جمعی از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران اصلاحطلب در نامهای به محمد خاتمی از عدم آنچه «سامان سیاسی متناسب» پس از ۲۱ سال فعالیت خواندهاند انتقاد کرده و خواستار «اصلاح اصلاحات» شدند.
در مقدمه این نامه آمده «همزمان با بیست و یکمین سالگرد دوم خرداد، جریان اصلاحات از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته است. شدت این فشارها از یک سو و برخی ناکارآمدیهای درونی جریان اصلاحات از سوی دیگر منجر به آن شده است که در میان بخشهایی از مردم این تصور ایجاد شود که اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی ایشان را نداشته و باید در جستجوی راههای دیگری برای تغییر بود. راههایی که به زعم ما در این شرایط پرمخاطره داخلی و خارجی احتمالا هزینههای فراوانی را به ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.»
در این نامه که حدود ۱۰۰ نفر آن را امضا کردهاند در دو بخش به ضعفهایی از جریان اصلاحطلبی اشاره شده است؛ در بخش اول:
– برخوردار نبودن از سامان سیاسی متناسب
– فقدان سازمانی پویا برای هدایت جریان اصلاحات
– عدم شفافیت کافی
– بیاطلاعی برخی اعضا از فرآیند امور
– بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر
در ادامه به نقایص و ضعفهایی در ترکیب «شورای مشورتی اصلاحات» و «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» که ریاست آن با محمدرضا عارف است به دو تشکیلات سیاسی فعال در جریان اصلاحطلبی اشاره شده که به گفته امضاکنندگان «در صورت بیتوجهی به آنها بیم آن میرود که حتی نام و اعتبار جنابعالی [خاتمی] نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیافتد، بنابراین انتظار میرفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیکتر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبههای آن مرتفع شود، اما شوربختانه اخباری که شنیده میشود حاکی از حکایت دیگری است.»
در بخش دوم، این انتقادات به جریان اصلاحات جدیتر شده و امضاکنندگان به مواردی از ضعفهای بنیادین جریان اصلاحطلبی اشاره میکنند که به نوعی اصل نظام هم گرفتار همان مسائل است:
– محافظهکاران دست بالا را در مناسبات درونی اصلاحات پیدا کردند.
– رشد گونهای از اصلاحطلبی که «بیبرنامه» و «تهی از آرمان» هستند و شامل «حلقههای محدود» از مدیران سیاسی میشود که شوربختانه نشانههایی از «فساد» و «خویشاوندسالاری» در میان آنها دیده میشود.
– متاسفانه بسیاری از بوروکراتها و اصلاحطلبان محافظهکار بیش از آنکه مطالبه تغییر داشته باشند در پی حفظ وضع موجود و موقعیت خود هستند.
– شورای عالی اصلاحطلبان که باید محلی برای کنشگران سیاسی دموکراسیخواه باشد در خطر تبدیل شدن به موضع استقرار دائمی بوروکراتها و تکنوکراتهای محافظهکار دولتی قرار دارد.
– حس عدم اعتماد عمومی به کارآیی شورای عالی اصلاحطلبان و نگرانی از «مقبولیت» این تشکل.
در بخش دیگری از این نامه به محمد خاتمی توصیه شده که توسعه سیاسی باید از «فردمحوری» به سوی «نهادمحوری» حرکت کند چرا که «معلوم نیست همواره بتوان از سرمایه اجتماعی گرانقدر شما بهره برد.»
همچنین امضاکنندگان دو درخواست مطرح کردهاند:
«لذا از جنابعالی انتظار میرود که نسبت به شکلگیری اصولی سامان و سازمان سیاسی اصلاحطلبان، به نحوی که در نهاد عالی سیاستگذاری آن ۱- اصل انتخابی بودن و شکلگیری از پایین به بالا در راس امور باشد، ۲- این نهاد مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای واقعا اصلاحطلب کسب کند تا در شرایط خطیر از امکان ایستادگیهای لازم برخوردار باشد.»
در پایان نامه، این کنشگران اصلاحطلب از خاتمی خواستهاند «نخست از گسترش احساس تقلیل اصلاحطلبی به محافظهکاری پیشگیری شود» و در مرحله بعد به شورای عالی اصلاحطلبان به مثابه شورایی موقت ماموریت داده شود تا زمینه را برای شکلگیری نهاد ملی اصلاحات به عنوان یک سامانه سیاسی وحدتبخش میان اصلاحطلبان به نحوی که بیش از پیش دموکراتیک و برآمده از روندهای انتخابی، شفاف و منطقی باشد اقدام نماید». همچنین گفته شده که چنین اقدامی «نخستین گام در مسیر مبارک اصلاح اصلاحات» خواهد بود.
