مساله همهپرسی یا رفراندوم در مورد آینده ایران، بار دیگر با بیانیه یا فراخوان ۱۵ فعال سیاسی و حقوق بشری و هنری داخل و خارج از کشور که در ۲۲ بهمن ۹۶ منتشر شد در مرکز توجه قرار گرفت. این اولین بار نیست که در مورد آینده ایران رجوع به آرای مردم مطرح میشود. سالها پیش نیز شماری از فعالان سیاسی چنین رفراندومی را پیشنهاد کرده بودند، اگرچه اینبار پیشنهاد همهپرسی، قبل از اینکه ازسوی نخبگان مطرح شود، در جریان خیزش مردمی دیماه در کف خیابان و با شعار «رفراندوم، رفراندم، این است شعار مردم» در دستور کار قرار گرفت.
رفراندومی که در بیانیه ۱۵ نفر به آن اشاره شده است، برای تعیین شکل نظام حکومتی آینده و انتخاب بین دوگانه جمهوری یا پادشاهی نیست. در این بیانیه به شکل نظام آینده اشاره نشده و تنها بر لزوم گذر به سیستم پارلمانی و در نظامی که دین از حکومت تفکیک شده است، تاکید میشود. انتخاب بین دوگانه جمهوری یا پادشاهی در عمل به رفراندوم دیگری، پس از براندازی جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان موکول شده است. این همهپرسی تنها مساله بقای نظام کنونی و ادامه آن را مطرح میکند و در حقیقت تکرار رفراندوم ده و یازده فروردین سال ۵۸ است که شهروندان فقط بین «آری» و «نه» به جمهوری اسلامی حق انتخاب داشتند.
در دیماه پیشنهاد رفراندومی اینچنینی، برای سنجش میزان مقبولیت و محبوبیت نظام کنونی، ازسوی جعفر پناهی کارگزدان شناخته شده مطرح شد. در همان روزهای اول خیزش مردمی، جعفر پناهی از نظام خواست یا به مردم اجازه برگزاری آزادانه تظاهرات بدون «لشکرکشی» را بدهد، یا مقبولیت و محبوبیتی را که مدعی است در بین مردم دارد، در یک همهپرسی به آزمون بگذارد.
نظام فاقد مشروعیت
بسیاری معتقدند که اگر در این روزها رفراندومی در محیطی آزاد و با نظارت بینالمللی برگزار شود، بیش از ۸۰ درصد از مردم رای به تغییر نظام کنونی خواهند داد. صادق زیباکلام، که به گفته خودش حامی نظام کنونی است، اخیرا گفته است که در بهترین حالت در چنین رفراندومی تنها ۳۰ درصد از مردم به ادامه حیات جمهوری اسلامی رای خواهند داد و هفتاد درصد دیگر جامعه، به گفته صادق زیباکلام، به دلایل مختلف از نظام کنونی ناراضی هستند و رای به سرنگونی آن خواهند داد. نظرسنجیهای مختلفی نیز که ازسوی نهادهای وابسته به نظام در موارد مختلف از وضعیت اقتصادی تا عملکرد دولت و حجاب اجباری انجام گرفتهاند، همگی از نارضایتی گسترده مردم حکایت دارند.
در این میان، جناحهای مختلف حاضر در حکومت حتی با برگزاری رفراندومی که حسن روحانی با پیشدستی ۲۴ ساعت قبل از انتشار بیانیه ۱۵ نفر، برای رفع مشکلات کنونی جمهوری اسلامی، و نه برای زیرسوال بردن کل نظام، مطرح کرد نیز مخالف هستند، و مراجعه به آرای مردم را خطرناک ارزیابی میکنند. البته برگزاری رفراندومی برای گذر از جمهوری اسلامی که جای خود دارد و نمیتواند مورد قبول حتی منتقدترین جناح درون حکومت قرار گیرد. نظام کنونی که خود را «تنها دمکراسی» خاورمیانه میخواند، هرگز نظارت بینالمللی را هم نخواهد پذیرفت، زیرا حضور ناظران در انتخابت یا همهپرسی این ادعای رژیم را به زیر سوال میبرد.
