نادر کاکاوند – این خروش و فریادهای بلندی که از هر جای ایران سر برآورده، پیامد همان سرکوبهای پس از انقلاب شکوهمندتان، زندان، شکنجه، اعدامها و… است.
از فردای پیروزی انقلابتان، شروع به پاکسازی و تسویه نمودید، خودی و غیرخودی کردید و در آن «دوران طلایی امام»تان، جنگی راه انداختید که پیامدش دستکم ۳۰۰ هزار کشته و خروارها بدبختی و فلاکت بود!
برای ورود به سیستم (حتی کارمندیِ جزء در یک اداره یا بانک) میبایست پارتی میداشتند، نماز شب و وحشت برایتان میخواندند، دَمِ مسجدبانِ محل و همسایهها را میدیدند تا وقتی ماموران تفتیش عقایدتان را میفرستید، دروغ بگویند که بتوانند نانی درآورند!
برای ورود به مقاطع فوق لیسانس و دکترا، ستارهدارشان کردید و راهشان ندادید!
حتّی پس از دریافت مدرک با نمرات عالی، یا استخدامشان نکردید و یا زیردستِ خودیهایِ بیسوادِ ارزشیِ نظامتان گماردید و تحقیرشان کردید!
با سردارِ سازندگیتان (هاشمی رفسنجانی)، کارخانههای دولتی که سالیان درازی بود تولید میکردند و سود میرساندند را به واحدهای زیانده و ورشکسته تبدیل کردید و با قیمتهای ناچیز به خودیهایِ نظامتان دادید و باز هم ملّت را هیچ انگاشتید!
با مرشدِ اصلاحاتتان (محمد خاتمی)، ۲۰ سال زمان خریدید و مردم بینوا را دلخوش به هیچ کردید! هیچ!
ثروت مملکت را که حاصل درآمد نفت بود، بین خود و آقازادههای (بخوانید نکبتزاده) خودتان، لوطیخور کردید و ملّت بینوای ایران را فقر، گرسنگی و حسرت دادید!
آنان که جانشان به لب رسیده و برای دریافت حقّشان به خیابانها آمدهاند را «کَرکَس» نامیدید!
با این حجم از تحقیر، تبعیض، فشار، زندان، شکنجه، اعدام، تبعید و…، چه راهی برای ملّت باز گذاشتهاید؟!
آیا هنوز هم باید شما را تحمّل کنند؟!
بر چه اساسی؟!
شب آبستن است، تا چه زاید سحر…