بنیامین صدیقی – با توجه به تغییرات سریع ساختار قدرت در ایالات متحده و در سطح مشاورامنیت ملی و وزارت خارجه و سازمان سیا به نظر میرسد یافتن ارتباط پشت پرده و رسمی بین گروههای رادیکال داخل ایران و گروههای خواهان شدت عمل در خارج از ایران بسیار مشکل و در حد یک فرضیه و سناریوست.
اما برخی مواضع و سیاستهای تندروانه داخلی سبب رشد، بسترسازی و تغذیه گروههایی که خواهان شدت عمل بیشتر و اقدامات قاطع علیه ایران هستند میگردد چرا که آنها خواهان شدت عمل و حتا واکنشهای قهرآمیز جهت تغییر رفتارهای عرصه داخلی و خارجی حکومت ایران هستند. هر چه با مواضع و رویکردهای تند، غیرسازنده و تحقیرآمیز و توهینآمیز رهبران ایران باب گفتگوها و مذاکرات و تفاهم دو طرف با انسداد روبرو شود، احتمال بروز جنگ و تقابل و ورود دو طرف به منازعههای سخت و نظامی بیشتر میشود. با توجه به دست برتر نظامی طرف مقابل در اینجا معادله برد- باخت روی داده و بازنده اصلی ساختار سیاسی موجود و احتمال از میان رفتن آن و نیز بازنده دیگر مردم به دلیل تحمل کشتارهای گسترده انسانی و ویران شدن ساختارهای فیزیکی کشور و نابودی زیرساختها و دستاوردهای مادی ایرانیان میگردد که جبران آنها بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. در صورتی که با اندکی تدبیر و چارهاندیشی ایران و مقامات ارشد آن میتوان در خصوص دیوار بدبینیها و بیاعتمادیهای موجود بین ایران با ایالات متحده و اسراییل و عربستان به گفتگوها و مذاکرات برد- برد صلح و تفاهم و همگرایی دست یافت.
در این صورت هر دو طرف منتفع شده و نگرانیهای طرف مقابل نیز در خصوص رویکردهای منطقهای ایران، برجام و برنامههای موشکی و مسایل حقوق بشری برداشته میشود و ایران نیز تحریمها را برداشته و یک «اجماع» ملی و آشتی ملی بین گروهها و احزاب رسمی و اپوزیسیون شکل میگیرد و اقتصاد و امنیت ایران رونق می گیرد و ایران روابط جدید و نوینی را با تمام کشورهای جهان آغاز مینماید و ما شاهد شکل نوینی از خاورمیانه و روابط کشورهای منطقه با یکدیگر خواهیم بود.
لزوم ارسال پیام صلح و دوستی و عدم اتخاذ ژست و پرستیژ نظامی و عدم میدانداری نظامیان از سوی دولت و حاکمیت در مقابل ایالات متحده امری مهم بوده و ایران باید تلاش نماید با رویکردهای دیپلماتیک خویش، توازن قوا را با ایالات متحده و شرکای جهانی آن برقرار نماید و ژست نظامی ایران در مقابل ایالات متحده کمکی به روند کاهش تنشها و اعتمادسازیها نمیکند و سخن گفتن از لزوم گفتگو و مذاکرات به هدف رفع سوء تفاهمها و ترمیم بیاعتمادیها اصلی ضروری بوده و رویه «تعامل» و تفاهم نباید تحت عنوان تسلیم و سازشکاری مورد تقبیح قرار بگیرد و هر چه دورتر شدن ایران از متحدان طبیعی و راهبردی خود همچون ایالات متحده و اسراییل و بریتانیا و عربستان و نزدیکی به مجموعه کشورهایی همچون چین و روسیه نمیتواند در میان- و بلندمدت در جهت منافع کلان ملی و راهبردهای امنیت ملی ایران قرار بگیرد و میتوان در عین تنظیم روابط حسنه با چین و روسیه، رابطه پایدار و حسنهای را با ایالات متحده و اسراییل و عربستان برقرار و تعریف نمود.
از آن رو اسراییل و ایالات متحده و عربستان برای ایران دشمن مفروض شدهاند که آرایش سیاست خارجی ایران بدین گونه تنظیم و چیدمان شده است و با تغییر این چیدمان و آرایش بازی، این فضای چالشی میتواند به زمینههای مشترک تفاهم و همکاری و همگرایی و همبودگی و اشتراک منافع و راهبردها تبدیل گردد.
و چنانچه برای تندروهای داخلی مساله حفظ ساختار سیاسی موجود به عنوان تنها حاکمیت شیعی جهان و اوجب واجبات مطرح باشد، این جنگ احتمالی بین ایران و سایر قدرتها میتواند به احتمال پایان چنین ساختاری منتهی شود، و آنان چرا نباید از وقوع چنین جنگی ابراز نگرانی داشته باشند؟
باید موضوع را از چشماندازی که به نفع تمام بازیگران درگیر باشد نگاه نمود. رفتن ایران به سمت یک رویکرد نظامی بسیار دور از تدبیر و به سوی رفتن به تقابلهای عریان و تمام عیارتر با جامعه جهانی و کشورهای درگیر و نیز با مردم در سطح داخلی خواهد بود.
برای اصولگرایان تندرو هم محاسباتی وجود دارد. زمانی که تهدیدها هر چه جدیتر شود، منافعی را هر چند حداقلی در نظر میگیرند و در آن موقع مصالحه و تفاهم هموارتر میگردد. گرچه آن موقع ملزم خواهند بود امتیازات حداکثری و غیراحترامآمیز بدهند. اکنون زمینه برای مذاکرات احترامآمیز با رعایت منافع طرفین و با احترام متقابل و قدرت بیشتر در چانهزنیها بهتر فراهم است.
اصولگرایان تندرو نیز به دنبال تامین منافع مادی و معنوی خویشاند و هیچ گروه یا جریانی تمایل ندارد که منافع خود را به آسانی و راحتی در معرض تهدید و چالش قرار دهد. بنابراین آنان نیز تمایلی به تقابل و تزاحم ندارند بلکه ترک برداشتن دیوار اعتماد طرفین است که آسیبهای سختی خورده و ترمیم آن بسیار مشکل، پیچیده و حساس است. این تعهد و نقش کنشگران صلح و دوستی و همزیستی را برای نزدیکتر کردن دیدگاههای طرفین به یکدیگر، افزون و دوچندان میکند و در پایان بیتردید بروز چنین تقابل و جنگی هم برای اصولگرایان و هم اصلاحطلبان و هم اپوزیسیون انحلالطلب وهم مردم ایران و هم ایالات متحده و شرکای آن بیهزینه نخواهد بود. هر کس به فراخور نقش خود هزینههایی انسانی و مادی خواهد پرداخت. در صورتی که با ساز وکار مصالحه برد- برد و با کمترین هزینه، گذاری مسالمتآمیز و بدون خشونت از شرایط بالقوه بحرانی پیش رو برای تمامی بازیگران فراهم میگردد.
جناب بنیامین صدیقی، خواب دیدید، خیر باشه!! چهل سال افکار و حرفها و اعمال اینها رو دارید میبینید باز هم این همه خیالپروری میفرمایید! خوش خیال 🙂