وقتی همزمان سه جوان کُرد ایرانی، رامین حسینپناهی و زانیار مرادی و لقمان مرادی در یک دادرسی ناعادلانه به جوخهی اعدام سپرده شدند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با موشک به مقر احزاب کردی ایران در اقلیم کردستان عراق حمله کرد و دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت، بلافاصله شرایط شکست در جنگ ایران و عراق در تابستان ۶۷ و اعدام سراسری زندانیان سیاسی و سپس قطعنامه ۵۹۸ و جام زهر خمینی برای پذیرفتن آتشبس تداعی شد. سی سال پیش زندانیان چپ و مجاهد در زندانها بودند که میبایست قربانی شکست ادامهی ماجراجویانهی جنگ برای «فتح کربلا و قدس» میشدند؛ حالا از یکسو فعالان سیاسی و مدنی و اقلیتهای قومی و مذهبی هستند که در زندانها به گروگان گرفته شدهاند تا قربانی عقبنشینی جدید شوند و از سوی دیگر زندانیان دوتابعیتی که برای باج و امتیاز گرفتن از کشورهای غربی برای روز مبادا شکار شدهاند.
شرایط خارجی
در آنچه امروز بر ایران میگذرد دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری باراک اوباما و وزیر خارجهاش جان کری نقش تعیینکننده داشتهاند.
در تابستان ۸۸ (۲۰۰۹) وقتی منتقدان و مخالفان در خیابانهای ایران فریاد میزدند: «اوباما اوباما، یا با اونا یا با ما!» هیچ پرسش و درخواستی را مطرح نکردند بلکه با یک حرف اضافه «یا» با او تعیین تکلیف کردند. ولی اوباما ترجیح داد «با اونا» باشد و در این راه سنگ تمام گذاشت. این نه موضوعی شخصی و سلیقهای از سوی رئیس جمهور وقت آمریکا بلکه یک خطای استراتژیک بود. در دوران بیل کلینتون و جرج بوش پسر هم بدون شناخت از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و آگاهی بر خطراتی که ایدئولوژی راهنمای این حکومت نه تنها مردم ایران بلکه منطقه و جهان را تهدید میکند، به اشتباه روی ظرفیت نداشتهی اصلاحات در رژیم سرمایهگذاری شد. رؤسای جمهوری ایالات متحده مانند زمامداران همهی دولتهای دیگر موظف به تأمین منافع ملی و حفاظت از کشور و مردمان خود هستند. از جمله منافعی که در منطقه خاورمیانه دارند و خطراتی که از سوی بنیادگرایی اسلامی و تروریسم آنها را تهدید میکند. از همین رو سیاستی که گمان میکند با مماشات و باج دادن و دست به سر و گوش نظامهایی مانند جمهوری اسلامی کشیدن، میتواند این خطرات را مهار کند، در اروپا و آمریکا از جمله به دلیل حفظ منافع اقتصادی بدون دادن هیچ هزینهای، دست بالا را یافت. جمهوری اسلامی نیز با هزینههای میلیون دلاری چنان لابیگران خود را تغذیه کرد که گویی جز این سیاست و این لابیگران در حمایت از یک جناح جمهوری اسلامی، یعنی رفرمیستها، هیچ صدا و جریان دیگری در ایران وجود ندارد. برجام نتیجهی این خطای سیاسی آمریکا و اروپا بود.
روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ پادرهوا بودن برجام را اثبات کرد و نشان داد که اروپا بدون آمریکا هیچ کاری نمیتواند بکند. مگر به همین دلیل نبود که پس از سالها «دیالوگ انتقادی» و «مذاکره اتمی» آخر سر کشورهای تروئیکا شامل آلمان و فرانسه و انگلیس به این نتیجه رسیدند که بدون آمریکا به هیچ نتیجهای نخواهند رسید؟! چطور میخواهند توافقی را که به دلیل حضور آمریکا به دست آمده حالا بدون این کشور حفظ کنند؟! زمان زیادی لازم نبود تا حباب این توهم برای زمامداران جمهوری اسلامی بترکد. شرایط دولت کنونی آمریکا برای برداشتن تحریمها و امتناع از تحریمهای جدید واضح و مشخص است و قابل تعبیر و تفسیر نیست: عقبنشینی از همه ماجراجوییهای اتمی و موشکی و منطقهای و داخلی.
