احمد رأفت – جنگ در سوریه همچنان ادامه دارد و با وجود برگزاری دو نشست در روزهای گذشته، هیچ پیشرفتی در مذاکرات برای پایان دادن به این جنگ دیده نمیشود. جنگی که در سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد و تا کنون بیش از ۳۵۰ هزار قربانی داشته است.
در ژنو دور جدید مذاکرات با مدیریت سازمان ملل متحد، بدون اینکه قدمی در جهت پایان دادن به این بحران بردارد، پایان یافت. نشست سوچی در روسیه که با عنوان «گفتمان ملی سوری» چند روز بعد از وین برگزار شد نیز با شکست روبرو شد. ۱۶۰۰ نفر به کنفرانس سوچی که به دعوت روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران برگزار شده بود، دعوت شده بودند ولی کمتر از ۴۰۰ نفر در آن حضور پیدا کردند.
کردهای «یگانهای مدافغ خلق» که در شمال سوریه حضور دارند، در اعتراض به حملات نظامی ترکیه به عفرین به دعوت مسکو پاسخ منفی دادند. نیروهای سکولار مخالف بشار اسد نیز به سوچی نرفتند چون معتقدند هدف این کنفرانس بیش از آنکه جستجوی راه حلی برای برونرفت از بحران کنونی باشد، حیلهای برای تداوم رژیم بشار اسد است. روسیه برخی دولتهای اروپایی، آمریکا و پادشاهی سعودی را نیز به سوچی دعوت کرده بود ولی آنها نیز بهدلایل مختلف دست رد بر سینه ولادیمیر پوتین زدند.
حضور کمرنگ ایران در سوچی
ایران نیز برخلاف انتظار روسها در سطح وزیر خارجه در کنفرانس سوچی حضور پیدا نکرد بلکه حسین جابری انصاری یکی از دستیاران محمدجواد ظریف در راس هیاتی به نشست «گفتمان ملی سوری» فرستاده شد. برخی معتقدند دلایل عدم حضور محمدجواد ظریف در سوچی را باید در تفاوتهای رو به افزایش تهران و مسکو در رابطه با آینده بشار اسد و نقش آمریکا در مذاکرات صلح جستجو کرد. برخلاف جمهوری اسلامی ایران، روسیه معتقد است که بدون مشارکت آمریکا نمیتوان راه حلی سیاسی برای پایان دادن به این جنگ ۷ ساله یافت. اختلاف نظر دیگر میان دو کشور در رابطه با آینده بشار اسد است. در حالیکه ادامه حضور بشار اسد در قدرت یکی از خط قرمزهای جمهوری اسلامی است، روسیه به آسانی میتواند دیکتاتور سوری را قربانی توافقی با مخالفان او و بهویژه گفتگوی مستقیم با آمریکا کند.
گفتگو با سخنگوی مخالفان سوری
یحیی العریضی رئیس سابق دانشکده روزنامهنگاری دمشق، سخنگوی فعلی ائتلافی است که عمده گروههای مخالف رژیم بشار اسد را در بر میگیرد. کیهان لندن گفتگویی در این زمینه با یحیی العریضی انجام داده است.
-آقای العریضی، دو کنفرانس در روزهای گذشته در وین و سوچی برگزار شد. هر دو نشست ناموفق بودند؛ چه کسانی و چه عواملی باعث شدند که مذاکرات صلح نتوانند پیش بروند؟
-کنفرانس وین فرصت خوبی بود که متاسفانه به خاطر مانعتراشیها باعث شد موفقیت چندانی نداشته باشد. رژیم بشار اسد از پیشرفت گفتگوهای صلح واهمه دارد چون هر گامی که به جلو برداشته شود از عمر این رژیم خواهد کاست. بشار اسد از همان ابتدا به دنبال راه حلی نظامی برای این بحران است، در حالیکه این سالها نشان دادند که تنها با گفتگو میتوان این جنگ را پایان داد؛ جنگی که بشار اسد آغاز کرد. رژیم حاکم بر دمشق از همان ابتدا مردمی را که بدون استفاده از هیچگونه خشونتی و برای خواستهایی کاملا بحق و دمکراتیک به خیابان آمده بودند به گلوله بست. در ماههای اول کسی صحبت از سرنگونی رژیم و یا حتی کنارهگیری بشار اسد نمیکرد. مردم خواستهایی بسیار منطقی چون گسترش آزادیهای اجتماعی و سیاسی یا رفرمهای اقتصادی داشتند. پاسخ رژیم به این حرکت مسالمتآمیز تیراندازی بهسوی مردم در خیابانها بود. برای همین است که امروز مردم هیچگونه راهی برای برونرفت از بحران بدون برکناری رژیم بشار اسد را نخواهند پذیرفت. مذاکرات تنها در صورتی پیشرفت خواهند کرد که قطعنامههای شورای امنیت، بهویژه قطعنامههای ۲۱۱۸ و ۲۲۴۵ از سوی رژیم پذیرفته شوند.
-در این دو قطعنامه بهطور خلاصه چه آمده است؟
-در آنها به روند گذار، نگارش قانون اساسی جدید و چگونگی برگزاری انتخابات اشاره شده است. نقطه آغاز این روند، کنارهگیری بشار اسد از قدرت است. پس از کنارهگیری بشار اسد باید دولت موقتی بر سر کار آید که علاوه بر اداره امور جاری، کمیتهای را برای نگارش قانون اساسی جدید تشکیل دهد. این قانون اساسی باید در یک همهپرسی به رای مردم گذاشته شود و بلافاصله پس از آن انتخابات برگزار شود. نه تنها رژیم بشار اسد، بلکه روسیه و جمهوری اسلامی ایران نیز با این روند مخالف هستند.
