ب. بینیاز (داریوش) – نزدیک به ۱۲۰۰ سال است که مسلمانان بر این باورند که گویا قرآن توسط خدا، از طریق فرشته جبرئیل، به محمد وحی شده است. در پس این «گزاره» یک درکِ معین از فلسفۀ تاریخ نیز نهفته است: ۱- خدا وجود دارد و او در امورِ زمینی دخالت مستقیم دارد و ۲- قرآن کلامِ خداست و دین اسلام یک دین کاملاً جدید و مستقل از ادیانِ پیشین خود است.
ابتدا باید تأکید کرد که هیچ پدیدهای در کیهانِ بیکران نقطهی آغاز صفر ندارد؛ همه پدیدهها در جهان، ادامهی منطقیِ گذشتهی خود هستند. وضعیتِ امروزی شما و من، ادامهی گذشتهی ماست: منِ امروزی ادامهی منطقیِ منِ دیروزی است. این اصل، برای همهی پدیدهها [با تأکید بر «همه»] صدق میکند.
یهودیت، ادامهی یکتاپرستی در مصر است که تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی- سیاسی آشور، بابل و ایران قرار داشت. مسیحیت نیز ادامهی یهودیت و متأثر از میترائیسم و جریانهای گنوسی پیش از خود میباشد. و سرانجام اسلام نیز ادامهی مسیحیت، یهودیت، زرتشتگرایی، بودیسم و دیگر ادیان گنوسی [عرفانی] مستقر در میانرودان و ایران است.
برای اینکه گفتههای بالا در سطح یک ادعای بیپایه باقی نمانند، تلاش میکنم این پیوستگی روندِ تاریخی را، که میتوان آن را نیز در اصلِ «تأثیرات متقابل» طبقهبندی کرد، با نمونههایی روشن کنم.
نمازهای پنجگانه
طبقِ چه آیههایی مسلمانان موظف و مکلف شدهاند پنج بار در روز نماز بخوانند؟ هیچکس نمیداند که از چه زمانی نمازهای پنجگانهی مسلمانان شکل نهایی خود را گرفت. اگرچه قرآن در روند شکلگیری و بازنویسیاش چندین بار اصلاح شد ولی در نسخهی نهاییاش، ما هیچ اثری از نمازهای پنجگانه نمیبینیم. در سورهی «اُسرا» گفته شده که باید دو بار، یکی از غروب تا تاریکی و دیگری در صبح، نماز خواند. در سورهی روم بطور مشخص از دو نماز «عصر» و «صبح» سخن رفته است. در سورهی بقره از سه بار نماز حرف زده شده است، یعنی یک «نماز میانه»، میانِ صبح و عصر، نیز بدان اضافه شده است. ترتیب سورههای زیر، بر اساس «تاریخِ نزولشان» یا به باور من تاریخِ نگارششان میباشد:
سوره ۱۷ (اُسرا)، آیه ۷۸ [نزول ۵۰]
أَقِمِ الصَّلاَهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار و [نیز] نماز صبح را زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.
سوره ۳۰ (روم)، آیه ۱۷ [نزول ۸۴]
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ.
پس خدا را تسبیح گویید آنگاه که به عصر درمیآیید و آنگاه که به بامداد در میشوید.
سوره ۲ (بقره)، آیه ۲۳۸ [نزول ۸۷]
حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَهِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ
بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه براى خدا بپا خیزید.