شرایط منطقه
اگر آمریکا، و با فاصلهی بسیار زیاد اروپا، در شرایط اقتصادی ایران نقش تعیینکننده بازی میکنند، در استراتژی منطقه اما روسیه در حال حاضر حرف اول را میزند. کشوری که جمهوری اسلامی از زمان تلاش برای به راه انداختن نیروگاه بوشهر به بازیچهی آن تبدیل شده و این نقش را هفت سال است در سوریه نیز بر عهده گرفته تا روسیه بتواند با آمریکا و اسرائیل و عربستان بر سر حضور آن معامله کند!
رهبری جمهوری اسلامی یمن و حوثیها را بدون آنکه سر و صدایش را در بیاورد واگذار کرد. این واگذاری یکی از پیامدهای فشار تحریمها و خالی شدن کیسهی نظام برای نقشآفرینی ایذایی در کشوری بود که حضور در آن نیز جز ضرر و زیان برای ایران نداشته.
در عراق، انتخابات پارلمانی و مواضع دولت این کشور درباره تحریمها زمامداران ایران را سنگ روی یخ کرد. مردم عراق نیز از ماهها پیش در شهرهای ترکیه و همچنین بغداد و این اواخر در بصره، جواب سالها سرمایهگذاری مادی و تبلیغاتی حکومت اسلامی در ایران را دادهاند: آنها خواهان خروج نیروهای جمهوری اسلامی و همچنین جمع کردن بساط شبهنظامیان وابسته به این رژیم هستند.
میماند سوریه که مذاکرات سران روسیه و عربستان و اسرائیل و همچنین نشست پوتین و ترامپ در هلسینکی درباره سرنوشت آن بر کسی پوشیده نیست. اگر سیاستمداران نمیتوانند برخی مواضع را به روشنی بیان کنند اما کمتر رسانهای در کشورهای مختلف وجود دارد که پس از خروج آمریکا از برجام در ماه مه ۲۰۱۸ وضعیت نابسامان جمهوری اسلامی را مورد تحلیل قرار نداده و به این نتیجه نرسیده باشد که همه «دولتهای دوست» جمهوری اسلامی و همه شرکتهای بزرگ خصوصی که گمان میکردند برجام برای آنها سودی به همراه خواهد داشت اگر به مرحله انتخاب برسند، نهایتا آمریکا را ترجیح خواهند داد.
نکته مهم این است: مردم خود ایران نیز رابطه عادی و دوستی با همه کشورهای جهان از جمله آمریکا را بر جمهوری اسلامی و سیاستهای خرابکارانهاش ترجیح میدهند.
شرایط داخلی
در شرایط داخلی ایران، اقتصاد در مرکز بحرانها قرار دارد. در این زمینه کشور چین با واردات عظیمی که توسط گروههای مافیایی و رانتخوار و وابسته به نظام صورت میگیرد، نقش مهمی بازی میکند. این واردات همچنین از کشورهای دیگر منطقه و مقداری هم از اروپا که بسیاری از آنها به صورت قاچاق انجام میشود، تولید داخلی و اقتصاد ملی را فلج و ورشکسته کرده است.
هم فشارهای سیاسی و هم نابسامانیهای اقتصادی به ویژه نوسانات غیرعادی ارز که ارزش ریال را به نازلترین سطح تاریخ آن رسانده و طبیعتا پیامدهای آن توقف تولید، بیکاری، گرانی و کمبود و احتکار است، مردم را کلافه و خسته کرده. دیماه ۹۶ و سپس اعتراضات تیر و امرداد ۹۷ حاصل این شرایط و پیشدرآمد تغییرات بنیادینی است که به هر شکلی دیر یا زود باید صورت گیرد آن هم در حالی که تحریم نفتی در راه است.
