یکشنبه ۲۱ امرداد در شهر آکتائو (آقتاو به معنی سپیدکوه) در ترکمنستان، حسن روحانی، ولادیمیر پوتین، نورسلطان نظربایف، الهام علیاف و قربانعلی بردی محمدوف، رؤسای جمهوری ایران و چهار کشور عضو فدراسیون مشترکالمنافع شامل روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان، امضای خود را پای کنوانسیونی گذاشتند، که چهار برنده و یک بازنده دارد. برنده اصلی این کنوانسیون اما روسیه است. مقام بازندهی بزرگ هم به ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی رسید.
روسیه، چنانکه بسیاری از رسانههای غربی نیز در گزارشهای خود از امضای این کنوانسیون نوشتند، اگر با یک همهپرسی، که جهان به رسمیت نمیشناسد، شبهجزیره را از اوکراین جدا کرد و به اشغال خود درآورد، با این کنوانسیون دریاچه خزر یا کاسپین یا مازنداران را با همراهی رژیم ایران پشت قباله خود انداخت. متن این توافق توسط روسیه به نمایندگی از چهار کشور دیگر و به زبان روسی نوشته شده است. آنچه در ابتدای این متن تعجب برانگیز است، تعریفی است که نویسندگان آن برای بزرگترین دریاچه جهان اختراع کردهاند.
نه دریا نه دریاچه!
اگر کاسپین در این توافق دریا به حساب میآمد، مشمول قوانین بینالمللی دریاها و به ویژه کنوانسیون سازمان ملل متحد در این مورد میشد. البته بسیار مشکل است این دریاچه را دریا به شمار آورد زیرا در محدوده بستهای قرار داشته و به آبهای باز هیچ راهی ندارد. اما اگر آن را دریا بدانند، بر مبنای قوانین بینالمللی، همه کشورها، و نه فقط پنج کشور ساحلی این دریاچه، میتوانند به آبها و منابع آن دسترسی داشته باشند. اگر تعریف دریاچه برای کاسپین پذیرفته شود، در این صورت میباستی کشورهای ساحلی از حقوق برابر برخوردار باشند. ولی حالا با این فرمول اختراعی روسها، برخی از کشورها حقوق بیشتر و ایران از کمترین حقوق برخوردار است و همزمان هیچ کشور دیگری نیز حق حضور در این دریاچه را نخواهد داشت.
حسن روحانی از «دستاورد بزرگ امنیتی» صحبت میکند. این کنوانسیون حضور نیروهای نظامی هر کشوری غیر از پنج کشور ساحلی را در این دریاچه ممنوع اعلام کرده است. در عمل تنها نیروی نظامی در دریاچه مازندران فقط روسها خواهند بود. ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان نیروی دریایی ندارند و حضور نظامی جمهوری اسلامی در این دریاچه به ۷ قایق گشتی، یک پایگاه نظامی یا ۱۱ پاسدار در جزیره آشوراده و یک پایگاه مرزی در گمیشان در مرز با ترکمنستان در استان گلستان، و یک پایگاه مرزی دیگری در آستارا خلاصه میشود. روسها اما، بنابر آماری که خودشان ارائه دادهاند، در این دریاچه ۳۰ رزمناو و ۳۳ تیپ دریایی دارند.
دست بالای روسیه
این «دستاورد بزرگ امنیتی» که حسن روحانی از آن صحبت می کند نیز بیش از آنکه دستاوردی برای ایران باشد، یکی از اهداف قدیمی و استراتژیک روسیه را تامین میکند. در گذشته جمهوریهای آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان تلاش کرده بودند با پیمان آتلانتیک (ناتو) به توافقی برای پیوستن به آن به عنوان عضو وابسته دست یابند. در صورتی که ناتو این کشورها را میپذیرفت، یا اگر در آینده بپذیرد، بیش از آنکه خطری برای ایران باشد، تهدیدی جدی برای روسیه به شمار میرود چرا که ایران با یکی از کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی یعنی ترکیه هممرز است و هرگز حضور این همسایه در ناتو خطر یا تهدیدی برای ایران نبوده است.
