برزو فارسی، الاهه بقراط – تصمیم دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا مبنی بر انتصاب جان بولتون به عنوان رییس شورای امنیت ملّی ایالات متحده، اصلاحطلبان و اصولگرایان را که پس از تظاهرات دیماه سال ۱۳۹۶ در دفاع از اصل نظام بیش از پیش کنار هم قرار گرفته بودند، باز هم بیشتر به یکدیگر نزدیک کرده است.
هراس اصلی: پایان ماجرای جناحین و کشتی سوراخِ نظام
این دو جریان حکومتی به خوبی مفهوم و عمق شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را که گل سرسبد شعارهای اعتراضی مردم بود و چنان جا افتاد که هر دو جناح را به واکنش واداشت، ظاهرا درک کردهاند و برخی دانهدرشتهای هر دو طیف به این نتیجه مشترک رسیدهاند که «اگر کشتی نظام سوراخ شود همه غرق میشوند». این نکته اساسی یادآوری میشود که مدعیان جریان اصلاحطلبی بیشتر بر طبل خطر فروپاشی نظام میکوبند چون فکر میکنند با تمرکز بر روی این خطر میتوانند بار دیگر بیشتر به بازی گرفته شوند. اگر چنین شود آنها سهم بیشتری از «قدرت»، البته صوری، در اختیار خواهند داشت که اگرچه برای تعیین و تغییر سیاست کافی نیست ولی برای حفظ و افزایش منافع و منابع اقتصادی آنها لازم و مفید است.
طبیعی است همانقدر نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور اتحاد و ائتلاف و همگرایی را برای طی دوران گذار حیاتی میدانند، جریانهای داخلی حکومت نیز در پی نزدیک شدن به یکدیگر هستند؛ چنانکه اصلاحطلبان حکومتی مدتی است طرح «آشتی ملّی» را مطرح میکنند؛ اگرچه «ملّی»شان محدود به خودیهای خودی میشود! و اگرچه جریان رقیب و سرآمد آنها به رهبری علی خامنهای در حرف دست رد به سینه آنها میزند اما در عمل گوشهای از میدان را برای حضور آنها باز میگذارد تا هر وقت نیاز داشته باشد از آنها استفادهی مطلوب کند؛ چنانکه مثلاَ در انتخاب روحانی- رئیسی یا روحانی- قالیباف برای تهییج و کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی به کار گرفته شدند و محدودیتها و ممنوعیتهای امثال محمد خاتمی در این مورد نادیده گرفته شد. شش ماه بعد از انتخابات ۹۶، شعار پایان «دوجناحبازی» نظام در تظاهرات سراسری دیماه ۹۶ در کنار شعارهای اساسی دیگر، این جنبش مردمی را به یک نقطهی عطف تبدیل کرد.
هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان بعد از انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده گرچه هنوز جمعبندی مشترکی از دلایل و نتایج و آثار روی کار آوردن او ندارند اما در تداعی شدن نام مجاهدین با روی کار آمدن بولتون اتفاق نظر دارند. اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی که جریان اصلاحات در دولت روی بنیهی او میچرخد، بولتون را حقوق بگیر [منافقین] مجاهدین نامید و او را تهدیدی برای ملّت ایران توصیف کرد. همسو با وی، حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان تهران نیز بولتون را «مترسکِ جنگطلب» نامید و گفت که برای ترساندن حریف به کار گرفته شده است. حسین شریعتمداری وی را به مجاهدین وصل کرد و مدعی شد «بولتون گربهای است که ادای پلنگ را در میآورد.»
حتی امنیتیهای صاحب نفوذ مثل علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملّی جمهوری اسلامی هم انتصاب بولتون را مایه شرمساری آمریکا دانست و او را حقوقبگیر مجاهدین خواند.
در کنار این واکنشها موج مشترکی از سوی ولایتیها و ارزشیها موازی با حامیان جریان اصلاحطلب به ویژه در شبکههای مجازی به راه افتاد که اتفاقا بازتاب دیگری از همان خطر و نتیجهی «واقعبینانه» است: اگر کشتی نظام سوراخ شود هر دو جناح غرق میشوند.
افکار و اعمال غیرقابل دفاعِ مجاهدین
عامل بخشی از «پمپاژ نفرت علیه سازمان مجاهدین» توسط جمهوری اسلامی، با تکیه بر بیرغبتی عموم مردم نسبت به این گروه، به افکار و عملکرد رهبران این سازمان بر میگردد که با لابیگری بولتون از فهرست گروههای تروریستی آمریکا خارج شد. عملکرد غیرقابل دفاع رهبران این سازمان از گذشته تا به امروز بر کسی پوشیده نیست. اسلامگرایی و عدم شفافیت دو عنصر شاخص این سازمان هستند که آن را بیشتر به یک «فرقه» شبیه میکند. سازمانیافته بودن آنها، منابع مالی ناروشن آنها و ویژگیهای دیگر چیزی از «فرقهای» و غیردمکراتیک بودن این سازمان کم نمیکند و آنها را نسبت به جریانهای دیگر برتری نمیدهد.
مجاهدین، گروه چریکی مسلح قبل از انقلاب، یکی از پشتیبانان مهم روحالله خمینی بودند و پس از آنکه با پیروزی انقلاب ۵۷، رهبر بلامنازع آن حاضر نشد سهمی حتی اندک از قدرت به آنها بدهد، علیه جمهوری اسلامی اسلحه به دست گرفتند و برای رسیدن به اهدافشان دست به هر اقدامی از جمله ترور زدند. کار به آنجا رسید که این سازمان در رکاب ارتش بعثی صدام حسین که با تحریکات خمینی، از جمله تشویق ارتش عراق به قیام علیه حکومت آن کشور، آغازگر جنگی شده بود که جمهوری اسلامی آن را شش سال بیهوده ادامه داد، در جبههی مقابل هموطنان خود قرار گرفتند. خطایی تاریخی و استراتژیک که از خاطرهی جمعی و ذهنیت معاصر ایرانیان پاک نمیشود.
یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی سانسور و «عدم شفافیت» است. ذبح آزادی و آزادی بیان برای استبداد دینی در ایران یک اصل و خط قرمز به شمار میرود. نمیتوان انکار کرد که سازمان مجاهدین خلق نیز از همان آغاز تأسیس نه تنها به دلیل مخفی بودن بلکه به سبب ساختار فکری و تشکیلاتی دارای همین ویژگی است. در کنار بسیاری از ابهامات و پرسشها، این موضوع که مسعود رجوی کجاست، سرنوشتاش چه شده، و چرا مرگ او را پنهان کرده و سعی میکنند از او «امام غایب» بسازند، یکی از بزرگترین ابهامات و عدم پاسخگوییهای این سازمان است که قطعا در لایههای درونی مجاهدین ابعاد پیچیدهتر و غیرقابل دفاع مییابد.
