سرمد اقبال – هریسه۱، غذایی اصالتا ارمنی از فلات آرارات، یکی از دلایل مهمی است که پاکستانیها به محلهای فروش غذا در لاهور مراجعه میکنند.
گرچه پاکستان، به علت فشار دشمنان ارمنستان، یعنی ترکیه و آذربایجان، بر رهبران کشورمان، هیچگونه روابط دیپلماتیک با ارمنستان ندارد، اما من به این کشور کوچک قفقاز، که از اهمیت ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است، عشق میورزم. از زمانی که ارمنستان استقلال خود را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به دست آورد، پاکستان بدون هیچ دلیل خاصی با این کشور خصومت ورزیده است. من از اینهمه رویکرد دشمنانهای که دولتمردان محترم کشورمان در روابط خود با ارمنستان در پیش گرفتهاند، واقعا متاسفم.
فرهنگ ارمنی، با آن موسیقی کلاسیک و زبان سحرآمیزش همواره مرا مجذوب ساخته است. برای من این فرهنگ، فرهنگ کاملا ناآشنایی نبوده، بلکه به صورت آمیزه ای متعالی از ارزشهای شرق و غرب درنظر من جلوهگر شده است. حیرت من زمانی بود که پی به این واقعیت بردم که زبان ارمنی شباهتهای زیادی با زبان فارسی دارد و دو زبان لغات مشترک فراوانی دارند. فارسی کلمات مشترک زیادی با زبان قومی ما، اردو، دارد. یک نمونه، واژه «سوگ» است، که در زبان ارمنی، برای غم و اندوه به کار برده میشود و فارسی و اردو، هردو، همان واژه را برای همان مفهوم به کار میگیرند. این خود نشانگر پیوندی میان ملتهای ما (پاکستان و ارمنستان) از طریق زبانهایمان است، گواینکه این ارتباط مستقیم نیست و به واسطه زبان فارسی پدید آمده است. اما، به هر نحو، باوجود اینکه هیچگونه رابطهای میان ارمنستان و پاکستان وجود ندارد و حتی پاکستان ارمنستان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمیشناسد، بیانگر نوعی پیوند و ارتباط میان ما است. نمونه واژههای مشترک دیگر میان اردو و ارمنی عبارتند از واژهای که هر دو برای زمان به کار میبرند، در ارمنی برای زمان (ازجمله)۱ گفته میشود «واخت»، در اردو: «واکت». ما واژه «جوان» را برای دوران بعد از بلوغ به کار میبریم، ارمنیان «جیوان»۲ را. پاکستانیها واژه «اورنگ» را برای رنگ به کار میبرند و ارمنیان «نارینچ»۳ را. در ارمنی واژه «نشان» برای علامت به کار میرود و در اردو «نیشان». مرا ببخشید که قدری از اصل موضوع، که به یک طعام مشترک میان پاکستانیها و ارمنیان مربوط میشود، دور شدم، اما قول میدهم که پس از این مقاله نوشتار دیگری را به طور کامل به واژههای مشترک میان زبانهای ارمنی و اردو اختصاص دهم.
طعامی که ما، پاکستانیها و ارمنیان، مشترکا بر سفره نوش جان میکنیم، غذای لذیذی است که هم در ارمنستان و هم در پاکستان طرفداران زیادی دارد. نامش (به ارمنی) «هاریسا» (هریسه – حلیم) است. تصور میکنم بسیاری از دوستان ارمنی من که این مقاله را میخوانند از محبوبیت این غذا در پاکستان تعجب خواهند کرد. هریسه واقعا یک غذای بسیار مطلوب در ایالتها و به ویژه در میان جامعه کشمیریهای پاکستان است (که خود در پخت غذاهای لذیذ شهرت دارند). هریسه یکی از دلایل مهم هجوم مردم به غذافروشیهای خیابانهای پرجنبوجوش لاهور، «دیل» (دل)، و پایتخت فرهنگی، پاکستان است، به ویژه غذافروشیهای ناحیه جوالمندی، که از لحاظ سفره رنگارنگ غذایی و ساختمانهای تاریخی بازمانده از گذشته طلایی شهر، از شهرت جهانی برخوردار است.