مذاکرات برای کنوانسیون حقوقی جدید خزر در اواخر دور دوم ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شد و در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدینژاد ادامه یافت. این دولتها از امضای چنین توافق ذلتباری برای ایران سر باز زدند.
اگر امروز دولت حسن روحانی امضای خود را به خواست و دستور علی خامنهای پای این کنوانسیون گذاشت، به دلیل موقعیت ضعیف داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در شرایط کنونی است. اگرچه اتفاقا به همین دلیل جمهوری اسلامی میتوانست این مذاکرات و امضای کنوانسیون را به تعویق بیندازد اما با این خیال که با بخشیدن سهم ایران به روسیه میتواند حمایت پوتین را در این شرایط ضعف بیشتر حفظ کند، نه تنها هیچ مقاومتی در برابر ضربات «برادر بزرگ» نکرد بلکه روحانی و ظریف میخواهند این کنوانسیون ننگین را به عنوان دستاورد و پیروزی به مردم قالب کنند! آن هم در شرایطی که رژیم در داخل با موج بیسابقهای از خشم و اعتراض مردم مواجه است و در خارج از مرزها نیز در انزوایی بسر میبرد که روز به روز در حال تشدید است. وضعیت متزلزل و ناتوان جمهوری اسلامی امروز در تاریخچهی نحیف چهلسالهاش سابقه ندارد.
گنجینه ۴۵۰۰ میلیارد دلاری
انزوای کنونی رژیم ایران در حدی است که دیگر قدرتهای جهانی، چون اروپا و آمریکا، در مورد این کنوانسیون که موقعیت منطقهای روسیه را تحکیم کرده و گسترش میدهد، سکوت کردند. روسیه در قبال این سکوت جامعه جهانی چه وعدههایی داده است، مشخص نیست، ولی میتوان تصور کرد که به عنوان مثال کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی ایران از سوریه به خواست اسرائیل، از جمله دلایل این سکوت باشد. سکوت اروپا و آمریکا نیز معنیدار است. معامله با رژیمی ضعیف که حتا قدرت دفاع از مرزهای کشور را ندارد، سهلتر از گفتگو با کشوری است که از حداقل اقتدار برخوردار است.
محمدجواد ظریف در پاسخ به کسانی که حتا در داخل نظام این کنوانسیون را خیانت به منافع ملی میدانند میگوید: «تقریبا ۹۰ درصد این کنوانسیون نهایی شده است و تنها دو مورد خطوط مبدا و تحدید حدود زیربستر باقی مانده است». زیربستری که به گفته محمدجواد ظریف هنوز روی میز مذاکره باقی مانده و قرار است در مذاکرات دوجانبه راه حلی برای آنها پیدا شود، مالکیت بر ذخایر نفتی و گازی است. ذخایر نفتی این دریاچه حدود ۱۶۲ میلیارد بشکه تخمین زده میشود و حدود ۱۰ درصد گاز جهان نیز زیر آبهای خزر نهفته است. اگر ارزش این گنجینه را بهای کنونی ۷۰ دلار برای هر بشکه نفت و ۳۰۰ دلار برای هر هزار مترمکعب گاز محاسبه کنیم به رقم نجومی ۲۲ هزار میلیارد دلار خواهیم رسید. اگر سهم ۲۰ درصدی برای هر کدام از کشورهای ساحلی نیز در نظر بگیریم، سهم ایران از این گنجینه ۴ هزار میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار میشود. برای درک بهتر این رقم شاید جالب باشد بدانیم که کل فروش نفت ایران از آغاز استخراج تا کنون حدود ۱۵۰۰ میلیارد دلار بوده است.
