(+ویدئو) بهروز وثوقی هنرپیشه ماندگار و ستاره سینمای قبل از انقلاب در یادداشتی پراحساس خطاب به مردم از خاطرات خود از ایران و فیلمهایی نوشته که در آنها به زیبایی ایفای نقش کرده است.
بهروز وثوقی، یکی از محبوبترین بازیگران سینمای ایران است که با وجود ۳۹ سال تبعید و ممنوعیت از بازیگری در ایران، همچنان درون کشور و نزد مخاطبان ایرانی ماندگار مانده و مردم خاطرهی فیلمها و نقشهای او را فراموش نکردهاند.
روز گذشته دوشنبه ۲۳ اردیبهشت، شهاب حسینی در نمایش فیلم «خورشید نیمه شب» در سانفرانسیکو با حضور بهروز وثوقی خاطرهای از فیلمهای این بازیگر محبوب تعریف کرد و گفت که «خاطره من با بهروز وثوق بر میگردد به زمانی که فیلمهای ویدئویی خلاف قانون بود و ما مجبور بودیم فیلمها را قاچاقی بخریم و ببینیم چون هم پول و وقت کمی داشتیم. وقتی میپرسیدیم فیلم خوب چی دارید، میگفتند کارهای بهروز وثوقی را ببینید.»
پس از انتشار این ویدئو، بهروز وثوقی یادداشتی برای مردم ایران نوشت که سراسر دلتنگی و احساس و ابراز علاقه به مردمی است که او را با وجود همهی تبلیغات و تلاشهای حکومت اسلامی در ایران فراموش نکردهاند.
«قیصر سینمای ایران» نوشته است: «امروز میخوام با هموطنان عزیزم در ایران که همیشه بههر وسیلهاى منو مورد لطف و مرحمت خودشون قرار میدن درد دل کنم و بگم درسته که سالهاست که در غربت غریبى هستم ولى مگر میشود نقطه به نقطه اون خاک پاک رو از یاد برد.»
این ستاره سینمای قبل از انقلاب با مرور آثار شاخص و پرشمار خود در سینمای ایران نوشته است: «منم بهروز، بهروزی به بزرگی خاطرات دور و نزدیک شما مردم ایران من بهروز وثوقی هستم من دلمو، قلبمو تو اون خاک، تو اون سرزمین آبا و اجدادى جا گذاشتم. مگه میشه سواحل زیبای دریای خزر رو از یاد ببرم مگه جاده کندوان چالوس از یادم میره! صحنه فیلمبرداری همسفر، جاده شمال، ماه عسل، امامزاده داوود، سوته دلان، داش آکل و لارستان و ممسنی شیراز، طوقی کاشان و محله قالیشوران، آرامگاه حافظ و بازارهای قدیمی،تنگسیر و کوچه بهمنی بوشهر، رئیسعلی دلواری و زارممد و کشتیهای به گِل نشسته انگلیسیها، سهراب سالاری اهل آبادان که پنجرهای رو به خاطرات داشت، گوزنها و مسگرآباد و لاله زار تهران، مگه یه لحظه از اونا میشه غافل شد.»
«منم بهروز منم ممل آمریکایی و استادیوم آریامهر و قالپاقدزدی خاص خودم نسرین جان و بار شکستنیاش، و چه دعواهایی که واسش نکردم. با اون کت پاره شده علی لباسشور، قولنامه پمپ بنزین تو آمریکا و انتظار برت لنکستر تو فرودگاه مهرآباد نیویورک، بیمارستان سینا و اون مدرک دُکی از نیوجرسی یادتونه؟ بهش گفتم مدرکت به درد جرز لای دیفال میخوره، آخرش حرف منو گوش کرد و رفت دنبال مدرک دکترا از نیویورک، آره منم، بهروز منم بلوچ، بمن میگن رضا، رضاموتوری همیشگی شما، با موتورم تو میدون بهارستان منم بهروز شما بهروزی با غیرت قیصر.»
این بازیگر قدیمی سینمای ایران همچنین با آرزوی بازگذشت به ایران نوشته: «روزی میام زیر بازارچه حاج مِیتی (مهدی)، میام که خاطراتم رو پس بگیرم. منم بهروز شما، عباس آقای فیلم دشنه، اگه چاخان گفتم اگه زبونم گیر کرده بود، فقط واسه شما مردمم بود. حالا اینجا هر چی راست هم بگم، باز تو غربتم غریبم.»
«اینجا درسته همه امکانات هست ولی اینجا خونه من نیست. منم مرد دالاهوی کرمانشاه تنگه اژدها یادتونه؟ قصرشیرین، قیس عامری چطور؟ یادتونه؟ لیلی و مجنون و آن کویر سوزان. من بهروز هستم و تا به امروز هم فقط و فقط با یاد و خاطرات لحظه به لحظه اون خاک مقدس و مردم سرزمینم در غربت ایستادهام و نبضم در تپش هست.»
«هموطنان عزیزم! من هرگز شما رو در این سالیان در غربت غریب فراموش نکردم. منم بهروزِ شما. آیا تو اون مملکت پردههای خاکستری سینما هنوز بوی منو میده؟ من با شما زندگی کردم من با شما بزرگ شدم. دوریتون خیلی سخت بود ولی با اون همه خاطرات ریز و درشت با شما هستم در سواحل سانفرانسیسکو هنگامی که مرغان دریایی بر فراز آسمان پرواز می کنند، صدای ایران را، صدای دوران جوانیام را گویی میشنوم. یاد علی تعارفی بتشکن میافتم، کنار اون رودخانه و شکار پرندگان با پدربزرگ (جمشیدخان مشایخی). هموطنان عزیزم، من همیشه و همه جا یادتون و به یاد خاک پاک ایران و زادگاهم بودم و خواهم بود.»