نتیجه
از یک سو با تحریم نفتی نمیشود شوخی کرد و از سوی دیگر شعارهای ساختارشکن مردم در تجمعات مختلف هم زمامداران نظام را نگران کرده و هم «کشورهای دوست» از جمله اروپا را به تأمل واداشته بطوری که به صراحت اعلام کردهاند در برابر تحریمهای آمریکا علیه رژیم ایران کاری از دست آنها بر نمیآید.
همه کشورهای دخیل و ذینفع در سرنوشت ایران از اوضاع داخلی و درجه «محبوبیت» جمهوری اسلامی و زمامدارانش با خبر هستند! وقتی خودشان میگویند مردم ما را به دریا خواهند ریخت، بعید است آن را «دوستان» نشنیده باشند.
جمهوری اسلامی پس از ۴۰ سال خرابکاری، یک راه بیشتر در پیش ندارد: برود!
اگر این نظام اصلاحپذیر میبود با آن همه امتیازات و مماشات دموکراتهای آمریکا در دوران کلینتون و اوباما، اندکی اصلاح میشد. حالا با شرایط سخت دولت کنونی ایالات متحده دیگر بحث بر سر «اصلاح» نیست، بر سر «تغییر رفتار» است اما شرایطی که برای این تغییر اعلام شده، چنان است که هر «تغییر» یعنی چندین عقبنشینی در عرصههای اصولی و بنیادینی که نظام جمهوری اسلامی بر آنها بنا شده است.
این نظام با اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی و سرکوب اقوام ایرانی در داخل و خارج کشور نمیتواند جام زهر نهایی را پنهانی بنوشد و کسی متوجه نشود.
این نظام دیگر نمیتواند زندانیان دوتابعیتی را با عوامل جنایتکار و پولشوی خود در آمریکا معاوضه کند و تازه پولهای چمدانی هم جایزه بگیرد.
هم «دوستان» و هم «دشمنان» جمهوری اسلامی از شرایط داخلی ایران به خوبی با خبرند. آنها تلاش کردند تا سود خود را با این رژیم تأمین کنند. اما وقتی مردم آن را نمیخواهند قطعا به این فکر خواهند افتاد که سود خود را پس از این رژیم حفظ نمایند. جمهوری اسلامی میرود اما ایران و مردمانش میمانند. این حقیقتی نیست که آمریکا و اروپا و روسیه و چین و کشورهای منطقه ندانند.
الاهه بقراط
شما گفتید تشیع را ایرانیان ساختند که من گفتم اینگونه نیست. در کامنت بعدی به نهضت شعوبیه اشاره کردید که البته نه فقط توسط اعراب بلکه توسط ایرانیان نیز شدیدا سرکوب شد.بله ایرانیان در همکاری با اعراب در دیوانسالاری و فتوحات و فقاهت و تفکرات اسلامی سنگ تمام گذاشتند. تمام بزرگان تاریخ ایران پس از اسلام، همگی سنی بودند. بعید می دانم پس از صفویه و برقراری تشیع، کسی بتواند نام بزرگی را در تاریخ ایران بیابد. هر چند برخی سعی می کنند شاهان پدوفیل و زنده خوار وقاتل صفویه را به عنوان بزرگان در تاریخ ایران بگنجایند. در دوران پهلوی، حرکتی به سمت پیشرفت و خروج از لجنزار آغاز شده بود که شیعیان آن را تاب نیاوردند و انقلاب بپا کردند.
