پس از آنکه جنگ هشت ساله با عراق تمام و سیاستهای «سازندگی» به دلایل ساختاری با بنبست روبرو شد، «پروژه اصلاحات» به میدان آمد. دلیل اقبال جامعه و حتی بخشی از مخالفان رژیم و همچنین غربیها این بود که «اصلاحات» نوید اصلاح و طبیعتا تغییر (در همان چهارچوب نظام) میداد. ناطق نوریِ «بدتر» رقیب خاتمیِ «بد» بود. مردم برای دهانکجی به «رهبر» و به امید اصلاح و تغییر، در برابر «بدتر» به «بد» رأی دادند.
در پایان هشت سال «دولت اصلاحات» اما رئیس جمهورِ «بد» فهمید که بیش از یک «تدارکاتچی» نبوده و جایش را خندان و دست در دست به «بدتر» یعنی محمود احمدینژاد داد. «بدتر» در طول هشت سال چهره بدون بزک رژیم را به نمایش گذاشت و اوضاع، «بدتر» از «بد» شد! البته در انتخابات ۸۸ ممکن بود دوباره یک «بد» بیاید و کشور را به «دوران طلایی امام» برگرداند. اما «بدتر» کوتاه نیامد. پس از هشت سال که جامعه میرفت به دلیل بدتر شدن اوضاع اقتصادی در رأیگیری «بد» و «بدتر» شرکت نکند، طوری که «رهبر» حتی از مخالفان هم خواست بروند رأی بدهند (مهم نیست به کی!)، پیدا و پنهان، مقدمات «نرمش قهرمانانه» ریخته شد و یک حجتالاسلام «بدِ» دیگر در برابر دو «بدتر» یعنی محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی برنده شد. با تایید «رهبر» پس از ده سال مذاکرات اتمی بدون آمریکا، در طول دو سال با آمریکا، توافق حاصل شد. بسیاری به خیابانها ریختند و شادیها کردند که به زودی اوضاع اقتصادی روبراه میشود. البته باید هم میشد؛ ولی به شرطی که «اصلاحات» و «اصلاحطلبان» یعنی «بدها» در برابر «بدترها» میایستادند و زمینه اجرای برجام از جمله امنیت سرمایه را در رابطه با نقش سپاه پاسداران و نهادها و بنیادهای مذهبی در اقتصاد کشور فراهم میآوردند. اما «دولت بیتفنگ» از پس «دولت باتفنگ» برنیامد.
در انتخابات ۹۶ ابراهیم رئیسی به عنوان «بدتر» به حسن روحانی باخت بدون آنکه «بد» بتواند در این مدت نیز گرهای از مشکلات مردم باز کند. فرق بین «بد» و «بدتر» چیست اگر اوضاع همیشه بد یا بدتر باشد؟! بر اساس این تجربه است که پای «براندازی» به میان آمد.
اینکه برخی اصلاحطلبان میگویند هم از «کیهان تهران» باید بخورند و هم از «کیهان لندن»، دلیل نمیشود که پس حقانیت دارند! بلکه «کیهان تهران» از موضع «بدتر» و البته «خودی» به آنها میزند! «خودی» هستند زیرا کاندیداهاشان اجازه دارند با هم «رقابت» کنند! مردم با مواضع «کیهان تهران» و «بدتر»ها آشنا هستند و با رأی دادن به «بد»، یعنی «اصلاحطلبان»، اعلام کردهاند که «بدتر» را نمیخواهند. کیهان لندن اما منادی «خوب» است. برای ایران و ایرانیان و مردم منطقه و جهان همیشه «خوب» و «خوبتر» و بهترینها را میخواهد و معلوم است که از این موضع با «بد» و «بدتر»، اصلاحطلب و اصولگرا، هر دو، مخالف است!
براندازی، نتیجهی سیاستهای اتمی و موشکی و تروریستی خود رژیم ضدبشری است که مردم را فقط برای رأی دادن به «بد» و «بدتر» میخواهد و عاجز از تأمین یک زندگی «خوب» برای آنهاست. اگر هدف از تحمیل انتخاب بین «بد» و «بدتر» استمرار حکومت اسلامی در ایران است، براندازی اما هدف نیست بلکه ضرورت گذار از دایرهی بسته و شیطانی تن دادن به «بد» و «بدتر» و تحقق حاکمیت ملی بر مبنای اصول دمکراسی و حقوق بشر است. برای رسیدن به حاکمیت مردم باید حاکمیت ضدمردم را برانداخت. برای آن اما به گستردهترین ائتلاف دمکراتیک بین نیروهای سیاسی داخل و خارج و همچنین به بزرگترین چتر همبستگی و همگرایی ملی برای در برگرفتن ایران و ایرانیان نیاز است.
الاهه بقراط
ملت شریف ایران در مسیر تاریخ دو انتخاب داشته یا حصبه و یا وبا که مجبور شده یکی را
اانتخاب کند۰ به دوستی که به نام ناشناس کامنت نوشته می گویم: چرا ما نباید سیستم پارلا منتی
داشته باشیم که شهروندی مانند شما بتواند با رای خود نماینده گان مردم را انتخاب کند۰
چرا اینقدر روی یک شخص تکیه می کنید۰ به یاد گفته ایی از ویلهلم رایش روانشناس اتریشی
افتادم که در کتاب گوش کن آدمک خود Rede an den kleinen Mann نوشته و می گوید:
دیکتاتور ها را خود ما می سازیم و آنقدر آنها را بالا می بریم تا بتوانیم بهتر ببینیم و ستایش
کنیم۰ باید گفت تا آدمهایی مانند شما را داریم در کشور ما آش همان و کاسه همان!