بیگمان در بحث ساختاری و تشکیلاتی، مجاهدین خلق شرایط ویژهای دارند ولی نمیتوان چشم بر این واقعیت بست که شکل و شمایل این سازمان همچنان پادگانی، و افکارش کماکان فرقهای است. «سازمان مجاهدین خلق ایران» بیش از آنکه یک حزب سیاسی مدرن باشد یک گروه سنتی است که حتی بدون اسلحه نیز ساختار شبهنظامی شبیه سپاه و بسیج دارد.
چرا نمیتوانند به «پهلویهراسی» دامن بزنند؟!
در شرایطی که جای موسسات نظرسنجی آزاد و مستقل در ایران خالی است، سنجش دقیق میزان استقبال عموم شهروندان از نقش سازمان مجاهدین و هر گروه و تشکیلات دیگری در ایران شدنی نیست اما بر اساس جوّ عمومی در فضای واقعی و مجازی میتوان تا حدودی به واقعیت نزدیک شد؛ آن هم در حالی که دو جناح نظام و همچنین مخالفان سرسخت این گروه به «مجاهدهراسی» دامن میزنند. آیا وقتی با تبلیغ «سوریه شدن» که خود نظام در فلاکت آن کشور نقش مهمی بازی میکند نتیجهای نمیگیرند میخواهند گروهی را به «لولو» تبدیل کنند که کسی اصلا از میزان اقبال مردم به آنها خبری ندارد و در تمام سالهای گذشته هرگز شعاری و سخنی و عکسی از آنها در اعتراضات و تجمعات ایران، از جمله در تظاهرات سراسری دیماه ۹۶، دیده نشده است؟!
با توجه به اینکه در تظاهرات سراسری دیماه به پهلویها توجه نشان داده شد، چرا مقامات و جناحین نظام و دلبستگان آنها از جمله در خارج از کشور نمیتوانند موج «پهلویهراسی» راه بیاندازند؟!
تأمل در این پرسش، ماجرای بزرگ کردن مجاهدین را به عنوان «خطر» بیشتر روشن میکند. غافل از اینکه اگر به هر دلیلی، بر اساس تجربهی یکسالهی دولت ترامپ، بولتون رفت و یک وزیر دیگر آمد، و یا دولت آمریکا مجاهدین را به بازی نگرفت، معلوم نیست دو جناح نظام که با نادیده گرفتن نیروهای مختلف جامعه و پتانسیل سیاسی کشور مرتب در حال ترساندن مردم از این یا آن موقعیت فرضی هستند، چه ترفند دیگری در پیش خواهند گرفت.
صحبت بر سر این است که سازمان مجاهدین و یا هر گروه و نیروی دیگری از جمله همین جناحین نظام را با همهی خطاها و نقشهای منفی که بازی کردهاند، نمیتوان و نمیبایست از صحنهی سیاسی کشور حذف کرد. حتی جریاناتی که به آرای مردم باوری ندارند نیز میبایست در یک فضای باز سیاسی خود را به محک و آزمون بگذارند. همان رأی آنها را در جایگاه خود قرار خواهد داد. رهبران سازمان مجاهدین نیز اگر میخواهند نقشی در گذار از امروز و رسیدن به آیندهی ایران داشته باشند میبایست از هماکنون تصمیم بگیرند و دریچههای زنگارگرفتهی فرقهای و شبهنظامی خود را به روی هوای تازهی سیاسی بگشایند. هر قدر جریانهای مخالف جمهوری اسلامی و استبداد دینی پایبندی خویش را به اصول دمکراسی که شفافیت عنصر جدانشدنی آن است روشنتر نشان دهند، بیشتر بخت بازیگری مؤثر و مثبت در تحولات تعیینکنندهای را خواهند داشت که دیریست در برابر آنها قرار گرفتهایم.
«آشتی ملّی» با «برادران تندرو»
در این میان، طرح «آشتی ملّی» که برخی اصلاحطلبان حکومتی مدعی آن هستند، با هدف تقسیم قدرت بین خودیها ارائه شده است. حجتالاسلام محمد خاتمی رییس «دولت استمرار» میگوید «قبول داشتن اصل نظام در طیفهای مختلف سیاسی» لازمهی این «آشتی» است»! بر اساس این محدودیت بنیادین، به اعتقاد او «هیچکس نباید در گذشته بماند». روی سخن خاتمی نه با معترضان و مخالفان و طرفداران دمکراسی بلکه با «خودشان» و با «برادران تندرو» است؛ یعنی آنها حاضرند برای اندک سهم بیشتری از قدرت، آن هم قدرت صوری، و صدالبته برای حفظ نظام حتی دست سرداران سپاه و ولاییهایی را که دستشان به خون مردم آغشته است و سهمهای اساسی از سفرهی انقلابی غارت و چپاول کشور برداشتهاند بفشارند چرا که معتقدند سوراخ شدن کشتی نظام یعنی غرق شدن اصلاحطلبان و اصولگرایان، هر دو!
اینان که با نادیده گرفتن اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ همان مواضع «برادران تندرو» را گرفته و نه تنها از کنار شعارهای آزادیخواهانه و حقطلبانهی معترضان گذشتند بلکه به تخطئهی آن نیز پرداختند، در صف آنهایی هستند که با پیادهنظام خود در داخل و خارج از ایران پس از انتصاب جان بولتون، به جای هشدار به رهبری نظام که بر قدرت مطلقهی ولی فقیه تکیه زده است، بیشترین هجوم را به سازمانی آوردهاند که نه قدرتی دارد و نه اصلا رویکرد بولتون و دولت آمریکا به آن معلوم است. دو جناح نظام و هواداران آنها پشت پیشینه و ساختار الکن مجاهدین که اتفاقا از ریشهی بنیانگذاران جمهوری اسلامی هستند جبهه گرفتهاند تا همهی نیروهای متنوع اپوزیسیون دمکرات و سکولار و مبارزات مدنی و حقطلبانهی جامعه را به پدیدهی «چلبی» و «جنگ» کاهش دهند. اینان با سپر مجاهدین و «مجاهدهراسی» علیه نیروهای دموکرات و سکولار مبارزه میکنند.