حالا کاری نداریم که دستور زبان عربی را هم ایرانی ها نوشتند اما بزرگترین محدثان و اولین وبزرگترین نثر نویسان و شاعران عرب همه ایرانی اند. این موضوع جامعه شناسی است که جرا ایرانیها این قدر به طرف حدیث سازی وتفسیر قران رفته اند؟ خود عربها با قرآن مسئله ای ندارند، ولی ما همیشه داشته ایم و داریم! و از اینرو به ما میگویند » باطنی «، تمام مذاهب غیر سنّی ( قرامطه، اسماعیلیه و شیعه و…) کویند که قرآن باطنی دارد که…می دانیم که تمام این نهضت ها و از جمله شورش های متعدد ” خوارج” در ایران و غلات شیعه و قرامطه و ابن قداح در بحرین و…ساختهء ایرانیهاست…تئوری توطئه یعنی چه؟… با نیکدلی و تندرستی برای شما
۱ـ سوء برداشت و سوء تفاهم بعلت محدودیت کامنت ۲ ـ من نوشتم : » هویت فعلی!« و منظور از” مغولان و تاتاران ” دوران بعد از تازیان است و نه شورش و فتنه ۵۷ ۳ ـ چه کسانی و چرا از جبل عامل ملا وارد کردند؟ ، ۴ ـ ۹ سده تا شاه اسماعیل ایران توسط مهاجمین و مهاجرین اداره می شد و ” حکومت ملی ” و ” جامعه ” ای نداشتیم! ۵ ـ در دوران بنی امیه که اهانت به ایرانی و برتری جویی تازیان آغاز شد ، ایرانی را عجم و موالی و غیره خواندن این در واقع عربها بودند که ” نهضت شعوبیه ” را علیه ایرانی ها براه انداختند آنگاه ایرانیها هم واکنش نشان دادند! شما، پیدایش فردوسی و سده های بین سوم تا پنجم را شوخی نپندارد!
باری، با تعریف شما از هویت ملی، جمعیت سنی مذهب ویهودیان و زرتشتیان و آشوریان و ارمنیان و بهاییان و منداییانو یارسانیان و خداناباوران و دیگران باید یا حذف شوند و یا سرکوب شوند.همان کاری که خلافت شیعه دارد انجام می دهد. ضمنا، پایوران این خلافت شیعه خارجی نیستند. نسبت دادن انقلاب سال ۵۷ به مغولان، تاتاران، اعراب، آمریکاییان، روسها، و غیره همان تئوری توطئه است.
آقای عسگر آقا بعید می دانم تشیع اختراع ایرانیان باشد.تسنن و تشیع ریشه در صدر اسلام دارند. ایران تا زمان صفویه سنی مذهب بود و بغیر از قبایل کمجمعیت و پراکنده شیعه در حاشیه کویر، که اغلب توسط ایرانیان سنی مورد آزار و اذیت وحتی کشتار قرار می گرفتند، غالب جمعیت ایران عمدتا سنی مذهب بودند و یهودیان و زرتشتیان در رتبه های بعدی جمعیتی قرار داشتند. در زمان صفویه بود که تشیع به ایران تحمیل شد. فراموش نکنید که صفویه مجبور شد آخوند از جبل عامل و منطقه بعلبک لبنان وارد نماید،چون تشیع در ایران نو ظهور بود.
من بطور کلی برای هویّت فعلی ایرانی سه رکن اساسی قائل هستم؛ یکی هویّت ملّی قبل از اسلام، دومی هویّت دینی بعد از اسلام ( یعنی تشیع ؛ بدون ملّا!) که ساخته خود ما ایرانی هاست و در آن اسلام را با فرهنگ و باورهای خودمان تطبیق داده ایم! و سیّم هویّت جدید غربی مان ( که ۱۵۰ سال بیش نیست!)، اما احدی هم نمیتواند و نباید آن را انکار کند همانطور که دوتای نخست را … اگر مواظب نباشیم و دانایانه عمل نکیم، مغولان و تاتاران جدید را داریم که ما را نه تنها از لحاظ سیاسی و اقتصادی، بلکه از نظر فرهنگی که مهمترین است خواهند بلعید. من یقین دارم با این جوانها که داریم بدون خشونت و خونریزی حکومت سکولار دموکرات طبق اعلامیه حقوق بشر بر پا می شود. پاینده باشد ایران.
