یک سال پیش و پس از برگزاری دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران حسن روحانی در مقام خود ابقاء شد تا دولت دوم خود را به امید اجرای «برجام» تشکیل دهد.
این انتخابات از سوی هواداران نظام در حالی «رقابتیترین انتخابات جمهوری اسلامی» توصیف شد که تنها میان دو جریان خودی حکومت شامل اصولگرا و اصلاحی- اعتدالی برگزار شد و برخی دیگر از خودیها نیز از ورود به آن ناکام ماندند.
مهمترین عاملی که به پیروزی حسن روحانی در انتخابات منتهی شد تکیه بر وعدههای رنگارنگ او در کارزار انتخاباتی و همچنین موج عظیم سیستماتیک و تبلیغاتی برای معرفی حسن روحانی به عنوان «حلال مشکلات» بود که تصویر دیگری از «کلیدداری» وی را به نمایش میگذاشت.
حسن روحانی و اسحاق جهانگیری که نقش «یار حریفکوب» او را در کارزار انتخابات به عهده داشت با تصویر یک موقعیت کاملا سیاه در صورت پیروزی ابراهیم رئیسی تلاش کردند با شعار «دوباره روحانی» وی را تنها راه چاره همه مشکلات نشان دهند.
حال با گذشت یک سال از آن روز و آن وعدهها، دولت دوم حسن روحانی نه تنها عملکردی به مراتب بدتر از دولت نخست او داشته بلکه معلوم نیست چه چیزی قرار بود با پیروزی ابراهیم رئیسی انجام شود که در دولت روحانی اتفاق نیفتاد! «به عقب باز نمیگردیم» یکی از شعارهای اصلی در حمایت از روحانی بود. حال آنکه امروز دولت دوم روحانی در همان جایی قرار دارد که دولت اول وی قرار داشت و چه بسا بحرانیتر از آن زمان: پیش از برجام!
مدال افتخار برای هیچ
برجام یکی از برجستهترین مواردی بود که دولت نخست روحانی برای امضای آن مدال افتخار بزرگی به سینه خود سنجاق کرد و از محمدجواد ظریف که همین هفته در مراسم افطار در حضور خامنهای شعار «مرگ بر آمریکا» میداد، تجلیل به عمل آورد. تیم تبلیغاتی روحانی چنین تصوری را برای مردم ایجاد کرده بود که در صورت پیروزی رئیسی، برجامی که روحانی و ظریف و همراهانشان با دیپلماسی بسیار داهیانه آن را به ثمر رساندهاند نابود خواهد شد!
اما تنها چند هفته پس از برگزاری انتخابات ورق برجام برگشت و هنوز یک سال از آن ادعاها نگذشته برجام بر باد رفته است و روحانی و ظریف و تیم مربوطه دوباره با همان فهم «بالا» از دیپلماسی، شال و کلاه کردهاند و از خاور دور تا اروپا میگردند شاید پسماندهای توافق هستهای را حفظ کنند.
جدا از برجام در بخشهای دیگر سیاست خارجی نیز دولت روحانی نتوانسته دستاوردی برای ایرانِ در سالهای انزوا و تحریم داشته باشد اگرچه مأموریت دولت روحانی صرفا در زمینه توافق هستهای و گشایش راههای اقتصادی بود و وزارت امور خارجه نقشی در سیاستهای منطقهای بازی نمیکند. با سیاستهای جدید آمریکا، چین و روسیه و اروپا در حالی از ایران فاصله میگیرند که جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه نیز به شدت تضعیف شده و عراق و لبنان و سوریه از زیر نگین حکومت اسلامی ایران خارج میشوند. از یک سو انتخابات در عراق و لبنان، آینهی واقعیت را در برابر رژیم ایران گرفت و از سوی دیگر روسیه با طرح خروج نیروهای خارجی از سوریه و همچنین سکوت در برابر حملههای اسرائیل به مواضع سپاه قدس و حزبالله در این کشور، حکومت ایران را تنها گذاشته است. چه بسا سپاه خود به این نتیجه برسد که باید شکست را پذیرفته و پایش را از مرداب سوریه بیرون بکشد. دولت روحانی اما در هیچ کدام از این سیاستها نقشی ندارد.
