با خروج دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا از توافق اتمی با ایران و آغاز تحریمهای شدید اقتصادی بحث دربارهی افزایش احتمال تغییر رژیم جمهوری اسلامی به یکی از موضوعات داغ روز تبدیل شده است.
روئل مارک جرکت کارشناس ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها و ری تکیه کارشناس ارشد شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی مشترک با عنوان «از تغییر رژیم در ایران نترسید» در وال استریت ژورنال با نگاهی کوتاه به تاریخ معاصر ایران به بررسی وضعیت سیاسی رژیم کنونی تهران و احتمال براندازی نظام تحت فشارهای داخلی و خارجی پرداختهاند.
گروهی از منتقدان، سیاستهای ترامپ در رابطه با جمهوری اسلامی ایران، از جمله خروج او از توافق اتمی ژوییه سال ۲۰۱۵ و اعمال فشارهای بیامان بر تهران را با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و پیامدهای آن دلیلی برای مخالفتشان با استراتژی ترامپ عنوان میکنند. اما نگاه دقیق به گذشته نشان میدهد که سیاست مهار فروپاشی رژیم بهترین راه برای تغییر آن است.
اغلب غربیها به ایران به عنوان یک جزیرهی ثبات متکی بر استبداد نگاه میکنند؛ همان نگاهی که روزگاری به اتحاد جماهیر شوروی داشتند. آمریکاییها و اروپاییان ابزارهای سرکوب در دست ملایان را مهارناپذیر میبینند. اما ایران در قرن گذشته همواره درگیر نبردهای دشوار بین حکومتکنندگانی که نمیخواستند امتیازات خود را از دست بدهند با حکومتشوندگانی بوده که برای آزادی تلاش میکردهاند.
انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۵ برای نخستین بار تصور مجلس و نمایندگی مردم را وارد جریان خون ایرانیان کرد. در نخستین نیمه قرن بیستم، مجلسیان پر شور و حال کمتر به این فکر میکردند که میبایست تکانی به خود بدهند. مردمان محلی در آن دوران اعم از کشاورزان و کارگران و ایلاتیها در انتخابات هر پارلمانی شرکت میکردند. البته یک دمکراسی جفرسونی [توماس جفرسون از نویسندگان اصلی اعلامیه استقلال آمریکا و سومین رییس جمهوری این کشور در اوایل قرن نوزدهم] برقرار نبود اما نظام مشروعیت داشت. طبقات حاکم و مردم بر اساس پیوند بین خاک و خانواده و سنت و توافق میان یکدیگر، مکانیسمی را به وجود آورده بودند تا با نابسامانیها مبارزه کنند.
رضاشاه پهلوی به نام تجدد این سیستم را به چالش کشید تا ارادهی خود را پیش ببرد. پس از خلع وی در سال ۱۹۴۱، قانون اساسی مشروطه دوباره قدرتی یافت. ولی محمد مصدق نخستوزیر وقت که در کودتای سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) برکنار شد، تلاش میکرد تحول دمکراتیک در ایران را به بیراهه ببرد. اگر برای لحظهای دسیسههای بیخاصیت سازمان سیا را فراموش کنیم، آنچه در سال ۱۹۵۳ روی داد در واقع ابتکار خود ایرانیان بوده است.
امروز برای مداخلهی آمریکا یک اصل بنیادین وجود دارد: برای رقص تانگو دو نفر لازم است! کودتای ۱۹۵۳ نیز این را ثابت میکند.
مصدق که زمانی برای دولت حقوقی و حفظ حاکمیت ملی مبارزه میکرد، پس از آنکه مجلس شورای ملی ایران در سال ۱۹۵۱ رأی به ملی شدن نفت این کشور داد، بطور فزاینده راه استبداد و خودستایی در پیش گرفت. وی برای اینکه پیامدهای شوکآور مالی ملی کردن نفت را هدایت کند، خواست مجلس را منحل کرده و اختیارات سلطنت را در دست بگیرد.
