قاتل رمانتیک: همسرم را کشتم، جنازه‌اش را با چادر سفیدى که هنگام عقد به سر داشت پوشاندم

شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ برابر با ۰۱ سپتامبر ۲۰۱۸


مردى به نام محمد به خاطر رفتار خشونت‌آمیز و بى‌ادبانه با همسرش با شکایت وى مدتى را در زندان بسر برد. هنگامى که محمد در حبس بود همسر او با رأى دادگاه بطور غیابى از وى جدا شد.

محمد پس از آزادى از زندان یک روز بطور تصادفى خانم سابقش را در خیابان دید و از او خواست پسر چهارساله‌شان را گه گاه به خانه او ببرد آن دو بجز این پسر، دختر ١٣ ساله‌اى نیز داشتند. در یکى از روزهایى که همسر محمد پسرشان را به محل اقامت پدرش برده بود دیگر به خانه بازنگشت.

ساعاتى بعد برادر محمد به پلیس اطلاع داد محمد همسر سابق خود را به قتل رسانده و از من خواسته ماجرا را به پلیس اطلاع دهم ، مأموران در منزل محمد با جنازه همسر پیشین او و پسر ۴ ساله‌اش که شاهد ماجرا بوده روبرو شدند. پلیس شوهر جنایتکار را دستگیر کرد.

او به قتل همسر سابقش اعتراف کرد و گفت: مدت‌ها از او و فرزندانم بى‌خبر بودم تا آنکه خانم سابقم را تصادفأ در خیابان دیدم و از او خواستم پسر ۴ساله‌مان را به خانه من بیاورد تا او را ببینم بعد از چند بار که او را دیدم از وى پرسیدم آیا قصد ازدواج مجدد دارد، اما جواب درستى به سوالم نداد . از لحن صحبتش متوجه شدم تصمیم دارد با مردى عروسى کند. از او خواستم دفعه بعد که با پسرم به دیدنم مى‌آیند چادر سفیدى را که در روز عروسى به سر داشت با خود بیاورد. آخرین بار که او با پسر ۴ساله‌مان به دیدنم  آمدند، سفارش دادم از رستورانى غذا بیاورند در فاصله اى که منتظر غذا بودیم ، در لیوان نوشابه او داروى خواب‌آور ریختم و او پس از نوشیدن آن بیهوش شد. مى‌خواستم با دستانم خفه‌اش کنم اما چون نمى‌خواستم پسرمان شاهد صحنه مرگ مادرش باشد او را به اتاق دیگرى فرستادم و بعد مادرش را با پیچیدن پارچه‌اى دور گردنش خفه کردم ولى پسرم که از اتاق بیرون آمده بود شاهد کشته شدن مادر خود بود.

این کودک بعدا آنچه را دیده بود براى ماموران تعریف کرد. محمد اکنون در زندان منتظر فرا رسیدن روز تشکیل دادگاه محاکمه خود است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=128577