همانگونه که خواننده مشاهده میکند، طبقِ متن قرآن، نمازهای روزانه از سه بار تجاوز نمیکند. پس، پنج بار نماز در روز از کجا آمده است؟
ایگناز گلدزیهر در این باره پژوهش کرده و نتایج آن را در مقالهای به نام «اسلام و ایرانیت»(۱) ارائه داده است. او به این نتیجه رسید که نمازهای پنجگانه از زرتشتیها برگرفته شده است:
«نمازهای روزانهای که از سوی محمد تعیین شد در اصل دو بار در روز بود؛ بعدها سومین نیز بدان اضافه شد؛ چیزی که در قرآن هم آمده است و محمد آن را «الصَّلاَهِ الْوُسْطَى» (نماز میانی) نامید: نماز صبح، عصر و ظهر منطبق است با «شاخریت»، «مینچاه» و «عربیث» یهودیان. ولی هر چه بیشتر نهادهای دینی ایرانی [زرتشتی/م] در مبانیِ آیینی مسلمانان نفوذ میکردند، دیگر این نمازهای سهگانه را کافی نمیدیدند. تا آنجا که به کمیتِ مناسکِ عبادت برمیگردد، حالا همه میخواستند مانند زرتشتیان باشند. همانگونه که جمیز دارمستتر نشان داده، پنج «گاهِ» (اوقات عبادت) ایرانیان را برگرفتند و نمازهای سهگانه را به پنج تا ارتقا دادند. ملاحظه میکنید که چگونه اسلام در مبانیِ اصلیاش تحت تأثیر فرهنگِ دینی ایرانی قرار گرفته و در همین راستا شکل نهایی و معتبر خود را یافت.»
کارل بروکلمن نیز در همینباره مینویسد:
«محمد در مکه برای پیروانشان فقط دو بار نماز، در مدینه طبقِ الگوی یهودیان سه بار نماز در روز و سرانجام همین سه بار تحت تأثیر فرهنگ دینی ایرانی [زرتشتی/م] به پنج بار ارتقاء یافت.»
تناقضات بزرگ میان مضامینِ قرآنی و اسلامی نشان میدهند که خاستگاه این دو جریان [یعنی جریان شکلگیری قرآن و اسلام] با هم متفاوت بوده است. برخلاف راویان اسلامی، مخاطب قرآن، بُتپرستان نیستند [مزدک بامدادان] بلکه محیطِ طبیعی یهودی و مسیحی آن زمان است و بحثهای جنبش قرآنی [که در آیات به اصطلاح مکی نمایاناند] نیز با سنّت یهودی و مسیحی صورت میگیرد و نه اسلامی، زیرا هنوز– تا پایان عهد مأمون عباسی- دینی به نام اسلام که ما امروز میشناسیم وجود نداشت.
سنگسار
همچنین ما در قرآن هیچ آیهای نداریم که برای «زنا»- مراودهی جنسی میان یک مرد و زن متأهل- کیفرِ سنگسار اعلام کرده باشد. آشکارترین آیه در اینباره در قرآن، آیهی ۲ در سورهی نور است:
الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ ، وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّـهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ، وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ.
«به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، در [کار] دین خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نکنید، و باید گروهى از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند.»
همچنین در سورهی نساء، آیه ۲۵، به موضوع «فحشا» و «زنا» پرداخته است. در اینجا نیز با مفهومی به نام سنگسار روبرو نمیشویم.
وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ، وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم، بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ ، فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ، فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ ، وَأَن تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَّکُمْ، وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ .
«و هر کس از شما، از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد، پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند]؛ و خدا به ایمان شما داناتر است. [همه] از یکدیگرید. پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآورید و مَهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار، و دوستگیران پنهانى نباشند. پس چون به ازدواج [شما] درآمدند، اگر مرتکب فحشا شدند، پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است. این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد؛ و صبر کردن، براى شما بهتر است، و خداوند آمرزنده مهربان است».
طبقِ آیهی بالا مسئله باز هم پیچیدهتر میشود: از یک سو ما هیچ آیهای در قرآن نداریم که سنگسار را تأیید کند ولی از طرف دیگر در قرآن آمده است که سزای کنیزی که زنا کند نصفِ کیفرِ زنان آزاد است. حال اگر به قول عُلمای اسلامی سنگسار سزای زناکار است، نصفِ «سنگسار» را چگونه باید درک کرد؟!