سیاستمداران و نظامیان و ملایان به هم پیوستند تا نخستوزیر را برکنار کنند. افکار عمومی بطور غالب طرف محمدرضاشاه را گرفت، چهرهای که نماد نیروهای مختلف جامعه بود. سازمان سیا در برنامهریزی کودتا مشارکت داشت اما پس از شکست اولین عملیات کنار کشید. این خود ایرانیان بودند که کنترل را به دست گرفتند و نخستوزیر را برکنار کردند.
ایرانیها پس از آن تلاش کردند تا اقتصاد خود را بازسازی کرده و از نهادهای سیاسی محافظت کنند. مصدق نه به خاطر یک توطئه در مرکز سازمان سیا (Langley) بلکه به این دلیل که حمایت نخبگان و مردم را در سرزمین خودش از دست داد، برکنار شد.
محمدرضاشاه پس از آنکه در سال ۱۹۷۱ خود را «شاه شاهان» نامید، تمام تلاش خود را به کار بست تا مدیران و حکومتگران خوب را نابود کند. او بخش بزرگی از ثروت حاصل از درآمد نفت را صرف خرید تسلیحات کرد. او مجلس پراعتبار ایران را به یک مُهر بیخاصیت کاهش داد. سازمان امنیت وی در بیلیاقتی و منفور بودن توفیق یافت. او روحانیت را از خود بیگانه کرد و جای نخبگان قدیمی را به یک مشت افراد چاپلوس سپرد.
ولی انقلاب ۱۹۷۹ نیز که شاه را سرنگون ساخت همه را برای رسیدن به یک دمکراسی مأیوس و دلسرد ساخت.
نخستین حلقهی رأیدهندگانی که از حکومت دینی جدا شدند، دانشجویان بودند که تظاهرات آنها در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) نقطهی پایان بر تلاش آنها در جهت اصلاح رژیم در چهارچوب نظام گذاشت.
سپس جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ فرا رسید. تقلب انتخاباتی سبب اعتراضات عمیق و سراسری شد که اعتبار رژیم را این بار در میان طبقه متوسط از بین برد.
در دسامبر سال ۲۰۱۷ (دیماه ۹۶) تقریبا صد شهر و روستای ایران به تظاهرات سراسری پیوستند. تنگدستان آخرین قلعهی قدرتنمایی رژیم بودند که هنوز با رشتههای ایمان و نیکوکاری به حکومت دینی متصل بودند. ولی حالا آنها بودند که شعارهای کوبنده در نابودی رژیم میدادند.
حسن روحانی، یک چهرهی کسالتبار امنیتی، فکر میکرد با توافق اتمی میتواند سرمایهگذاریهای خارجی را در ایران چنان به تحرک درآورد که بر نارضایتیهای جامعه مهار بزند. این آرزو حتی پیش از آنکه ترامپ به قدرت برسد ناکام ماند. جمهوری اسلامی، با همه کمبودهایش در سیستم بانکی و یا آنچه دولت حقوقی نامیده میشود، بیثباتتر و لرزانتر از آن است که بتواند سرمایهگذاران خارجی را به اندازه کافی به خود جلب کند. این موقعیت از درون هم بسیار ضعیفتر از اتحاد شوروی در سالهای دههی هفتاد میلادی است.
موضوع مهم در تاریخ مدرن ایران همانا مردمی هستند که میخواهند خود را از قید استبداد سلطنتی و اسلامی رها کنند.
تدوین یک استراتژی برای در هم فروپاشیدن رژیم مذهبی دشوار نیست: آمریکا میتواند به تاریخ ایران و همچنین تجربیات اتحاد شوروی رجوع کند. کمی صبر و حوصله لازم است. بطور کلی ایرانیها رویداد ۱۹۵۳ را علیه آمریکا در نظر نمیگیرند. حتی فرزندان نخبگان انقلابی جمهوری اسلامی نیز که بیش از پیش سر از آمریکا و انگلیس در میآورند، چنین نظری ندارند. بزرگترین مانع برای واشنگتن در خودش نهفته است: کاخ سفید باید خواست و جستجوی ایرانیان برای دموکراسی را جدی بگیرد.
