چه کسی در جنگ تحمیل اراده سیاسی و بازی پیچاندن مچ طرف مقابل که میان تهران و واشنگتن برقرار است خواهد بُرد؟
آیا مذاکراتی برای امضای قراردادی جدید با توجه به رویکرد تازه آمریکا میان ایران و ایالات متحده آغاز خواهد شد؟
آیا ایالات متحد در تلاش خود برای ایجاد تحولی بنیادین جهت تقسیم همه منطقه خاورمیانه که فصول آن پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شد موفق خواهد شد؟
آیا رژیم ایران در ایجاد ثبات در داخل ایران و مهار کردن خشم مردم موفق میشود؟
پیامدهای آزمایش قدرت جدید آمریکا برای توازن منطقهای و بینالمللی چگونه است؟
این پرسشها در حالی مطرح میشود، که تابستان گرم تحولات ایران و هرج و مرج مخرب منطقهای به شدت در حال افزایش است. پاسخها با ترکیبی از متغیرهای داخلی و تعادل نیروهایی تحت کنترل واشنگتن از یک سو و آشوبهای جهانی از سوی دیگر مرتبط است.
جنبش عظیم مردم ایران یک هفته پیش مرکز یک حوزه علمیه مذهبی در غرب کشور را هدف قرار داد. شعارها و اقدامات تظاهرکنندگان ایرانی بیانگر هویت این جنبش است که برای اولین بار از زمان سقوط پهلوی در سال ۱۹۷۹ تا کنون به عنوان حرکات نمادین، اصل و کلیت رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است.
علاوه بر فشار جنبش اعتراضی، حکومت ایران و دولت حسن روحانی از آشفتگی داخلی نیز رنج میبرد. این اختلافات در داخل نهادها با تغییر وزیر کار و امور اجتماعی توسط پارلمان و دعوت احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی سابق نظام از روحانی برای استعفا و کنارهگیری از پست ریاست جمهوری همراه بود.
بحران داخلی ایران احتمالا با شروع تحریمهای جدید آمریکا علیه تهران بدتر میشود. روز سهشنبه گذشته، هفتم اوت، دونالد ترامپ در یکی از معروفترین توییتهایش گفت: «هر کسی که با ایران معامله کند بداند که با ایالات متحده معامله نخواهد کرد».
به نظر میرسد که دست اتحادیه اروپا برای یافتن راهحلی برای تهران بسته است. این اتحادیه قادر به کنار آمدن با پیامدهای تحریمهای آمریکا نیست به همین دلیل عمل کردن به وعدههایش ناممکن است. روسیه و چین نیز با گزینههایی که برای ایران در نظر دارند قادر نیستند به تهران اطمینان بدهند که با تحریمهای آمریکا قادر به رفع مشکلات تهران خواهند بود. بنابراین واضح است که ایران در مقابل تصمیمات دولت ایالات متحده آمریکا تنهاست و بر خلاف گفته جواد ظریف که: «آمریکا به دلیل تغییرات مداوم در مواضع دیگر قابل اعتماد دیگران نیست» یا بر خلاف اطمینان دادن آیتالله خامنهای به مردم مبنی بر اینکه: «هیچ کس هیچ غلطی نمیتواند بکند نسبت به اوضاع ما نگران نباشند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد این را به همه بگویید» اتفاقا ایران در رویارویی با آمریکا تنهاست و به نظر میرسد که اعتماد به نفس بیش از حد اربابان قدرت در تهران با واقعیتهای داخلی و مواضع ملموس خارجی مغایرت دارد.
اعتراضات مردمی در شهرهای بزرگ ایران چون تهران، اصفهان، شیراز و مشهد در ماهها و هفتههای گذشته همچنان ادامه داشته است. این اعتراضات با افزایش خشم و نارضایتی مردم از رژیم جمهوری اسلامی و عملکرد اقتصادی و سیاست خارجی آن روز به روز گستردهتر میشود.
طبقه متوسط در ایران همیشه مهمترین عنصر فعال در جنبشها بوده است که البته این بار نیز این طبقه نقش اساسی را در جنبش جدید ایفا میکند اما ورود بازاریان، رانندگان کامیون و اعتصابات صنفی بخشهای مختلف، حمله به مراکز حوزههای علمیه دینی در ایران نشاندهنده میزان غلیان جنبش و قیام ملت ایران است که مقامات جمهوری اسلامی در خاموش کردن آن تا کنون عاجز و ناموفق بودهاند. به نظر میرسد که جمهوری اسلامی در نظر دارد با دادن برخی امتیازها و عقبنشینی در برابر فشارهای خارجی، جنبش داخلی را سرکوب کند. تهران با ارسال برخی پیامها از طریق واسطههای خود به مراکز تصمیمگیری جهانی، نوعی انعطافپذیری از خود نشان داده است اما این انعطافپذیری رژیم در برابر فشار خارجی با هدف ادامه روند ناسازگاری با مردم خود در داخل و عدم قبول هر گونه اصلاحات اساسی و بنیادین طراحی شده است.
یک کارشناس امورداخلی ایران در این باره به مقامات تهران هشدار داده که : «ایرانیها دیگر نمیتوانند رنج و بدبختی فراوانی که در طول ۴۰ سال گذشته تحمل کردند و از آنها رنج بردهاند را تحمل کنند. شاید رژیم برای خاموش کردن قیام مردم به خشونت روی بیاورد اما چنینی اقدامی موجب انفجاری بزرگتر و گستردهتر خواهد شد».