اما نه علی خامنهای و نه هیچ یک از مقامهای بلندپایه حکومت به «آشتی ملّی» اصلاحطلبان گوشهی چشمی نشان ندادند چرا که «آشتی ملّی» همواره زمانی معنی پیدا میکند و راه به جایی میبرد که اولا فراگیر و واقعا «ملّی» باشد؛ ثانیا از موضع قدرت صورت گیرد. «آشتی ملّی» اصلاحطلبان با «برادران تندرو» چیزی نیست جز: لطفا ما را هم به بازی بگیرید! ولی همین را هم، از موتلفهایها تا رییس قوه قضاییه و رهبر جمهوری اسلامی «آب در هاون کوبیدن» دانستند و عنوان کردند که طرح آن موضوعیت ندارد و خامنهای نیز آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخت و گفت آشتی ملّی بیمعناست. حتی خامنهای آن را فراتر از خاتمی دید زیرا با ربط «آشتی ملی» به «مردم»، مدعی شد «مگر مردم با هم قهرند؟»!
https://www.youtube.com/watch?v=hdmvx6bEg64
آشتی ملّی فراگیر برای گذار
در مقابل سیاست «مجاهدهراسی» و تلاش برای وصله زدن سیاستهای دولت ترامپ با این سازمان با هدف مخدوش کردن نیروهای متنوع اپوزیسیون در داخل و خارج کشور نباید ساکت نشست.
چه گذار دمکراتیک از این رژیم و چه بنای دموکراسی در دوران بعد از گذار، بدون اتحاد و ائتلاف فراگیر و چترگونهی همهی نیروهای مدافع دمکراسی در ایران ممکن نیست. آشتی ملّی واقعی را باید برای این هدف فرا خواند. آشتیای که همهی ملت را با همهی تفاوتها و تنوعاش، با همهی اختلافات و اشتراکاتش در بر بگیرد و به آنها این اطمینان را بدهد که با آرا و احزاب مستقل خود همراه با رسانههای مستقل، در تعیین سرنوشت خود و ساختن دوبارهی کشور نقش خواهند داشت.
دوران این یا آن فرد، این یا آن سازمان، در قرن بیستم بسر آمد و شاید انقلاب شوم و ارتجاعی ایران را بتوان آخرین نمونهی تحولات متکی بر فرد و ایدئولوژی دانست. از جمله به همین دلیل، رهبران سازمان مجاهدین اگر میخواهند با گذشتهای غیرقابل دفاع وداع کنند و با تحولات جامعهی ایران به سوی دموکراسی همراه شوند، میبایست به بازنگری فوری و جدی در ساختار و افکار خود پرداخته و سرانجام به قرن بیست و یکم گام بگذارند. جمهوری اسلامی از این تحول بیشتر هراس دارد تا سازمانی بسته که در گذشته درجا میزند. این بازنگری نه تنها روزنههای بسته و زنگارگرفتهی سازمان مجاهدین را به جهان آزاد و جامعهی جوان ایران که دستکم دو نسل از اقدامات آنها فاصله گرفته باز خواهد کرد بلکه از یک سو ترفند «مجاهدهراسی» را از وابستگان و دلبستگان نظام جمهوری اسلامی خواهد گرفت و از سوی دیگر فضای سیاسی این سازمان را برای گفتگوهای دمکراتیک با جریانات دمکرات ایران خواهد گشود. اگر رهبران مجاهدین به این بازنگری «نه» بگویند، کشتی سوراخ آنها نیز به گِل خواهد نشست و در میان به اصطلاح گزینههای جان بولتون و دولت آمریکا نیز جایی نخواهند داشت.
این روزها از آن دورههای تاریخی کمنظیر است که هر نیرو و جریانی، از رهبری جمهوری اسلامی و سپاه و جناحین نظام تا نیروها و سازمانهای سیاسی، از جمله مجاهدین، در برابر فرصتی تکرارنشدنی قرار گرفتهاند که مردم نتیجهی آن را رقم میزنند. فرصتی که همهی اینها باید با یک موضوع حیاتی تعیین تکلیف کنند: در کجا ایستادهاند؟ غرق در گذشته و در برابر مردم، یا به سوی آینده و برای مردم!
درود بر ایران و مردمش
امروز اولین باری بود که به سایت شما مراجعه کردم
چرا متوجه نیستید که مردم ایران هراسی از مجاهدین ندارند بلکه از آنها نفرت دارند
حتی اگر مردم ایران فراموش کنند که این سازمان پلید چه نقش پر رنگی در به قدرت رسیدن
حکومت اسلامی داشت و چه جوانان خوبی از ملت ما را با دروغهایش نابود کرد
هرگز فراموش نمی کنند که این سازمان پلید با سلاح و تجهیزات دشمن تازی به این خاک عزیز حمله کرد
مردم به حق طرفدار بازگشت پادشاهی پهلوی ها به ایران هستند
چه شماها باور کنید و چه نکنید،تنها قدرتی که مبنای قدرتش حمایتهای مردم ایران است
شاهزاده رضا پهلوی هستند
پس برید بمیرید از حسد و عقده که دیگر حنایتان برای تمامی اقشار ایران خریداری ندارد
این امام زمان جدید و ولی فقیه (مسعود رجوی) هیچ کس جز خودش را قبول که هیچ بلکه آدم هم حساب نمیکند. (با چهل سال زیر دستش بودن میگویم)، آنچه شما تلاش میکنید از اتحاد عمل (شراکت در مبارزه) به او یاد آوری کنید مسعود رجوی چهل سال است که تنها و تنها برای نابود کردن هر جنبنده ای که ادعای مبارزه کند در اساس و در بنیاد به خارج آمده و اولویت ۱ تا ۱۰۰ کار مسعود رجوی بوده است بله نابودی هر چه آپوزیسیون غیر از خودش به این مقالات توجه کنید http://nototerrorism-cults.com/?p=10734
شما در موضوع انقلاب اتحاد ضرورت اتحاد و… به گرد پای رجوی نمیرسید آنچه شما دلسوزان بعد از چهل سال یادتان افتاده که اتحاد خوب است. رجوی قبل از فرار ش به فرانسه شورایش را با بنی صدر ساخت، بنابراین خودتان را خسته نکنید و به وی یاد آوری تذکار نصحیت،نکنید. مشکل رجوی ندانستن اینها که شما تازه با آن روبرو شدید نیست و شوق و ذوق برتان داشته که اتحاد هم بد نیست و چقدر خوب است.
ظاهرا یک عده ارتش سایبری اغا با گذاشتن نقاب حمایت از سلطنت ٫ نقش نفاق و کینه پراکنی انجام میدهند !
در صورتیکه هنوز حکومت طالبانی هروز مردم را بزندان میاندازد و عواملش هم میلیارد میلیارد میچاپند و بخارج منتقل میکنند!