بسیاری از امضاکنندگان این نامه همان فعالین سیاسی هستند که پس از تظاهرات دیماه ۱۳۹۶ نه تنها از اعتراضات مردم حمایت نکردند بلکه با راهانداختن هشتگ (# اصلاحطلبم) از محمد خاتمی و لزوم ادامه جریان اصلاحطلبی به عنوان تنها راه رسیدن به «دموکراسی» در ایران نام بردند و چنان از اصلاحطلبی و موثر بودن آن حمایت میکردند که گویی نسخه نهایی است و جز آن هرچه هست محکوم به عدم است!
فارغ از این پرسش که چه شد طی کمتر از ۳ ماه این افراد به این نتیجه رسیدند که اصلاحات نیاز به اصلاح دارد و ممکن است دیگر نتوان از «سرمایه اجتماعی گرانقدر» خاتمی بهره برد، ترکیب اسامی امضاکنندگان نشان میدهد اینان مجموعهای هستند که کمترین سهم در تصمیمسازیهای جریان اصلاحطلبی را دارند و بیشتر «کنشگران طرفدار اصلاحات» هستند. در میان امضاکنندگان چهرههای شاخص این جریان مثل مصطفی تاجزاده، علی شکوریراد، محمدرضا خاتمی، محمد کیانوشراد، آذر منصوری یا دیگران به عنوان اعضای شورای مرکزی احزاب اصلاحطلب و یا کادرهای رده بالای شورای عالی اصلاحطلبان دیده نمیشوند.
در این نامه بخشی از ضعفهای جریان اصلاحطلبی به پای آنها که در سطوح بالای جریان قرار دارند نوشته شده شده از جمله فساد و خویشاوندسالاری و همین نکته شاید توضیح دهد که چرا زیر این نامه از امضای آن دسته چهرههای اصلاحطلب که با رانت خانوادگی در این جریان مشهور شدند خبری نیست.
همچنین در بین امضاکنندگان نامه چهرههایی قرار دارند که دچار بلاتکلیفی ذهنی هستند از جمله عماد بهاور مسئول شاخه جوانان «نهضت آزادی» که چندی پیش در حمایت از روحانی و اصلاحطلبان هشتگ (#نرمالیزاسیون) به راه انداخت و حالا زیر این نامه را امضا کرده و به نظر میرسد از مبتکران نوشتن این نامه به خاتمی نیز بوده چون چند هفته پیش از این توییتهایی کرده بود که حالا سر از متن نامه درآورده است.
شورای عالی اصلاح طلبان که باید مکانی برای کنشگران مدنی دموکراسیخواه باشد، تبدیل به محل استقرار دائمی بروکراتها و تکنوکراتهای محافظهکار دولتی شده که بیشترین دغدغهشان رعایت ملاحظات حاکمیت و حفظ روابط قدرت است.#اصلاح_اصلاحات #اصلاحات_دموکراتیک
— عماد بهاور (@emad_bahavar) June 9, 2018
همزمان با انتشار این توییت وبسایت تازهتاسیس «جامعه ایرانی» مصاحبهای از محمد توسلی دبیرکل جریان ملی- مذهبی «نهضت آزادی» منتشر کرد که وی نیز در بخشی از آن عینا میگوید: «باید در اصلاحات هم اصلاحات کرد»، «اصلاحطلبان به سمت اصلاحطلبی جامعهمحور بروند»، «اصلاحطلبان در این دو دهه عمدتاً با نگاه «قدرتمحور وارد جنبش اصلاحطلبی شدند». اینها کلیدواژههایی که در نامه فعالان سیاسی به خاتمی خودنمایی میکند.
