فیروزه رمضان زاده- نگاه تبعیضآمیز حکومت مرکزی نسبت به توسعه استان سیستان و بلوچستان از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت. رویکرد امنیتی مسئولان نسبت به مسائل این استان را میتوان در تداوم توسعهنیافتگی فرهنگی و اجتماعی، کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی، فشار و سرکوب از جمله علیه اهل سنت مشاهده کرد.
بیتفاوتی جمهوری اسلامی به عدم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این استان از دیدگاه دکتر غلامرضا حسینبر، تحلیلگر سیاسی بلوچ چندان هم سهوی نبوده است.
او در گفتگو با کیهان لندن با اشاره به بحران آب و خشکسالی در این استان و توصیف جغرافیای طبیعی این استان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی معتقد است آنچه امروز در این استان میگذرد میتواند مصداق اجرای پروژه «فقیرسازی مردم استان سیستان و بلوچستان» باشد.
بیش از ۶۰ درصد جمعیت استان سیستان و بلوچستان با تنش آبی روبروست. ۳۸۴۶ روستای این استان بدون شبکه آبرسانی هستند.
غلامرضا حسینبر در گفتگو با کیهان لندن نخستین مرحله مشکل کمآبی استان سیستان و بلوچستان را مربوط به توافق برسر حقآبه سیستان ایران و هامون میداند و میافزاید: «مشکل کمآبی در مرحله اول زمانی پیش آمد که در زمان هویدا نخست وزیر ایران و احمد شفیق نخست وزیر افغانستان قراردادی امضا شد که افغانها در خاک خود چند سد احداث کردند و در نتیجه آبی که وارد ایران و دریاچه هامون میشد بسیار اندک شد و با امضای این قرارداد تمام بلوچستان عزا گرفت چرا که تقریبا تمام آبها را به افغانستان دادند و اجازه دادند اندکی از آبها وارد ایران شود. علاوه براین یک سدی هم در نزدیکی مرز در داخل خاک ایران ساختند که این آب، همه را پس میکشید و وارد خاک افغانستان میکرد و کشاورزان افغان از آن آب استفاده میکردند. این قرارداد موجب شد که چند بار بین بلوچهای ایران و افغانستان زد و خورد ایجاد شود و چند بار هم بخشی از این سدها را منفجر کردند.»
براساس این توافق دولت افغانستان پذیرفت که ۲۶ مترمکعب آب در ثانیه حقابه سیستان و بخش ایرانی هامون باشد و دولت وقت افغانستان ملزم به رها ساختن آب هیرمند مطابق این توافق شده بود. پس از کودتای سردارمحمد داودخان در افغانستان این قرارداد موضوعیت خود را از دست داد و از آن زمان تا به امروز بارها افغانستان از اجرای این قرارداد سر باز زده است.
حسین بر به قوانین بین المللی در ارتباط با تقسیم آب رودخانههای مشترک در میان چند کشور اشاره میکند و معتقد است این قوانین یک سهمیه و حقآبه را برای مناطق مختلف در نظر گرفته است و کشورهای بالادست روخانهها موظف به تامین سهم و تقسیم آب هستند.
این کارشناس مسائل استان سیستان وبلوچستان به رودخانههای حوزه سند بین پاکستان و هندوستان و نیز دو رود دجله و فرات که از ترکیه شروغ میشود و به عراق ختم میشود به عنوان عینیترین نمونههای نحوه تقسیم آب اشاره میکند.
او در توضیح این مطلب میافزاید: «اگر این کشورها بخواهند کل سهم آب را ببندند از نظر حق حاکمیت، این حق را به صورت قانونی ندارند که جلوی کل حقآبه را بگیرند، در مورد ایران و افغانستان هم میبایست بخشی از این آب در مسیر همیشگی رودخانه وارد ایران شود که این کار متاسفانه نشد و بعد از آن مساله کمآبی سیستان آغاز شد، نیزارها از بین رفتند، دریاچه هامون به کلی خشک شد و در دهه ۵۰ بود که اجازه ندادند هیچ آبی وارد ایران شود، زمانی که قحطسالی شده بود و تعداد زیادی از کشاورزان سیستانی بلوچ به استان گلستان یا گرگان یا ترکمنصحرای آن زمان مهاجرت کردند و اکنون هم در آنجا زندگی میکنند.»