بحث انکار اصل مطلب که ازدواج است نمیباشد بلکه ؛ پدر سوختگی اخوند رفسنجانی است که به جای انکه بگوید چندین ماه قبل از همسر سابقش طلاق گرفته ؛ لعنتی بی همه چیز بیان داشته که همان روز طلاق از همسر قبلی بلافاصله ازدواج مجدد نموده است . شما اگر تلویزیون ملاها را بخصوص در زمان سالگرد انقلاب تماشا کنید خواهید دید که این بی ابروها چقدر دروغ و افترا در مورد رژیم پهلوی میگویند .هرچند که مردم این پیر کفتارها را شناخته و توجه ای به مزخرفات انها ندارند .
لطفا شما هم مثل عسگر اقا اینقدر با شتاب قضاوت نفرمایید !
ضمنا خدا معادل دین نمیباشد .
به «زنده بگور»، یعنی شما انکار میکنید که مریم رجوی زن مهدی ابریشمچی بوده؟!! بعد جداشدنش از او و به عقد مسعود درآمدن را مجاهدین به عنوان انقلاب ایدئولوژیک (!!!!) به خورد اعضا و هواداران سادهی خود دادند؟! (کدوم عقل میتونه اینقدر ساده باشه که این موضوع رو قبول بکنه به جای خودش!) رفسنجانی اینا رو درآورده؟!! عجب! اتفاقا کمونیستهای ایرانی خیلی هم اسلامی هستن! اعتقاد دینی یا بیدینی شخصی است و شما نگران جامعه بیخدا نباش. چه افراد بیخدا و بیدین که خیلی شریفتر و انسانتر از باخداها و بادینها هستند. کاش در خارج بودید و میدیدید. اخلاق ربطی به دین نداره. دین، اخلاق رو هم فاسد کرده.
ما از دست ملاها سالهاست که در زندان ملاها زنده به گور هستیم ! چه کنیم که مثل اقا شباهنگ شانس نداشتیم که در خارج بوده و ازاد باشیم .
بی خدایی بدترین چیزی است که اگر یک جامعه ( فرد را کاری نیست ) گرفتار ان شود در درجه اول اخلاق
انها را متلاشی میکند . جامعه ای که به خدا معتقد نباشد فاتحه اش خوانده شده است .مگر بگویید که ما کمونیست هستیم که خود میدانید !
دروغ و تهمت ( زن دیگه بوده و….) را اولین بار کوسه بی شرف رفسنجانی جانی در نماز جمعه تهران بیان کرد . و امثال شما سالهاست که انرا نشخوار میکنید . اگر به خدا اعتقاد دارید غیبت و دروغ بدترین گناه است !!!
به «زنده بگور»، با این استدلال ثابت شد که «زنده بگور» هستید! 🙂 یک زن در راس یک سازمان اونم به اون شکل (زن یکی دیگه بوده و بعد سازمانی جدا شده و زن یکی دیگه شده!!!!) نشون هرچیزی هست جز دمکراسی و حقوق برابر!!!!!! فرح دیبا تاج بر سر داشت و نایب السلطنه هم بود! میتونست پادشاه مملکت بشه نه رییس جمهور خودخوانده!!! ثانیا مجاهدین «سکولاریسم لامذهبی و بی خدایی را در جامعه ایران رد میکنند» افراد حق دارند با خدا بیخدا یا به هر عقیدهای باشند به مجاهدین و هیچ گروه دیگهای مربوط نیست که بخوان رد بکنند یا نکنند! مجاهدین بهتره اول همونطور که این مقاله گفته، بازنگری بکنند و نشان بدهند که چقدر به دموکراسی پایبند هستند.
اکثر مردم داخل کشور معتقدند که روش و منش شاهزاده رضا پهلوی در مواقع بعضی از هواداران و کسانی که ادعای سلطنت طلبی و پادشاهی دارند تفاوت بسیار زیادی دارد .
نام این جمع طرفدار را اگر فرقه بگذاریم زیاد بیراه نرفته ایم زیرا رفتار و کلامشان همانند حزب الهی های حکومت ملاها بوده و تمیز دادن انها از همدیگر بسیار مشکل است . علت را نمیدانیم ؟!!!
جمهوری اسلامی همواره بدنبال شکاف وپراکندگی ایرانیان است. آنچه کلید پیروزی ایرانیان است «شاه» است و بسیار نیک است که ایرانیان شاه دارند.
مزدوجین مجاهد، طلاق گرفته و سکولار شوید؟!
ای مردم، می بینید که مجاهدین امام ناپیدا و ولی فقیه مسعود طبسی (عج) در اینجا و در روز روشن و از سرزمین لائیسیته، چه فهم و شعور و درکی از سکولاریسم دارند؟
یک حکومت سکولار نگاه دارنده، و حامی همه ادیان و باورهای وعقاید مردمان در جامعه می باشد و نه مانند نظر ملاهای …برهنه، دشمن دین و…! امّا، ازدواج مسعود با مریم عضدانلو ــ به فاصله ” دو تا سه روز ” پس از طلاق وی توسط شوهرش – نشان می دهد که ایدئولوژی مجاهدین در اساس خود، یک ایدئولوژی شارلاتانی و فرقه ای است که حتا آماده زیرپا گذاشتن صریحترین دستورات فقهی قرآن مسلمین جهان است.
میخوام ببینم اینهایی که از مجاهدین دفاع کور و «بسیجی» میکنند، وبسایت خودشون و رسانههای مجاهدین اصلا اجازه میدهند کسی به این سازمان و رهبرانش بگه بالای چشمشان ابروست؟! این مقاله گفته بیایید دمکرات بشید تا در امروز و فردای ایران نقش داشته باشید! ولی مجاهدین و هواداران کور و «بسیجی» آنها فکر میکنند که سازمانشان خیلی خوب عمل کرده و هیچ کس مثل مسعود مرحوم و مریم مهجور نمیشه! عقل هم چیز خوبیه.
بنای دموکراسی را در فردای ایران آزاد باید گذاشت و امروز نه امکان دارد و نه به صلاح کشور است که هر گروه تروریستی که سرتاسر پرونده اش منفی و کپی از جمهوری اسلامی است ، بتواند در بنای دمکراتیک جا گیرد. متاسفانه ائتلاف فراگیر ۴۰ سال است ما را منتظر گذاشته و صبر بیش از این درست نیست. در یک ایران کاملا سوخته نمیتوان بنای دموکراتیک برقرار کرد. نسلی که در ۵۷ در برقراری این مصیبت شرکت نداشته باید اکنون سکان را بدست گیرد و مطمئنا ملت ایران به آنان اعتماد دارند. دموکراسی را نمیتوان با شک و تردید بنا کرد. گروهها باید از هم اکنون در ساختارهای مدنی و عرفی جای خود را داشته باشند
نمیتوان و نباید فراموش کرد که مجاهدین خلق از آورندگان جمهوری اسلامی هستند
وقتی همه جا صحبت از مجا هدین خلق ایران هست دلیل بر اهمیت و تا ثیر گذاری این دستگاه مقا ومت است. در مورد تو فان و تو ده کسی حر فی نمی زند. یکً جر یان سیاسی نمی تو اند مورد تا یید همه با شد. در ارو پا هم یکً حزب سیاسی بزر گ اغلب ٣٠ یا ۴٠ در صد رأی می أورد ما نند حزب مر کل در ألمان. اغلب ۵٠ در صد هم در انتخا بات شر کت نمی کنند و در واقع یکً فرد ما نند مر کل با ١٧ در صد صدر اعظم می شود در ائتلا ف با حزبی دیگر. حالا شما تو قع و انتظار دار ید که مردم ایر ان از یکً ساز مان مخفی که ۴ دهه زیر ضرب است با تبلیغات جنون أمیز اخو ند ها و بی بی سی و تَر یتا و جیسون.