در این میان هشتگی با عنوان (#اصلاح_اصلاحات) نیز به راه افتاده و موافقان و منتقدان در آن دیدگاههای خود را در این مورد در توییتر به اشتراک میگذارند. امضاکنندگان امیدوارند این نامه اثر کند و آنچه گمان میکنند باید اصلاح شود محقق گردد تا اصلاحات در مسیر موفقیت و اثربخشی قرار گیرد. البته اینان توضیح نمیدهند دلیل شکست اصلاحات در دوران هشت سالهای که خود خاتمی رییس قوه مجریه بود و اکثریت مجلس شورای اسلامی در دست اصلاحطلبان بود، چه بوده است که حالا خاتمی در حالی که مردم معترض ماجرای اصلاحطلبان را نیز مانند اصولگرایان «تمام» اعلام کردهاند، باید به میدان بیاید و اصلاحات را اصلاح کند!
گروهی نیز مطرح میکنند این نامه بیش از آنکه توصیههایی برای «اصلاح اصلاحات» باشد بیشتر مسیر عبور از خاتمی را هموار میکند.
در هر حال به نظر میرسد با توجه به جنبش سراسری دیماه و اعتراضات و نارضایتیها به دلیل شرایط اقتصادی که با افزایش تحریمها بیش از پیش گسترش خواهد یافت و این نکتهی بسیار مهم که معترضان با صدای بلند اعلام کردهاند که «ماجرای اصلاحات» نیز مانند اصولگرایان «تمام است»، برخی از اصلاحطلبان به تکاپو افتادهاند تا خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده کنند! و تنها چیزی که به فکرشان رسیده، «اصلاح اصلاحات» است! ظاهرا انتقاد به شورای عالی اصلاحطلبان به عنوان گام نخست در دستور کار قرار گرفته است.
عبدالله مومنی فعال سیاسی و سخنگوی پیشین سازمان ادوار تحکیم وحدت و از امضاکنندگان نامه به خاتمی روز چهارشنبه، ۲۳ خرداد، در روزنامه شرق یادداشتی با عنوان «گذار به سیاستگذاری دموکراتیک و اصلاحطلبانه» نوشته و به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقاد کرده و پرسیده چرا فردی مثل مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل تسنن زاهدان عضو آن نیست.
او در این یادداشت تاکید کرده «بعد از دیماه ۹۶، استراتژی اصلاحطلبی در معرض پرسشهای بنیادینی مانند امکان یا امتناع اصلاحات قرار گرفته است.»
همزمان موجی از انتقادات درونجناحی و طرح مسئله در روزنامههای اصلاحطلب از جمله شرق و قانون نیز به راه افتاده است. از جمله طرح موضوع «جریان اصلاحات در ترازوی قضاوت» و «اصلاحطلبی و سکولاریسم» که در آن به نوعی خاتمی و به گفته برخی دیگر محمدرضا عارف به پرسش کشیده میشوند. این روزها مطرح شده که محمدرضا عارف قصد دارد یک حزب جدید تأسیس کند.
این صد نفر اول خود باید اصلاح شوند
وبسایت «دیدهبان ایران» که خط مشی آن اصلاحطلبی است نیز در گزارشی به بررسی نامه اخیر فعالان سیاسی به خاتمی پرداخته و نوشته «مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا شما صد نفر هستید!» این وبسایت در مورد امضاکنندگان این نامه نوشته «جالب است که همان افراد با استخدام واژهها میخواهند صورت مسئله نارضایتی اجتماعی از عملکرد خودشان را پاک کرده و با تعویض ماشین امضا و توجیه میخواهند روال سابق را ادامه دهند.»
در بخشی از این یادداشت آمده «در عملکرد ضعیف محمدرضا عارف در نقش مدیریت یکی از مجامع اصلاحطلبان هیچ شکی وجود ندارد» و بدنه جریان اصلاحات به خوبی میداند که عارف نتوانست در مقابل سهم خواهی طیفی از نقشآفرینان سیاسی اصلاحات بایستد اما اکنون همان طیف و همان افراد وقتی موج نارضایتی اجتماعی از عملکردهای اصلاحطلبان را دیدند دست به دامان واژهها شده و با استخدام واژهها میخواهند «چند نفر را به اعضای شورایعالی سیاستگذاری اضافه یا کم کنند تا هم از پاسخگویی فرار کنند و هم گناه نا کارآمدی را گردن کسی بگذارند که عملا ماشین امضا و توجیه لابیگری و سوء استفاده آنها از نام و یاد اصلاحات بود. فعالان سیاسی به درستی میدانند که مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا همان افرادی باید اصلاح شوند که این صد نفر نویسندگان نامه در بدنه و رأس آن قرار دارند.»