هریسه خوراکی است ارمنی که از فلات آرارات برخاسته است. آش غلیظی است که از گندم یا بلغور و گوشت (چربیدار) گوسفند یا مرغ ساخته میشود. گفته می شود که در ارمنستان، در زمانهایی از سال که مردم به مناسبتهای مذهبی روزه میگرفتند، به جای گوشت، غلات و سبزیجات اضافه میکردند. در روایتهای عامی، قدیس گریگوریِ روشنگر هریسه را به عنوان غذای عشق و محبت به فقرا میداد. زمانی بود که گوسفند کافی برای سیرکردن شمار زیاد فقیران موجود نبود. بنابراین، مقدار گندم را در هریسه افزایش دادند، اما هنگام پخت متوجه شدند که گندم به قابلمه میچسبد، که قدیس گریگوری توصیه کرد که آش را به هم بزنند: در ارمنی “«هارِکپ» harek (بهم بزنید)، از اینجا نام هاریسا به وجود آمد. از آن زمان، هریسه به عنوان طعام خیریه نیز به مقدرا زیاد پخت و توزیع شده است. در پاکستان، طبق روش پخت کشمیری، غالبا گوشت بز به جای گوشت گوسفند یا مرغ به کار برده میشود.
من خود، به عنوان یک خوراکشناسِ خودخوانده، این غذای بسیار خوشمره را در رستوران «مشهور زمانها»ی محله همیشه محبوب خیابان جوالمندی خوردهام و هنوز خاطره آن آب به دهان من میاندازد. امروز، هریسه یک طعام محبوب برای بسیاری از کشمیریها و غیرکشمیریهاست و در این موسم از سال بسیاری از کسانی که شیفته غذای کشمیری هستند با تناول هریسه در رستورانهای مشهوری که در همه شهرهای کوچک و بزرگ پاکستان و شمال هند یافت میشوند، به استقبال فصل زمستان میروند.
امیدوارم همه کسانی که این مقاله را می خوانند، این واقعیت آنها را به وجد آورد که چگونه یک غذای ساده پلی را میان دو ملتی که هزاران فرسنگ ازهم دورند و تقریبا هیچ رابطه ای نیز باهم ندارند، به وجود آورده است. آرزوی من اینست که دو ملت بزرگ ما روزی همسفره ای های خوبی با هم بشوند و ما روزی بتوانیم، پس از عادی شدن روابطمان، به عنوان دوستان خوب سر یک سفره هریسه نوش جان کنیم.
*منبع: دیلی تایمز، ۲۵ دسامبر ۲۰۱۷
*نویسنده: سرمد اقبال نویسنده، بلاگر و دانشجوی پاکستانی که علاقه وافری به خواندن، نوشتن و آموختن زبانها و تحقیق در فرهنگهای مختلف دارد.
*ترجمه: آرسن نظریان
پانویس مترجم:
۱- Harissa
۲- «واخت» (وقت عربی- فارسی)، در ارمنی فقط در گفتگوی عامیانه به کار میرود. واژه معمول برای زمان «ژاماناک» است، که آنهم با زمانَک در پهلوی قدیم ریشه مشترک دارد.
۳- «جیوان»، این نیز در ارمنی فقط کاربرد عامیانه دارد.
۴- «نارینج» در زبان ارمنی برای پرتقال و رنگ پرتقالی به کار برده میشود.
pakestan hamish ba armaniha khusumast dashta va kahad dasht ta demokraci dar mantaghe mostaghr nashavad vaza
bdin surat khad boud man ba onvan yek armani ba hich kas khosumat nadaram
thanks a lot for this very nice and effective article, i wish all the best for you and dear writer. God bless you
هریسه « Harissa » یک نوع خمیر فلفل سرخ هم است که در فرانسه عربهای آفریقای شمالی به غذاهایشان میزنند.