رضا پرچیزاده – «ماجراهای آستریکس»(The Adventures of Asterix) یکی از محبوبترین مجموعه داستانهای کمیکاستریپ در طولِ تاریخ است که تا امروز به بیش از صد زبان ترجمه شده. آفرینندگانِ این مجموعه رنه گوسینی(René Goscinny) نویسنده و آلبر اودرزو (Albert Uderzo) تصویرگر بودند. انتشارِ این مجموعه از سال ۱۹۵۹ در مجله کمیکِ فرانسوی- بلژیکیِ «پیلوت» (Pilote) آغاز شد؛ و تا سال ۱۹۷۷ که گوسینی درگذشت ۲۳ کتاب از این مجموعه منتشر شد. پس از مرگِ گوسینی، اودرزو تا سالِ ۲۰۰۹ به تنهایی به انتشارِ مجموعه ادامه داد و پس از آن امتیازش را فروخت. گرچه تا به امروز بیش از ۳۵ عنوان کتاب از این مجموعه منتشر شده، اما بهترینهایش بیتردید همان شمارههای دهههای شصت و هفتاد هستند که گوسینی نویسندهشان بود.
دنیای آستریکس و اوبلیکس دنیای رومِ باستان است. داستانهای آنها در سالِ ۵۰ قبل از میلاد و حینِ لشکرکشیهای جهانگشایانهی ژولیوس سزار، سردارِ بزرگِ رومی و یکی از فرمانروایانِ جمهوری روم، آغاز میشود. سزار تقریبا تمامِ دنیای اطرافِ ایتالیا، از جمله سرزمینِ «گُل» (Gaul) در فرانسهی کنونی، را به انقیاد درآورده. در این میان دهکدهای کوچک در آرموریکا (Armorica) یا همان بریتانیِ (Brittany) فعلی در سرزمینِ گل هنوز در برابرِ سزار مقاومت میکند. اهالیِ این روستا که از ساکنانِ سلتیِ (Celtic) باستانیِ سرزمینِ گل هستند، از طریقِ نوشیدنِ معجون سحرآمیزی که کیمیاگرِ دهکده برایشان درست میکند شکستناپذیر میشوند و ارتشِ سزار را تار و مار میکنند.
قهرمانِ گلها آستریکسِ (Asterix) ریزاندام اما باهوش است؛ و به خاطرِ همین هوشش معمولا کارهای دشوار و ماموریتهای خطیرِ دهکده به او محول میشود. دوست و همراهِ همیشگیِ او هم اوبلیکسِ (Obelix) خپل و پخمه است، که چون وقتی بچه بوده در تغارِ معجون افتاده، نیرویی تمامنشدنی پیدا کرده، و بنا بر این دیگر به او معجون نمیدهند. کلکهای اوبلیکس برای نوشیدنِ معجون– که معمولا به طریقی اسلپاستیک به شکست میانجامد– یکی از رگههای طنزِ مشهورِ این مجموعه داستان است.
آستریکس و اوبلیکس در هر کتاب با ماجرایی تازه دست و پنجه نرم میکنند. بعضی از این ماجراها در اطرافِ روستای آنها اتفاق میافتد و برخی دیگر آنها را به گوشه و کنار جهانِ باستان همچون مصر و یونان و روم و بریتانیا میکشاند. سزار و ارتشِ روم هم معمولا حریفانِ اصلیِ آنها هستند. مهمترین مشخصهی این مجموعه شاید «طنزِ» هوشمندانهاش باشد که با مسائل و وقایع و شخصیتهای تاریخی و با نامهایشان بازی میکند. بنا بر این، آگاهی به تاریخِ باستان یکی از ملزوماتِ درک کردن و لذت بردن از جنبهی طنزِ این مجموعه است. اما فراتر از آن، آستریکس و اوبلکیس میتواند خوانشی طنزآمیز از دنیای معاصرِ جنگِ سرد باشد. معجونِ رویینساز در حقیقت گونهای انرژیِ اتمی است. اینکه کیمیاگر همیشه اصرار میکند معجون را فقط باید برای مقاصدِ تدافعی– و نه تهاجمی– به کار گرفت یادآورِ نقش بازدارندگیِ بمبِ اتم است. مطالعهی بادقتِ کتابها مطمئنا بسیاری اشارات و تلمیحاتِ سیاسیِ دیگر را نیز نمایان خواهد کرد.