اینده ایران تعلق بتمام ایرانیان دارد… مگر کسانیکه در سرکوب و فساد حکومت اسلامی دست داشتند که باید با شرکت وکیل و هیات منصفه محاکمه شوند.
در ایران فردا جایی برای شورای نگهبان و زندان سیاسی نخواهد بود…
در جواب کسانیکه مجاهدین را بعلت مخالفت با اعمال حکومت منفور اسلامی از جمله جنگ خانمانسوز خاین مینامند! و از ترس بولتون خوابشان نمیبرد؟!
سی و چند سال است مملکت ایران توسط داعشی ها تسخیر شده و شماها در خواب بودید وحالا که مردم بجان آمده میگویند جمهوری اسلامی نمیخواهیم ٫ مثل خلخالی حکم قتل ریز و درشت را صادر میکنید؟
نمیتوان برای همیشه با چماق و اعدام و تیرباران و قطع دست و….و با زورحکومت کرد.
قرن ۲۱ است و مردم ایران برای مصیبت و جنگ و تحریم و اختلاس و فسادو موشک و بمب…انقلاب نکردند….
مصطفی تاجزاده اصلاحطلب!: «متأسفانه آمار کسانی که از وضع موجود ناراضیاند و نظام را اصلاحناپذیر میدانند افزایش پیدا کرده که این زنگ خطری است برای همه ما!». «بهدلیل ناکارآمدی در برخی از بخشها شاهد یکسری هیجانات در کشور بودیم که واقعیتهایی را بیان کرد، مردم مطالباتی داشتند که ما باید از آنها درس بگیریم. (روزنامه رویداد ۵فروردین ۹۷)
اعترافات وی در حالیست که رهبر موقت آن تلاش میکند که همه واقعیتها را وارونه جلوه دهد!.
همان کس که کوچکترین مخالفتی را تحمل نمیکند و کشور را به زندان و شکنجهگاه بزرگ تبدیل کرده است اما مدعی است، هر که میگوید آزادی نیست دروغ میگوید!.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی از هر طرف حکومت را محاصره کرده است.
در حالیکه همه این موارد از خصوصیات دموکراسی است و جزئی از دموکراسی؛ دمکراسی بدون عقل، اخلاق، سکولاریسم، عدالت، آزادی از بیان تا سبک آزاد زندگی خصوصی، شورا ، شایسته گرایی، تکثرگرایی، جامعه مدنی، NGO، حقوق بشر، برابری، رعایت کرامت انسانی و حریم خصوصی… ناممکن است، اما الان مجبوریم تاکید کنیم روی “سکولار دموکراسی”، تا مردم دقیقا بدانند یکی از مشکلات اساسی ما با این حکومت چیست.
یکی از مشکلات عمده ما ایرانیان در مواجهه با این حکومت اسبتداد مذهبی انیرانی، همین مسئله تقریبا همه چیزش تقلبی است، نسخه اورچینال هر چیز خوب در دنیا تقلب کرده است! از انجا که چی چی خندان نظام آمد آن اصطلاح خردسوز و عوام فریبانه “مردم سالاری دینی” ترویج داد! ما ناچاریم اصطلاح “سکولار دموکراسی” را به کار بریم! کما اینکه گاهی از این اصطلاحات استفاده می کنیم ” آزادی و دموکراسی”، “عدالت و دموکراسی”…
مجاهدین خلق سمبل وطنفروشى و خیانت به کشور و مردم ایران هستند و عده اى با ماله کشى مى خواهند از این فرقه فاسد قدیس بسازند، ولى زهى خیال باطل که مردم ایران شما را به گورستان تاریخ سپرده اند تا در انجا قران بسر گیرید و به امام غایبتان یعنى مسعود وصل شوید. شما در کشور ایران جایى ندارید اگر دلتان به مزدوران اجاره اى خارجى که بعنوان سیاهى لشکر تظاهراتتان عمل مى کنند خوش است باید گفت زهى خیال باطل
سوال چرا امدن یک نفر مثل جان بولتون به هیت حاکمه امریکا اینقدر رژیم وکارگذاران ان در بیرون از مرز به ضدیت هیستریک با مجاهدین کشانده است
یک عده وطن فروش ضد ایرانی هستن که هرجا بتونن میان و نظر میدن که مزد اطلاعات و اطلاعات سپاه را میخورند، و واژه هارو جوری بیان میکنند که گویی ما هنوز همون ملت احمق و نادان ۵۷ هستیم و واژه سکولار را بی مذهبی معنا میکنند تا شاید بتونن مثل رهبر گور به گور شده شون ،خدعه کنند ،ولی باید گفت ای نادانها، سکولاریسم یعنی دین باید از حکومت و دخالت در امور سیاست بپرهیزد و میدانند که بعد از چهل سال فلاکت و تجربه سخت باید حکومت و احزاب سکولار باشند تا یکبار برای همیشه ملت ایران به آزادی واقعی برسد ، و این بیشتر با حکومتی ملی گرا ( پادشاهی پارلمانی) میسر است در کنار باقی احزاب میهن دوست و سکولار تماما ایرانی .
همزیستی مسالمت امیز در سایه یک نظام دموکراتیک .
۲ – سکولاریسم فلسفی که معادل بی دینی و بی اعتقادی به دیانت است و این نوع سکولاریسم با اندیشه دینی غیر قابل جمع است و نوعی ماده گرایی است . مجاهدین سکولاریسم نوع اول را تایید و سکولاریسم لامذهبی و بی خدایی را در جامعه ایران رد میکنند .
عسگر اقا اگر میخواهند سازمان همچون ملیون و نیروهای چپ و دیگر مخالفین حکومت ملاها به سلطنت طلبان هم اقبال نشان دهند . باید از تفکرات چهل سال قبل خود پوسته انداخته و اینقدر با بی حرمتی با این تشکیلات قدرتمند برخورد نکنند .