ادامه،
اگر منظورتان از ایرانیان ، اتباع ایران است که بی طرف بودند، این قضیه ابهامآمیز است. به هر حال حکومت پهلوی علی رغم، همه مزیتهایش، مقبولیتی در بین شیعیان مقیم ایران نداشت. قصد ندارم با ادامه بحث، احیانا موجبات جریحه دار شدن احساسات وطن دوستانه شما را فراهمنمایم. از نظر من،آزادی وحقوق بشرو سعادت و رفاه مهم تر از خاک و زادگاه و خون ونسب و ایل و تبار هستند.
کاش کیهان لندن لطف نموده، حداکثر مجاز کاراکترها را کمی افزایش دهد.
منظور از ویدیوی ارسالی شما را کاملا فهمیدم. البته در کنار آن، می شود در یو تیوب، صدها ویدیو نیز از مراسم عزاداری ایام محرم را که هم اکنون در جریان است ولزوما حکومتی هم نیست و لزوما همه عزاداران ساندیس خور نیستند، مشاهده کرد. به هر حال، آن تاریخ معاصر که اشاره کردید از کی آغازمی شود؟ اگر منظورتان از ایرانیان ، حکومت پهلوی است، درست است، زیرا آن حکومت بدنبال تنش نبود و قصد توسعه کشور را داشت.
اگر ایران بجز ویران سرا نیست…من این ویرانسرا را دوست دارم! ( پژمان بختیاری)
۴ ـ در حال حاظر کشور ما یکی از بحرانهای حساس تاریخی خود را طی میکند که بسیارهم خطرناک است و این به عهده دانایان و سیاستمداران ایراندوست است که چگونه با این موضوع برخورد کنند، چون تمام فرهنگ، تمدن و یگپارچگی این سرزمین کهن در گرواین بحران بزرگ قرار دارد. به گمان من راه چاره بازگشت به همان سیاست بومی بیطرفی در بحران های منطقه ای و جهانی و کوشش برای بازسازی کشور و…گفتمان هویت ملی و منافع ملی… و آنچه هم که برای من عسگرآقا با ارزش تر و مهم تر است؛ مردمان ایران، فرهنگ ایران، تمدن و یک پارچگی ایران است و بس!
اگر آلوده دامانید اگر پاک…من این مردم، شما را دوست دارم !
۳ ـ از سال ۱۳۵۷ در ایران اوضاع دگرگون شد، درگیری ها آغازشد هم با غرب، هم با شرق. ایران نه تنها در بحرانها درگیر شد، بلکه خودش یک طرف بحرانها شد. چرا آن سیاست بومی کلاسیک و سازندگی کنار گذاشته شد؟ علت چه بود؟ به گمان من به دو گفتمان بر میگردد؛ یکی گفتمان رادیکال چپ مارکسیستی که با انقلاب شوروی رخ داد ( پرولتاریا و امپریالیست و…) و دو دیگرگفتمان رادیکال مذهبی با اسلامگرایی بود ( مصر و…) که حامیان آن اکنون با جهان در گیرند و کوشش می کنند که نظام جهانی را عوض کنند و حکومت جهانی… بر پا کنند !
اگر ایران بجز ویران سرا نیست…من این ویرانسرا را دوست دارم! ( پژمان بختیاری)
۱ ـ برداشت شما ازآن کلیپ موزیک می تواند نادرست باشد. آن کلیپ را در اینترنت یافتم و بدان منظورآوردم که نشان دهم این دختران جوان با توجه به ظلم و ستم مضاعفی و تبعیضی که برآنها روا می رود، مادران شاد و خندان آینده سازایرانند و…۲ ـ ببینید، ایرانیان در تاریخ معاصرخود یک سیاست سنتی کلاسیک داشته اند که بر دو اساس استوار بوده است؛ یکی بیطرفی در درگیری های جهانی و منطقه ای ودو دیگرعدم دشمنی با بازیگران بزرگ جهانی و با تکیه بر این دواصل و جستجوی نیروی سوم، توانستند به بازسازی ایران فردا بپردازند. ادامه…
عسگر آقا به گمانم بخش دوم کامنت شما خطاب به من است. از سخنان شما بوی استثنا گرایی ایرانی به مشام میرسد که اصلا اشکالی ندارد. راستش را بخواهید از این نظر، ایرانیان مانند همه اتباع ۲۰۶ کشور روی کره زمین هستند و هر یک از آنها، از زیمبابوه و آنگولا و بورکینافاسو تا برزیل و دانمارک و آمریکا و ژاپن و هند، فکر می کنند استثنایی هستند. به این احساس میهن دوستانه می گویند استثنا گرایی Exceptionalism.