بحران کمآبی و بیتفاوتی دولت مرکزی
با وجود وعده دولت حسن روحانی مبنی بر اختصاص ۵۰۰ میلیون دلار اعتبار از محل صندوق توسعه ملی برای حل بحران کمآبی این استان به گقته اتابک جعفری، مدیرعامل آب منطقهای استان سیستان و بلوچستان، در حال حاضر از ۶۵۵۳ روستا تعداد ۳۸۴۶ روستا بدون شبکه آبرسانی هستند.
این بحران هر بار با بیتفاوتی دولت مرکزی به فراموشی سپرده شده است به گفته مدیرعامل منطقه آب منطقهای این استان برای عبور از بحران رو به افزایش کم آبی در روستاهای این استان به ۶۰۰ میلیارد ریال اعتبار نیاز است.
حسین بر در این زمینه معتقد است: «۶۰۰ میلیارد برای تامین آب لولهکشی و توزیع آب به روستاهای استان بودجه زیادی نیست، با توجه به درآمد نفتی در زمان احمدینژاد که حداقل ۸۰۰ میلیارد دلار بود با آن مبلغ میتوانستند سراسر ایران را آبرسانی و جادهسازی کنند و این در حالیست که دولت ایران هر سال میلیاردها دلار هزینه دولتهای سوریه، یمن و حزبالله و چندین گروه تروریستی را تامین میکند.»
حسین بر به مهاجرت بیرویه مردم استان سیستان و بلوچستان بر اثر خشکسالی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی نیز اشاره میکند: «در منطقه نیمروز سیستان ۱۴ هزار هکتار زمین کشاورزی از بین رفته است، آب ۹۹ درصد از روستاهای برخی از بخشهای چابهار از طریق تانکر تامین میشود در حالی که میتوان همان آب را با مدیریت درست برای مردم تامین کرد.»
وی با بیان اینکه بحران آب با ادامه اجرای این سیاستها در استان همچنان ادامه خواهد داشت میگوید: «بسیاری از روستاهایی که میشناختم از بین رفتهاند، سراوان شهری است که در ایران نظیر ندارد، مسیری طولانی مشابه تهران تا قم، منطقه نخلستانی و باغ عظیمی بود؛ هر جا که میرفتی انواع و اقسام درختان نظیر پرتقال، سیب و انگور بود که با قنات آبیاری میشدند، شهر کوچکی که من نیز از آنجا هستم، شهر گشت که مخفف گشتاسب است، طبق داستانیهایی که شنیدیم یکی از پادشاهان کیانی در این شهر برای خانواده خود چند قنات حفر کرد، منطقهای بسیار سبز و زیبا و آب تراز اولی هم دارد؛ منطقه بزرگ سیستان و بلوچستان، قرنها خودکفا بود و هیچ زمانی از هیچ جای دنیا مواد غذایی وارد نکرد، اما حالا آن قناتها و زمین های کشاورزی این منطقه در حال خشک شدن هستند.»
کمبود آب و برق و نبود شغل در استان سیستان و بلوچستان طی سالهای گذشته باعث افزایش مهاجرت مردم این استان و حاشیهنشینی آنها در دیگر شهرها شده است. در سال ۱۳۹۲ حلیمه عالی، نماینده این استان در مجلس شورای اسلامی از مهاجرت ۷۰ درصدی روستاییان این استان خبر داده بود.
غلامرضا حسینبر با اشاره به مخالفت وعدم همراهی مردم استان سیستان و بلوچستان با انقلاب اسلامی میافزاید: «عدم همکاری مردم منطقه بلوچستان با حکومت از همان روزهای نخست باعث شد تا مسئولان سیاست بیتفاوتی نسبت به مسائل این استان را در پیش بگیرند. این سیاستها در ابتدا با نابرابری و بیعدالتی در اختصاص پایینترین رقم بودجههای عمرانی با هدف فقیر ساختن مردم وافزایش شکاف طبقاتی آغاز شد.»
