سال ۱۳۹۶ در حالی به پایان خود نزدیک میشود که همچنان شمار قابل توجهی از فعالان سیاسی، مدنی، کارگری و عقیدتی در زندانهای ایران بسرمیبرند. بیشتر این زندانیان در نوروز و ایام سال نو از داشتن مرخصی و دیدار با خانوادههای خود محروم هستند؛ با این وجود، آنها هم همچون سایر مردم ایران با اندک بضاعت خود به استقبال سال نو میروند و نوروز را جشن میگیرند. برای یاد کردن و همراه بودن با این زندانیان، چه کاری بهتر از پای صحبت کسانی نشستن که فرا رسیدن نوروز را در زندان تجربه کردهاند.
یک نوروز کوچک
مجید دُرّی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران است که پس از پنج سال حبس در ۲۲ خرداد۱۳۹۳ از زندان کارون اهواز آزاد شد.
این دانشجوی محروم از تحصیل در مورد شرایط زندان در روزهای پایانی سال به کیهان لندن میگوید: «البته مدت زیادی از عیدهایی که من در زندان بودهام میگذرد اما همان هم شاید جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد. شرایط زندان من با شرایط زندانی مثل اوین متفاوت بود. زندانهای بهبهان و اهواز هم حال و هوای متفاوتی داشتند اما به صورت کلی در زندان، دمدمهای هر عید، مخصوصا نوروز بسیاری از آدمها منتظر این هستند که یک گشایشی در کارشان ایجاد شود یا آزاد شوند یا حداقل بتوانند مرخصی بگیرند. این مساله یک مقدار فضای زندان را شادتر میکند، میتوان گفت شورو حال میدهد. دقیقاً میتوان گفت آنچه در بیرون زندان اتفاق میافتد مثل خانهتکانی در زندان هم رخ میدهد، «زندانتکانی» میشد، «بندتکانی» میشد، پتوهایشان را میتکاندند، فرشها و تختهایشان را مرتب میکردند و از این دست کارها، دقیقاً خانهتکانی در زندان هم انجام میشود.«
این دانشجوی محروم از تحصیل اضافه میکند: «گاهی مسئولان زندان مساعدت میکردند و یک سری وسایل میدادند تا با آنها بتوانیم نظافت بیشتری انجام دهیم، حالا چه بند یا کلیت زندان، در اکثر موارد، در چند زندانی که من بودم اجازه آمدن یک سری وسایل مثل هفتسین داده میشد، هفتسینهای کوچک آماده یا اینکه هر کسی میخواست میتوانست یک سری ظروف را از فروشگاه زندان بخرد و سفره هفتسین بچیند، سفره هفتسین تقریباً در همه بندها چیده میشد و معمولا جلوی تخت وکیل بند که بهترین جای بند بود گذاشته میشد و در خیلی از موارد مسئولان زندان موافقت میکردند که میوه هم تهیه شود.»
مجید دُرّی ادامه میدهد: «طبیعتاً آدمها یک سری لباس نگه داشته بودند تمیزتر و نوتر که در لحظه تحویل سال بپوشند، حمام شلوغ میشد، به نوعی میتوان گفت تو بوی آمدن عید را حس میکنی، سال نو را میتوانی درک کنی با رفتار آدمهایی که آنجا هستند، در جایی مثل بهبهان یا اهواز چون هوا گرم است آن آب و هوا میتواند به تو پیام عید شدن و سال نو را بدهد. اما در زندان چون محیط بستهتر است بیشتر رفتار آدمهاست که میتواند این موضوع را پررنگ کند.»
یک سال دیگر گذشت
این زندانی سابق سیاسی در ادامه میگوید: « بعد از تحویل سال، دید و بازدید است، در همان محیط که ممکن است خیلی کوچک باشد ولی آدمها تا حدودی خود را موظف میدانند به سراغ بزرگترهای زندان بروند و حتما این کار را انجام میدهند، آنها هم مینشینند تا بقیه اگر خواستند بتوانند به آنها سربزنند. ممکن است این دید و بازدیدها یک روز نهایتاً دو روز طول بکشد، در این شرایط، مسئولان زندان به آنها گیر نمیدادند. در عید اجازه میدادند ساعت خاموشی که ۱۰و نیم شب است رعایت نشود و اگر تا ۱۲ شب هم طول کشید اشکالی نداشته باشد.»
