فرد صابری – بیگمان هموطنان متوجه هستند، در لحظات خطرناک کنونی که جمهوری اسلامی به سرعت مرزهای کشور را به سوی جنگ میبرد، فقط قیام یکپارچه و میلیونی مردم ایران علیه حاکمیت جنگطلب تنها راهکار منحرف کردن شعلههای بحرانزا از کشور میباشد.
میگویم شعلههای جنگ، چرا که این تنها واقعیتیست که همگان باید به آن باور داشته باشند. کشورهای منطقه و همه کشورهای آزاد در جهان از تحریکات و توطئهها و جنگافروزیهای سپاه قدس و نیروهای تحت فرمان علی خامنهای نه تنها به تنگ آمدهاند بلکه دیگر حاضر نیستند میلیونها دلار برای خنثی کردن دسیسههای مشتی راهزن و یاغی که خود را «نیروی مقاومت» مینامند خرج نمایند.
آنها راه چاره را در یک عمل بیسابقه و سرنوشتساز علیه حکومت اسلامی میدانند یعنی اقدام به تهاجم نظامی، به این دلیل که خوب درک کردهاند دیپلماسی به پایانِ خود رسیده است و هیچ چارهای جز مقابلهی نظامی با حکومت ایران وجود ندارد.
صحبتهای قاسم سلیمانی و عزیز جعفری و سیدعلی خامنهای از جنس صحبتهای افراد درجه سوم و چهارم نظام نیست بلکه پیام روشن برای آمادهباش جنگیست، اما کاخ سفید به دلیل در دست داشتن سکان نظم جهانی و ملزم نمودن دیگر کشورهای جهان به گردن نهادن به این نظم جهانی، هنوز دریچههای تسلیم و گرفتن تضمین جانی را برای سردمداران حکومت اسلامی ایران باز نگهداشته است؛ مردم ایران اگرچه با ورشکستگی اقتصادی و بالا رفتن قیمت دلار مواجه هستند اما باید توجه داشته باشند که سران کشورهای دنیا چه در اروپا و چه در امریکا و چه در روسیه ماهانه میلیونها دلار صرف مبارزه و جلوگیری از دسیسههای حکومت اسلامی ایران در جهان میکنند.
حال تصور کنید که کدام کشور مایل است که جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه دهد جز کشورهایی مانند سوریه و فرقهی حوثیها یمن که به بقای جمهوری اسلامی تمایل دارند.
بحث به غایت انحرافی که از مسئلهی تحریمها مطرح میشود در خدمت بقای نظام است. هیچ کشوری در جهان موافق با دادن پول به حکومت غاصب ایران نیست اما با کمال رغبت و علاقه خواهان مشارکت مردم ایران در ثروت و رفا و خوشبختی جهانی است.
چنانچه اعتراضات پراکنده تبدیل به اعتراضات یکپارچه و همگانی گردد نیروی سرکوبِ رژیم نیز از برخورد با تظاهرکنندگان سر باز زده و میتوانند امیدوار باشند که در مذاکرات حقیقی و قابل دفاع، دارای گذرنامه و ویزا بوده و به هر جا از دنیا که میل داشته باشند مهاجرت نمایند این تنها مذاکرهایست که میتواند از نظر افکار عمومی جهان مورد تصدیق و پذیرش قرار گیرد.
از سوی دیگر نیز مردم ایران به راحتی خواهند توانست با تعلق به ملک خود هر نوع فعالیت اقتصادی و هر نوع نحوهی زندگی که خود صلاح میدانند دستیابی داشته باشند.
در چنین شرایطی خرج حوثیها و لبنانیها و بشار اسد از گردهی مردم برداشته شده و مهمتر آنکه آتش جنگ برای همیشه از مرزهای کشورمان دور خواهد شد. با بودن قاسم سلیمانی و عزیز جعفری و حسن عباسی و روئفی و حتی صادق زیبا کلام و حجاریان و قدیانی… در بین مردم ایران و در کوچهها و پسکوچههای ایران خطر جنگ کاملا حقیقی و قابل تصور است، جنگی نه مانند جنگ هشت ساله که حتی اکنون به آن شرایط نسبت به حال ابرازِ رضایتمندی وجود دارد! بلکه زیربنا و بستر مملکت مورد اصابت قرار گرفته که بعد از سرنگونی رژیم کار سازندگی را سخت و دوچندان خواهد کرد.
پس این یک وظیفهی ملیست که با یکپارچگی و به صورت میلیونی به طرف خیابان پاستور حرکت کرده و با خروش و حمایت در دیگر شهرها، با پایین کشیدنِ حاکمیتِ ایرانستیز، از هزینهی غیرقابل جبران جلوگیری شود.