کیهان لندن ارجمند و گرامی….و کارکنان این سایت٬ با سلام..
قلم زنان٬پژوهش گران٬سیاسیون و نویسنده گانی که به هر دلیلی مجبور به ترک وطن شدند و امروز در کشورهای ..امریکا/فرانسه/المان و انگلستان زندگی میکنند همگی بخوبی میدانند که این کشورها چه نقشی در احوال امروز ایران و مردمانش داشته اند و دارند! بنا بر همین معادله ساده نه اجازه دارند و نه میتوانند که به دلائل حقیقی و حقوقی نقش این کشورها در خانه انها!! اشاره ئی کننده..شاید گهگاهی ..ای..چیزکی انهم با تائید دستگاه امنیتی انها.اما واقعیت هاو مدارک منتشر شده را ابدآ !بر همین پایه در خانه میزبان ٬میهمان ازادی نسبی دارد! کیهان لندن در این میان سرافراز است!
(۴)..و اخرین..هنوز..جامعه روشنفکری ما در اعماق سازمان های سیاسی نیم قرن اخیر و کودتای نفت و غیره غوطه ور است.شما ٬اما وقایع و حوادث سیاسی روز را مرتبآ به روز منتشر میکنید.توفیر کار مفید شما با دیگر رسانه ها مبحثی ست دور ودراز..انچه مورد نیاز امروز این نسل ازادی خواه و شرافتمند است…دانستن پوست کنده وقایعی ست که خصوصآ در اوائل دهه ۵۰ در ایران شروع شد.و نقش دولتها و نیرو های قدرتمند اقتصادی در ان تحولات و جا بجائی ها.این مورد نیاز مبرم نسل امروز ایران است.البته مسلم است که شما بعنوان یک منبع مطبوعاتی که در خارج از ایران فعالیت میکنید ..دارای محدودیت هائی هستید! ایکاش نبودید!! اما باز..شما مفید ترین و خوبترین هستید دوستان عزیز!
(۳)….نمیدانم شما تا چه حدودی اشنا به امارها در ایران هستید.مطمئنآ همکاران عزیز شما در ایران مطلع هستند٬عزیزان سطح بیسوادی در ایران رنج اور است..درداور است.نسل ۶۰ و ۷۰ ..نسلی ست ازادی خواه و وطن پرست ..اما اگاهی تاریخ چند دهه اخیر خود دارد ٬برایش بمثابه مهمترین ابزار جنگ/اسلحه..طبیعی ترین و پاک ترین نیرو برای نجات خود و خانه اش است.چنین اگاهی پوست کنده تنها و تنها از عهده روزنامه های صدیق خارج از کشور مانند شما ..بر میاید.نگاهی به دیگر رسانه ها چون :اخبار روز..ایران امروز..بی بی سی که چه عرض کنم!!! رادیو فردا..دویچه وله..و چند تائی دیگر..اوضاع اسف بار منابع خبری خارج از کشور ا بخوبی نشان میدهد…هنوز…
(۲) ایده ال ها….چه خوش بدل مینشیند.ممنونم از بینش درست شما بزرگواران .دوستان عزیز همانطوریکه شما نیز اشاره کردید٬همه ما بدنبال رسیدن به قافله ترقی و سعادت بشری هستیم که از دیرباز نیروها و قدرت هائی که تلاش در بدست اوردن کنترل و قدرت تصمیم گیری در جهان را داشته اند و تقریبآ نیز تا به امروز موفق بوده اند(اما بازی میرود که به گونه دیگری بچرخد)..از ترقی و کوشش ما ٬ایرانیان همواره جلوگیری کرده اند.ضمن قبول منطق شما ٬باز اشاره میکنم به یک اصل مهم در کشور ما ٬ایران:ما و مردمان ما (داخل ایران) فاقد دانش کافی برای انتخاب و تصمیم گیری درست و مورد نیاز جهت بدست اوردن سعادت و ترقی و رفاه خود و از همه مهمتر نسل اینده٬فرزندانمان هستیم.سطح اگاهیو سواد در ایران دوستان ..