به هرروی،ویدیوی شما را دیدم که جالب بود. لطفا شما هم به این ویدیو کوبایی نگاه کنید. عزت زیاد
https://youtu.be/odckTtCSq5g
وگرگویی که درمعنی نیند اضداد یکدیگر…تفاوت ازچه سان باشد میان صورت و اسماء؟ (ناصرخسرو)
۱ ـ قراری هم نیست که ” مردم “، ایران را تحویل امریکا و اسراییل دهند؛ قرار بر ” استقلال و آزادی ” بود و نه الیگارش تبهکار، ملک و ملت را بیابان، خار و ذلیل و برده چین و روس کنند. قرارهم نبوده که دین وآئین از ایران رخت بربندد؛ اما قرارهم نبوده که دزدان، جنایتکاران و فاسقین دکاندار دین مردم شوند! ۲ ـ کوبا مردمانی دگر و ایرانیان مردمانی دیگرند. ملایان تمام دنائت و رذالت و تجربه های انقلاب روس و کوبا و…را در ایران بشدت دارند اجرا می کنند…اما بدلایل بسیار نظام سقوط کرده و باد شده و به هوا خواهندر رفت…کلیپ زیر را ببین شاید باور کنید.
https://videos.files.wordpress.com/n1qDCspJ/raghs_hd.mp4
ادامه،
از روی فقر و بدبختی، زنان کوبا به مردان امپریالیست آمریکایی سرویس می دهند ( مقایسه شود با وضعیت موجود در مشهد). بین طبقه حاکم و طبقه فرودست شکاف عظیموجود دارد. شاخص سبعیت و جنایت پیشگی ارتش کوبا صدها مرتبه از نیروهای مسلح ایران پایین تر است. پس چرا رژیم کاسترو از درون نپاشیده و همچنین نشانه ایی از قیام مردم کوبا مشاهده نمی شود؟ به طریق اولی، وضعیت موجود در خلافت شیعه، لزوما به فروپاشی آن و یا قیام مردم منجر نخواهد شد. ضمن اینکه دلباختگی شیعیان مقیم ایران نسبت به این دارالخلافه و پایوران آن را نیز نباید دست کم گرفت.
کوبا بیش از ۶ دهه است تحت تحریم و فشارهای اقتصادی است. نفت ندارد. در ۹۰ مایلی جنوب فلوریدا قرار دارد. عضوی از تمدن غرب ( هر چند حاشیه ایی ) است. آمریکاییان کوبایی تبار مخالف سر سخت رژیم کاسترو هستند و در ساختار قدرت آمریکا حضور دارند و حتی در انتخابات اخیر دوکاندیدای ریاست جمهوری کوبایی تبار بودند. وضعیت نقض حقوق بشر و محدودیتهای اجتماعی و همچنین شاخص فلاکت بسیار بد هستند.
سرنوشت قذافى و خامنه اى یکى است شاید هـم صدام تک تیکى
سلام مقاله خانم الهه بقراط را مطالعه کردم .
ب نظر این حقیر
این نظام جام زهر را با تعبیری جدید ب اسم چرخش قهرمانانه خواهد پذیرفت .
