رضا پرچیزاده (+عکس، ویدئو) «پیشتازان فضا» (Star Trek) یکی از سریالهای خارجی محبوب قبل از انقلاب است که یکی دو نسل گذشته از آن خاطرات بسیاری دارند. یک سریال اصیل که محصول آمریکاست و سه فصل هم بیشتر نیست و نخستین بار بین سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۹ از تلویزیون پخش شد.
در همان سالها به فارسی هم دوبله شد و از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد. داستان سریال در آیندهای دور میگذرد؛ هنگامی که بشر به تکنولوژی سفرهای بینکهکشانی دست یافته و سفینههای عجیب و غریب اختراع کرده و آنها را برای کشف دنیاهای جدید به گوشه و کنار فضای لایتناهی میفرستد. در اثر این سفرها جهان موجود گسترش قابل توجهی یافته و کهشکشانهایی کشف شده که در آنها حتی قوانین فیزیک جابجا یا معکوس میشود. در مجموع این سریال علمی- تخیلی پر از تخیلات پرسشبرانگیز است که مخاطب را به اندیشیدن وامیدارد.
در جریان سریال ما با سرنشینان یکی از این سفینههای کهکشانپیما به نام «یو اس اس انترپرایز» همسفر میشویم و آنها را در جریان ماجراهایشان در سیارات، ستارگان و کهکشانهای مختلف همراهی میکنیم. در این دنیاهای مختلف از شخصیتها، موجودات و مکانهای منحصر به فرد و عجیبی دیدار میکنیم. دکور سریال، که وامدار پاپ آرت معاصر سریال است، گرچه زیباست اما خیلی دمدستی و ابتدایی است. جلوههای ویژهاش، با توجه به محدودیتهای آن زمان، عموما دستی و انیمیشن است و نه الکترونیک و کامپیوتری. همین جلوههای ویژهی دستی یکی از به یادماندنیترین مظاهر تکنولوژی آینده را در قالب ماشین انتقال اشعهای که انسانها را در مبدأ به اتم تبدیل کرده و در مقصد دوباره به شکل انسان درمیآورد در اذهان عمومی مخاطبان بر جای گذاشته است. در مجموع سریال حداقل با استانداردهای امروز از منظر فنی در حد معمولی است. آنچه منحصر به فرد است داستان، فیلمنامه، پرداخت و بازیهای پیشتازان فضاست.
محور داستانهای اپیزودهای مختلف تقریبا همیشه دربارهی اجبارها و انتخابهای انسانی است. در قسمتهای مختلف سریال اقتباسهای فراوان و جالبی از اساطیر و ادبیات کلاسیک مثل آثار شکسپیر وجود دارد که لذت تماشای سریال را برای اهالی ادبیات دوچندان میکند. برعکس امروز که کلیت فیلمهای علمی- تخیلی دستاویزی شده است برای نمایش جلوههای ویژه، در پیشتازان فضا دکور و جلوههای ویژه عموما در خدمت داستان است. در هر قسمت سریال معمولا هنرپیشههای مهمان معروف به نقش آدمها و موجودات جدید ظاهر میشوند. مثلا ریکاردو مونتالبان و جیل آیرلند و مایکل آنسارا (ابوسُفیان در «محمد رسولالله») در سه قسمت سریال بازیهای درخشانی ارائه میدهند. در اپیزود پیلوت سریال، نقش اول را جفری هانتر مشهور بازی میکرد، اما بعدا به دلایلی آن نقش را به ویلیام شاتنر دادند.
شاتنر کسی است که شخصیت کاپیتان «جیمز تی کِرک» را جاودانه کرد. کِرک ناخدای «یواساس انترپرایز» است که معمولا هنگامی که برای اولین بار او را میبینیم روی صندلی سرفرماندهی در عرشه بالایی سفینه نشسته و دیگر افسران و ناوبران و خدمه کشتی او را احاطه کردهاند. وظیفهای که بر عهدهی کِرک قرار داده شده خطیر است. او وظیفه دارد به نقاط ناشناختهی کیهان سفر کرده و گونههای حیات را در آنجاها کشف کند. کِرک هر دفعه باید تصمیمهای دشواری بگیرد که وضعیت خدمهی کشتی فضایی را در سایه قرار میدهد. مثلا اوست که تصمیم میگیرد چه کسانی در هر ماموریت از سفینه خارج شوند و چه کسانی در کشتی بمانند. یا اینکه در برخورد با افراد و موجودات مختلف چه واکنشی از خود نشان دهند. دستورهای وی گاه باعث به دردسر افتادن زیردستانش میشود، و او با استفاده از تواناییهای خود باید آنها را از مخمصه نجات دهد. کِرک مدیری قوی است که نقطهی قوت و در عین حال ضعفاش احساسات انسانی اوست.