-در بیانیه نهائی نشست سوچی که ائتلافی که شما سخنگوی آن هستید در آن شرکت نکرد به دو مسئله اشاره میشود: لزوم تهیه پیشنویس قانون اساسی جدید و واگذاری یافتن راه حلی برای پایان این جنگ به مردم سوریه…
-ما قبل از برگزاری این نشست با روسها ملاقات کردیم. در این گفتگوها متوجه شدیم که تنها هدف مسکو از برگزاری این کنفرانس، خریدن وقت برای بشار اسد است. حضور در سوچی نمیتوانست هیچ نتیجه مثبتی داشته باشد و بنابراین تصمیم گرفتیم در این نشست حضور نداشته باشیم. اگر طرح تنظیم قانون اساسی را تحت نظارت سازمان ملل متحد پیش ببرند، بدون شک همکاری خواهیم کرد.
-شما اشاره به نقش جمهوری اسلامی در مانعتراشی در مذاکرات صلح کردید. ممکن است کمی بیشتر توضیح بدهید؟
-جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، یعنی زمانی که مردم در خیابانها بهصورت مسالمتآمیز خواستهای خود را بیان میکردند، در کنار رژیم بشار اسد قرار گرفت و او را در سرکوب خیزش مردمی راهنمایی و کمک کرد. خیلی قبل از اینکه روسیه حمایت خود را آغاز کند. حمایت جمهوری اسلامی ایران روز به روز افزایش یافت، تا امروز که عملا کشور ما را به صورت نظامی اشغال کرده است. بشار اسد برای اینکه خود را در قدرت حفظ کند، عملا سوریه را به جمهوری اسلامی ایران فروخت. جمهوری اسلامی نیز از ضعف رژیم بشار اسد استفاده کرد تا جای پای خود را در سوریه محکم کند. البته جمهوری اسلامی ایران که تلاش دارد در منطقه همیشه با استفاده از مذهب برای خود نقشی بتراشد و جنگهای فرقهای راه بیاندازد، به جنگ سوریه نیز با ادعای دفاع از اماکن مقدس شیعیان قدم گذاشت. قرنهاست که این اماکن مقدس برای شیعیان در سوریه هستند و هرگز هم کسی به آنها حمله نکرده، چه لزومی بود که شبهنظامیان حزبالله یا افغانها و پاکستانیهای تا دندان مسلح را برای دفاع از حرم حضرت زینب به سوریه بفرستند؟! در این ۷ سال چندین بار ما به توافقی با رژیم بشار نزدیک شده بودیم، ولی هر بار رژیم ایران با اخلاگری مانع دستیابی به یک توافق شد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند بخشی از راه حل برای سوریه باشد، چون نطفه مرکزی مشکل است.
-روابط نزدیک جمهوری اسلامی ایران با سوریه، به سالها قبل از اعتراضهای سال ۲۰۱۱ و آغاز جنگ باز میگردد. در زمان جنگ ایران و عراق، سوریهی حافظ اسد تنها کشور عربی بود که در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفت.
-اشاره شما درست است ولی تا زمانی که حافظ اسد زنده بود، روابط بین دو کشور از تعادل و توازنی برخوردار بود، معادلهای که با روی کار آمدن شخصیت ضعیفی چون بشار به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر پیدا کرد. رژیم ایران به خوبی از ضعفهای بشار اسد برای تحکیم موقعیت خویش در سوریه استفاده کرد و امروز مهمترین حامی نظام حاکم بر دمشق است.
-اگر جمهوری اسلامی ایران چنین نفوذی در سوریه دارد، چرا حاضر به مذاکره با تهران با هدف جستجوی راه حلی برای پایان دادن به این جنگ نیستید؟
-میتوان به دلایل مختلفی اشاره کرد، از جمله اینکه جمهوری اسلامی تنها به راه حل نظامی اعتقاد دارد و حاضر نیست با مخالفان رژیم کنونی مذاکره کند. دلیل دوم اینکه پایان جنگ عملا به سرنگونی رژیم بشار اسد خواهد انجامید، و ایرانیها بارها گفتهاند که حفظ این نظام خط قرمز آنهاست. یک دلیل دیگری که نمیتوان نادیده گرفت، نظر بسیار منفی سوریها نسبت به ایرانیهاست. ما میدانیم که این نظام مورد قبول اکثریت ایرانیها نیست، ولی جنایاتی که جمهوری اسلامی در سوریه مرتکب شده است به این آسانی از حافظه مردم ما حذف نخواهند شد. متاسفانه اکثریت مخالفان ایرانی جمهوری اسلامی نیز با انفعال خود، حسابشان را به صورت قاطع از عملکرد رژیم حاکم بر تهران در سوریه جدا نکردهاند. غیر از یک استثناء، هیچکدام از نیروهای مخالف نظام با ائتلاف مخالفان سوری حتی در تماس نیستند، با وجود اینکه ما بارها اعلام کردیم که خواهان همکاری با آنها هستیم. در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران، دشمن مشترک مردم سوریه و ایران است. ما انتظار داشتیم که اپوزیسیون ایران جنایاتی را که نظامیان این کشور و یا شبهنظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی در سوریه مرتکب شدند را قاطعانه محکوم کرده و با مردم ما همدردی کنند. یک سازمان سیاسی و گروه انگشتشماری از مخالفان حکومت دینی در ایران ابراز همدردی کردهاند، دیگران برخوردی کاملا منفعل داشته، و حتی برخی از چهرههای شناخته شده اپوزیسیون از عملکرد پاسداران و قاسم سلیمانی در سوریه دفاع میکنند.