با این اوضاع معلوم نیست جریان اصلاحطلبی که خود نیز از جمله به استناد همین نامه هنوز نمیداند چه بوده و چه هست، چگونه میخواهد از یک سو از ضربات رقیب خودی جان سالم به در ببرد و از سوی دیگر در برابر مردم معترضی خود را حفظ کند که جانشان از کلیت این نظام واپسمانده به لب رسیده و به تجربهای تلخ دریافتهاند که ماجرای جناحین جمهوری اسلامی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب هیچ ربطی به زندگی و معیشت و حال و آیندهی آنها ندارد. اینها از هر قماشی که باشند از گذشته آمدهاند و میخواهند جامعه را با هزار بند در گذشته نگاه دارند. از همین رو پس از شکست و ناکامی تنها چیزی که به فکرشان میرسد، اصلاح آن ناکامی است!
در حالی که امضاکنندگان این نامه اگر فقط به فکر سهم خود از «سفره انقلاب» در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ نیستند (اگر اساسا چنین فرصتی را بیابند) و اگر واقعا به «اصلاح» در معنی اصیل سیاسی آن، و به «ملت» و نه «امت» باور دارند میبایست نه به حجتالاسلام محمد خاتمی بلکه به مردم نامه بنویسند و تلاش کنند تا دریچههای هوای تازه به فضای راکد و گندیدهی سیاست تباهکارانهی حذف و سرکوب و رانت و غارت در جمهوری اسلامی گشوده شود.
هم خدا هم خرما، هم از توبره هم از آخور ،
هم ملی، هم مذهبی، هم غربی و هم شرقی، هم مسلمان و هم کمونیست، هم قاتل و هم نمازخوان، هم… فعلن که اصلاحطلبان و آقازاده ها جیره اشان را در غرب به دلار ۷۵۰۰ تومنی و از جیب ملت بی نوای ایران دریافت می کنند…آهای! از فردا نمی ترسید؟…بی شرف، بی شرف…
شاید برای برخی جالب باشد که بدانند بنیانگذار حزب کمونیست ایران یا توده شاهزاده قاجاری یعنی “عبدالصمد کامبخش ” فرزند شاهزاده کامران میرزا عدل الممالک بود که همین کامبخش شوهر خواهر” کیانوری “دبیر کل حزب توده بود و کیانوری را به حزب وارد کرد و در خاطرات کیانوری هست که ایشان یعنی ” کامبخش ” انقدر به روسها علاقه داشت که در منزل لباس ارتش شوروی را به تن میکرد از جمله شاید عده ای ندانند محمد مصدق دایی مریم فرمانفرما یعنی زن نورالدین کیانوری رهبر حزب توده بود و اخبار دو طرف را در سالهای قبل از ۳۲ رد و بدل میکرد
بعد از فروپاشی قاجاریه بی لیاقت و ایران بر باد ده توسط رضا شاه کبیر این جماعت قجری دشمن پهلوی دو دسته شدند تعدادی به شوروی تمایل پیدا کردند و حزب سرسپرده توده را تشکیل دادند و تعدادی به قول خودشان ملی مذهبی که هر دو مانند تیغه یک قیچی بر علیه پهلوی ایران ساز عمل میکردند . حالا هم هر دو در لباس اصلاح طلبی ظاهر شده تا از بازگشت پهلوی به ایران جلوگیری کنند چون آرامش و آگاهی و رفاه در ایران یعنی برچیدن بساط مفت خوری اینها و اربابانشان .
what a stupid puppet show!!! ALL of them are EXPIRED.
Wait for your trial and court date SOON.
بعد از جلسه معارفه فرماندار تحمیلی وزیر کشور در کازرون و ظهور دو ساعته رضازاده نماینده مجلس! در آن جلسه و هتاکی به مردم قهرمان کازرون و ترک جلسه از سوی خرسند امام جمعه شهر و از طرفی رها کردن چند تن از دستگیر شدگان در شبهای گذشته با جسمهایی خونین و بیهوش در اطراف شهر و اعزام آنها برای درمان به استانهای دیگر، شهر بار دیگر ملتهب گردیده است.
روشی که در اعتراضات دیماه گذشته در اهواز و شهرهای دیگر اجرا کردند دارند در کازرون اجرا میکنند و شبهنگام پیکر مجروح بازداشتیها را در بیابان رها میکنند.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، بازداشت شد!