این تحلیلگر در ادامهی گفتگو با کیهان لندن، عدم ایجاد اشتغال را از دیگر سیاستهای ناهمگون حکومت برای تداوم توسعهنیافتگی استان سیستان و بلوچستان میداند و معتقد است: «در پی بحران آب و کشاورزی و نبود شغل، مردم از گرسنگی میمیرند یا مجبوربه مهاجرت به استانهای دیگر میشوند. از این رو میبینیم که استان سیستان و بلوچستان بالاترین رقم مهاجرت را هم به خود اختصاص داده است.»
بر پایه نتایج یک گزارش تهیه شده از سوی وزارت راه و شهرسازی، ۷۰ درصد خانوارهای ساکنان این استان زیر خط فقر بسر میبرند.
غلامرضا حسینبر فقر آموزش و سلامت و نبود مراکز و خدمات درمانی را در جهت توزیع نابرابر خدمات اجتماعی از سوی نظام میداند و تاکید میکند: «این استان یکی از استانهای دارای بالاترین نرخ بیسوادی است، نیمی از مدارس استان، تخریبی هستند و بیش از هزار مدرسه کپری در این استان وجود دارد.»
فعالان حقوق اقلیتها، توزیع نابرابر امکانات، پایین بودن سرانه خدمات بهداشتی، بالا بودن بیشترین جمعیت فقیر، دارا بودن بالاترین نرخ بیسوادی، نگاه تبعیضآمیز، نابرابر و امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به الگوهای توسعه و عدم امکان آموزش به زبان مادری را از دلایل اصلی تداوم محرومیت و توسعه نیافتگی استان سیستان و بلوچستان میدانند.
سلام. سخنان جناب دکتر حسین بر دقیق و کاملا درست و صحیح هست .دولت ها چه در حکومت آخوندی و چه حکومت های قبلی طبق عادت همه شواهد و مدارک رو از بین می برند تا در تاریخ لکه ننگی که ساختند باقی ماند غافل از اینکه خود مردم هم جزو تاریخ هستند و شاهدان ماجرا هستندو جناب دکتر خودشان فرد اول بلوچستان در زمان شاه بودند. سخن ایشان خودش مدرک هست .
سکوت شما در باره ادعای تان نسبت به قرار داد دولت مرحوم هویدا با افغانستان..برای بنده و شاید بسیاری افترای شما را در باره این خبر..تآئید میکند.سکوت برابر است با رضایت!
همه ما میدانیم که ما ایرانیان دهن بین..ساده باور و ساده لوح هستیم..زود باور.اگر شما اقای حسین بر نشنیده اید باید بر طبق سند یا مدرکی ادعا کنید…اگر شنیده اید که خب..بحثی نداریم.
این ادعا کذب محض است .این است یکی از دلائل سیه روزی ما ایرانیان امروز.افسوس و هزاران افسوس و دریغ!!
همین ارزیابی ها و منطق های نادرست ماست که انسانها را به راه بیراهه سرنوشت سوق میدهد.
اقای حسین بر ..چرا افترا میگوئید؟
اقای محترم شما ادعا ئی میکنید بدون اینکه مدرکی یا سندی که ادعای شما را تآ ئید کند ..ارائه میدهید.چنین قرار دادی در زمان مرحوم محمد رضا و زنده یاد هویدا هرگز نبوده و نیست.من نمیدانم شما بر چه مبنا و دلیلی..شواهدی ادعا میکنید؟
بنده کارمند دولت بودم و نزدیک به چنین عرصه هائی..نزدیک به مراجع قانونی .چنین قرار دادی هرگز بسته نشده است.اگر شما نشانه ئی یا شواهدی در دست دارید تقدیم کیهان لندن کنید تا چاپ شود.
تمام خسارات و ویرانی طبیعی بلوچستان در این ۴۰ ساله رژیم اخوندی بر مملکت ما وارد امده است اقای محترم.بی جهت دوران مرحوم پهلوی و هویدا را بد نکنید.