مانی تهرانی – فضای مجازی و صفحات دیجیتال باعث شده تا ابزار و امکانات کشیدن کارتون و همچنین سرعت و تیراژ انتشار آن به شکل قابل ملاحظهای افزایش پیدا کند. تا جایی که مطبوعات چاپی داخل کشور هم به کارتون بیش از گذشته اهمیت می دهند. با وجود اینکه کارتونیستهای داخل کشور کارهای ارزشمندی ارائه میدهند که گاه هزینه زندان و شلاق را هم باید بپردازند اما فضای کلی نشان می دهد که کارتونها نیز مثل مطالب روزنامهها و مجلات در مسیر واحد و از پیش تعیینشدهای قرار گرفته و هیاهوهای دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب را نمایندگی می کنند.
سیدمیثم آقاسیدحسینی چند کتاب دارد و چند نمایشگاه در ایران برگزار کرده. وی همچنین از مدیران میانی بخش فرهنگی کشور بوده است. درباره وضعیت کارتون در ایران با او گفتگو کردهام.
– کشیدن کارتون را از کجا آغاز کردید و آیا کشیدن کارتون لزوما با روشنگری همراه است؟
-از روزهای کودکی و از تلخیها به آن پناه بردم. مادرم دستانم را قدرت بخشید. در کارتون هر جزء وسیلهای برای پیوستگی است و همه اجزاء در این جهت حرکت میکنند که مخاطب را به مقصود برسانند. برای همین معتقدم که نباید در کارتون تشویش بصری ایجاد کرد. کارتون نباید دیریاب و دوریاب باشد. قطعأ همه چیز در جهان انسان را به سمت روشنگری میبرد و البته هنرمند باید روشنفکر باشد و اثر هنری باید با روشنفکری و برای روشنگری خلق شود.
– در کارتون طنز یا تراژدی، کدام غالب است؟
-تراژدی یک حادثه است که در پایان مصیبتی را به دوش میکشد و عواطف انسانی مثل حس ترس و شفقت را بیدار میکند. طنز و تراژدی در کنار هم طنز تلخ است. این الگویی است که جامعه از کارتون انتظار دارد و کارتونیست سوژههایش را در همین چارچوب خلق میکند، زیرا هنرمند باید انتهای حقیقت را ببیند و برای مخاطب تصویر کند.
– کارتون حتی تراژدی را در قالب طنز روایت میکند، بر این اساس مرز آن با تمسخر کجاست و در وقایعی مثل جنگ و کشتار و اعدام کارکرد کارتون چیست؟
-طنز با تمسخر بینهایت زاویه دارد. هنرمند با شورآفرینی مخاطب را به ذوق میرساند. طنز معنی خاص خودش را دارد و نباید آن را به تمسخر آلوده کرد. طنز از سلامت آداب و آرایههای نیکو بر میخیزد، در حالی که تمسخر با الگوهای غلط و مهملگویی حقیقت را تخطئه میکند. در نگاه نخست کارتون از نوشتار تأثیرگذارتر است و با سرعت هدف را نشانه میرود و سرعت فهم را بالا میبرد و این همان تأثیر موفق کارتون و تصویر است، زیرا تأثیر آنی بر مخاطب کارسازتر است.
– آیا نسبت به دیگر اشکال بیان مثل نوشتن، سد سانسور در برابر کارتون منافذ بیشتری دارد؟
-امتیاز کارتون در برابر سانسور این است که در لحظه میتواند به صورت گسترده و در ابعاد وسیع منتشر و دیده و فهمیده شود و در شبکههای اجتماعی دست به دست بچرخد. این تأثیر آنی و در لحظه مشابه قدرت یک ضربه است که از دست و تیغ سانسور سرعت بیشتری دارد.
– در سالهای اخیر بیش از پیش کارتون در مطبوعات ایران جا باز کرده و رواج یافته. آیا این اتفاق مثبتی است و یا فضای غالب این کارتونها خط مشی سیاسی خاصی را دنبال میکند؟
-قطعأ مثبت است. مثل تیغ که همزمان برای نظافت و حماقت کاربرد دارد. بستگی دارد این ابزار را کجا به کار بگیریم. اگر کارتونیستی سرکوب و سانسور و از میان برداشتن مخالفان حکومت را توجیه و واقعیتسازی کند، خود را به ابزار سیاسیون آلوده کرده و در این موارد از دروغ واقعیتسازی میکنند که بر افکار عمومی تأثیرات خطرناکی دارد. هنرمندی که آلوده یا محتاج نباشد به این دام نمیافتد. کارتون به خودی خود بازتاب واقعیت روزمره جامعه است. اگر در اشتباهات و روزمرگیهای سیاسی هنرمند صحنه جرمی را به تصویر میکشد باید آن را واقعیتسازی کند و این همان نقطه پریشانی است که مخاطب گرفتار آن میشود. وظیفه هنرمند ترسیم و بازسازی ماجرا در ذهن افکار عمومی به منظور شفافسازی است. یعنی کارتونیست باید بتواند چند مفهوم متضاد را یکجا و به گونهای تصویر کند که حقیقت در آن نمایان شود و اثری مختصر و مفید و در عین حال مفصل خلق کند که با تمام پیچیدگی به سرعت و در نگاه نخست به مخاطب منتقل شود.