بعنوان یک هوادار نظر و برداشت خود را نسبت به فکر و عقیده مجاهدین میگویم :
الف – جدا انگاری دین از سیاست را در عمل با انتخاب یک شیر زن بعنوان رهبر سازمان نشان داده اند . در حکومت اسلامی ملاها ی ایران شیعه و عربستان سنی خلاف این رویه در مورد اختیارات بانوان عمل میگردد.اگر امکان بود برای بعضی ها نظرات و رهنمود های سازمان را فرستاده جهت اگاهی بیشتر از این مجموعه مبارز و ایران دوست .
ب- نگاه انان به سکولاریسم دو برداشت است :
۱- سکولاریسم سیاسی نهاد دین را از نهاد دولت جدا میکند و حکومت نسبت به تمام فرقه ها و مذاهب نگاهی یکسان دارد و به عمل دینداران لطمه ای نخواهد زد و تعرضی نخواهد شد .
با سپاس از خانم بقراط گرامی برای نوشتن این مقاله وزین و همچنین کیهان لندن برای توسعه فرهنگ دموکراتی.
نشریات مجاهدین به هیچ ایرانی، حتی اعضای بیشمار جدا شده خود، اجازه گذاشتن کامنت، نظر و انتقاد در سایت های خود را نمی دهند. سوال اینست که این بسیجی های مجاهدین اینجا چکار می کنند؟ در اینچا آزادی بیان وجود دارد؟ رفرم ساختاری هم برای سازمانهای ایدئولوژیکی مانند مجاهدین ضروری است. چراکه اکثر ایرانیان خواهان حکومت سکولار دموکرات هستند.
اگر برای مجاهدین لازم است، «سلطنت طلبان» نیز همینطور
اتحاد در عمل, تنها رمز پیروزی میباشد… بگومگوهای تئوریک و گورکنی های تاریخی بماند برای فردای روز پیروزی ملی و نابودی تمام عیار و بدون چون و چرای رژیم جمهوری اسلامی در ایران…
دوستان مواظب تفرقه افکنی اطلاعاتی ها باشید. میخواهند ایرانی ها به مشغول کنند. زنده باد آزادی
خانم بقراط لطفا در برخورد با هر پدید هم مطالعه و هم انصاف به خرج بدید. بله انصاف. بغض و کینه را کنار بگذارید.
زنده مردم. زنده باد آزادی زنده و پیروز باد پیشمرگان ملت ، به هر اسم و عقیده ، از جمله مجاهدین
این سینه چاکان مسعود و مریم لطفن در این سایت عوام فرییی نکنند، شما جرات بیان واقعیت ها را نداشته و ندارید بر همهگان آشکار است که تنها تخصص شما ها سالها در لمپنی، بد دهنی و فحش دادن و برچسب زدن به منتقدین رهبری این تشکیلات است…. به پرسش های مردم پاسخ داده وآشکار کنید که:
آیا سازمان مجاهدین خلق یک سازمان سکولار دموکرات است؟..و آیا این سازمان : نگفته که » ما هم اکنون هم برای ساقط کردن این نظام خود کامه حاضریم با هر نیروئی از راست و چپ اعم از جبهه ملی، گروههای دیگر دست اتحاد دهیم . اما هرگز حاضر نیستیم با گروه های سلطنت طلب و…و طرفداران پادشاهی گرد یک میز بنشینیم «… حال اینجا اشگ تمساح میریزید؟…به تفسیر آرم این سازمان و جداشدگان از آن بپردازید بهتر نیست؟
قیام ضد دیکتا توری ۱۳۵۷ در ایران و شورش اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه درست بود ولی دیکتا توری خمینی و لنین نادرست و شوم بود.
دو ستان مجاهد با نبرد بی نظیر حقوقی از لیست سیاه غرب و امر یکا بیرون امد ند. این کارزار بزرگ از انگلیس استارت خورد و در امر یکا با پیروزی کامل به پا یان رسید.
مجا هد هراسی شاید با عث شده خانم بقراط انرا به لا بی گری بو لتون خان تقلیل بدهد و نخو استه عمدا حقا یق را درک نما یدیا بیان نما ید.
مجا هدین خلق ایر ان با کار زار بزر گ حقو قی از لیست سیاه خارج شدند نه با لا بی گر ی بو لتون. داد گاه میکو نو س و داد گاه انگلیس و امر یکا مستقل عمل کردند و علیه دو لت های خود رأی دادند.
جنگ بزر گ حقو قی و بین المللی از انگلیس شروع شد و در داد گاه ارو پا به أوج رسید و در امر یکا مهر باطل بر اد عا های نظام و همر اها نش زِد.
در این نبرد بی سابقه حقوقی دهها حقو قدان بر جسته جهان از حقوق او لیه مجا هدین و ساکنان شهر اشرف استا دانه دفاع نمو دند و پیر وَز شدند. ربط دادن ان به بو لتون یکً کار بی أساس و مغر ضا نه می باشد.
خا منه هم قیام جو انان را به تحر یکات خارج ربط می دهد.
اگر سلطنت طلبان و طرفداران پادشاهی افرادی همچون عسگر اقا را که در لجن مالی و بدو بیراه گفتن به دیگر گروه های مخالف جمهوری اسلامی در کنار خود داشته باشند خیلی به نفعشان است ؟!!!.
زیرا دیگر نیازی به گروه های سابیری و تیم های مامور از جانب ساواما برای تفرقه و دشمنی بین اپوزیسیون نخواهند داشت . نفر پشت نقاب عسگر اقا را یا طرفداران پادشاهی میشناسند که دیگر حرفی نیست . اما اگر برای انها ناشناخته و غریبه است ، مواظب پیامهای دشمن درست کن برای شاهزاده پهلوی از طرف ایشان باشند ؟!
بیشتر کاربران گرامی هدف و سخن منطقی و راهکارهای مناسبی را در نوشتارشان ارائه میدهند . حال هر کدام به لهجه و بیان خاص خود .
حکومت ملاها سالهاست که چند مورد را بخصوص بخش اطلاعات برون مرزی خارج از کشور انها دنبال میکند .
۱ – نزدیک نمودن اروپا به خود و تفرقه بین انها با امریکا برای اهداف منطقه ای خود که تا حدودی موفق بوده است . ممکن است ترامپ این معادله و بازی را بهم بزند .
۲ – مورد دیگر اختلاف و دشمنی بین اپوزیسیون خارج از کشور با یکدیگر که متاسفانه در این مورد بیشتر از بخش قبلی موفق عمل کرده است .اگر کاربران گرامی در جهت همبستگی و رفع کدورتها و اشکالات گام بردارند مردم پسند تر است .