ثبات اقتصادی، حباب آرزو
«اقتصاد» و بهبود وضعیت معیشتی قطعا یکی از مهمترین دلایل رایدهندگان در انتخابات ریاست جمهوری بود. حسن روحانی در دولت نخست نتوانست عملکرد مثبت اقتصادی داشته باشد اما در کارزار انتخاباتی سال گذشته به اتکای برجام مدعی شد که دولت وی زمینهها را فراهم آورده و اکنون قرار است آنچه کاشته شد، برداشت شود.
امضای برجام اما به تنهایی نمیتوانست بنبستهای اقتصادی را بگشاید. گرههای ساختاری سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی چنان انباشته است که اوضاع بدتر از پیش شد. در حالی که «ثبات اقتصادی» بارها از سوی حسن روحانی و اسحاق جهانگیری مطرح شد اما دلار ۳۸۰۰تومانی تا ۷۰۰۰تومان بالا رفت و سکه هم از مرز دو میلیون تومان عبور کرد. بازار ایران به شدت دچار تلاطم شده و هیچ سرمایهگذار داخلی و خارجی حاضر به پذیرش ریسک سرمایهگذاری در این بازار آشوبزده و بیثبات و خطرناک نیست تا جایی که در کنار انواع فرارها، «فرار سرمایه از کشور» نیز به دیگر معضلات اضافه شده است.
نگاهی به اعتراضات صنفی در سال گذشته نشان میدهد که دستکم شش هزار اعتراض کارگری در قالب تجمع، راهپیمایی و اعتصاب در ایران رخ داده است.
مالباختگان موسسات مالی و اعتباری که حسن روحانی در مهرماه ۹۶ در ادعایی دروغین گفته بود مشکل ۹۸درصد از آنها حل شده همچنان خود را به درستی غارتشدگانی میدانند که دولت به وضعیت آنها توجهی نمیکند. خشم و عصبانیت آنها به حدی است که در اقدامی نمادین، عروسک ولیالله سیف را به دار آویخته و خواستار اعدام رییس بانک مرکزی شدند!
در آن سو اما حسن روحانی و اسحاق جهانگیری که «مبارزه با فساد اقتصادی» را در تبلیغات انتخاباتی شعار میدادند نه تنها نتوانستند فساد جاری و رانتخواری در بدنه دولت را سامان دهند بلکه برادرانشان، حسین فریدون و مهدی جهانگیری، که هر دو پستهای دولتی نیز داشتند به اتهام فساد و زد و بند اقتصادی بازداشت شده و پروندههای آنها در قوه قضاییه در جریان است.
احترام به آزادی، شوخی مضحک روحانی با شهروندان
حسن روحانی روی آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی نیز به شدت مانور داده و خود را منادی و پاسدار حقوق اجتماعی و شهروندی مردم قلمداد کرده است. اما در عمل نشان داده مانند هر عضوی از نظام جمهوری اسلامی رویکردی خصمانه نسبت به آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی دارد.
موضوع آزادی در حوزه اینترنت و شبکههای اجتماعی یکی از مهمترین مواردی بود که روحانی بر آن تکیه کرد. او خود را موافق آزادی و مخالف با شنود و کنترل زندگی خصوصی شهروندان نشان میداد و همین موضوع مورد توجه و استقبال بخش زیادی از جوانان ایران قرار گرفت. انتخاب محمدجواد آذری جهرمی برای مقام وزارت ارتباطات به عنوان چهرهای امنیتی که پیشتر کارشناس فنی وزارت اطلاعات بود و ید طولایی در شنود و رصد شهروندان داشت شاید نخستین پتکی بود که بر سر آزادی اینترنت کوبیده شد.
در دولت حسن روحانی که مدعی بود «وزیر ما اینجاست و به مردم قول میدهد دستش روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت» تلگرام که بسیاری از ایرانیان در آن کسب و کار میکنند، فیلتر شد.