گذار از جمهوری اسلامی
از دید نویسندگان این بیانیه، چنانکه محسن سازگارا یکی از امضاکنندگان، به کیهان لندن میگوید، «این رفراندوم ترجمه خواست کسانی است که در خیزش دی ماه فریاد مرگ بر دیکتاتور و مرگ با خامنهای را سر دادند.» خواستی که با طرح مساله برگزاری رفراندومی با نظارت سازمان ملل متحد میتواند حمایت جامعه بینالمللی را نیز به دست آورد و همزمان بر گذار مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی نیز تاکید داشته باشد.
رفراندومی که در بیانیه ۱۵ نفر مطرح شده است، با توجه به اینکه پس از خیزش مردمی دیماه بوده، به نوعی از یک شعار دیگر مطرح در هفتههای گذشته نیز الهام گرفته است: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». زمانی که طرح رفراندوم برای نه گفتن به جمهوری اسلامی مطرح میشود، یعنی قبول این واقعیت که اصلاح نظام کنونی غیرممکن است و دکان دو نبش اصلاحطلبان بسته شده است. برای هواداران اصلاحات زمان آن رسیده است که بین مردم و حکومت، یکی را انتخاب و جایگاه خود را مشخص کنند. نکته دیگر این است که مسئله بر سر مخالفت با بخشی از نظام و یا برخی از سیاستهای آن نیست، بلکه رفراندوم کلیت نظام را زیر سوال میبرد.
پایان اصلاحطلبی
البته ترکیب امضاکنندگان این بیانیه، احتمالا به دلیل محدودیتهای کسانی که در داخل ایران زندگی میکنند، در برگیرنده تمام نظرات و طیفهای مخالف نظام جمهوری اسلامی نیست و میتوان گفت که موزاییک سیاسی و سراسری ایران را نمایندگی نمیکند. در بین آنها نامی از شخصیتهای گروههای اتنیک، نیروهای چپ و هواداران نظام پادشاهی دیده نمیشود. در کنار هم قرار گرفتن کلیه نظرات شامل گروههای اتنیک و پیروان ادیان مختلفی که در سراسر ایران حضور دارند، تنها راه برای تشکیل بدیلی است که میتواند ایران را از دریای پرتلاطم کنونی به ساحلی امن برساند و بستر را برای گذار به جامعهای سکولار، مبتنی بر حقوق بشر و ضوابط دمکراتیک آماده کند.
در عین حال برخی از امضاهایی که در زیر این بیانیه به چشم میخورد تاییدی بر بسته شدن پرونده اصلاحطلبی است. کسانی که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و مردم را باز تشویق به رای دادن کردند، کمتر از یک سال پس از انتخاب حسن روحانی به این نتیجه رسیدهاند که دیگر با مراجعه به صندوق رای در جمهوری اسلامی نمیتوان هیچگونه تغییر و تحولی را رقم زد و باید برای دست یافتن به حداقل خواستها از این نظام عبور کرد.
در دوران معاصر البته تنها ما شاهد دو مورد موفقیت در گذار از نظامهای دیکتاتوری از طریق مراجعه به صندوق رای بودیم: لهستان و شیلی. اما در هر دو کشور رژیمی که در قدرت قرار داشت تنها زمانی مراجعه به آرای مردم برای تعیین نظام آینده را پذیرفت، که توسط جنبش گسترده مردمی در تنگنا قرار داده شد و راه دیگری جز کشتارهای جمعی و سرکوب وحشیانه، یا کنارهگیری داوطلبانه از قدرت وجود نداشت.