نظر من به “خواننده” شبیه است. خانم الاهه بقراط و آقای برزو فارسی شرایط را این گونه می دانند: “رهبران سازمان مجاهدین اگر میخواهند با گذشتهای غیرقابل دفاع وداع کنند و با تحولات جامعهی ایران به سوی دموکراسی همراه شوند، میبایست به بازنگری فوری و جدی در ساختار و افکار خود پرداخته و سرانجام به قرن بیست و یکم گام بگذارند.” یعنی پس از تغییر بنیادی در فکر و اندیشه و آیین شان می توانند ملحق شوند.
مجاهدین با سلطنت طلبان پیوندی نخواهند داشت . حال از صبح تا شب همانند ملاها به انها فحش و بد و بیراه بگویید .
اگر مجاهدین اخ و بد و ورشکسته و…. هستند چرا اینقدر بد و بیراه بهشان میگویید ؟ گروه ضعیف و ناتوان اینقدر هل دادن ندارد .
ضمنا لباس رزم انها برای مبارزه با ملاهاست . سرباز در حال رزم هیچگاه لباسش را از تن به نمیکند و با دمپایی و زیر شلواری و کروات دنبال خوشی و تفریح و فحش و بد و بیراه به همسایه و هموطن خود نمیباشد ؟!
خانم رجوی ( مریم قجر عضدانلو )هم مانند گفته رضا شاه در مورد خانم فخرالدوله زمان قاجاریه میباشند !!!
اینده ایران در دست ایرانیان است و با حمایت کشورهای غربی امکان عبور از این رژیم فاشیست اسلامی وجود دارد. ولی مهم نیست که مجاهدین هراسی میشود و یا نمیشود، همه چیز بستگی به این سازمانها و احزاب و فعالان سیاسی است که تصمیم بگیرند که دشمن اصلی کیست؟ و هدف اصلی باید براندازی رژیم اسلامی باشد نه گلایه و نقد و حمله به همدیگر! این کار را رژیم هرروز انجام میدهد با صدها رسانهو ولی شعور ما فعالان سیاسی و سازمانها و احزاب کجا قفل شده؟
من که به این نتیجه رسیدم که خیلی از اینایی که کامنت میذارند اصلا مطالب رو نمی خوانند. به طرفدارای متعصب و کور هر جریانی که چیزی نمیشه گفت چون گوششان را گرفته و دهانشان را باز می کنند. ولی معلوم نیست بقیه چه چیز غیرمنطقی و نادرستی در این مقاله دیدند!! با ائتلاف برای دموکراسی مخالفید؟ با اینکه مجاهدین از فرقه ای بودن در بیان و به نیروهای دمکرات بپیوندند مخالفید؟!
سازمانی مانند مجاهدین خلق هیچ فرقی با رژیم اخوندی ندارد و تنها سازمان مجاهدین خلق نیست که افکار اسلامی دارد بلکه سازمانهایی مانند نهضت ازادی و ملی مذهبی ها و مصدقی ها ، همه اینها غرق در دین و مذهب اسلامی هستند و در گذشته درجا میزنند. چپ های ایران که اکثریت و توده ای در حال حاضر مانند ملی مذهبی ها با رژیم اخوندها همکاری میکنند. ابراهیم یزدی خود گفته بود که ایشان و سازمان انها خندقی هستند برای نجات رژیم فاشیست اسلامی.
اگر کسی خواهان همبستگی این سازمانها میشود نتیجه اش یک گروهی میشود در داخل و خارج خواهان رفرندام میشوند و با نظارت سازمان بین المل که هرگز شدنی نیست. و تنها نتیجه برامده از ان حمله به شاهزاده پهلوی بود
مشیری و اسلام دموکراتیک مریم مجاهدین
https://www.youtube.com/watch?v=P-riK5qYnw0
عکسهای رقت بارزنان ومردان «مجاهد» که همراه این نوشتاردر این صفحه دیده میشوند انسان را بیاد عکس زندانیان اردوگاه های کار اجباری نازی ها میاندازد که ارتش آمریکا درپایان جنگ جهانی دوم آنها را آزاد کرده بود. کسانی که خود را با جملهٔ مغرضانهٔ «مجاهد هراسی» وکیل مدافع سازمان مجاهدین خلق نموده اند معلوم نیست چرا فکری هم برای آزاد کردن واعادهٔ حقوق انسانی این بخت برگشته هائی که از روی ناچاری به این خفت وحشتناک تن داده ا ند نمیکنند؟
مشکل بخشی از ایرانیها اینست که منتظرند کسی مثل خاتمی و روحانی که جزو ارکان نظام هستند برایشان حکومت دموکراسی بیاورند و جلوی خفقان و دزدی را بگیرند.! و انهایی را که به خیابانها میایند وابسته به خارج ! میدانند که باعث بروز جنگ داخلی و سرنوشت لیبی میشوند!و یامجاهد هراسی را اخیرا اختراع کرده اند…
اما واقعیت اینست که مردم ایران از چهل سال حکومت جهل و فساد و تحجر بجان آمده اندو خواستار دموکراسی و حکومت سکولار براساس انتخابات احزاب و گروهها بر اساس یک دوره ۴ ساله میباشند.
چرا امام و ولی فقیه مجاهدین خلق ، مسعود رجوی ( عج)، را غایب و نا پیدا کرده اند؟
از هیتلر پرسیدند با این همه جنایات و کشتار ی که کردید، فردا در برابر مردم کشورتان و دنیا چه پاسخی دارید؟ گفت: » اگر کشته شوم دیگر نیستم که ” پاسخ مردم ” را بدهم و اگر پیروز شدم، از فرد پیروز کسی ” پرسشی ” نخواهد کرد«.
رجوی را امام ناپیدا کرده اند تا از پاسخگویی اعمال ننگین و جنایکارانه خود، هم در برابر ” مردم ایران ” و هم در برابر ” اعضای سازمان ” در امان بماند….طلاق اجباری “مجاهدین مزدوج ” یک پروسه » انقلاب ایدئولوژیک « و ضد زن این سازمان است و هیچ گریزی هم در انجام آن نیست. البته تنها ” شخص امام مسعود (عج) و مریم قجر( آتش ) مستثنی ومزدوج می مانند،( حقوق بشر مجاهدین؟!)…
خواب ایران مجاهدیزه خوابی است که هرگز به حقیقت نمیرسه.
و انها هم که در خارج هستند یک مشت افراد شبیه به مردگان متحرک و مترسکهای سر جالیز میباشند . در این صورت گفتگو و صحبت و توصیه و نصیحت کردن به مجموعه ای که این وضعیت را دارد ، واقعا بی فایده است !
بعضی اینگونه فکر میکنند که ایا موافقین و هم مخالفین داخلی و خارج نشین و دولتهای خارجی موارد و پتانسیل و توانی در این مجموعه دیده اند که گاه از سر نصیحت و دلسوزی و گاه برای نابودی انها و یا بهره بردن از انها ، زمان و وقت میگذارند ؟!
