بهنام منصوری – بر کسی پوشیده نیست که در سالهای اخیر، جمهوری اسلامیتوانسته مردم را با کلیدواژه «تجزیه ایران» در صورت سقوط نظام سرکوب روانی کند. مردمیکه دل در گرو مام میهن دارند نیز حاضرند تحت سلطه حکومت اسلامیزندگی کنند ولی ذرهای از خاک این گربه نقش بسته بر دیوار آسیا را از دست ندهند. حال آنکه جنگها و بحرانهای کنونی خاورمیانه و زمزمههای تجزیهطلبی در کشورهای همسایه چون سوریه، عراق، ترکیه و… به پروپاگاندای جمهوری اسلامیدامن زده است.
اما سوالی که در ذهن مطرح میشود این است، چرا جمهوری اسلامیبا قاطعیت، سقوط خود را برابر با «تجزیه ایران» معرفی میکند و بخشی از مردم نیز آن را میپذیرند؟!
فارغ از تنوع قومی، زبانی و مذهبی، نقش فعال گروههای جداییطلب و استقلالخواه در ائتلافها و کنفرانسهای «اپوزیسیون»، دلیلی کافی برای رژیمیاست که میخواهد با جنگ روانی، نظام خود را پابرجا نگاه دارد.
سه نشست و کنفرانس گروهها و جریانات مختلف اپوزیسیون در یک ماه اخیر و حضور فعال نیروهای استقلال خواه یا «تجزیه طلب» و تاکید این گروهها بر «فدرالیسم»، «خودمختاری» و… گواهی بر این مدعاست.
در کنفرانس ۹ ژوئن ۲۰۱۸در دانشگاه واشنگتن که به همت دکتر علیرضا نوریزاده برگزار شد و به ائتلاف «تجزیهطلبان و سلطنتطلبان» معروف گشت، حضور چهرههایی از حزب کومله زحمتکشان کردستان ایران، حزب مردم بلوچستان، جبهه متحد بلوچستان و حزب تضامن دمکراتیک اهواز که همگی تحت عنوان «ملیتهای فدرال ایران» حضور یافته بودند، بسیار بحثبرانگیز بود. بخصوص زمانی که کریم عبدیان به عنوان «مسئول کمیته بینالمللی ملیتهای ایران فدرال» و فعال عرب در سخنرانی خود بر «ایران غیرمتمرکز» و «فدرالیسم» تاکید میکند و با پافشاری با عبارت «ملیتها» برای زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور هیچ مشروعیتی قائل نیست.
همچنین در کنفرانس ۲۶ ژوئن که با دعوت «کنگره ملی ایرانیان» با هدایت امیرعباس فخرآور برگزار شد، حضور برخی از همین چهرههای جداییخواه از «شورای بلوچ در آمریکا»، «حزب تضامن دمکراتیک اهواز»، «حزب دمکرات کردستان» و «حرکت مقاومت ملی آذربایجان» چشمگیر بود. جالب اما حضور دوباره کریم عبدیان به عنوان یکی از سخنرانان اصلی این نشست بود. عبدیان در این جلسه نیز با متهم کردن رضاشاه به «عربستیزی» و تکرار ادعاهای جلسه ۶ ژوئن، سرنوشت «ملیتها» را در گرو تصمیم «پارلمانهای محلی» دانست و رویای خود برای تجزیه ایران را با زبانی دیگر بیان کرد.
اما جالبتر از دو کنفرانس اخیر، نشست سالیانه مجاهدین خلق در ۳۰ ژوئن در پاریس بود. مجاهدین خلق که با کمتر رسانه و گروهی از اپوزیسیون حاضر به همکاری و ارتباط هستند، در نشست اخیر خود، نماینده سازمان «خه بات کردستان ایران» را برای سخنرانی دعوت کرده بودند. فارغ از سخنرانی این فرد، تاکید مریم رجوی بر «خودمختاری ملیتها» به ویژه دفاع از «طرح ۱۲ مادهای» این سازمان برای «خودمختاری کردستان» به عنوان «یکی از جامعترین الگوهای جهانی» بسیار قابل تامل است.
بنابراین، نیمنگاهی به چیدمانی که گروههای مختلف اپوزیسیون (از سلطنتطلب گرفته تا جمهوریخواه و یا حتی مجاهدین خلق) برای ائتلاف در نظر گرفتهاند، همه از تمایل ایشان جهت مشروعیت بخشیدن به فدرالیسم، خودمختاری و حتی تجزیه ایران حکایت دارد.
نمیشود هم سلطنتطلب بود و هم در طرف دیگر با تجزیهطلبان ائتلاف کرد. نمیشود در کشور بیگانهای چون آمریکا، قانون اساسی ایران را تنظیم نمود و با خطکش خود سیستان بلوچستان را به دو استان تقسیم کرد و یا در پاریس از طرح «خودمختاری کردستان» صحبت نمود و منتظر واکنش جمهوری اسلامی برای استفاده یا سوء استفاده جهت جنگ تبلیغاتی نبود.
در شرایط کنونی کشور که حرکتهای مردم سقوط جمهوری اسلامیرا نوید میدهد، بخشی از اپوزیسیون نباید حتی به بهانه سقوط نظام به پرنسیپ و اصول بنیادی خود از جمله حفظ تمامیت ارضی، پشت کند و در آستانه سرنگونی نظام، چهرهای دیگر از خود برای مردم داخل به نمایش بگذارد.