کنارهگیری داوطلبانه
البته در مورد جمهوری اسلامی بسیار بعید به نظر میسد که سران نظام کنونی چنین رفراندومی را بپذیرند و داوطلبانه با رای مردم قدرت را واگذار کنند. طرح همهپرسی برای گذار از نظام میتواند تاکتیکی برای بسیج هر چه بیشتر مردم، به ویژه بخشهایی از طبقه متوسط باشد که در خیزش دیماه انفعال را انتخاب کردند. ولی برای موفقیت در این زمینه، همراه با خواست برگذاری همهپرسی، باید نقشه راهی نیز ترسیم شود، در غیر این صورت این بیانیه نیز، مانند بیانیههای دیگری که در این سالها شاهد انتشار آنها بودیم، اقدامی است که شاید روزی در کتابهای تاریخ به آن اشاره کوتاهی بشود.
این در حالیست که امضاهای داخل و خارج از کشور در زیر یک بیانیه سیاسی سابقه چندانی در ایران ندارد. تفرقهاندازی بین مخالفان نظام در داخل و خارج کشور، یکی از ترفندهایی است که جمهوری اسلامی تا کنون از آن با موفقیت نسبی استفاده کرده است. این ترفند بهویژه ازسوی اصلاحطلبان برای کوبیدن مخالفان تبعیدی بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است. در همین روزها نیز ما در جریان اعتراض زنان به حجاب اجباری شاهد هستیم که چگونه اصلاحطلبان تلاش میکنند بین زنانی که در داخل و خارج برای حقوق اولیه خود از جمله پوشش اختیاری، پرچم مبارزه را بلند کردهاند تفرقه بیاندازند و آنها را به داخل و خارج نشین تقسیم کنند.
همصدایی داخل و خارج در بیانیهی رفراندوم امری بسیار مثبت است. نگاهی به تاریخ معاصر جهان برای پی بردن به این واقعیت که گذر از نظامهای غیردمکراتیک همیشه نتیجه همگامی و همکاری مخالفان درون و برون مرز بوده است، شکی باقی نمیگذارد که باید سلاح تفرقهافکنی را از دست رهبران جمهوری اسلامی گرفت و این اتحاد را بدون هیچگونه تبعیضی بین نیروهای عملا موجود در جامعه سیاسی ایران به وجود آورد. البته مشخص است که وظایف کسانی که در خارج از مرزها پرچم مبارزه به دست گرفتهاند با کسانی که در داخل علیه نظام حاکم مبارزه میکنند متفاوت است، ولی نباید از خاطر دور داشت که این دو مکمل یکدیگر هستند و باید در بدترین شرایط همبستگی خود را حفظ کنند.
احمد رأفت
آقای مخملباف خیلی زود دیدگاه خود را نشان داد، یکی از دوستان در مقالهای اشاره کرده بود که ایشان از روی سادگی این دیدگاه را افشا کرده است. شاید هم این بیان ایشان سبب اختلاف باشد و مانع همبستگی مخالفان حکومت اسلامی شود، شاید!
این رفراندوم پانزده نفری همانطور که از سوابقشان پیدا است فقط امدن برای اینکه سر مردم را گرم کنند و حکومت را از وضع فعلی نجات دهند موقعی که سوال میشود چه شدکه به فکر رفراندوم افتادید، میگویند در شعار مردم بود در شعار مردم شعارهای دیگری هم بود، ای شاه ایران برگرد به ایران! و طرفداری از خاندان پهلوی؛ چرا ان شعار ها را ملاک قرار ندادید؟! اتفاقا شما از همین شعار ها وحشت کردید، اینکه میگویند روباه بنفش پیشدستی کرده دروغ است. این دو رفراندوم با هم امد بیرون که روی مقایسه بد و بدتر مانور بدهند ،،مثل ۲۵سال گذشته.