عقبنشینی قبل از مذاکره
حکومت ایران در شرایط کنونی و با امضای این کنوانسیون در بهترین حالت سهمی ۱۳ درصدی از این دریاچه خواهد داشت. بسیاری از کارشناسان بر این نظر هستند که سهم ایران پس از نهایی شدن مذاکرات با ترکمنستان و آذربایجان بیش از ۱۱ درصد نخواهد بود. محسن امینزاده، معاون وزارت خارجه در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، بیش از ده سال پیش انگشت بر واقعیت تلخی در این مذاکرات گذاشت. او در مقالهای که در روزنامه کارگزاران در سال ۸۶ منتشر شد مینویسد: «اگر ایران بعد از فروپاشی شوروی هیجانزده نشده و پیشنهاد سهمی ۲۰ درصدی را نمیداد، شاید حقوقدانان ما میتوانستند بر اساس قرارداهای تاریخی حداقل کشورهای ساحلی دیگر را مجبور به قبول این پیشنهاد کنند.»
این دقیقا همان چیزیست که کارشناس روس رجب صفراف روز بعد از امضای این کنوانسیون به بیبیسی فارسی گفت، اگرچه بعد تحت فشار مسکو مجبور به «تصحیح» گفتههای خود شد: «در سال ۱۹۹۶ وقتی برقراری حقوقی دریای خزر شروع شد، ما کارشناسان انتظار داشتیم که ایران طبق قراردادهای سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بر حق ۵۰ درصدی خود پافشاری کنپد، اما در همان جلسه اول گفت که دریای خزر باید برابر تقسیم شود. برای ما عجیب بود که چطور از حقوق خود گذشت میکند». این «گذشت» به گفته محمدابراهیم رحیمپور، دیپلماتی که به مدت ۲۲ سال در مذاکرات رژیم حقوقی این دریاچه حضور داشته است، به دستور علی خامنهای بوده است. محمدابراهیم رحیمپور در گفتگو با روزنامه اعتماد میگوید تصمیمگیری در رابطه با خزر در اختیار رهبری بوده و هیچکس بدون اجازه ایشان حق امضای چیزی را نداشت.
سکوت غیرقابل قبول
در اصل ۷۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: «هرگونه تغییر در خطوط مرزی ممنوع است مگر اصلاحات جزئی با رعایت مصالح کشور، به شرط اینکه یک طرفه نباشد و به تمامیت ارضی کشور لطمه نزند و به تصویب چهارپنجم نمایندگان شورای اسلامی برسد». حال باید دید زمانی که این کنوانسیون برای تصویب از سوی دولت به مجلس ارسال خواهد شد، کسانی که خود را نماینده ملت میدانند و در «خانه ملت» نشستهاند آیا آن غیرتی را که مردم در خیابانها فریاد میزنند خواهند داشت که بر این ذلت و خواری ملی صحه نگذارند؟ اگر هم آنها نمیخواهند و یا جرأتش را ندارند در مقابل علی خامنهای بایستند، آیا شهامت استعفا از نمایندگی استصوابی خود را خواهند داشت؟ بدون تائید مجلس شورای اسلامی این کنوانسیون معتبر و قابل اجرا نیست. هر کس بر این قرارداد ذلتبار که بخشی از استانهای شمالی و خاک ایران را به کشورهای عضو فدراسیون روسیه بخشیده است صحه بگذارد، دیر یا زود باید همراه کسانی که آن را به مردم ایران تحمیل کردهاند، پاسخگو باشد.
سخن آخر با کسانی است که هرگاه رسانه یا نهادی از خلیج فارس تنها با عنوان خلیج ولی بدون فارس نام میبرد، چه در داخل نظام و چه در صفوف مخالفان، فریاد اعتراض بر میآورند و سینه چاک میدهند که «بردند» و «دزدیدند»! بسیاری از اینان اما امروز در برابر بخشیدن آب و خاک ایران یا سکوت کرده و یا حتی به دنبال توجیه این ذلت هستند! وقتی نادیده گرفتن نام «فارس» برای خلیج فارس محکوم است، چگونه میتوان در مقابل دزدی آب و خاک و منابع طبیعی و ذخایر نفتی و گازی دریای مازندران سکوت اختیار کرد و یا به توجیه آن پرداخت؟!
