چهل سال پیش روحالله خمینی که با یاری جامعه جهانی بر موج نارضایتیهای اجتماعی و تناقضات جامعهای سرگردان بین اعتقادات سنتی و گرایش به مدرنیته (آزادی و تجدد) سوار شد تا ایران را به دوران قاجار و پیش از انقلاب مشروطه برگرداند، در هواپیمای اختصاصی که دولت فرانسه در اختیار وی و مدافعانش نهاده بود، احساس خود را پس از پانزده سال دوری از کشور در یک کلمه چنین بیان کرد: هیچ!
جامعهی ایران در آن زمان آشوبزدهتر از آن بود که بتواند معنای عمیق این هیچ بزرگ را درک کند. هیچی که بیانگر احساس عدم تعلق «رهبر انقلاب» و بنیانگذار جمهوری اسلامی به ایران و ایرانیان بود. روحالله خمینی خود را خدمتگزار اسلام آنهم از نوع شیعهی جعفری اثنیعشری میدانست و آرزوی یک انقلاب اسلامی در جهان را در سر میپروراند. آرزویی که جنگ هشت ساله و برنامه اتمی مخفی به امید تحقق آن پیش برده شد.
حالا پس از چهاردهه، فردی نحیف که ردای رهبری که به ترفند علیاکبر رفسنجانی و همدستانش به تن وی پوشانده شد، هرگز بر قامت وی نایستاد، در ورزشگاه صدهزارنفری «آریامهر»، یا «آزادی»، که مانند میدان «شهیاد»، یا «آزادی»، یادگار دوران پهلویهاست، حاضر شد تا به خود و مقامات رژیم و ذوبشدگانش دلگرمی و روحیه بدهد که به مطالبات جامعه توجه نکنید! به همان سیاستهای سرکوبگرانه ادامه بدهید! «کلک» جمهوری اسلامی کنده نخواهد شد! دلیلش برای این ادعا چیست؟ چون آن «نهال باریک تبدیل شده به این درخت تناور»! کدام درخت تناور؟! همان درختی که در همین سخنرانی درباره «ریزش» و «رویش»اش حرف میزند؟!
آن «هیچ» خمینی در روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ در آسمان و بر فراز خاک ایران را میتوان چهل سال بعد در سخنان تکراری و بیپایهی خامنهای در ابعادی بسیار وسیعتر باز یافت. جمهوری اسلامی عملا موجود، آن «درخت تناور»ی نیست که خامنهای مایل است به مخاطبان خود القاء کند. آنهم مخاطبانی که پوسیدگی ریشه و شاخ برگ این درخت شوم را هر روز در کوچه و خیابان میبینند و به اعتراف وابستگان خود رژیم، اقلیتی از جمعیت هشتاد میلیونی ایران را تشکیل میدهند.
رهبر نحیف جمهوری اسلامی که با صدایی لرزان حتی در اینجا نیز، دور از اقلیتی نشسته که با زور یا تطمیع و یا به دلیل وابستگیهای مختلف به نظام در آنجا جمع شده بودند، مهمترین فکری که در این شرایط حساس به نظرش میرسد اینست که فروپاشی در حال انجام حکومت را با «خواب شتر» مقایسه کند! بدون آنکه لحظهای به این حقیقت تاریخی بیندیشد، صحنهای که وی در ورزشگاه «آزادی» در جایگاه ویژهی آن قرار گرفته، یادآور سرنوشت تمامی رژیمهای توتالیتر و سرکوبگر است که اقلیتی تا آخرین لحظات برایشان هورا کشیدند ولی در بزنگاه تاریخی، لحظهای تردید به خود راه ندادند که آنها را تنها گذاشته و حتی از روی اجسادشان عبور کنند.
خمینی نظام خود را بر «هیچ» اما بر شانهی مردم بینان نهاد و خامنهای آن را بر «هیچتر» و بدون مردم به باد میدهد.