ولی راویان و مفسرین اسلامی با سرهمبندی کردن یک سلسله قصهها و داستانهای بی سر و ته سنّتِ سنگسارِ انجیل عهد عتیق را به عاریه گرفته و آن را به قرآن منتسب کردهاند. بزرگترین حدیثنویس اسلامی، صحیح بخاری، سنگسار را اینگونه توجیه میکند:
«خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمیبینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند.» [ن.ک. ویکی پدیا]
مسواک زدن
آداب پاکیزگی یا آداب طهارت از مبانی اصلی دین زرتشت است. ویلیام جکسون در کتابِ خود به نام «پژوهشهایی درباره دینِ زرتشتی» میگوید که «کمتر دینی به اندازه دین ایرانیان بر لزوم پاکیزه نگاهداشتن تن و روان تأکید میکند.» ولی در این آداب پاکیزگی، یک چیز بسیار برجسته است، و آن هم «دهانشویی» است. تمیز کردن دهان و دندانها پیششرطِ مناسکِ دینی در دین زرتشت است. ایرانیان جزو نخستین مردمانی بودند که فرهنگِ دندانشویی را پایهریزی کردند و آن را پیگیرانه و حتا میتوان گفت متعصبانه و وسواسگونه عملی میکردند.
در خانهی هر ایرانی زرتشتی میباید «دندانمال» یا «دندانسای» یا «دندانخاره» یا «چوج» وجود میداشت زیرا بدون «دندانشویی» نماز یا آیینهای دینی اجابت نمیشد.
«دندانسای» از درختی به نام «چوج» یا «اراک» با نام لاتینی salvadora persica به دست میآید. بعدها که وارد ادبیات اسلامی شد به آن، و عمل دندانشویی، «سواک» یا «مسواک» گفته شد. ایگناز گلدزیهر به این آدابِ دینی- فرهنگی ایرانیان در رسالهای به نام «اسلام و ایرانیت» [که در اصل یک سخنرانی بود] پرداخت(۲). به هر رو، یکی از چیزهایی که حدیثنویسان اسلامی از ایرانیان به عاریه گرفتند و وارد زندگیِ محمد کردند، همین مسواک زدن پیش از عبادت است. در این باره احادیث نبوی فراوانی وجود دارد که درباره محمد و مسواک زدنش گزارش میدهند. گویا محمد گفته است: «اگر فرد نمازگذار پیش از نماز دندانهایش را مسواک بزند، ارزشِ نمازش ۷۵ بار از نماز عادی بیشتر است.» باز از قول محمد گفته شده: «خدا آنچنان روی مسواک زدن تأکید کرده که احساس میکنم که این یک قانونِ الهی است.»(۳) احادیث و روایات دربارهی مسواک زدن پیامبر چنان زیاد شده بودند که گویا یکی از راویان به طنز از قول محمد میگوید: «جبرئیل این قدر مسواک زدن را به من (محمد) تأکید میکند که میترسم از فرط زیاد مسواک زدن همهی دندانهایم را از دست بدهم.»(۴)
گلدزیهر در همین سخنرانی میگوید که مسواک و اهمیت آن در اسلام از محیطِ دینی ایرانی (زرتشتی) وارد اسلام شده است و در کتاب «شایست ناشایست» زرتشتیان بازتاب یافته است.
از این دست نمونهها بسیارند. بنابراین، این ادعای بیپایه که اسلام دینی ناب و تافتهای جدا بافته از دیگر ادیان است فاقد هرگونه ارزش علمی است. در حقیقت، اسلام یک مجموعهی گردآوری شده از أصول و پرنسیپهای ادیانِ پیشین است که به ویژه در میانرودان و ایران مستقر بودند. در همین نوشتهی کوتاه دیدیم که دو مورد بنیادین اسلام یعنی «نمازِ پنجگانه» و «سنگسار» در قرآن وجود ندارند و تحتِ تأثیر ادیان گذشته وارد اسلام شدهاند. «آداب طهارت» در اسلام، که مسواک نیز جزو آنهاست، نیز از ادیان پیشین کپیبرداری شدهاند.