احمد رأفت
آخوند اسلام گرای حاکم بر ایران اگر مستقیماً نتواند غارت کند قسمت های مختلف ایران را چوب حراج میزند تا به پول بیشتر دسترسی پیدا کند،و این پولها را در حساب های خود،فرزندان خود و یا خرج نیروهای سرکوبگرش برای بقای خود و یا خرج نیروهای تروریستی و حکومت های جنایتکار دیگر میکند. آنوقت مردم در جهل و ناآگاهی مطلق از محرم ،حسن و حسین،شب غریبان! به رمضان و از رمضان به محرم و.. زندگی شان در نوسان است تا به پایان زندگی شان برسد.تا زمانی که ملتی غرق جهل و جهالت عظیم است آن جامعه هرگز از تاریکی خارج نخواهد شد.آخوندها نگهبانان تاریکی و مرگ هستند. آنها هرگز،هرگز در جوامع سالم و تکامل یافته وجود نخواهند داشت.
سال ها منتظر مرگشان بودم، حالا بوی الرحمن شنیده می شود، چه شدید، چه قوی!
توی اون عکس بالایی حسن روحانی به چی داره میخنده؟
Interesting some body who calls himself Zedde-enghelab is so embarrassed by anti-Russian movement among Iranians and is trying to save Putin’s face here.
You better sea what Iranians say
death to Russia
Bani Sadr is censored because he openly went against Russia
We are waiting for Reza Pahlavi to openly address Russian invaders
This is not acceptable. Russians have occupied big part of Iran using Rohani Russian puppet
فیلم؛ خزر: خشم مردم علیه روحانی و روسیه
https://www.iranpressnews.com/source/214175.htm
فتحعلی شاه ، سید علی گدا . حد اقل بی بخار اولی ایرانی بود ،شاهزاده بود ،با روضه منبر ی ده تومان شروع نکرد ،شاه قاجار معتاد شیشه و حشیش و تریاک نبود . فراری شحنه های دیگر ممالک نبود . بزرگترین تروریست جهانی و منحوس ترین و یک معتاد خطر ناک روانی نبود. بله با وفا ! این خائن بیگانه صد مرحله از آن احمق قبلی بد تر است . این هم از شانس بد ما ، سید علی گدا نصیب ما گردید !
در مورد نفوذ نژاد پرستی و بیگانه ستیزی در اعماق وجود ایرانیان شیعه و حتی اپوزیسیون بسیار روشنفکر و سوپر لیبرال مستقر در لندن، برلین، لاهه، پاریس، لوس آنجلس ، نیو یورک و غیره این نکته حائز اهمیت است که انتقادات بسیاری در مورد ماجراجویی های رژیم در منطقه و کشته شدن جوانان دلیر شیعه ایرانی و اتلاف منابع مالی منتشر می شود، اما حتی یک مقاله و مطلب در رابطه با جنایات جنگی و کشتار غیر نظامیان سوریه توسط ایرانیان شیعه و محکومیت آن به چشم نمی خورد. چرا؟ چون قربانیان یا عرب و یا کرد هستند.
عشق سیدعلی آستالین به تزار خزر!: در نشریات خواندیم که پونین این بجه تزار روس، در مسافرت به تهران و هنگام خروج از بیت سیدعلی آقای خامنهای با یک بازی حساب شده میگوید: » در ملاقات با آقای خامنهای، احساس کردم در محضر حضرت مسیح هستم! « این گفته بلافاصله تیتر روز خبر میشود و پوتین در مسکو مسجدی را افتتاح می کند و در تهران » کپی یک جلد قرآن تاریخی « به سید علی آستالین هدیه میشود. این است یده بستان سیاسی، چاپلوسی و شارلاتانیسم؛ مسیح و مسجد و قران در برابر دریاچه مازندران!