ی سفره با سهمی کم بهتر از هیچ است
در اینده ایران باز هم این حکام نقش خواهند داشت
ادامه،
این ساختار می تواند در حالت انگلی و ضعف به حیات نکبت بار خود ادامه دهد. مردم هم که صرفا برای بقا، به زندگی در شرایط فلاکت بار عادت کرده اند. چنین حکومتی بدون دخالت سخت و یا نرم خارجی از بین نخواهد رفت. البته بنظر می رسد اهداف آمریکا صرفا محدود به مهارماجراجویی منطقه ایی و سلاحهای کشتارجمعی این خلافت شیعه است. مفاهیم حقوق بشر و آزادی، در روابط بین الملل نقشی ندارند. به هر حال شیعیان مقیم ایران و روشنفکران آنها، گند وکثافتی را در سال ۵۷ بر پا کردند که جمع کردن آن کاری است کارستان.
خانم بقراط بخوبی شرایط جاری را تحلیل نمودند. اما اینکه خلافت شیعه باید برود یک جمله تجویزی است و اینکه خواهد رفت یک پیش گویی است. این خلافت شیعه پس از حکومت ده ساله پیغمبر اسلام، دومین حکومت مذهبی تاریخ بشر می باشد. فلاکت و نکبت و تباهی و تبهکاری و جنایات و غارت حاصله از آن نه تضمینی برای فروپاشی درونی آن است و نه عاملی برای قیام یکپارچه مردم و بویژه شیعیان ساکن در ایران خواهد بود.
حکومت آخوند هم که برود، روسیه همچنان همسایه ایران است و روابط حقوقی معاصر هم پایه و اساس دمکراسی و حسن همجواری است.
ممنون خانم بقراط
همیشه به درستی تحلیل مینویسید خواستم تشکرکنم
سلام و عرض ادب ، مطلب بر اساس واقعیت های امروز جامعه ایران و با در نظر گرفتن مسایل بین المللی و خاورمیانه بصورت کارشناسی تحریر و کاملا درست است کشور ایران در شرایط بحران اقتصادی قرار دارد که کالاهای مصرفی مردم در نیمه اول سال تا پنج برابر افزایش داشته و افزایش قیمت ها سبب کوچکتر شدن سفره مردم و کاهش شدید قدرت خرید مردم گردیده است با لحاظ شرایط فعلی مطلب را کاملا تایید نموده و منطقی می دانم
مینویسید که
«اوباما ترجیح داد «با اونا» باشد»
که «توقف تولید، بیکاری، گرانی و کمبود و احتکار … مردم را کلافه و خسته کرده»
خوب الان که ترامپ و تمام قدرت عظیم آمریکا با ایرانیان است، حالا چرا پا نمیشوند؟
گاهی فکر میکنم که شیعیان عزیز هنوز که هنوز است ملاپرست هستند. وقتی گاهی برنامه روی خط صدای آمریکا را میبینم، متوجه میشوم که مجریانش همچنان شیفته ج ا هستند و فقط با خامنهای مشکل دارند، تقریبا فقط به عوامل رژیم یا بریدهها از زندگی خط میدهند، انتقادهای اساسی را فوری قطع میکنند، در محرم آقایان با پیراهن یا کراوات سیاه جلوی دوربین میروند، و حقوقشان را از دولت ترامپ میگیرند…
ما مردم گرفتار ملاها و پاسدارها در داخل کشور به چند میلیون ایرانی فهیم و اگاه مقیم خارج از کشور
( همه گروه های اپوزیسیون ) پیشنهاد میکنیم برای رهایی ایران از چنگال دژخیمان حکومت ولایت فقیه در یک روز مشخص ( مثلا روز ۱۳ ابان – روز تسخیر سفارت امریکا ) که از نظر خمینی هندی زاده بعنوان انقلاب دوم نامیده شده است و یا (روز نکبت وقوع انقلاب ۲۲ بهمن ) بعنوان انقلاب اول با جمعیتی یک – دو – سه میلیون نفری در سراسر پایتخت های اروپایی و امریکا و کانادا و…..تظاهرات اعتراضی بر پا کنند .
به این پیشنهاد فکر کرده و حمایت فرمایید .
خواهشمند است ،به نجات و سرنوشت کشورتان اهمیت دهید .