(۱)با سلام. گرچه نام و نشان منطقآ نمیبایست نقش مهمی ایفا نماید٬باز در موارد خاصی شاید ادمی مایل باشد بداند با کدام عزیزی گفتگو میکند. واژه :دوست ..بدل سخت مینشیند.حس :بنی ادم….در افرینش زیک گوهرند٬را تداعی میکند.در واقع شیخ اجل تمام مذهب و ائین و نظام اداره انسانی را..فلسفه هستی را..همه و همه را یکجا در دست بشر نهاد و رخت بر بست ٬اما انسان درنیافت که در نیافت !
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست….در باغ لاله روید و در شوره زار..خس..!
تشریح شما دوست عزیز/کیهان لندن..کاملآ منطقی ست.در بروی همین پاشنه میچرخد.گروهی بدان توجه دارند و گروهی خیر.اما شما و انانی که توجه دارند موفق اند و سربلند.در واقع همه امور بشری نا صواب است و ماهوی.
مسایل تاریخی و سیاسی نیز از این امر مستثنا نیستند.مثل کودتای ۲۸ مرداد که همواره موضوع تحقیق بوده و بی شک نیز خواهد بود.و هر محققی بسته به استطاعت فکری و تحلیلی خویش و میزان دسترسی به اسناد آزاد گشته تحلیلهایی از آن بدست میدهد.اما خلط مسایل ناسیونالیستی و شووینیستی با موارد تحقیقی امری ناصواب است.بهرحال نهایتا این خواننده خواهد بود که با مطالعه مقالات تحقیقی متعدد در باب یک موضوع !،به مدد دانش و قوه تحلیل خویش درکی از آن موضوع بدست میدهد.فرجام کلام آنکه بیاییم آگاهی هایمان را توسعه بخشیم و قوه تشخیص سره از ناسره را در خویش تقویت سازیم.آنگاه چه باک که کل تاریخ ما را بخواهند از نو و آنگونه که کاتبان،حاکمان و دلالان قدرت می پسندند بنویسند.
جناب راد از فحوای کامنتهایتان کاملن مشهود ست که در پی “ایده آل ها” هستید! بی شک بهتر از بنده واقفید که هر مقاله تحقیقی ای که نگاشته می شود ،نتایج، یافته ها، تحلیلها و راهکارهای مورد اشاره در آن قطعن منعکس کننده نظرات و سطح دانش و اشراف نگارنده و محقق به موضوع تحقیق، نحوه و میزان دسترسی به منابع و اسناد و نیز درجه اعتبار آنها و بسیاری از پارامترهای دیگر دارد.حتا با توجه به حساسیت علوم طبیعی و مهندسی بارها نظرات و نتایجی گزارش شده که اعتبارشان دیری نپایید!.
شرائط روز را درک نمودن و انتخاب عمل درست را تشخیص دادن نسبت به همان شرائط حساس٬در واقع گره اصلی مشکلات انبوه هزاران منابع خبری جهان است.وظیفه همان ُ طرخان ُ عهد عتیق خودمان.کشور ما در ۴۰ سال قبل اشغال شد.امروز اداره امور کشور در دست عوامل دست نشانده قدرتهائی ست که از ترقی و پیشرفت و سعادتمندی ملت ما ٬با انواع دسیسه ها جلوگیری نموده و میکنند. مهمترین و تنها ترین نیاز ما٬ما مردم داخل ایران این است که توسط رسانه های خصوصآ خارج از کشور به واقعیت های انزمان پی ببرند٬شجاعت رخت بر بسته را باز ستانند و بیدار شوند..وقتی برای دیدن چندین و چند و انتخاب ندارند !وقت کم است و شرائط خطرناک! این نظری ست و عقیده ئی..بدون بدخواهی .موفقیت شما را ارزومندم دوستان!
کیهان لندن گرامی…چقدر خوب است که چنین خوب گفتگو میکنیم..ممنونم از شما برای پاسختان اقایان.