مواردی چون واگذاری پایگاه هوایی و یا گذشتن از حق ایران در دریای کاسپین و یا وتوی قطعنامه ها وساخت نیروگاه هسته ای و سیستم دفاعی اس ۳۰۰ و هواپیماهای جنگی و…..هدیه دادن قران قدیمی توسط پوتین به خامنه ای و دیدار مستیقم دو نفر قبل از ملاقات پوتین با روحانی و…..همگی جز برنامه های مشخص است و البته گور بابای هرچه ……
امریکا بعد از سالها دوباره متوجه اهمیت منطقه ای ایران شده است . برگشت اعتبارش بستگی کامل به تغییر اوضاع دارد و حیات و بقای پوتین و خامنه ای به ادامه وضع موجود است و حفظ قدرت امریکا به همراه داشتن موزاییک ایران برای کنترل روس و چین …….؟!
تحریم روس و ترکیه و ایران تنها امید باقیمانده در این جدال است ؟!!!
البته ناگفته نماند که اینتلیجنسیای فاسد و فاشیست برون مرز ی و بخش مهمی از اپوزیسیون ضمن انتقادهای ” سازنده ” نسبت به عملکرد این خلافت شیعه، وجود آن را برای حفظ تمامیت ارضی ایران ضروری می دانند و معتقدند که با سقوط رژیم ایران تجزیه می شود، ضمن اینکه از ماجراجویی های رژیم در منطقه، دلشان قنج می رود و دچار تحریک فرویدی می شوند و در مقالات و مصاحبه های خود احتمال احیای امپراتوری هخامنشی بدست این خلافت شیعه را با استمنا قلمی به رشته تحریر در می آورند.
روسیه – ایران – ترکیه توانستند زیر پای امریکا در خاورمیانه را خالی کنند . امریکا و عربستان و اسرائیل نتوانستند سوریه و قطرو عراق و…. را مطیع خود کنند ولی سه کشور فوق چنین کردند .مصر هم بخود مشغول است و کنار از معرکه !
امریکا و اروپا حریف روسها در قضیه کریمه و کنترل کامل قفقاز و اسیانه میانه نشدند و گسترش ناتو هم فعلا فشل شده است . گفته میشود پوتین وسید علی گدا دمار از روزگار امریکاییها در منطقه در اورده و یکه تازی میکنند .
لبنان و سوریه و عراق و بحرین و یمن توسط لاشخورها خورده شده و اردن و کویت و پاکستان و افغانستان و…..هم نخودی منطقه هستند .لاس زدن اروپایی ها با روس و چین و ایران وضعیت نامناسبی را برای ترامپ و امریکا بوجود اورده است.
ادامه مطلب
در حالیکه ماهیت ایدئولوژیک این خلافت شیعه نادیده گرفته می شود.
برای این خلافت شیعه،مفاهیمی چون قلمرو، حقوق ملت، مرز سیاسی و منافع ملی اصولا بی معناست. از این جهت است که برای آن مدیترانه مهمتر از خزر، سوریه مهمتر از خوزستان و رفاه حال مردان گردن کلفت حزب الله وحماس مهمتر از فلاکت کودکان بلوچستان است.
از این منظر نه خیانتی در کار است و نه حماقتی و نه سومدیریتی. هر کاری که این خلافت شیعه انجام میدهد بر اساس استراتژی گسترش تشیع در جهان و آمادسازی ظهور منجی است.
از منظر روابط بین الملل ونظم جهانی، گستره جغرافیایی موسوم به ایران، به عنوان یککشور به رسمیت شناخته شده که دارای قلمرو و مرزی مشخص است و پرچمی دارد و مفاهیمی نوین همچون تابعیت و حق حاکمیت و دولت-ملت در مورد آن صدق می کند.
اما نظام کنونی که نام بی مسمای جمهوری را با زائده ایی به نام ایران یدک می کشد، یک کشور نیست بلکه یک خلافت شیعه است که مفاهیم یاد شده را اصولا قبول ندارد و به تبع آن ایران را به عنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسد.
در تحلیلها، اغلب به کلید واژه هایی مانند فساد، تمامیت خواهی، عدم دموکراسی، سومدیریت ، خیانت و غیره به عنوان دلایل عمده معضلات موجود اشاره می شود.