همسر این وکیل دادگستری پیام خود در فیسبوک نوشت: «من یک بار به بازجویان در اتاق بازجویی گفتم: شما از کل کارهایی که یک حکومت باید برای کشورش انجام دهد، فقط یکی را بلدید؛ آن هم آدم گرفتن!.»
هنوز مشخص نیست نسرین ستوده به چه اتهامی بازداشت شده است. او در سال ۱۳۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بازداشت و به شش سال زندان محکوم شد. این وکیل دادگستری در شهریورماه سال ۱۳۹۲ از زندان آزاد شد.
این نظام باید برود تا ایران آزاد گردد
تا مــــــــــــــــــــــــــــــــــلّا در ایران حکومت میکند فلسفه یعنی کشک، تولید فکریعنی بوق، علم و صنعت و اقتصاد و… زیر صفر و در حال سقوط. ….اما در عوض خرافات و اختراع امام زاده، زن ستیزی و تبعیض، کاروان دزدی، بی اخلاقی و فحشا و نداری و خلاصه همه چیز زشت و پست در حال رشد و توسعه… اگر عاقبت این جنایتکاران دهه نخست انقلاب برنامه ای را آشکارکردند که آصلاحات یعنی چه؟ چه مواردی را و چگونه می خواهند در جامعه اصلاح کنند؟ و با کی؟ با ملا ممد جان تدارکاتچی خائن ما دموکراسی نمی خواهیم و…؟… یا با توله های….
– محمد خاتمی، ریس جمهور سابق در سخنانی که ۱۶ اردیبهشت بیان شده، با دفاع قاطعانه از روح الله خمینی، انقلاب و جمهوری اسلامی گفت «اصلاحات ضد براندازی است»! و اخیرا در ملاقات محرمانه اجازه برگشت به صحنه نجایت ولایت را گرفته…- محمد خاتمی، ریس جمهور سابق در سخنانی که ۱۶ اردیبهشت بیان شده، با دفاع قاطعانه از روح الله خمینی، انقلاب و جمهوری اسلامی گفت «اصلاحات ضد براندازی است»!.
– حکومت اسلامی از موشک و بمب و صدور ولایت فقیه انصراف نداد.
– دونالد ترامپ در توئیتی نوشت: «جان کری درک نمیکند که به او یک فرصت داده شد ولی او ناکام ماند و شکست خورد».«از مذاکرات دور بایست جان، تو به کشورت صدمه میزنی.
– برادر لاوروف و بشار وسلطان شکروشیخ نصراله و گروههای فاطمیون و الشعبی و سیاستگذاری ائمه جمعه و مجمع جهانی اهل بیت و مجمع جهانی حضرت علی اصغر و جمعیت المصطفی و …. و بازسازی عتبات عالیات و برادران لاری جانی و ریسی و جنتی وسرداران وآقازاده ها …برادران چینی…دیگر پولی نخواهد بود که بچاپید…
اصلاح طلب اعتدالی کار نکرد !
اصلاح طلب اصلاح گرا چه خواهد شد؟!
وقتی خاتمی هنرپیشگان را ممنوع الکار کرد
منوچهر وثوق: خاتمی گفته بود، هنرپیشه قبل ازانقلاب نماز هم بخواند، نمازش قبول نیست!
. آن زمان وزیر ارشاد بود و کسانی مثل ناصر ملک مطیعی، فردین و سایرین را ممنوع الکار کرد!
با سلام ما هر چه گرفتاری داریم از دست اصلاح طلبان و به اصطلاح روشنفکران است چون اینها بودند که مردم را فریب دادند و شورش ۵۷ را به وجود اوردند مگر اینها از گذشته و خیانت اخوند ها به کشور خبر نداشتنذ ؟ اگر اینها در شکل گیری جمهوری اسلامی پیش قدم نمی شدند اخوند چطور می توانسد دولت تشکیل دهد .
خانه از پایبست ویران است…
بعد از چهل سال حکومت اسلامی و ۱۴۰۰ سال دسیسهچینی و چپاول ملاها و اسلام گراها باید برای هر اندیشمندی مسلم و واضح باشد که هر کسی، حزبی، جریانی و حرکتی که کوچکترین وابستگی به اسلام یا شیعه گری دارد تنها و تنها به نابودی ایران و زوال فرهنگی و از هم پاشیدگی جامعه ایران میانجامد.
