انباشت زباله در جنگلها و ورود شیرابههای فاضلاب به رودخانههای استانهای شمالی ایران به یک بحران زیستمحیطی برای این منطقه تبدیل شده است اما سازمان حفاظت محیط زیست به وظایفش برای سامان دادن به این وضعیت عمل نمیکند.
با وجود اینکه مشکل پسماند در استانهای شمالی و ورود شیرابههای فاضلاب به رودخانهها و جنگلها صدمات زیست محیطی جبرانناپذیری به طبیعت زیبای منطقه شمال وارد کرده است اما به گفته نماینده استان مازندران در مجلس شورای اسلامی نه از سوی سازمان حفاظت محیط زیست نظارت دقیقی صورت میگیرد و نه دیگر دستگاهها به وظایف خود در زمینه مدیریت پسماند عمل میکنند.
علیاصغر یوسفنژاد، نماینده مازندران در مجلس شورای اسلامی درباره عدم همکاری دستگاههای مسئول برای مدیریت پسماند در این استان به خبرگزاری ایلنا گفت: «اغلب مسئولان تلاشی در این زمینه ندارند البته مجمع نمایندگان استان نیز تا جایی که امکان داشته باشد کمک میکنند اما این موضوع وظیفه دستگاههای اجرایی است که به آن رسیدگی نمیکنند.»
یوسفنژاد در حالی از عدم همکاری دستگاههای مسئول برای سامان دادن به وضعیت محیط زیست استانهای شمالی کشور خبر میدهد که پیشتر سازمان حفاظت محیط زیست از حل مشکل زباله در این استانها ظرف مدت سه سال خبر داده بود.
در همین حال علی مریدی، مدیرکل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست، نیز از نبود بودجه کافی و تشکیل نشدن کارگروه مدیریت پسماند در استان مازندارن خبر میدهد. این مقام مسئول میگوید: «سهم شیرابههای ناشی از مواد آلی پسماندها و زبالهها به ۲۰ الی ۳۰ برابر فاضلاب شهری میرسد. شیرابه این پسماندها از جنس فاضلابهای بسیار خطرناک است که باید حتما تصفیه شود اما متاسفانه این اتفاق نه در شمال بلکه در هیچ نقطهای از کشور صورت نمیگیرد.»
او با بیان اینکه سایت مناسبی برای دفع پسماند در این مناطق وجود ندارد، میافزاید: «متاسفانه به دلیل محدودیت زمین و میزان بارش بالا در استانهای شمالی رودخانهها مانند رگههایی در همه سطح این استانها وجود دارد و وجود زبالهها و شیرابههای آنها خود را به شدت نشان میدهد. متاسفانه وجود زبالهها در استانهای شمالی نه تنها آلودگی خاک و آب ایجاد کرده بلکه از نظر بصری و بهداشتی نیز مشکلاتی را ایجاد کرده است و باید راه حل اصولی برای آن پیدا کرد.»
علی مریدی معتقد است دفن زباله در این مناطق راه حل مناسبی نیست و باید به دنبال راهکارهای جایگزین بود: «مهمترین راهکار جایگزین بازیافت است که میتوان از آن کود بدست آورد و قبل از امحای زباله باید سعی کنیم به سمت احیای این سرمایه برویم و آن را بازیافت کنیم.»
مریدی همچنین میگوید کارگروه مدیریت پسماند در استان مازندارن تشکیل نشده است: «یکی از اقدامات سازمان حفاظت محیط زیست در این زمینه تشکیل و فعالیت کارگروه مدیریت پسماند در استانهاست اما متاسفانه مازندران یکی از استانهایی است که این کارگروه یا در آن استان تشکیل نمیشود یا دیر تشکیل میشود.»
وی همچنین افزوده است: «ما در سازمان حفاظت محیط زیست همیشه از وزارت کشور پیگیر این موضوع بودهایم اما بودجه مهمترین مشکل در زمینه مدیریت پسماند است. در کشور ما رویه این است که اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم میتوانیم از طرق مختلف بودجه آن را نیز تامین کنیم اما قصدی برای انجام کار وجود ندارد.»
در مورد بیتوجهی مسئولان برای تأمین بودجه طرحهای مدیریت پسماند در استان مازندران، علیاصغر یوسفنژاد نیز با علی مریدی هم عقیده است و با تأکید بر اینکه بودجه یکی از فرعیات است و موضوع اصلی مسائل مدیریتی و اقدامات کارشناسی است میگوید: «بودجههای بسیاری در استان هزینه میشود اما برای مدیریت پسماند متاسفانه این کار صورت نمیگیرد. از سوی دیگر جلوگیری از دفع زباله در طبیعت و دفن آن نیاز به بودجه ندارد این اقدامات نیاز به انجام تکلیف دارد. متاسفانه سازمان محیطزیست هم اگرچه وظیفه نظارتی دارد و باید جلوی تخلفات را بگیرد اما به وظیفه خود عمل نمیکند و ما تاکنون چیزی ندیدیم.»
سازمان حفاظت محیط زیست خیلی هم شدید دارد به “وظایفش” عمل میکند. شاهد دارم.
زباله های استان گیلان و مازندران همه جمع آوری شده و در گوشه ای از محیط زیست دپو میشود تا تولید زهرابه و بوی نامطبوع و گازهای مضر شود.بخاطر همین ما که برای تفریح به پارک جنگلی رفته بودیم,در پایان روز زباله های سوختنی خودمان را بطور ایمن سوزاندیم و زباله های خوراکی (پوست پیاز و میوه) را در گوشه ای با کندن چاله ای دفن کردیم.
در این هنگام مامورین لباس شخصی که بخاطر روسری نتوانسته بودند ایرادی به ما بگیرند ولی در عین حال از شادی ما دچار عذاب شده بودند مارا به پاسگاه و دادگاه کشانده و با کمک نماینده ی محیط زیست,دادگاه رای به تخریب محیط زیست داد و چند هزار تومان جریمه دادیم تا ولمان کردند.
نزدیک به ۴۰ سال است که امور اداره کشور گرداننده گان لایق ٬کاردان و متخصص نداشته است.تمام منتخبان در همه زمینه های اداری کشور بر اساس روابط پیوندهای فامیلی/قومی و وابستگان به ملایان در همه مناطق کشور٬بوده است.عیسی کلانتری نمونه بارزی ست از صدها و هزاران دیگر..این مردک نادان دیپلم طبیعی دارد.وفاقد تخصص و دانشی ست که لازمه چنین مسئولیت یزرگ کشوریست.کشو رمادر همه زمینه ها..همه زمینه ها در این ۴۰ سال مانند میوه ایست که به مرور زمان بر اثر بی توجهی در حال فاسد شدن است و نیاز به درمان اساسی و علمی دارد ..در غیر اینصورت ایران به ویرانه ئی تبدیل خواهد شد..که امروز در راه است!