۱- Goldziher, Ignaz: Islam und Parsismus. in: Der frühe Islam, Herausgeber: Karl-Heinz Ohlig, Schiler Verlag
۲، ۳ و ۴- گلدزیهر، همانجا
به عسکر اقا ،دمت گرم حتى ادبیات نوشته هات هم با حاله هم یه رگه هایى از نوشتار قدیم رو داره هم شعر داره،گرم گرمه و هم ایرانى ایرانیه،دمت گرم مطمئن باشید حق با ماست و پیروزیم،اعتقاد من اینه همانکس که جنازه رضا شاه رو توى شب خاکسپاریش بیرون اورد همه دشمنان ایران رو به لرزه دراورد همان کس هم نگهبان این سرزمینه مطمئن باش عسکر اقا این دشمنان در برابر سیل ملت ایران ذره هم نیستد پاینده ایران و ایرانى
۲-،یا سنگ زدن بر نماد شیطان ، اصطلاحی بوده برای تغییر سلطنت که مسلمانان به علت عدم دریافت ان را وارد مراسم حج خود نموده اند همین اصطلاحی که بعد ها وارد داستان سوره اصحاب فیل شده و با تبدیل فر (یعنی شاهی و سلطنت) به فیل !(از کلمه ای اوستایی ) به تغییر دوره ای تاریخی اشاره شده که مبدا ان سال ۵۷۰ میلادی یعنی آغاز عصری جدید به واسطه پیشگویی ها می باشد ..موفق باشند
با سپاس از جناب بی نیاز گرامی
در مورد بحث سنگسار : به نظر می آید این کلمه ترجمه ای اشتباه از متونی کهن تر است ،داستان سنگ و تغییرات مربوط به ترجمه های مختلف آن سرگذشتی کهن دارد..نمونه ای از این اشتباه در داستان قربانی اسحاق توسط ابراهیم دیده می شود ،قربانی کردن اسحاق بر سنگ ، اصطلاحی و ترجمه متنی بوده مبنی بر به تخت نشینی اسحاق که متاسفانه مترجمان مفهوم آن را در نیافته و به قربانی کردن بر سنگ تعبیر کرده و بعدها وارد باورهای خود کرده اند(در حالیکه در همان متن بر دادن سلطنت به خاندان اسحاق اشاره می شود)
طرفدارن سلطنت ولی وقیح و خلیفه گری مسعود میرزا غایب الوجود رسما تبدیل شده اند به کپی برابر اصل طرفداران تیمهای سرخ-آبی پایتخت که همیشه و همه جا ؛ با دلیل و بی دلیل پاچه همدیگر را میگیرند
جنگ ایرانیت با اسلامیت ادامه دارد…لعنت بر ۳ تاشون؛ چه ملا چه مسعود و چه مارکس!
ولی فقیه عالیقدر امام ناپیدا مسعود طبسی (عج) بیضه اسلام عزیز را با انقلاب ایدئولوژیکی مدرن ترکاند؛ ” آی مردان ایرانی زنانتان را طلاق دهید و به نکاح مسعود در آورید تا رستگار شوید !” حنیف نژاد، واقفی، رجوی، بی بی مریم تابان و …و مریخی…براستی چرا فرقه رجوی در پاریس امام جمعه ندارد، غایب است؟ کجا نماز می خوانند؟…جنگ تا برچیده شدن اسلامگرائی در ایران ادامه دارد… چه ملا چه مسعود و چه مارکس و…جمعش کنید این دکان مکر و ریا را…در ضمن مانویان نیز ۵ بار در روز نماز می خواندند!!!
چندگانه بودن نماز به کنار، حتی نحوه خواندن نماز نان آخوند هم در قرآن نیست.
به خالق جهان، خدای بینیاز، خانه سنگی اهدا کردند تا امت،
خانه-خداپرستی کنند، و با سرور خویش را خداپرست نامند
غافل از اینکه که کره زمین کروی است و با فاصله گرفتن از مکعب سنگی، این امت حتی نمی توانند به این مکعب سنگی سجده نمایند.