در برابر کِرک آقای اسپاک (لئونارد نیموی) قرار دارد؛ شخصیتی که با وجودی که نقش دوم است اما سریال و اصولا کل مجموعهی پیشتازان فضا به هوای او به خاطر آورده میشود. آقای اسپاک افسر اول یواساس انترپرایز است. او نیمهانسان- نیمهوُلکان است؛ نژادی که در اثر ریاضت و تمرین و ممارست بسیار، احساسات را در خود سرکوب کردهاند و تمام رفتارهاییشان بر اساس منطق است. از همین رو اسپاک عمدتا موجودی خشک و بیاحساس است که سعی میکند کارهایش را با اصول منطقی هماهنگ کند. این خصوصیت اسپاک بعضی وقتها به همقطارهایش کمک میکند و بعضی وقتها هم برای آنها و برای خودش دردسرساز میشود. اسپاک در حقیقت نمود تلاش انسان مدرن برای طرد احساسات و تکیه صرف بر منطق را تصویر میکند؛ امری که گاه در آن ناموفق بوده یا از آن ناراضی است. اسپاک خود در مواردی این تناقضها و دوگانگیها را در جریان سریال به نمایش میگذارد. بعضی وقتها او از خود احساساتی نشان میدهد که مایهی شگفتی همکارانش میشود که عادت کردهاند او را همیشه خشک و منطقی ببینند. این به ترتیبی او را شبیه شخصیت «دکتر جکیل/آقای هاید» میکند.
مجموعهی «پیشتازان فضا» با وجودی که وقفههایی نسبتا طولانی در پخش آن افتاد، اما هیچوقت تمام نشد. این مجموعه، بجز سریال، تا به امروز در اشکال مختلف از جمله فیلم و کارتون و سریال و کمیکبوک و… ادامه داشته است. با این وجود به نظرم هیچکدام لطف آن سریال اصیل با دکور دمدستی و جلوههای ویژهی ساده را ندارند. درامی که میان کِرک، اسپاک و دیگر شخصیتهای سریال اوریجینال جریان دارد درامی ساده و در عین حال عمیق است. پیچیدگیهای «پیشتازان فضا» نمود پیچیدگیهای تلویزیون دهههای پنجاه و شصت میلادی است که با پیچیدگیهای ادبیات کلاسیک تلفیق شده؛ و این هر دو در عین پیچیدگی، ساده و روان و همهفهم هستند. شاهدش اینکه تصاویری که از آثار تلویزیونی آن دوره در ناخودآگاه جمعی بشر در سرتاسر جهان مانده، ماندگارتر از تصاویر تلویزیون معاصر بوده است، که به سرعت به فراموشی سپرده میشوند. این شاید نشان میدهد که تلویزیون هرچقدر هم که رسانهای تصویری باشد، ولی بدون ادبیات و درام کارش کملطف و ناقص است؛ و این دقیقا همان عنصر مهمی است که تلویزیون و حتی سینما این روزها عمدتا از یاد بردهاند. نقش درام در رسانههای تصویری امروز تا حدود زیادی از سینما و تلویزیون به بازیهای کامپیوتری منتقل شده، که از قضا عموما عناصر عمیق علمی- تخیلی هم دارند. در این باره سر فرصت به تفصیل خواهم نوشت.
I appreciate Mr. Parchi zadeh’s review of Star Trek, very nostalgic ….
However, it is also worth noting that the sequel to star trek (the next generation)was indeed very interesting, where Sir Patrick Stewart played as Captain Jean Luc Peakard
In the late shah era, a space Odyssey created by Stanley Kubrick was also shown in cinemas.
Presently, Interstellar created by Chris Nolan is a great match for those great pieces of art inspiring younger generation to pursue the path of science. I suggest Mr. Parch zadeh review this movie too.
!Let’s hope that sooner rather later Interstellar be featured in Iranian cinemas