با سپاس از نویسنده. آنانی که به توجیه این قرارداد می پردازند معمولا به طیف چپ های روسوفیل تعلق دارند و شگفت اینجاست که هرچند نظام سوسیالیستی دیگر در روسیه و کشورهای اقماری اش جایی ندارد و یک سرمایه داری لگام گسیخته و پنهانکار جای آن را گرفته، این افراد همچنان خود را موظف به حمایت از روسها می دانند! یکی از تحلیلگران چپگرا که من معمولا با علاقه به تحلیل هایش گوش می کردم نیز در این زمینه به توجیه این قرارداد یکجانبه و نابرابر پرداخت. مگر برای ما ایرانیان چه چیزی بیش از استقلال و منافع ملی مان ارزش دارد که برخی از ما این را نیز فدای دلبستگی های ایدئولوژیک خود می کنند؟
سهم من از دریاچه مازندران کو؟
قرار داد « حقوق مساوی « میان دو کشور نیز چیزی جز نصف به نصف، که همان ۵۰ % برای هریک از دو ظرف معاهده باشد، نتواند باشد. این » حقوق برابر « چونکه منحصر به حقوق ویژه ای نشده، لذا معنای کلی و عمومی دارد و حقوق هریک از دو طرف معاهده کل موضوع آن را در بر می گیرد. از اینرو حقوق برابر دو طرف بر دریاچه مازندران ناظر بر حقوق وارد بر بستر، زیر بستر و بالای بستر دریا می شود و نمی توان هیچیک از این اجزا را ازهم مستثنی کرد( ویکی پدیا، قرار داد ۱۹۲۱ ایران و شوروی).
فکر کنید پدری فوت می کند مثل شوروی ۴ تا بچه دارد خوب ۵۰ درصد این پدر ناسپاس که بین بچه هاش ملکش رو تقسیم نکرده را باید همسایه این پدر متجاوز بده چون ملا مملکت رو به بهای ماندنش به پوتین میفروشه مردم هم از حق آب و خاکشون بگذرند چون همسایه نقشه کشیده تا موقع تحریم بیاد و اون هم سر مردم ایران کلاه بذاره من فکر کنم این آخوندها هم آنوسی هستند که این کار رو انجام میدن هر جا طلایی پیدا میشه تاراج میکنن حالا هم برای ماندن خودشون دریاچه میدن اونهم به بهای یک لیوان وتگای روسی
سهم من از دریاچه مازندران کو؟
بایستی در هر صورت از تصویب پیمان خائنانه ی “آکتائو” در مجلس ملا ها ( ملاخانه) و از بین رفتن سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای مازندران که بر پایه ی پیمان های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ با شوروی پیشین به روشنی تعیین شده است، بعلت نامشروعیت این نظام جلوگیری کرد. چرا سهم ۵۰ درصدی ایران از مازندران قطعی است؟
بر خلاف ادعاهای بی اساس لومپن ها و نوکران نظام اسلامی که سهم ۵۰ درصدی ایران را در دریاچه مازندران انکار می کنند از منظر حقوق بین الملل تردیدی در درستی این سهم نیست: ۱ ـ در فصل سوم پیمان دوستی ۱۹۲۱ میان ایران و کشور شوروی پیشین می خوانیم: » طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانهها و آبهای سرحدی بهرهمند خواهند شد «
اطلاعات تخصصی تلخی است که روزنامه نگار برجستهٔ ایرانی ، احمد رأفت ، دربارهٔ قرار داد ننگین «سپید کوه» در نوشته های خود باروشنی ودقیقی علمی ، در جنبه های اقتصادی ، سیاسی وامنیتی دریای مازندران بیان میکند و بگمان من نادر کسانی از ایرانیان به همهٔ این اطلاعات وخصوصیات در بارهٔ «منافع ملی» در دریای مازندران آگاهی دارند.
نشرگستردهٔ این اطلاعات در درون مرز وآگاه کردن مردم ایران از نتایج شوم چنین قردادی که تسلط نظامی بدون رقیب دولت متجاوز روسیه را تضمین میکند وظیفهٔ رسانه های ملی است.