دُرّی با اشاره به حال و هوای خاص زندان در نوروز میگوید: «معمولًا چون یک سری مرخصیها هم داده میشود زندان خلوتتر میشود، خلوتتر شدنش هم این غربت را القا میکند که تو در زندان هستی و بقیه بیرون از زندان هستند و البته در فضای خلوت زندان میتوانستیم برنامههای تلویزیون را ببینیم و یا موسیقی با صدای بلند گوش کنیم.»
این زندانی سیاسی سابق لحظه سال تحویل در زندان را چنین تصویر میکند: «موقع سال تحویل همه آماده میشوند تا شمارش معکوس بگویند؛ همه شادی خاص خودشان را دارند. در واقع همان چیزهایی که ما در بیرون زندان داریم در اندازه و شمایل کوچکتر در زندان بود. فال حافظ حتی در زندانهایی که از لحاظ فرهنگی پایینتر بود و با زندانیهایی با جرائم سنگین حتما گرفته میشود. با اینکه این اواخر میگویند ماهی نگیرید ولی ماهی طراوت خاصی به این روزها در زندان میدهد. یک سری از قبل سبزه میگذارند چون بلد هستند، ولی معمولا به فروشگاه زندان این اجازه داده میشود که سبزه هم بیاورد، این عیدها فضا را کمیسبز میکند و از خشونت فضای زندان میکاهد و باعث میشود تو بفهمی که یک سال دیگر گذشته است.»
از سیزده بدر هم نمیگذریم
سعید پورحیدر، روزنامهنگاری است که در سال ۱۳۹۳ مدتی پس از بازگشت از امریکا به ایران زندانی شد. او دو سال و نیم در زندان رجاییشهر و شش ماه در اوین زندانی بود و چندی پیش آزاد شد.
پورحیدر با اشاره به متفاوت بودن مراسم نوروز در زندان اوین نسبت به زندان رجاییشهر به کیهان لندن میگوید: «ما در رجاییشهر یک سالن جدا داشتیم که همه زندانیان سیاسی در آنجا بودند، سالن به صورت شورایی اداره میشد و بچهها در همه کارها مشارکت داشتند، در سالن اطلاعرسانی میشد که هر کس هر کاری میتواند برای نوروز انجام دهد، نمایش یا مسابقه اجرا کند یکی ساز بزند، هر کس هر کاری داشت میتوانست اعلام آمادگی کند، کمیتهای انتخاب و برای نوروز برنامهریزی میشد.»
به گفته وی، «مراسم آغاز سال نو از چهارشنبهسوری شروع میشد در سالن. چون هواخوری بسته بود و نمیگذاشتند در آن ساعت آتش روشن کنیم. در داخل سالن بچهها آتش روشن میکردند، مراسم قاشقزنی انجام میشد، چهار پنج نفر جمع میشدند و سرودی درباره چهارشنبهسوری میخواندند؛ اتاق به اتاق میرفتند و از بچهها هدیه جمع میکردند، هدیههای زندان هم سیگار، شیرینی یا شکلات است که میشود از فروشگاه زندان خریداری کرد. پول زندان سیگار است؛ بچهها بستههای سیگار میدادند بعد آن پول جمع میشد هزینه میشد برای مراسم نوروز، یک عدهای کمک مالی میکردند برای مراسم. در لحظه سال تحویل، همه وسایل داخل سالن و یخچال را جمع میکردیم و میچیدیم یک گوشه سالن، صندلی و میز میگذاشتیم. در لحظه سال تحویل یک مجری داشتیم که برنامه را اجرا میکرد، یک تلویزیون بزرگ میگذاشتیم و موزیک پخش میکردیم همراه با دید و بازدید و روبوسی…»
این زندانی سیاسی سابق ادامه میدهد: «مثلا پارسال که لحظه سال تحویل، صبح بود مراسم اصلی ما شب بود که نمایش و ساز زدن بود، زانیار مرادی که حکم اعدام دارد سه تار زد، سه چهارتا از بچهها گروه سرود درست کرده بودند با هم سرودهای مختلف میخواندند، همگی که حدود شصت نفر در سالن بودیم شعر خواندیم، نمایش و مسابقههای مختلف برگزار کردیم.