این آخر بار در شرایطی که بیشترین فشار از طرف امریکا و ترامپ به حکومت وارد شده تا شاید بیاری مردم انداخته شود هجوم مردم ایران برای خرید ارز وسکه بیشترین زجر را به ام وارد شده است، مثل اینکه باید هر طوری شده تلاش کنم با هرچه ایران و ایرانی است وداع کرده تا آرام گیرم اما آخرش غصه دار از اینکه همدردانی اندک بمانند الهه بقراط و همکارانش که دلسوزانه برای ایران کوشیده اند را چطور فراموش کنم؟
مدتهاست دارم تلاش می کنم که دیگه برای ایران و ایرانی غصه نخورم چون خود را فرتوت کردم. بچه بودم دیدم چهار گوسفند را در طویله ای بترتیب سر بریدند اما دیگرگوسفندان صحنه را دیده وتکان نخوردند، گفته اند عوام همینطورند! اما مگر تا چه حد؟ آن مواقع که عوام و غیر عوام صف می کشیدند برای ساعات طولانی که پولهایشان را بریزند به حساب دولت برای سالیان سال در انتظار مکه و حج عمره و شام و کربلا می ماندند زجر ها از دست این مردم کشیدم که ترک وطن کردم ولی از آن ترک تاکنون هنوز نتوانسته ام ایران را فراموش کرده به خویشتن بپردازم. در اینجا هم بی تفاوتی خارج نشین و فعالیت های استمرار طلبان را دیدم زجر کشیدم،
سپاس خانم بقراط مثل هـمیشه روشن و دقیق تحلیل کردید
جمهوری اسلامی با وجود این مردم ترسو و چند رو و همچنین اپوزیسیون اش و لاش و بدگو فکر نکنم اتفاق خاصی برایش بیافتد ؟! ( حسن خمینی – این حکومت تا ۱۰۰ سال دیگر پا بر جاست ).
اکثر این مردم بی حال بوقلمون صفت منتظر هستند که دو قلم جنس باقی مانده و گران نشده مهم یعنی (بنزین و نانشان) هم گران شود شاید با بی میلی تمام بخود تکانی بدهند ! شاید ( منظورم شمای اقلیت نیست ) .
با وجود این اپوزیسیون لج باز و نبود هماهنگی بین انها سالهاست که اخوندها خیالشان از بابت این جماعت هم راحت است ! هر زمان که طرفداران سلطنت به مجاهدین و ملیون بد و بیراه نگفتند و هر سه گروه به سمت یکدیگر رفته و اشتی و متحد شدند. شاید ان زمان فرجی شود . البته فعلا / شتر در خواب بیند پنبه دانه ؟!!!!!
نظام ملایان باید برود تا ایران آزاد گردد
خانم بقراط گرامی، نه تنها اوباما بلکه کارتر حرام زاده آمریکائی ــ بقول ژیسکاردستن رییس جمهور فرانسه ــ و ” روشنفکران ” نابخرد حوس باز و توانگران طمعکار ایرانی نیز در این فتنه ایرانسوز دست داشته اند. نه تنها جمهوری اسلامی تبهکار از بین خواهد رفت بلکه هر نظام نامردمی دیگر نیز از بین خواهد رفت، بیان حقایق ، دفاع از حقوق و آزادی های مردمان و…بر عهده رسانه های آزاد و دموکراتی خواهان است. روزی مجله ای برای شما فرستادم که بدنبالش بودید و نادر، و آنروز آرزو کردم که روزی شما نیز مانند آن ” مجله ” از حقوق ملت تحقیر شده ایران دفاع کنید…اسکندر می دانست که حکومت ایران نظام آلیگارشی است، حامی دموکراسی شد و…یاینده باشد ایران!
مردم هر چقدر هم ناراضی باشند ایران را تحویل امریکا و اسراییل نمی دهند و این را تچربه چهل ساله ثابت کرده است و خواب یک بیست و هشت مرداد دیگر هر گز تعبیر نخواهد شد.