تا زمانی که ایران ازاشغال اسلام رها نشود، این بازیهای احمقانه مکتب ملایان شیعه، ادامه خواهد داشت، هر روز به نوع جدیدی. مگر تا نابودی کامل ایران چیزی هم مانده است؟ این را که دیگر خود عوامل فرقه تبهکار هم اعتراف میکنند.
!Whenever I look at this man I am amazed,things that impotence can do to a man
ملی، خط تیره، مذهبی!
حتا نام این گروه هم مانند کردارشان ناروشن است!
تاکنون از خودتان پرسیدید: چگونه کسی که مذهبی است، می تواند ملی باشد؟
این گروه همواره منافع ملی را فدای مذهب کردند چرا که خرد آنها برده مذهب است.
در چنین شرایط حساسی، آنها نه برای نجات کشور، بلکه برای نجات نظام اسلامی به تکاپو افتادند تا شاید چند صباحی به عمر ننگین این نظام بیافرایند!
اگر این وطن فروشی نیست، پس چیست!؟
اخه اینها کى هستن این ببخشید فسیل هاى مزدور دوره جنگ سرد که هر کدوم سرشون تو اخور یک کشور اجنبى داشت، این محمد توسلى که تو مصر دوره چریکى مى دید و با باندش ابراهیم یزدى و قطب زاده و بقیه،این بابا توسلى که قرار بوده آب تهران را تو بهمن ۵٧ مسموم کنه(ارجاع به کتاب پشت پردهاى انقلاب شفیع زاده)اخه اینها کى هستن یک مشت مزدور که تاریخ مصرفشون تموم شده الان میخوان یه دور دیگه سر ملت رو کلاه بزارن،اینها تو مصر زمان جمال عبدالناصر از طرف کى قرداد با مصر بسته بودن بابا ملت از این جانورها رد شده تو رو خدا راجب اینها ننویسید اینها باید محاکمه بشن
بعداز اینکه به اصطلاح اصلاح طلبان حکومتی مردم معترض را اغتشاش گر و کرکس خواندند ،حالا دوباره بازی جدیدی را راه انداخته اند و این بار اصلاح إصلاحات
این سران نهضت بندگی روزگاری
مانیفست ترمودینامیک اسلامی می نوشتند حال عریضه نویس حقه استمرار شده اند
امروز که فهمیده اند کلید حسن گورباچف در جیب ترامپ است
در صدد آمده اند قفل این در بسته را با آیات افسونگری فریبای خندان باز کنند
بروید ای سامریان بروید مفاتیح الجنان تان را بخوانید بلکه به مفتاح جنیان این در بسته گشود
نمکدان ملت را شکسته اند به سراغ نمک گندیده آمده اند
به به عندلیبان ناله در کنج قفس سر میدهند
مراقب این قوم سامری باشید
به معجزه ی عصای سحابی و بازرگان می خواستند در میان اقیانوس ملت شیار قدرت یزنند
سر از گودال ولایت مطلقه در آوردند
در هیهات من الذله انقلاب , حَکَمیت انقلابش با این ابوموسی اشعری ها بود
اما در هیهات عمر وعاص گم شدند و قوم خود را سرگردان و باقی ملت را ذله کردند
امان از دست میلی مژهبی ها ؟! خدا بیامرزد مهندس بازرگان را با این افراد دور و برش ……
امان از دست ابراهیم یزدی که تئوری ولایت فقیه و ایجاد سپاه و…. را به خمینی ضحاک ارائه داد . امان از دست اقای بازرگان که نقش مخرب و ویرانگر اخوند در مشروطه و ملی کردن صنعت نفت را به کلی فراموش و مجددا در دام ملاها و خمینی شیاد و دجال افتاد ….
امان از دست ملی مذهبی ها که خمینی موتلفه ای را از پاریس با سلام و صلوات به تهران اورد و به مردم خام و نا اگاه غالب نمود .
امان از دست ملی – مذهبی های کرواتی ….. امان از دست خاتمی فریبکار و خدا فریبا را به راه راست هدایت نموده و اخوند مردم فریب را کمی ……
اونایی که تو ایرانند و میشناسن اسامی رو خوب میدونن سر بعضی از امضا کننده ها کجا وصل است و پی چی هستن و تو کدام روزنامه و حزب چه کاری کردن و سابقه چی دارن
جمهـورى ترور و وحشت وگروگان بگیر اسلامى با سازمانهـاى مخوف ان مثل هـمین ملى م ن ق لى محکوم به نابودى است