دوستان شما حق دارید هر انچه طریقی که میپسندید و خوب میدانید..عمل کنید.سایت /روزنامه در مالکیت شماس و شما نیزبرای اگاهی و نمایان کردن واقعیت های کشور و مردمتان٬میکوشید.هیچ منبع خبری نمیتواند اذعان کند که به خطا نمیرود.شما نیز از این چارچوب مبرا نیستید.خواننده گان روزنامه با رساندن نظرات متنوع شما را در رسیدن به کیفیت بهتر و اصیل تر ٬یاری میرسانند.در واقع انتقاد از خوبترین وسائلی ست که هر منبع خبری را به رشد و تکامل بهتری رهنمون میشود.
گاه من یا دیگری اشتباه درک میکنیم.روزنامه با نوشتن من و مارا راهنمائی میکند.این روش سایتهای پیشرفته غربی ست.(۲)
کیهان لندن ..این تفکر و دید شما بسیار..و.. کاملا منطقی ست.ما در جهانی زندگی میکنیم با گوناگونی بیشمار.این نظر و دید شما مناسب است با جوامع غربی که انسانها در ازادی های نسبی تقریبآ کافی تربیت شده اند.که منابع مختلف را مطالعه کنند و با دید باز خود ..انتخاب کنندو قبول.اما ایا همین دید مناسب است با تمام جوامع؟ مثلآ با مردم داخل ایران که ۴۰ سال است در زندان بزرگی بنام کشور زندگی میکند؟ با اختناق کامل؟ خیر..این مردم امروز نیاز مبرم به دسترسی تاریخ یکصد سال گذشته خود دارند تا در همین زمان حاضر تکلیف خود و خانه خویش را با اطرافیان خود ٬روشن کنند.این مردم وقتی برای دیدن چندین و انتخاب حقیقی ندارند.اران امروز شرائطی بسیار حساس و خطرناکی را میگذراند (۱)
اقایان ٬کارکنان محترم کیهان لندن..با سلام.
مهمترین و تنها روش جهت رفع سوء تفاهم ها در مکاتبات اینتر نتی رسانه ها همین نوشتن و جواب و توضیحات است.
گویا سه یادداشت اخیر بنده مورد رضایت شما قرار نگرفته و سوء تفاهم از جانب شما ٬برقرار است.دوستان بزرگترین علت پراکنده گی ما از هم ٬دلیل اشکار انبوه گرفتاری های ملی /وطنی ماست.به قول گوته: هر فردی تنها اطراف و مقابل خانه خویش را نظم ترتیب داده و نظافت کند..دیری نمیپاید که جهان ..بهشت موعود به واقعیت بدل گردد.
به اعتقاداین حقیر در خور کیفیت و جوهر اصیل روزنامه کیهان نیست که هر مقاله ئی را ترجمه و منتشر کند.این تفکر چیزی جر احترام عمیق به شما ..نیست!
دوستان چنانچه نوشته بنده کامل نبوده و ایجاد سوءتفاهم نموده است وظیفه اخلاقی خود میدانم از شما پوزش بخواهم ..چنین نیز میکنم .باز برای رفع هر نوع شبهه ئی: کار شما و کوشش صادقانه شما ارزشمند بوده و هست بنده همراه بسیار بسیاری دیگراز کیهان واگاهی رسانی های شما مدیون و سپاسگزاریم.مسلم است که هر سایت و روزنامه ..رسانه ئی دارای هدف و موضع سیاسی/اجتماعی خاص خود میباشد.هر کدام از ما برای تفکرات و اعتقادات سیاسی/اجتماعی/فلسفی و یا اقتصادی خود کار میکنیم و در جهت انچه بدان معتقدیم..قلم زده یا میگوئیم.این یک امر کلی و طبیعی ست.
امیدوارم از این حقیر دلگیر نشده باشیدو رفع سوءتفاهم شود.
با سلام مجدد به دوستان..