مخملباف که پول نداشت تا امازاده داود بره یه زیارت کنه ولى الان در خارج زنگى مىکنه و براش به اعتبار جمهورى اسلامى فرش قرمز پهن مىکنند باید هم بیاد و گلوى خودشو جر بده و علیه شاهزاده عزیز ما وراجى کنه. اقاى نامحترم پاى خودت به دلایلى که میدونى در مسائل قضایى گیر هست به همین خاطر هست که از روى کار امدن یک دولت مسئول در ایران هراس دارى. شما بیجا کردى که انقلاب کردى و ملت رو بخاک سیاه نشوندى! البته همانطور که گفتم استفادهاش رو هم بردى. خجالت بکش! حیا کن! مردم شما را ول نخواهند کرد اوباش وطنفروش!
این رفراندوم پانزده نفری همانطور که از سوابقشان پیداست فقط امدن برای اینکه سر مردم را گرم کنند و حکومت را از وضع فعلی نجات دهند. موقعی که سوال میشود چه شدکه به فکر رفراندوم افتادید، میگویند در شعار مرم بود. در شعار مردم شعارهای دیگری هم بود، ای شاه ایران برگرد به ایران! و طرفداری از خاندان پهلوی؛ چرا ان شعارها را ملاک قرار ندادید؟! اتفاقا شما از همین شعار ها وحشت کردید، شرم بر شما باد.
متاسفم که این مورد را عنوان مىکنم ولى کیهان لندن در مورد این ادعاى نابخردانه و یا بهتر عرض کنم دسیسه عمال خارجنشین جمهورى عسلامى موضعى کاملا جانبدارنه گرفته و اخبار ان را مدام پخش مىکند ولى هیچ خبرى راجع به صحبتهاى دیکتاتورمابانه مخملباف در تلویزیون بى بى سى پخش نکرده، پیام من به مخملباف این است که تو عددى نیستى که براى من ایران خط و مشى تعیین کنى! انتخاب نسل جوان ایران شاهزاده رضا پهلوى است و میدانم که شعار رضا شاه روحت شاد کمر شما را شکسته.
به گمان من شاهزاده در بدبینانهترین حالت ممکن سی درصد رای ثابت را داشته باشد. امیدوارم پرونده این انقلاب بسته و جمهوریت و اسلامیتاش هم برچیده شود و ما دیگر یک «آنارشیست» مانند پوتین و اردوغان و چاوز و غیره نمیخواهیم. با سپاس
ثانیا طبقه متوسط دیگر پنجاه یا شصت درصد جامعه نیست به برکت انقلاب شما، نهایتا سی درصد جامعه ایران هست که آن هم یک سومش مثل اینجانب فریب شما را نخواهد خورد و دو سوم دیگرش هم (آنطور که من حداقل در جمع اطرافیان خودم میبینم) تنها جنس مذکرش ممکن است فریب شما و امثال شما را بخورد و جنس مونث یعنی بانوان به شدت ناراحت و خشمگین هستند.
و در آخر به عنوان یک شهروند ساکن ایران به شما انقلابیون پنجاه و هفتی میگویم این قدر دلتان را به طبقه متوسط ایران خوش نکنید. درست است که تا کنون بخشی از این طبقه بابت نئومحافظهکاری احمقانهاش مشتری پوپولیسم شما بوده اما اولا چون چهل سال از عمر این فاجعه گذشته دست شما برای همه رو شده.
چهارم، ببینید این شخص چقدر عوامفریب و حقهباز است که میگوید من انقلاب نکردهام و جوانیام را هدر ندادهام که پسر شاه (شاهزاده) دوباره برگردد! مردک، تو انقلاب کردی چهل سال ایران و مردم ایران را به بدترین وضعیت ممکن رساندهای! عملا ایران به خاطر انقلاب تو و چریکبازی تو و فریبکاری تو در حال نابودی مطلق هست! آنوقت تو بابت این نابودی این انقلابت سر مردم منت هم میگذاری؟! میگویی جوانیم را دادهام؟!! من جوان سی و پنج ساله که تمام عمر و زندگیام به خاطر فساد تو و امثال تو به فنا رفته! بعد شما دست بالا بلند میشوید؟!