– کارتون واقعیتسازی است یا صرفأ بازتاب واقعیت؟
-بازسازی و ترمیم از خواص هنر و ادبیات است. واقعیتسازی اگر برای توجیه سانسور و سرکوب و از میان برداشتن مخالفان باشد، مذموم است.
– مثلأ در خصوص اختلاسها گفته می شود کارتونها میزان حساسیت جامعه به دزدی مقامات رژیم را کم کرده و به جای آن لبخند و پوزخند را بر لبان مخاطبان نشانده. درباره این تأثیر کارتونیستها نظر شما چیست؟
-به میزان تهدید و تطمیع و سانسور هنرمندان بستگی دارد، کارهایی که در جمهوری اسلامی رایج است و در این صورت حکومت میتواند این ابزار را به هر شکلی که میخواهد آلوده کند تا به وسیله آن هنرمند را به مسیر دلخواه خود هدایت و رهبری کند. بر این اساس احزاب سیاسی اجازه نمیدهند کارتونیست کار خودش را انجام دهد و تنها کارتونیست مستقل میتواند حرف دل خود را بیان کند. احزاب سیاسی و حکومت کار سفارشی میخواهند و آزادی بیان هنرمند را محدود میکنند. عادیسازی جامعه ما را فرا گرفته و مافیای اقتصادی احزاب داخل کشور فضا را به سمتی پیش میبرند که اشتباهات و تخلفات سیاسیون فقط مایه طنز به نظر بیاید تا مردم از آنها شاکی نشوند، اما جامعه هوشیار است و البته بعضی از مردم هم فریب میخورند، زیرا زمان و گرفتاریها و محدودیتهای مردم عادی اجازه نمیدهد که تک تک شهروندان اهل پژوهش باشند.
– در جریان اعتراضات سراسری دیماه و اعتراضات و اعتصابات اصناف مختلف که تا امروز هم ادامه دارد، نقش و جایگاه کارتونیستها چه بوده؟
-هنرمند باید از خودش جوشش و خروش داشته باشد و تأثیرگذار باشد. کارتونیست باید بزرگترین فجایع سیاسی- اجتماعی را برای نشان دادن اوج فاجعه با مفهوم ژرف و در عین حال ساده به تصویر بکشد. هدف از رسم یک کارتون یا اثر هنری چیست؟ این روزها بسیاری از آثار داخل کشور از درک هنری و فلسفی و حرفهای عاری است. در حالی که هنرمند باید با هنرش سخنگوی بخش آسیبپذیر جامعه باشد و مطالبات و دغدغههای روز مردم باید در کارتونها هویدا باشد. هنرمند متعهد و دلسوز جامعه میتواند با تلفیق سواد بصری و دید فلسفی با جامعه ابراز همدردی کند و تریبون معترضان بیصدا شود.
– تفاوت فضای حرفهای کارتون در داخل و خارج از کشور را چگونه میبینید؟ آیا کارتونیستهای مخالف توانستهاند فضای خفقانی را که جمهوری اسلامی با سرکوب کارتونیستهای مستقل ایجاد کرده بشکنند؟
-فضای حرفهای داخل و خارج از کشور بسیار متفاوت است و هنرمند داخل ایران نمیتواند مستقل بماند. همه آثار ممیزی میشود و ممیزی یعنی سانسور! در خارج از ایران میتوان آزاد و مستقل ماند، اما همکاری با اپوزیسیون دشوار است، زیرا متأسفانه در میان گروههای مختلف اپوزیسیون ایرانی اتفاق نظری وجود ندارد. ابتدا باید تلاش کنیم بر سر دو مفهوم آزادی بیان و آزادی میهن به اتفاق نظر دست پیدا کنیم.
امروز فرداست که تیغ و ژیلت هم گران شود و اثری از آخوند و آخوند زاده در هیچ جای جهان نبینیم!
اینان خدایشان پول است، برده قدرتند، و کیفکش زنان دربار قدرت.
گاهی یک کاریکاتور به اندازه یک کتاب با بینندهی خود حرف میزند همانند کاریکاتور آخر در بالا.
گردانندگان این رژیم جهل و جنایت ،فاقد هرگونه پایگاه مردمی و اجتماعی هستند . دلیل ترس و وحشت آنها از ملت بخاطر همین است . آنها حتی از سایه شوم خود می ترسند و مثل زالو ی سیراب از خون و چرک و کثافت ،در حال مرگ ولی همچنان ،بخاطر بقا ی خود ،دریا ،دریا ،خون میخورند و خون می ریزند. در وحشت، دلار میخرند،سکه طلا ،گذرنامه زنگبار ،یک بسته تیغ ژیلت،عبا و عمامه پنهان ، مثل مار و سوسمار آماده رنگ و پوست عوض کردن . اینها که از مرده مومیائی ،از من ،از ما ،از شما می ترسند .از خواننده ، نوازنده،نویسنده،نقاش .ازهمه ،در حقیقت حیوانات عجیبی هستند. بسیار عجیب و غریب، ترسو ترین !