اینو میگن ژن خوب، نه کوتوله های وحشتناک آخوند زاده
درود بر تو کاوه…درست میگی
لعنت بر بنیان گذاران مجاهدین خلق و کمونیستها و نهضت آزادی و جبهه ملی که فتنه ۵۷ را به پا کردند و هست و نیست ما را به باد فنا دادند ایران داشت ساخته میشد مسعود رجوی با موسا خیابانی که در دانشگاه مجانی شاهنشاه آریامهر درس خوانده بودند به جای خدمت به ایران در اردوگاههای سازمان آزادیبخش فلسطین آموزش خرابکاری میدیدند که بتوانند خشونت مقدس را تبلیغ کنند و حکومت ایرانساز پهلوی را سرنگون کنند که بعدن خلخالی و لاجوردی از آن خشونت مقدس علیه مردم ایران استفاده کردند و ۴۰ سال ادامه دارد
ننگ بر شورش ۵۷ ننگ کشورمو گرفت مردممو گرفت همه رو مزدور و نون حاکم خور بار آورد ننگ …
امثال شهب حسینی هم از خوره می خورند و هم از آخور….دستبوسی شهاب خان در حضور ابر جنایتکار(خامنه ای) هنوز یادمان نرفته. ..هنرمند بایستی در جهت خواست مردمش راه برود وگرنه هنر بند است. شهاب خان مردرندی کافیست .خودتان را قالب نکنید به این مرد شریف.
مرد توانا و استوار سینمای ایران آقای بهروز وثوقی. دوستان؛ دو مرد در پهنه ی موسیقی و سینما ی ایران مردانه به آنچه اعتقاد داشتند عمل کردند و درد و رنج سالیان را هم به دوش کشیدند. دو مرد مایه ی افتخار هنر ایران بودند و با جانیان جمهوری اسلامی کنار نیامدند و حتی یک روز هم برای آن سیستم و زیر سایه ی آن سیستم آخوندی کار نکردند. دو مرد بزرگ با مردم درد کشیده ایستادند و قبای خفت جمهوری اسلامی نابکار را بر تن نکردند و هنرشان هم هنوز بخد از پنجاه سال هنوز در خانه ی همه ی ایرانیان باعث افتخار شان است. دو ابر مرد که شآن هنر را به حقوقی مزدی نفروختند و جاودانه شدند. یکی بهروز وثوقی و دیگری داریوش اقبالی.
ایران را پس بگیرید.
هشدار : الیت و نخبگان جامعه مدنی ایران . میهنتان دارد منقرض میشود.چشم ایران و مردمانتان بدنبال شماست . منتظر چه هستید ؟
استعداد و هنر هر شخص باعث افتخار و شاید رفاه خودش و خانواده آش میشه؛ ولی بعضی هنرمندان ملی میشوند که به خاطر منش و اخلاق خاصیه که دارند. بهروز وثوقی إز امثال این هنرمندان ملی است که تعدادشان هم خوشبختانه کم نیست.
این رو هم برای بهروز وثوقی عزیز مینویسم:
بهروز خان، إز بازیهای ماندگارت در فیلمها لذت بردیم و إز مرام خاصت در زندگی حظ کردیم. پاینده باشی.
مسعود کیمیایی هم که بعد انقلاب ایرانو بهشت دید و تو برنامه سینما هفت رژیم (نقل به مضمون!) نقل میکنه که به بهروز خان وثوقی گفته نرو فرنگ یا حالا که رفتی برگرد که اینجا اوضاع واسه کار کردن عالیه!!…هنرمندی که بخواد جیره خوار سیاست و رژیم حاکم باشه فقط عنوان هنرمند رو یدک میکشه.اندکند بزرگمردانی چون فردین که هیچگاه ندامت نامه و توبه نامه ای امضا نکردنند و عطای سینمای رژیم را به لقایش بخشیدند.اما حسینی ها، کیمیایی ها و فرهادی ها حیات و مماتشان قایم به سیاسته
شهاب حسینی فقط شهامت اینو داشته باشه که پس از رجعت به ایران حرفشو پس نگیره و اونو شانتاژ مدیای لس آنجلسی قلمداد نکنه.آخه این جماعت تو ینگه دنیا یه چیز میگن و تو وطن در برابر قدمگاه سید علی مجنون یه چیز دیگه.جریان اهدای جایزه جشنواره کن هنوز تو خاطره هاست.اضغر آقا فرهادی هم که طفلک فقط نگران دوا و درمون ملته و انهدام برجام نگرانش میکنه و فقط میتونه ضرب شست به ترامپ نشون بده…تخم پرسشگری هم که با فیلماش پاشید هنوز دارن جوونه میزنن.گاهی عجب جای هنرمندانی چون زنده یاد فردین و بهروز خان وثوقی خالیه….
چه آفتى بود این ۵٧.
نمیبخشم کریم سنجابى
نمیبخشم داریوش فروهر
نمیبخشم مهدى بازرگان
نمیبخشم سایروس ونس
نمیبخشم جیمى کارتر
لعن میکنم روح الشیطان خمینى ملعون
لعن میکنم حسین فردوست
لعن میکنم عباس قره باغى
و افسوس میخورم به هزاران هزاران عزیز جانانى که خمینى پرپر کرد