سید یزید=پسر معاویه=پسر عموی ابوطالب=بابای سید علی
تحقیق و تفحص در راستی یا ناراستی اسطوره ها و آیین ها هر چند مفرح باشد ولی با هدف اثرگذاری بر رفتار و پندار و گفتار مخاطب عام کاری بس عبث و بی فایده است. اگر کسی از شخصیت ترسیم شده رستم یا حتی کاووس در شاهنامه خوشش میاید نه می شود با تحلیل هرمونتیک آن را عوض کرد، نه با دیرینه شناسی و نه اصلا این کار شایسته است.بگذارید مردم با هر چه خوش هستند خوش باشند. آنهایی که مذهبی هستند تا ابد مناسک خود را بی نیاز به دلیل و برهان بجا خواهند آورد.
در عوض تلاش کنید به مردم بفهمانید که همه یک جور فکر نمی کنند و دنیا را یک جور نمی بینند و نمی شود جمعی از مزه کوکو سبزی خوششان میاید آن را به رژیم غذایی همگان تحمیل کنند.
اگرقران کلام خداست چرا اینگونه غیرقابل فهم است درصورتی که برای مردمی امی نازل شده است؟
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین برنظر پاک خطا پوشش باد
نویسندهٔ این مقاله گویا درس شرعیات دبیرستانی زمان گذشته را تدریس میکند واز مسواک زدن دندان ونماز گذاشتن واین قبیل مسائل در اسلام سخن میگوید.
بطورخلاصه به ایشان یاد آوری میکنم که براساس فلسفهٔ دینی اسلام :
۱ ـ الله بزرگترین خدا (الله اکبر) ومخلوقاتش «بندگان» او هستند.
۲ ـ دین اسلام تنها دین «حق» و همهٔ دینهای دیگر«باطل» هستند.
ریشه های فاشیستی ایدئولوژی اسلامی از ایندو اصل فلسفی دینی آب میخورد و قابل هیچگونه «اصلاح» نیست.
مسلمانان اعراب به الله معتقد هستند نه به خدا که واژه فارسی است. الله ،گود، اهورمزدا و غیره نیست به ویکی پدیا مراجعه شود. تمام اینها ساخته ی ذهن بشر است و چون انسانها در تضاد با هم هستند خدایان آنان چون برخاسته از ذهن آنان است نیز ضد یکدیگر هستند. الله توسط انسانها و در جامعه ای پدید آمد که عدم تکامل آگاهی،غارت و خشونتی عظیم برآن جامعه حاکم بود و انعکاس آنرا چون غارت بیرحمانه دیگران،زن ستیزی، سوءاستفاده جنسی از کودکان،خشونت علیه حیوانات،مثله کردن و کشتن انسانها بخوبی دراعمال اسلامگرایان امروزکه سعی میکنند اسلام و دستورات قرآن را مو به مو انجام دهند به عیان می بینیم.
ای کاش که همه وهمه دراین فکرباشند که قرآن تحریف نشده رابدست آورده ودقیق بخوانند.
ای کاش که اگرمی خوانید، الکی و سطحی نخوانید که بیشترگیج خواهید شد.
هرآیه ای راکه می خوانید، محتوای هرسوره را، ازجنگ وجهاد، غضب خدا، بهشت برین، زن، ارث، طلاق، مخصوصأ دادن مهریه اندک به زنی یا همسری که هنوزبه حدبلوغ نرسیده است!، مجازات مردمی که با شیوه وعملکرد رسول مخالف بودند، مثل “ابالهب یاابولهب” که درآخرین صفحات قرآن است، نفرت وکینه نسبت به کفار( خصوصأ یهودیان)، و ..و …است، تفکیک نمایید.
وقتی هرآیه را بدین گونه تفکیک کرده ونتیچه هریک ازموارد رادرزیرهم قرارداده وملاحظه فرمائید، آنوقت خواهید دانست که اصل مطلب درچه بوده ودرچیست.