همان روز سال تحویل، با هزینه خود بچهها یک ناهار گروهی درست کردیم، سبزی پلو با ماهی، در هواخوری میز و صندلی چیدیم و ناهار را همگی در هواخوری خوردیم. برای روز سیزده بدرهم برنامه مفصلی در هواخوری داشتیم. بچهها سبزههایی را که درست کرده بودند آوده و گره میزدند.»
سعید پورحیدر در ادامه میگوید: «در طول آن ایام گروههای سیاسی مختلف داخل زندان از زندانیان سازمان مجاهدین گرفته تا زندانیان بهایی و اصلاحطلب با هم گروه به گروه میشدند و اتاق به اتاق دید و بازدید میکردند، وقتی اجازه ندادند که خانوادهها گل و شیرینی به داخل زندان تحویل دهند زندانیها مجبور شدند آجیل و شیرینی و تنقلات را با قیمتهای گرانتر از فروشگاه زندان تهیه کنند.»
او با اشاره به برنامههای مفصل نوروزی در زمان دایر بودن بند ۳۵۰ زندان اوین ادامه میدهد: «در فروردین ۹۴ در بند هشت اوین تقریبا بیست نفر بودیم در روز سیزده بدر در هواخوری جمع شدیم و سرود یار دبستانی و ای ایران را خواندیم. و همانجا هم ناهار خوردیم، ناهار را رضا انتصاری از دراویش گنابادی درست کرده بود که الان دوباره بازداشت شده است.»
زندان به جرم تنوع
امسال علاوه بر زندانیان عقیدتی و سیاسی و مدنی که از پیش در زندانها بسر میبرند، شمار زیادی بازداشتشدگان تظاهرات سراسری دیماه، کسانی که در تجمع هشت مارس دستگیر شدند و دراویش گنابادی و… نیز نوروز را پشت دیوارهای بلند و دور از عزیزان خود برگزار میکنند. از جمله این زندانیان میتوان از این افراد یاد کرد: آرش صادقی فعال حقوق دانشجویان و مدافع حقوق بشر، سهیل عربی وبلاگنویس، محمدعلی طاهری بنیانگذار «عرفان حلقه»، گلرخ ایرایی فعال حقوق زنان و همسر آرش صادقی، محمدنظری زندانی سیاسی کرد، مریم منفرد زندانی عقیدتی، پیمان روشن ضمیر وبلاگنویس اهوازی، محمود صالحی فعال کارگری، مجید اسدی زندانی سیاسی، مجید آذرپی فعال سیاسی اصلاحطلب، رضا آقاخانی از فعالان ملی مذهبی، عبدالفتاح سلطانی وکیل زندانی، حسن سی سختی زندانی جرائم سایبری، محسن و احمد دانشپور مقدم دو زندانی سیاسی (پدر و فرزند)، جمالالدین خانجانی زندانی عقیدتی ۸۴ ساله از رهبران جامعه بهایی ایران، اسماعیل عبدی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران، نرگس محمدی نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر، راحله راحمیپور مدافع حقوق بشر، آتنا دائمی زندانی سیاسی، نازنین زاغری شهروند ایرانی- بریتانیایی، معصومه ضیاء از فعالان «عرفان حلقه»، محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان، حمید بابایی، مهدی ساجدی فرد و دهها زندانی سیاسی عقیدتی مدنی دیگر که مجبورند دور از خانه و خانوادههای خود و در زندانها به پیشباز نوروز ۹۷ بروند.
فیروزه رمضانزاده