بر اساس تجربه جنبش سبز در سال ۲۰۰۹، عامل خارجی عامل مهمی در آینده تحرکات داخلی ایران است اما عامل مهم و تعیینکننده و سرنوشتساز خود ملت ایران است. قیام مردم در برابر ناتوانی رژیمی که فاقد کنترل موج فساد، فروپاشی ارز، عدم تعادل و اختلال در زیرساختهای اقتصادی و باعث ناامیدی جوانان نسبت به آیندهشان شده است؛ جوانانی که امروز علیه سیاست رژیم تهران در تلف کردن منابع ملی و هدر دادن اموال عمومی برای جنگهای نیابتیاش خارج از مرزهای کشور، اعتراض میکنند.
علاوه بر این مشکلات و بحرانهای داخلی، سطح مشکلات با شروع پیامدهای ناشی از تحریمهای آمریکا، افزایش خواهد یافت. یک مقام ارشد در وزارت امور خارجه آمریکا گفته است :«حدود ۱۰۰ شرکت بین المللی قصد دارند با آغاز اعمال تحریمهای آمریکا بازار ایران را ترک کنند.این شرکتها در بخش انرژی و مالی فعالیت مهمی در ایران داشتند. پیش از این سه شرکت اتومبیلسازی فرانسوی «پژو»، «رنو» و «دایملر» آلمانی، و همچنین صنایع «توتال» فرانسوی و«زیمنس» آلمان ایران را ترک کردهاند. بنابراین اولین بسته تحریمها علیه سیستم بانکی ایران آثار منفی خود را به سرعت نشان داد و اثرات منفی دومین بسته تحریمها در ماه نوامبر که نفت و انرژی ایران را هدف قرار خواهد داد، به مراتب شدیدتر و موثرترتر خواهد بود.
همه این نتایج و دادههای واقعی ملموس ثابت میکند که ایالات متحده آمریکا همچنان بازیگر اصلی بینالمللی و تنها قدرت بزرگ و فوقالعاده آغاز قرن بیست و یکم است و مقوله جهان چندقطبی که بعضیها پس از کاهش نقش آمریکا در عراق یا سوریه یا افغانستان و بازگشت روسیه و ظهور اتحادیه اروپا، چین، هند و برزیل از آن سخن گفتهاند، هنوز سرابی بیش نیست. با وجود همه انتقاداتی که از دولت ترامپ میشود ولی واقعیت این است که آمریکا برای مدت طولانی به عنوان محور قدرتی که جهان دور آن میچرخد باقی خواهد ماند.
با توجه به همه این دادهها و بر خلاف سر و صداهای تبلیغاتی رسانهای وتهدیدهای رژیم ایران برای بستن تنگهها و واکنشهای نظامی و مانورهای چند روز گذشته تهران، روند بررسی و تحلیل امور نشان میدهد که تهران در حال تلاش برای بازگشت به مذاکره با واشنگتن و امضای قراردادی جدید در باره برنامه هستهای با ترامپ است. طبق برخی از منابع، تهران این بار اما از همه برنامهای هستهاش عقبنشینی و منافع اسرائیل در سوریه را مراعات و از نزاع یمن به کلی خارج خواهد شد و قرار است تابع دیدگاه جدید آمریکا در باره استقرار و ثبات در منطقه شود.
به نظر میرسد این مسئله در ظاهر نوعی خوشبینی در باره حل و فصل نزاع میان واشنگتن و تهران است که بیش از چهار دهه ادامه دارد اما در واقع نوعی تسلیم بی چون و چرای رژیم ایران در برابر شرایط تعیین شده از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکاست. البته باید با احتیاط به امور نگاه کرد زیرا تا زمانی که تصویری حقیقی از مسائل متبلور نشده و تا قبل از رسیدن پاییز آینده نمیتوان تحلیلی کامل از مسائل خاورمیانه و تحولات آن داد چون تاریخ این منطقه به ما یاد داده است که گاهی رویدادهای شگفتانگیز و دور از انتظار نیز اتفاق میافتد.
*منبع: روزنامه العرب
*نویسنده: د. خطار ابودیاب استاد علوم سیاسی؛ پاریس
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
کنار بگذارید که این فلان کس یا ان دگری چه میگوید . اینقدر شکایت نکنیم از بوی بد بلکه پیدا کنیم علت این تعفن را که همان روسیه و چین امروزه در رابطه با غارت ایران می باشند. همکاری و پشتیبانی این دو کشور از حکومت مافیایی اخوندی در ایران را با راه انداختن کمپینی در تویتر برای بایکود کالای چینی و افشای رابطه انان با حامی بزرگترین منبع مالی تروریست در جهان را بپا کنیم. نسل امروز که پیشینیان خود را محکوم میکند بیاد داشته باشند که گذشتگان با تحریم قند و شکر و تنباکو استعمار گران را به عقب نشیی وادر کردند .
اروپائیها میخواستند طبق معمول به آمریکا درس اخلاق بدهند و از گزینش دونالد ترامپ به ریاست جمهوری قدرتمند ترین کشور جهان به اینطرف هرچه جوک و ملامت مسخره آمیز بلد بودند نثار اووانتخاب گنندگان او میکردند. ولی بتدریج دارند متوجه میشوند که این پرزیدنت دیگر اهل شوخی نیست و اگر همینطور پیش بروند او میتواند به آسانی زمین را زیر پایشان خالی کند. حالا دیگر دارند رجز خوانیهای تو خالی خود را کنارمیگذارند و با نگرانی در تلاش حفظ روابط حیاتی امنیت دفاعی واقتصادی خویش اند.
این نظام ساقط می شود؛ چه با تحریم و چه بدون تحریم. کیهان لندن عزیز لطفا منطقی تر باشید. کسانی که مشکل اصلی ما را مذاکره با آمریکا می دانند همان اصلاح طلبان کرواتی و مزدور مثل طبرزدی و آمدنیوز و جوانمردی و … اند. این نظام فاسد است و سقوط خواهد کرد