اینکه نوشته ام :بی کم و کاست..تصور میکنم همه ما به این طریقه معتقدیم.بعنوان مثال :
اگر جناب طاهری ..مثال است تنها..اگر ایشان چنین مقاله ئی بنویسند از دیدگاه خود..تصور نمیکنم مورد تائید شما و دیگرانی مانند شما باشد..اما اگر ترجمه مقاله را بعهده گرفته ..انتشار دهید..بحث دیگریست.ما همه به ازادی گفتن و قلم زدن و احترام به این حقوق ٬معتقدیم..مزاحمت مجدد بنده تنها برای رفع سوءتفاهم است اقایان!
اما شما /من/یا هر کس دیگری میتواند باید بتواند نظرش را بگوید.چناچه نوشته ها با افترا و تحریف مخلوط است ..یاداوری کند.هدف بنده نیز همین است.پیروز باشید
دوستان گرامی ..ابدآ چنین نظری را بنده ندارم.بر عکس من با روزنامه کیهان از نوجوانیم در خانه امان رشد یافتم و بزرگ شدم همیهنان ارجمندم.امروز هم روزنامه شما را از بهترین و صادق ترین سایت های اطلاعاتی در غرب میدانم.چنین ادعائی /سانسور/ در نوشته من نیست کم لطفی نفرمائید لطفآ.بنده به شما و همه ایرانیانی که صادقانه در خدمت به اگاهی ایرانیان قلم میزنند و در کارشان همواره صداقت را پیمانه هدفشان قرار داده اند سر بندگی فرود میاورم.شاید نوشته من رسا نبوده باشد٬انتقاد من تنها از هدف و اعتقاد مقاله و مقاله نویس بوده ٬ مقاله از هرشخصی باشد و ترجمه شده باشد..واقعیت تاریخی ندارد.زیرا تاریخ این را تائید نمیکند..همین دوستان.همه نظرات باید حق انتشار داشته باشد.
دوستان عزیز و گرامی کیهان…یکی از دردهای ما نداشتن اطلاعات و اگاهی ایرانیان است از واقعیت های سیاسی کشورمان.متآسفانه مردمی هستیم سخت دهان بین و متآثر از انچه میشنویم و میبینیم.مردم٬ما شدیدآ در موقعیت حساس امروز نیاز حیاتی به دانستن حقایق تاریخی گذشته دارند و داریم.از انجا که مطبوعات نقش مهمی در اگاهی دادن بما از تاریخ صد سال گذشته دارند٬بنا براین منطق حکم میکند که حوادث تاریخی گذشته را بدون کم و کاست انچه واقعیت بوده است ٬در اختیار ایرانیان قرار گیرد.اگر بنا باشد حوادث از زبان نیرو هائی که در احوال امروز مملکت ما از کارگردانان بحساب میایند..در اختیار ایرانیان قرار گیرد..که شما خود قضاوت کنید..کجا ایستاده ایم ما؟
با سلام کیهان لندن عزیز..
کاملآ منطقی ست که تمام نظرات باید مطرح شود .من اعتراضی به مقاله نداشتم و ندارم.تاریخ ارزیابی مقاله را تائید نمی کند.انچه از تحولات تاریخی کشور ما در اسناد و مدارک مختلف تا کنون منتشر گردیده است٬نیز چنین برداشتی را ٬چنین ارزیابی و تحلیل را در عرصه سیاسی کشورما تا کنون ..باز تائید نمیکند.انتقاد بنده از نادرستی تحلیل مقاله بود ٬ ونه به مقاله .به گفته درست شما میبایست تمام نظرات منتشر شود..طبق همین قانون که شما متذکر شدید نیز من یا فرد دیگری باید این حق را داشته باشد که نظرش را در مورد/محتواو ارزیابی..تحلیل/ مقاله بنویسد.تصور کردم نام مترجم فراموش شده بود.
با تشکر از شما دوستان
با پوزش از مزاحمت مجدد..
خانواده یهودی تبار مارک ..رائول مارک در چارچوب :خبرنگاری !! هم پدرش و هم دو عمویش و در اغاز قرن حاضر خود او با سی ای ا روابط تنگا تنگای داشته اند و دارند.و هم او در گروه محققان سیاسی امور خاورمیانه بدون اینکه نامش برده شود در سال ۸۲ تل اویو شرکت داشته و از تمام تاریخ دورانهای ایران با خبر است.بسیار نویسنده:خبرنگار با تجربه و هوشمندی ست.