و البته بعضی از ادمهای دنیا دیده هم معتقدند ، مردم ایران شبیه ترین ادمها به قوم بنی اسرائیل میباشند ؟!!!!
از باب شروع گفتگو برای همبستگی نیروهای مخالف رژیم ملاها ، مقاله خوب و کمک کننده است . ذکر چند مطلب :
مهمترین موضوع عدم پرداختن به شرایط امروز و مردم ساکن در کشور است که صحت اینگونه مقالات نیاز به اگاهی کامل از اوضاع دارد تا با واقعیات نزدیک شود .
خواننده ای که از اوضاع اجتماعی جامعه امروز ایران اگاهی چندانی ندارد با خواندن این مطلب بخصوص بخش مربوط به سازمان مجاهدین خلق تصور میکند که این سازمان به تاریخ سپرده شده و هیچ طرفدار و موافقی در ایران ندارد و تنفر مردم از انها بیشتر از حکومت ولایت فقیه خمینی هندی زاده -و علی گدا خامنه ای است .
خانم رجوی، تا زمانی که ان روسری به عنوان نماد اسلامیسم، زن ستیزی و انیرانی بودن روی سر شماست انتظاری از نسل جوان ایران نداشته باشید، چرا که اکثر ماها اسلام و اشلامیسم را شناختهایم.
تا زمانی که کمپ اشرف زندان طرفداران مجاهدین است، چگونه میخواهید ایران را ازاد کنید؟
همانگونه که در مقاله امده، دوران اسلامیسم و سیستمهای مثل کره شمالی گذشته است.
روسری تان را بسوزانید،
یونیفورم جنگ را دراورید،
کمپ اشرف را باز کنید،
صادق باشید
تا همه با هم کار کنیم و فاشیسم اسلامی ایران را سرنگون کنیم. گذشته گذشته است.
مجاهدین جایگاهی در بین جامعه ایران امروز ندارند عصر ایدئولوژیهای شکست خورده ماکسیستی .اسلامی گذشته
باید مجاهدین به این واقعیت رسیده باشند که ملت بزرگ ایران دارنداز هرگونه ایدئولوژی چه اسلام .چه مارکسیسم و…خود را رها میسازند .ودلیل دیگر عدم اقبال به مجاهدین همکاری این سازمان با دشمن ایران یعنی صدام بوده که در ذهن وروان ایرانیان نقش بسته وحتی همکاری انها با روی کار اوردن خمینی در زمان انقلاب مجاهدین جایگاهی در میان ایرانیان ندارند.تعدادی زن ومرد پیر وفسیل شده با ان لباسهای فرم کشورهای عقب مانده کمونیستی اگر میخواهید اقبال مردم را داشته باشید باید ریشه ای خود را تغییر دهید دست از دگم بازی وفرد گرایی بردارید ابتدا از ظاهرتان یعنی لباس شروع کنید ایران امروز ایران ۴۰ سال پیش نیست
در ایران تنها صنعت و کارخانه ای که هنوز ورشکست نشده کارخانه لولوسازی است با محصولات متنوع و بازاریاب های فراوان
همه در ایران آزاد حق دارند که اظهار عقیده و نظر کرده و فعالیت سیاسی کنند. هیچ فرقی هم نمی کنه که چه مرام سیاسی داشته باشن. اتهام خیانت تنها در دادگاه صالح و نه در دادگاه انقلاب یا بیدادگاههای جمهوری اسلامی قابل پی گیری هستن که اون هم به جای خود. اون کسی جنگ رو شروع کرد همانا عمام همه خوبی ها بود که خوشبختانه حرفهاش کاملا در تاریخ ثبت شدن.
مجاهدین که تلفیقی از مارکسیست و اسلام بنیادگرا است .با گذشته ایی سرتاسر مغشوش و غیر قابل دفاع هرگز نمی تواند در اینده ساسی ایران نقشی داشته باشد از ان جهت که هردو ایدئولوزی نامبرده در صحنه سیاسی حکومت شکست سختی خورده اند.و مردم ایران دیگر از هر چه عقاید چپ و اسلامی است گریزان و متنفر هستند.کسانی که وعده بهشت های تو خالی داده اند. ومیبینیم که در صحنه سیاسی جهان شکستهای مفتضحانه ایی خورده اند
حتما کامنتهای انتهایی لینک داده شده بخوانید. من پیشنهادم همین است که سازمان مجاهدین، یک رفرم ساختاری بدهد و خودش شففا با استانداردهای سکولار دموکراسی بروز کند، و حتما با بقیه نیروهای مخالف استبداد مذهبی همکاری کند وبقیه نیز آن را به پذیرند.
هنوز برخی به قدرت نرسیده، دارند سانسور و دیکتاتوری پیشه می کنند! هر کی بخواهد در خدمت سکولار دموکراسی باشد بایست استقبال کرد.
https://kayhan.london/fa/1397/01/06/%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8-%d8%ac%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%88%d9%84%d8%aa%d9%88%d9%86%d8%8c-%d8%aa%d8%ad%d9%88%d9%84%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c
در لینک زیر من اشارتی به وضعیت مجاهدین کردم. مقایسه وضعیت ایران این ۴۰ سال با فرانسه تحت اشغال نازی جنگ دوم جهانی، می تواتد درک بهتری از چگونگی اقدام مجاهدین کند. متاسفانه کینه و رقابت شدید حزبی و جناح های خواهان کسب قدرت، بی انصافی عجیبی نسبت به این گروه شده.
مارشال پتن فرانسه تسلیم نازیها کرد چون می گویند، میخواست فرانسه از تخریب بیشتر نجات دهد! او را خائن گفتند! شارل دوگل، در پی اشغال فرانسه، رفت با متفقین همکاری کرد او شد قهرمان. همان متفقینی که شهرهای المان با خاک یکسان کردند و ناکزاکی و هیروشیما بمباران کردند!
آینده ایران دست مردم ایران نبوده و نیست و نخواهد بود!!اینها همه “روضه خوانی” است. کلاهی که سر ما در روی قدرت آوردن این رژیم منفور و خائن آوردند خود سند زنده این حقیقت تلخ است. مجاهدین, کمونیستها,فدایی,چپی,راستی میانه رو وووووو همگی باعث و شریک در این خیانت بزرگ به ان مملکت و ملت و نسلهای آینده بودند و هستند,بزودی کمی دکوراسیون سیاسی و مذهبی ایران را تغییر میدهند و ۴-۵ دهه دیگر یک “گله” وطن فروش دیگری را سر قدرت میاورند, شاید چیزی شبیه کودتای زمان مصدق,ایندفعه شاهزاده با مریم خانم!!