موفق باشید.
پاینده “ایران”.
به مهم نیست جون،پروفسور تو تمام تظاهرات هاى که من بیاد دارم یک نفر این سازمان جنایتکار رو صدا نزد و همه شهرها شعار رضاشاه روحت شاد سر دادن،نکنه گوشهات عیب کرده،در ضمن مردم ایران حواسشون هست،تو ۵٧،ملت ،خمینى رو تجربه نکرده بودن ولى شما رو مردم خوب میشناسن جنایتتون تو عراق بر علیه خود مجاهدین و ملت ایران،برو به صحبتهاى اعضاى بریده خودتون گوش بده تا متوجه بشى مریم و مسعود کى هستن،درضمن پروفسور این مطلب که نوشتى اینجا به این موضوع ربط نداره، پروفسور جان برو زیر پست مربوط به مجاهدین مطلب بنویس تا بچه ها حالت رو سرجاش بیارن،اینجا راجب اسلام ناب مریم و مسعود پست بزار لطفا
جناب الف لام محترم :
به نظرم همه مشکلات موجود و گذشته چه در زمان پایان شاهنشاهی ساسانیان و چه در زمان پایان شاهنشاهی پهلوی همگی از گور این اسلام نشات گرفته است .
پس انتخاب و اوردن مطلب از جانب مهم نیست گرامی در این قسمت مرتبط با دین مبین اسلام کاملا درست و حساب شده به نظر میرسد !
پیشنهاد میکنیم مذاکره با آمریکا محور اتحاد همه ی ایرانیان گردد.
شرایط پیشنهادی برای عملی ساختن اتحاد همه ی ایرانیان در این مذاکرات:
۱. اصل مذاکره کردن با شرط حفظ حقوق ملی و بین المللی ایرانیان به همه پرسی گذاشته شود.
۲. نماینده ی ایران در این مذاکرات توسط دولت ایران تعیین گردد.
جزئیات این طرح را در جریان مبادله افکار میتوانیم بررسی کنیم.
طبق کتاب پیشگویى دانیال مسیح واقعى جنگو هست یهودیان به همین خاطر حضرت مسیح رو قبول نکردن چون جنگجو نبود و خیلى ها خودشون رو مسیح جا زدن،شورش بارکوخبا در سال ١٣٢ میلادى رو بخونید تا داستان رو متوجه بشید و محمد هم داستان رو مى دونست!بفرمایید محمد قبل از اسلام چه دینى داشت که با خدیجه یهودى ازدواج کرد؟طبق چه آیینى ازدواج کرد؟چرا محمد اول دعوت به اسلام رو از یهودیان طائف شروع کرد؟چرا اول قبله همان معبد سلیمان یهودیان بود؟وقتى یهودى ها محمد رو به عنوان مسیح واقعى قبول نکردن رفت یثرب پیش مسیحى ها و دین جدید رو ابداع کرد و قبله رو از اورشلیم به مکه برگردوند،داستان اینه
ضمن تشکر از مقاله پژوهشی و با ارزش شما جناب بینیاز عزیز. گمان میکنم که ارجاعات شما به «گلدزیهر» یک رهنمود بسیار عالی برای علاقهمندان تاریخ پیدایش اسلام است برای شناخت خصایص ایرانی این دین.
به یک تا پنج: علاقهمندم بدانم که آیا کسی اینجا از آنچه که شما میخواستید در رابطه با این مقاله بگویید سر در میآورد؟ حداقل کامنتهای خود را آنجا بنویسید که یک رابطهای با مقاله وجود داشته باشد. این نوشته به معنای ارزش ندادن به حرفهای شما نیست، فقط جایش در اینجا اشتباه است.
دو نور دیده و عزیز ملت :
مطمئن هستیم که دلسوز کشور بوده و قلبتان بیشتر از همه مردم برای سرافرازی ایران میتپد . انتظار انتخاب روش و گزینه درست مورد درخواست اکثر مردم ایران است .
