور چاقو بزند. چاقویی هم در جیب یکی از دختران به عنوان مدرک جرم گذاشته میشود و او را به اوین منتقل میکنند. دوست دیگر که در همان پلیس امنیت آزاد شده بود و اکنون به دنبال آزادی دوستش بود، به مونا کبودیهای روی بدنش را به دلیل ضربههایی که ماموران به او زده بودند نشان داده بود.
مونا همچنین میگوید دو دختر را هم دیده که از زندان اوین آزاد شدهاند. یکی از دختران به محض خروج از زندان با صورتی وحشتزده به خانوادهاش گفته بود «برویم» و شروع به دویدن به سوی ماشین کرده بود. دختر جوان دیگری را هم دیده بود که آزاد شده و مونا با او کمی صحبت کرد. مونا میگوید این زن جوان ظاهرا خبرنگار بود و همسرش که به استقبالش آمده بود ایرانی نبود. او به مونا گفته بود در انفرادی بوده و شرایط خیلی بد بود. مونا میگوید که همسر زن جوان مانع از ادامه گفتگوی آنها شد و او را با خود برد.
بر اساس اطلاعات رسیده، کسانی که در این مدت با قرار کفالت یا وثیقه به طور موقت آزاد شدهاند از ابتدای بهمنماه برای ارائه آخرین دفاعیات به دادگاه احضار میشوند تا مرحله صدور احکام برای آنها آغاز شود.
پوتین: اینکه با روسیه مثل ایران و کرهشمالی رفتار شود احمقانه است
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=147170
Putin insulted Iranians and nobody says anything
Mardom Report, Radio Zamaneh, DW, BBC Farsi, Marxists, Islamist Marxists, Mullahs, Monarchists, Secular, are all shut the fuck up in front of Russian Freemasonry master Putin
This mother fucker called Putin is the worst enemy of Iran
So Marxists and Mullahs are Russian fifth wheel in Iran
Shame on all Iranian intellectuals and politicians
Interestingly if an American company does not use Fars name foe Gulf all these Russian puppets start barking for Putin
جلادان این رژیم اهریمنی در ارتکاب انواع جنایتهای ضدبشری متخصص شدهاند.