وقتی به تصویر اخوندها در ملاقات های سران کشوری ..مثلآ به رهبر چین ٬نگاه میکنیم ! اولین انعکاس یا جرقه فکری درونی ما چیست؟ ایا فکر کرده اید دوستان؟
من هم اکنون وقتی تصویر ملا حسن را با رهبر چین دیدم٬تنها خنده مسخره ئی بمن دست داد وفکر میکنم و به اخوند روحانی میگویم: ملا ایا در تمام دوران قبل از بقدرت رسیدن اخوندها ٬به مغزت هم خطور کرده بود که روزی با رهبران کشورهای دیگر نشست و برخواست خواهی داشت؟خنده ام گرفت..خنده تلخی همراه با تر شدن چشمانم.شما هرانچه امروز از ملیاردها ثروت و مقام و قدرتی که دارید ..به ارباب و سرورتان دولت انگلیس مدیون و بدهکارید.بدون سیاست های استعمار پیر..شما امروز همان بالای منبر جا داشتید.
آخوندها از این «بد» و «بدتر» ها زیاد دارند ، تخصص اینها «مغزشوئی جمعی» است وچهل سال وقت وابزارکار در اختیارشان بود که کل جامعهٔ ایران را به بد وبدتر تبدیل کنند.
این «بد» که باید بهتر از «بدتر» به قول خانم بقراط است، از روز اول شورش ۵۷ وجود داشته. زمانی اسمش بهشتی، زمانی رفسنجانی، وقتی هم موسوی یا کروبی یا حسن خمینی. حالا هم شیخ خندان و ظریف. علیرغم این ج ا تا چندی پیش به خود هیچ زحمتی نمیداد که به این جنس بد کمی برسد تا ترشیده و خراب نشود. حالا ولی این جنس بد نه تنها کاملا خراب، بلکه متعفن هم شده است، به طوری که بوی چندش آورش نه تنها به مشتریان همیشگیش در ایران، بلکه تا آمریکا هم رسیده است. وقت سپردن این جنسهای بد و بدتر به زباله دان تاریخ، اقیانوس یا درختان بلند خیابانهای کشورمان رسیده است.
ابتدا میبایست «چتر» را پدید آورد و سپس پلورالیسم را در بطن آن. این «چتر» تجددگراست که در آغاز پلورالیسم را تعریف میکند و اجازهٔ همزیستی با واپسگرایی را نمیدهد.
این تعبیر غلط از «ائتلاف نیروهای سیاسی» چهل سال است که اپوزیسیون را اخته کرده است. طبعاً هرکس که چنین بگوید، خود نیز یک «نیروی سیاسی» به شمار میآید و آسانترین راه این است که این گفته را نه به عنوان یک «اندیشه» بسنجیم، بلکه با او به عنوان یک نیروی سیاسی «تمامیتخواه» مقابله کنیم. دکانداری سیاسی راه بقای بیمقدار خود را خوب میشناسد! اما این «ائتلاف» دکاندارانه کارایی خود را در این چهل سال هزار بار به نمایش گذاشته است. بار هزار و یکم فرقی نخواهد داشت.
مسعود بهنود از لَنگ لَنگان طریقت ملی مذهبی که عمری را دوان دوان در پی شریعت انقلابی تمامی دشت بی فرهنگی ما را سواره گَز کرده و جماعتی را پیاده روانه سراب پایان ناپذیر مشارکت نموده این برهوت را خوب میشناسد. قصه پرداز مشارکتی که همواره ترجمان اذهان خشکیده آیات بواسیری قم به افعال استمراری بوده به وقت برپایی سیرک انتصابات در ردای بندبازان هر بار که کار مشارکت به صفوف طویل میرسد آنرا نقطه عطف نامیده. این سرآمد نفاق, سیمای فسونگر را برای نخستین بار پخش کرد و بر ماه نشاند تا مردمان شب زده را به خواب غفلت فرو برد حال جوجه ژورنال های ایشان دون های پاشیده بدست ملکه در وست مینستر را نوک میزنند و جیک جیک میکنند. سوابق درخشان ایشان با آب هفت دریا هم زدودنی نیست
برقرارى نهـاد پادشاهـى به رهـبرى رضا شاه دوم
خانم بقراط با نوشته شما کاملا موافق هـستم
هدیه خاتمی ( ک.ب) به موش علی (ت.ج) :دستمال یزدی
هیچ ” اصلاح طلبی ” تا کنون نگفته و ننوشته که چه چیزی را در جمبوری اسلامی می خواهند ” اصلاح ” کنند، چگونه و با کی؟!… قانون قصاص را؟ ازدواج کودکان را؟ حجاب اجباری را؟ اقتصاد و فحشا را؟ قوانین تبعیض را؟ و…وانگهی اینها همان جنایتکاران و غارتگران اوائل انقلاب عزیز تا به امروز هستند که فقط برای موش علی روضه خوان، رای جمع می کنند.
thank you very much for a real investigation between what they want people to believe and the dirty actual happening.