روز ۱۸ آوریل ۱۹۹۱ عبدالرحمان برومند، یکی از هواداران فرهیخته و دیرپای ﻤﺣﻤ۔د مصدق و دوست دیرین و همکار وفادار شاپور بختیار، در نزدیکی در ورودی منزل مسکونی خود در پاریس، با ضربههای کارد آدمکشان جمهوری اسلامی که بهاین منظور از ایران به فرانسه گسیلشدهبودند، ازپادرآمد.
نظام تزویر، فساد و جنایتی که عنوان جعلی جمهوری را به دروغ و فریب بر خود نهادهبود از آنجا که برای ادارهی کشوری چون ایران نه از مشروعیت ملی برخورداربود نه از لیاقت و کاردانی لازم بهرهای داشت، مانند همهی نظامهای زور و خودکامگی از نخستین روز پیدایش خود ناچار بود جهالت نکبتبار، فقر مدیریت، ناتوانیهای سیاسی و دنائت معنوی خود را، که برای هر حکومتی سبب بیاعتباری و سقوط سریع آن میگردد، با تهدید و ارعاب که اعدام و زندان و شکنجه وسائل عادی آن هستند جبران کند. قتل تروریستی مخالفانی که وجود هر یک از آنان را برای موجودیت خود خطری میدانست نیز یکی دیگر از وسائل این نظام برای خنثیساختن نیروی مخالفت در جامعه بود که آن را نیز از همان نخستین ماههای پیدایش خود بارها و بارها علیه هر کس که موردپسند سران آن نبود بهکاربرد. اینگونه بود که، در داخل و خارج کشور به تصمیم مرکزی مخصوص و به حکم جنایتکارانهی ملای عامی و بیسوادی که برای فریب تودهی بیخبر بهجنایتهای رژیم رنگ شرعی میداد، دهها تن از مخالفان این نظام منفور از پایدرآمدند.
قتل فجیع شاپور بختیار، آزادیخواه بزرگ و ایراندوست، و آگاهترین و برجستهترین مخالفان این نظام در پاریس، قتل یار وفادارش عبدالرحمان برومند، سه ماه پیش از خود او، قتل فجیع داریوش فروهر و پروانهی فروهرـ اسکندری، قتلهای زنجیرهای که در دوران ریاست جمهوری ﻤﺣﻤ۔د خاتمی رویداد و در همان دوران نیز مأموران آن جنایات وادار بهاعتراف بهجنایات خود شدند، شناختهترین این جنایات تروریستی است.
عبدالرحمان برومند، دارای دکترای حقوق بینالملل از دانشگاه ژنو، وکیل دادگستری و از روشنفکران برجستهی جبهه ملی ایران بود. در دورانهایی از دیکتاتوری پس از ۲۸ مرداد که که جبهه ملی ایران در مبارزه برای اجرای قانون اساسی مشروطه و احیاءِ دموکراسی، بهرغم عدمآزادی انتخابات و بهمنظور افشاءِ آن، در چارچوب قانون اساسی گذشته و قانون انتخابات سابق، به مبارزات انتخاباتی واردمیشد و کاندیداهایی نیز معرفیمیکرد، عبدالرحمان برومند را نیز از اصفهان نامزد نمایندگی مجلس شواری ملی میکرد. بهیادداشتهباشیم که در آن زمان قانون اساسی ایران قانون اساسی مشروطه بود و قانون انتخابات نیز با همهی عیوب آن، که دکتر مصدق فرصت اصلاح آنها را نیافت، در هر حال قانونی مبتنی بر همان قانون اساسی بود و مبارزه ی انتخاباتی در دورههایی میتوانست یکی از راههای مبارزه برای دموکراسی و افشاءِ فقدان آزادی باشد، و از لحاظ مبنای قانونی آن هیچگونه شباهتی به نمایشهای انتخاباتی در جمهوری اسلامی نداشت. اما، البته، به استثنای یک بار که الهیار صالح، به ارادهی یکپارچهی مردم کاشان و علیرغم همهی تمهیدات دیکتاتوری سابق، به نمایندگی از این شهر انتخابشد، هیچگاه هیچیک از نامزدهای دیگر جبهه ملی، چون شاپور بختیار از آبادان و عبدالرحمان برومند از اصفهان، در انتخاباتی که قدرت حاکم همه جا افراد خود را از صندوقها بیرونمیآورد، انتخاب نشدند.
او سرنوشت خود را به نهضت ملی ایران گرهزدهبود و سرانجام نیز جان بر سر آرمانهای آن و وفا به عهد و پیمان خود نهاد.
پیروان مصدق و یاران شاپور بختیار در روز هجده آوریل یاد این یار آرمانخواه و ایراندوست خود را گرامیمیدارند.
ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
یاد روانشاد دکتر شاپور بختیار و یار ایشان روانشاد دکتر برومند گرامی باد .
زنده یاد شاهپور بختیار باید زنده بود و می دید که پس از چهل سال چه گفته ای از حوزه علمیه قم در تایید پیش بینی وی بلندو شنیده میشود ؟!
حجت الاسلام سوار بر مسلمین احمد راد هوس ریس جامعه المرتضی قم :
کشوری بنام قم ، حوزه علمیه قم به کشوری مستقل تبدیل گردد ، کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص و پرچمی مخصوص و قانون اساسی پذیرفته شده در مجامع بین المللی و پذیرنده سفیران کشورهای مختلف در قالب یک کشور مستقل همانند واتیکان !
بختیار صد سال از این ملت جلوتر بود .