مقالات متعددی در باره ایران و عراق نوشته است ..نظرات او قابل احترام دولت نیز بوده و هست .تمام نوشته های او در مورد خاورمیانه و خصوصآ عراق و ایران موجود است.یک جمع بندی از تمام نوشته های او نمایانگر هدف سیاسی اوست!
کارمندان محترم کیهان لندن باسلام.
بنده ..البته مهم نیست ٬بنده گشتم نام مترجم را ببینم که ندیدم.باری..این دو سه نوشته انگلیسی که به فارسی ترجمه شده ..قصد من دو سه کلمه ئی بود که برای خانم /اقای محترم مترجم میخواستم بنویسم .به هر حال ایشان شاید..شاید بخوانند این نظرات را.در این مقاله تاریخ تحریف شده است.مسلمآ و مطمئنآ سردبیران محترم سایت از تاریخ مشروطه و جنبش نفت کاملآ مطلع هستند و واقعیت ها را بدرستی میدانند.مخاطب بنده مترجم است .زیرا بنا نیست هر مقاله نادرستی را از منابع متصل به سی ای ا و بریتانیا ئی ترجمه کرد و بنام تاریخ ایران بحساب اورد!!
متشکرم از پاسخ کیهان
سلام.به نظر من با صرف نظر کردن از سایر مطالب این مقاله،مطالب در مورد دکتر مصدق کذب و غرض ورزانه بود.دوران ماست مالی و این جورکارا دیگه گذشته.خیلی از حقایق آشکار شده که همه از دکتر مصدق بیش از پیش یک شخصیت ملی می سازه که منافع کشور و مردم براش در اولویت بوده.گرچه قطعا معایبی هم داشته.
دقیقآ به همین علت است که ما ٬ایرانیان بعد از وقایع خوابگاه و بعد از ان ۸۸ و این اواخر دیماه…در سکوت و گمگشتگی بسر میبریم. درست بدین خاطر است: نداشتن ارگان/تشکلات..عدم نبود یک جمع مرکزیت یا یک ارگان تشکیل یافته از رهنمایان/رهنمودان یا سرکرده گان..کاری که اخوندها به کمک نیروهای خارجی همان اغاز ۵۸ به ثمر رساندند..از بین بردن مرکزیت ها و ارگان ها و جلوگیری از هر گونه سندیکالیسم.فکر روضه خوان کجا و این امور مهم سیاسی کجا؟ اگر ۸۸ یا دیماه یک ارگان پر قدرت رهبری میکرد …درد ما همین پراکندگی هاست و نبود یک نظم و مرکزیتی که اداره کند جنبش را..ابتکار ایرانیان بود..کاملآ بی ربط است.
جالب این که در مقاله مرتبآ از کلمه: ایرانیان خود….ایرانیان خودشان ..ابتکار خودشان..و..و مقاله با به گردن انداختن ایران ویران امروز به دوش ُایرانیانُ سعی کرده است نقش و سیاست خارجی دولتهای قدرتمندی که سالهای سال منافعشان را با هر ترتیبی در ایران حفظ کرده اند..ندیده گرفته و بزداید.در نتیجه مسئولیت سیه روزی امروز ما را به گردن خودمان اندازد..اینکه مردم چه نقشی داشتند و داریم بحثی ویچیده و گسترده است ..اما سیاست های دو دولت بریتانیا و ایالات متحده در سکشت جنبش ها و نشاندن دولتهای حافظ منافعشان در ایران..همگی با اسناد و مدارک موجود است.مردم نه ان زمان و نه امروز دارای تشکیلات سیاسی/اجتماعی درستی بوده اند و هستند.