لطف بفرمایید و دل مردم وطنتان را شاد کنید و دشمنان این سرزمین اسطوره ای و کهن را مایوس .
پاینده ایران عزیز
زنده باد حزب ایران بزرگ
دو سناریو در وضعیت اینده ایران برای این دو گروه مهم و اصلی مخالف حکومت ولایت فقیه قابل تصور است :
۱ – همراهی و قبول مشترکات اصلی و مهم با وجود اختلاف در دیدگاه ها و اتحاد در انجام مسائل خاص همچون سرنگونی ولایت جمهوری اسلامی و برگزاری رفراندوم تعیین نوع حکومت و تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی با شکل گیری شورای موقت رهبری برای رسیدن به این اهداف و بودن تشکیلات منسجم و امیدواری و انسجام احاد ملت .
۲ – ادامه تقابل با یکدیگر همچون چهل سال گذشته و نامعلوم بودن اینده و تاخیر در سرنگونی و بلاتکلیف بودن مردم داخل کشور .
شاهزاده گرامی – اگر قرار باشد که حکومت مشروطه پادشاهی شبیه به ژاپن و سوئد و ….برقرار شود و اداره مملکت توسط جناح ها و احزاب و گروه ها ی دیگر عملی گردد ، ان مجریان و اداره کنندگان قطعا همگی از طرفداران پادشاهی همانند دوران پدر بزرگوارتان نخواهند بود .
سرکار خانم رجوی – اگر قصد برپایی حکومت مشروطه همچون دوران روانشاد دکتر محمد مصدق بعنوان مردمی ترین حکومت در تاریخ کشورمان را دارید و تنها دولت دکتر مصدق را الگو میدانید ، مگر ایشان پادشاهی به سبک تشریفاتی و خواست انقلاب مشروطه را در دوران روانشاد محمد رضا شاه پهلوی را نپذیرفته و در دوران ایشان حکومت داری نکرد ؟
وجود چنین دلاورانی با توانمندی تحسین برانگیز برای مخالفین حکومت یک امتیاز و باعث خوشحالی و افتخار است .
وقتی به تقابل چهل ساله حکومت با مخالفین خود رجوع کنیم همچنان هر دو گروه بصورت مستمر با بدترین و زشت ترین شیوه ها مورد تهاجم و تهمت ملاها قرار دارند .
همچنان مال و اموال وابستگان حکومت پهلوی از جانب اخوندها مورد فروش و چپاول قرار دارد و هنوز با شدت بالا
زندان و ترور و انفجار بر علیه مجاهدین تداوم دارد ( دستگیری اخیر عوامل دیپلمات – تروریست در اترش و المان از ان نمونه است ) بود و نبود دیگر گروه های مخالف از چپ تا راست ، اهمیت چندانی برای انها نداشته و به قولی انان را کبریت بی خطر برای حکومتشان میدانند !
دادنامه ای بر علیه لشگر سایبری ولایت فقیه جهت خنثی نمودن توطئه های شیطانی انها .
دو بال اصلی ایران امروز برای پرواز باید با یکدیگر هماهنگ و متحد شوند :
سازمان مجاهدین خلق ایران گرامی :
پادشاهی ۲۸۰۰ ساله ( ماد – پارت – پارس و…..تا دوران پهلوی ) این مملکت و کشتار و مصادره اموال و ظلم به وارثان و عوامل حکومت پهلوی را نمیتوان و نباید منکر شد ( بغیر از خمینی و اسکندر و عمر خطاب و سلمان فارسی و چنگیز و تیمور و…..) اگر همچنان حرفهای سال ۵۷ را تکرار میکنید تجدید نظر بفرمایید .
پادشاهی و سلطنت طلبان گرامی :
مهمترین و منسجم ترین گروه مبارز بر علیه حکومت اسلامی با هزاران کشته و سالها سرکوب و شکنجه و ….قابل انکار و کوچک شمردن نمیباشند