سوم، ایشان که یکدفعه میتوانند به ماهیت واقعیشان بازگشته و چریک شوند اگر فردا مردم ساده ایران را با کمک همانها که چهار سال یکبار مردم را به واسطه مهر اجباری شناسنامه و صدتا حقهبازی همرزمانشان در بی بی سی همچون مسعود بهنود (از فرخ نگهدار نمیگویم که تکلیفش روشن است)و ملیحه محمدی (که بیشتر آدم را یاد آن سرپرستار در فیلم دیوانهای از قفس پرید میاندازد) به سیرک انتصابات برای تداوم انقلابشان کشاندهاند فریب دادند و به حکومت مورد نظر ایشان رای دادند بعد از قدرت رسیدن تبدیل به همان موجود قبلی نشوند چه تضمینی وجود دارد برای همچین شخصی؟
چند سئوال اینجا مطرح میشود: اول اینکه این شخص که میتواند بشود «محسن چریک» چطور برای پابرهنگان برای کارگران برای مالباختگان برای بیکاران و بقیه قربانیان این فاجعه انسانی چهل ساله محسن چریک نمیشود؟! دوم من چطور به کسی اعتماد کنم که اصول اولیه دموکراسی را قبول ندارد در حالی که نوع حکومت باید نهایتا در صندوق رای توسط مردم تعیین شود؟! ایشان همچون شورای نگهبان پیشاپیش برای مردم گزینهای را انتخاب میکند!
به قول معروف انسان جایزالخطاست و در توبه همیشه باز است. ایا افراد را بایست نسبت به شرایط امروزشان قضاوت نمود؟!
به قول قدیمیها پهلوان زنده را عشق است! وبه قول زندهیاد ادیب فراهانی، بیچاره انکه گرفتار عقل شد!
موضوع برگزاری رفراندوم خواست مردم و اپوزیسیون و سپس روحانی و در اخر هم جمع ۱۵ نفره اخیر میباشد، منتهی هر کدام از دریچه خود و همانند حکایت مثنوی معنوی مولانا محمد مولوی، فیل اندر خانه تاریک بود که هر کس تفسیری از ان میکند.
ایا رفراندوم قبل از سرنگونی جایگاهی دارد و واقعا عملی است؟
در کف هر کس اگر شمعی بُدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی!
محسن مخملباف با سفسطه و مغلطه عجیب و غریبی میآید و پیشاپیش برای مردم تعیین تکلیف میکند که تنها یک گزینه دارید و ان جمهوری است و اگر مردم پادشاهی مشروطه را بخواهند من میشوم محسن چریک! اصلا انسان باورش نمیشود که چطور با این درجه از وقاحت میتواند مردم را این قدر ابله تصور کند.
مطلب خوبی است با توجه به نظرات مختلفی که پیرامون طرح مساله رقراندوم از دیدگاههای گوناگون ارائه گردیده و میگردد ازجمله نظرات اقایان مجیدی و نوری علا. درست است رفراندوم باید به عنوان تاکتیک تلقی گردد در برابر استراتژی برقراری نظام سکولار دموکراتیک. به ویژه امضاکنندگان اذعان دارند که ج.ا زیر بار رفراندوم نمیرود. این طرح تاکتیکی است برای جلب نظر قشرهایی که در خیزش دی منغعل بودند و هستند و باید تصمیم خود را بگیرند و در سطح افکار عمومی بینالمللی ماهیت خیزش کنونی و آتی را طرح میکند. برای رفراندوم فراخوان داخلی و بینالمللی گذاشته شود.
اینها همان «خیرخواهانی» هستند که زمانی از«مقلدان» آخوند خاتمی بودند و با گذشت زمان کمی پیشرفت کرده و مقلد روحانی شدهاند.