در سالیانِ دور، انتشاراتِ «یونیورسال» (تاسیسِ سالِ ۱۳۴۸)، متعلق به مادریک بوغوسیان، که یدِ طولایی در انتشارِ کمیکاستریپهای فرانسوی- بلژیکی داشت، دو شماره از این مجموعه تحتِ عنوانِ «آستریکس و کلئوپاتر» و «آستریکس و دیگچه» را ظاهرا از فرانسوی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. نسخهی اسکنشدهی «آستریکس و کلئوپاتر» (۱۹۶۵) که شمارهی ششمِ این مجموعه و یکی از ماجراهای بسیار زیبای آن است را باشگاه ادبیات منتشر کرده، که میتوانید از طریقِ این لینک این نسخهی تقریبا نایاب را دانلود کنید.
داستانِ این کتاب در زمانِ اشغالِ مصر به دستِ سزار اتفاق میافتد. سزار کلئوپاترا را مسخره میکند که با وجودِ ادعای مصریها در داشتن تمدن چندهزارساله، امروز آنها هیچی نیستند و تنها به انتظارِ جزر و مدِ نیل مینشینند تا بالا آمدن و پایین رفتنِ آب کارهایشان را برای آنها جور کند. این کنایه به کلئوپاترا برمیخورد و با سزار شرط میبندد که اگر توانست در مدتِ سه ماه برای وی قصری باشکوه بسازد، سزار باید دست از سرِ مصر بردارد، و سزار هم با تمسخر میپذیرد. کلئوپاترا معمارِ بزرگِ خود نومروبیس را به انجامِ این ماموریتِ مهم میگمارد و به او میگوید اگر کارش را در موعدِ مقرر به انجام نرساند او را جلوی تمساحها خواهد انداخت. نومروبیس هم که میداند ساختنِ چنین قصری در عرضِ سه ماه غیرممکن است، رنجِ سفر به گل را بر خود هموار میکند و دست به دامانِ دوستانش در آن سرزمین میشود. و بدین ترتیب ماجرایی شگرف، پُرحادثه و پر از خنده آغاز میشود.
«آستریکس و کلئوپاتر» در سال ۱۹۶۸ در یک انیمیشن اقتباس شد و در سالِ ۲۰۰۲ نیز به فیلم درآمد. در نسخهی فیلم، کریستین کلاویه به نقشِ آستریکس و ژرار دوپاردیو به نقشِ اوبلیکس بازی میکنند. اولین فیلمِ مجموعه اما «آستریکس و اوبلیکس در برابرِ سزار» (۱۹۹۹) بود، که به فارسی هم دوبله شد، و دوبلهاش یکی از شاهکارهای دوبلهی فارسی است. مدیرِ دوبلاژِ این فیلم، ابوالحسنِ تهامی، تلاش کرده در سبکِ دوبلههای قدیمِ فیلمهای کمدیِ ایتالیایی و فرانسوی کار کند. او به کاراکترهای فیلم لهجههای مختلفِ ایرانی مثلِ لری، کرمانشاهی، اصفهانی، مشهدی و حتی زبانِ زرگری داده. از این جهت دهکدهٔ گلها تبدیل شده به چیزی در مایههای دهِ صمدآقا. درهمریختگیِ لهجهها خود یکی از عواملِ انتقالِ طنزِ اثرِ اصلی به دوبلهی فارسی است. ترجمهی اسمهای کاراکترها– که خود در زبانِ فرانسوی شوخی با نامها و واژگان است– نیز سبب شده تا کار هرچه بیشتر طنزآمیز شود. نتیجه آنکه به یکی از بهترین دوبلههایِ فارسی در دورانِ افولِ دوبله در ایران تبدیل شد.
لینک آخری که فیلم توشه توسط وبسایت «تاینی موویز» دوبله شده. یعنی همون سایتی که حضرات به جرم اشاعه فَساد کرکره ش رو پایین کشیدن و اعضاشو بازداشت کردن. البته کیه که ندونه، برای رونق بازار خودشون.
مادریک بوغوسیان، که مشخصه یک نام ارمنی است. فایلی هم که برای دانلود قرار داده شده در موتور روسی Yandex بارگذاری شده. خب، این یعنی …