در یک سال دولت دوم حسن روحانی تعداد زیادی از فعالان سیاسی، مدنی از جمله در عرصه محیط زیست دستگیر و زندانی شدند؛ در زندان به مرگ مشکوک درگذشتند؛ و حتی هنرمندانی چون محمد رسولاف توسط وزارت اطلاعات ممنوعالخروج شدند. برای روزنامهنگاران نیز پروندههایی با اتهامات موهوم در دادسراهای انقلاب و رسانه تشکیل میشود.
فاصله عمیق میان وعدههای روحانی با آنچه در واقعیت روی میدهد موجب شد با گذشت تنها چند ماه از تشکیل دولت دوم وی بسیاری از چهرههای معروفی که در انتخابات حامیاش بودند ابراز پشیمانی کرده و حتی از مردم در کمپینی با عنوان «پشیمانم» که در شبکههای اجتماعی به راه افتاد از مردم پوزش خواستند.
امروز عملکرد ضعیف روحانی در حوزههای اقتصادی و سیاسی، و بر باد رفتن برجام که وی روی آن حساب باز کرده بود، همراه با بازگشت تحریمها و همچنین آمدن تحریمهای جدید، در کنار سرکوب و محدودیتهای مزمن علیه مردم، ایران را در وضعیتی قرار داده است که با عبارتی جز «بازگشتن به عقب» نمیتوان از آن یاد کرد. آنچه پیشرفت داشته است، نارضایتیهای عمومی و دامنهی اعتراضات است که در دیماه ۹۶ به اوج خود رسید و این روزها نیز به اشکال مختلف و سازمانیافتهتر ادامه یافته است. اعتراضاتی که به تدریج قشرهای مختلف جامعه را در بر میگیرد.
جالب آنکه دولت حجتالاسلام حسن روحانی نه تنها رایدهندگان خود را ناامید کرده است بلکه سبب شده تا اصلاحطلبانی هم که حامی سفت و سخت وی بودند همراه با او از چشم مردم بیفتند و سقوط کنند. هشتگهای #براندازم و IranRegimeChange# نماد مدرن بحرانیترین مرحلهی عمر نظام جمهوری اسلامی هستند که مطلقا هیچ چیز برای ارائه به جامعهی جوان و پویای ایران ندارد.
روشنک آسترکی
همیشه در تمام دورانهای تاریخی این کشور خائنان به مردم ایران همه هستی خود را و وطن و هموطن خویش را به دشمنان این اب و خاک فروختند..دست در دست قدرتهای خارجی که غالبآ اخوندها در بیشتر این حوادث از زیر استین این قدرتها بدر امدند٬مانند فاجعه ۵۷..و همه سیاست های دشمنان ایران را تثبیت و حفظ نمودند.این تصویر مردانی اموزش دیده و مسلح از یک اخوند دزد٬فریبکار و دشمن این مملکت محافظت میکنند..این احمق ها نمیدانند که بچه های اینها/نوه ه و نسلهای اینده در منجلابی که این ملا و قشر او برای ما ساخته و پرداخته اند…باید کباب شوند.همه نسل های اینده فرزندان اینها/ما و همه نسل امروزند.این افراد ایا ایرانیان؟ اینده ها پرده از حقایق بسیاری بر خواهد داشت!
این دوران از تاریخ کشورما نیز…میگذرد اما ان دسته و گروهی از ایرانیان که بعنوان نگهبانان٬مآموران حفاظت از حاکمان شیاد و غارتگر/سران این نظام فاسد و تبهکار که روزگار ما ٬ایرانیان را چنین تباه و ویران ساخته اند٬ اینان بعد از پیروزی مردم ایران باید مقابل میز محاکمه به هموطنانشان پاسخ دهند.پاسخ اینکه ایا تنها برای حقوق های کلان٬ویلاها و تمام ان امکانات باد اورده ملایان ..انان را به همدستی در خیانت وا داشت..یا اعتقادشان به حاکمیت اسلامی؟این گروه (محافظان تصویر بالا از ملای شیاد فریبکاری که با دریوزگی تمام به ملت دروغ میگوید)ایا بدون پشتیبانی و محافظت این خائنان به ملت و کشور..امکان پذیر میشد؟ سوال مهمی ست بله؟ (۱)