با سلام.نام مترجم یا نویسنده این مقاله را بنده پیدا نکردم.نیست.باری…تاریخ را نه میتوان تحریف نمود و نه زدود.مطالبی که در مورد شکست جنبش ملی نفت و سهم/ایرانیان در برکناری ان مرحوم :مصدق..!!! کاملآ اشتباه است و نادرست.مرحوم رضا خان میرپنج در زمان کوتاهی به سیاست های بریتانیا در باره ایران٬پی بردودر برابر ان مردانه ایستاد.زمانی که دولت ایالات متحده خواستار برگشت روزولت از ایران شد..انگلستان از انتشار ان خبر عمدآ دو روز جلوگیری کرد:بواسطه دست نشانده گان ایرانیش..بخوان :خائنان به ملک و ملت.ایرانیان ان زمان هیچگونه نقشی در تصمیم گیری های سیاسی نداشتند.منظور از:
وقایع ۱۹۵۳ ابتکار ایرانیان بوده است..چیست؟ که نویسنده بکار برده؟
کیهان لندن لطفا اجازه ندهید ساندیس خوران سایبری به نام بهنه گردش آزاد اطلاعات
vagean khejalat dareh.yek mosht arajif bar alihe maradomi tarin ensan irani dr mohammad mosaddegh
vagean sharm avareh
با تشکر از “آزاده خراسانی”. مقاله نکات خوب وبد را در هم ریخته و در نهایت بی معنیست.
این رژیم مرتجع آخوندی در حقیقت سفّاک ترین ،وحشی ترین ،فاسد ترین و بز دل ترین حکومت در تاریخ کهن سال ماست .به خاطر ۸ سال جنگ تحمیلی،جانورانی جلاد مثل خمینی ،خلخالی،ری شهری ،رئیسی و خامنه ای ،صف معروف قاتلان ،اعدام هزاران وطن پرست ایرانی ،بیش از یک ملیون قربانی داده ایم . صدها هزار بیگناه در زندان های کشور که خود به زندانی بزرگ تبدیل شده میمیرند و می پوسند.این است خرابه و قتلگاهی را که این نمایندگان شیطان ،در حال فرار برای ما باقی میگذارند. پس علی آقا میماند و حوض قدیمی ،آماده باز سازی شویم ،مرتبه اول نیست ،با وفا!
یه مشت اراجیف در مورد محمدرضا شاه نوشته بود… این روزماله نگاران و مفسران غربی هنوز که هنوزه بزرگی محمدرضا شاه را نشناختند… همین بس که با رفتن او خوشی هم از ایران پرکشید و رفت…. هیچ توده ای و ملی مذهبی و مجاهدی هم در طی این سالها هیچ غلطی نتونست در راه آزادی مجدد ایران بکنه… خواهشا محمد رضا شاه را در قاب عکس زمان پرآشوب خودش ببینید و نه بیشتر…
کسی از سرنگونی این ظرف پر از چرک و کثافت ج-ا در ایران هراسی ندارد. این هراس درخارج از مرز های ایران و در اتحادیه اروپا و مخصوصا در انگلیس و رسانه بی بی سی است که هر روز مزدوری گمنام را به صحنه آورده و علیه قیام مردم ایران بر علیه این حاکمیت بیگانه، اقدام به فحاشی می نمایند. اینگونه حاکمیت های بدون پشتوانه مردمی و پوشالی بهترین منبع در آمد کشور های اروپایی، روسیه و چین و … هستند که به بهای نابودی مردمان کشور باعث رونق کارخانه ها و اقتصاد و سیاست خارجی آنها می شود و با وجود حاکمیت های برآمده از رای واقعی مردم برای آنان امکان پذیر نیست.
کیهان لندن با درود
چرا نام نویسنده نیست در پای یا سر مقاله ؟
یکی دو روز پیش مقاله یی از وال استریت ژورنال داشتید که نویسنده به لابی جمهوری اسلامی یعنی نایاک میتونست بر گرده و این مقاله امروز نیز به نوعی دیگر لابی گری است شاید این بار برای کاخ سفید
mardome houshiare iran goosh bezang hastim ke ejaze nadahim digaran baraye ma tasmim begirand..rahnomaye ma baraye khorooj az in bohran fagat shahzade reza pahlavi…piroozi az ane mardome iran ast.