چه خمینی و چه خامنه ای و چه الباقی معمم ها بر فرض محال که انسانهای خوب و وارسته ای باشند ،هرچه باشند یقینا نسبت به آیت ا… بروجردی که استاد این بچه آخوندها بوده اند که والاتر و پرمعلومات تر و مبادی آداب تر نبوده و نخواهند بود؛جناب آقای بروجردی براساس خاطرات خود روح ا… هندی زاده به کرات طی سالهای تحصیل او در حوزه قم خمینی را از ورود به ساحت سیاست و حکمرانی منع و گوشش را پیچانده بود اما این مردک قدرت طلب که نه مسلمان بود و نه دیپلمات و تنها ولع قدرت داشت کاری کرد که هم دین و هم سیاست در ایران به باد فنا رفته اند!!
والّا بــــــــــــالّا زبان آدمی قاصره از بیان کلامی بیشتر از این! یک روضه خوان قاتل جنایتکار بی مقدار در اوج استیصال و …درماندگی بعد از چهل سال به ” ورزشگاه آریامهـــــــــــــــر” برود، قزلباشان آدمم خوارش را از سرتاسر ایران در آنجا به سورچرانی جمع کند و از » عظمت ایــــران « سخن براند… ایکاش بزرگان گرامی در کیهان به این موضوع مهم می پرداختند…
با دیدگاه “آزادیخواه” موافقم. آن منتظر فروپاشی کامل ایران هستند و همه برنامه های مملکتی شان هم در همین راستا می باشد. سال ها پیش در محل کار می دیدم که برنامه های مثبت، کاملاً با روش های غیر واضح دچار وقفه یا تعطیلی می شد.
بد نبود که اینجا یادی هم از کسانی میشد که در به قدرت رسیدن خمینی نقش اساسی داشتند: کمونیستها و مارکسیستهای اثنی عشری به سر کردگی برادر مجاهد رجوی،
خمینی همان اول کار ریشه هر دو گروه را زد. کمونیستها نابود شدند و فرقه مارکسیستهای اسلامی رجوی هم آخر کارشان به خانه سالمندان معروف به کمپ آلبانی رسید (اسم و تاریخ تولد بیشتر ساکنان کمپ در اینترنت برای همه موجود است). تمام زد و بندها و جاسوسی برای صدام و حمله به ارتش ایران و پابوسی یاسر عرفات و حالا دنبال شاهزاده دویدن هم چاره کار آنها نبود.
افسونـــــــــــــــــگر هئــــــــــــــــــــــــــــدی و بهشت ایرانیان
» …آب را مجانی می کنیم، برق و اتوبوس را مجانی می کنیم و مسکن را و ..«، خب، نیاز های اساسى انسان، بر دو محور استوار هستند؛ یکی آب و هوا، خوراک، وخواب و سکس و محور دوم امنیت . بافت جامعه ایرانی از قبیله وعشیره ای گرفته تا روستایی و حاشیه نشسینی و شهری، رنگارنگ و خواسته ها کوناگون. ” وعده های ” باغ فردوس و بهشت برین با جوی های آب و شیر و عسل و خوراکیها و حوریان و غلمانهای فراوان و مجانی به شزط تقلید از افسونگر هندی، بیشینه ایرانیان را خواب و کور کرد. تشیع در مرحله ای از تاریخ، سبب یکپارچکی بود، سپس نکبت بار، و اینک سبب فروپاشی…ملایان باید بروند تا ایران آزاد گردد!
خلافت شیعه بر مبنای ایدئولوژی آخر الزمانی استوار گردیده است و پایورانش و همچنین بسیاری شیعیان مقیم ایران،عمیقا و قویا منتظر پایان جهان وظهور مهدی هستند. ‘ منتظر’ ماندن برای فروپاشی این خلافت همچون شوروی، توهم آلود است. این خلافت ممکن است از درون فرو بپاشد، اما چون ایدئولوژیک است همه را با خود به باد فنا میدهد. اتفاقا، قبل از فروپاشی کامل آن، مردم باید آن را بدست خود سرنگون کنند. بعبارت دیگر تعلل و انفعال و انتظار برای فروپاشی، خود یک تفکر آخرالزمانی است.
سریعا یک نظم اجتماعی را مستقر سازد ، مردم را در حالتی از کنجکاوی و بدبینی و انتظار فرو برده است !
این روزها در ایران هر کسی دقیق تر به اطرافیان خود نگاه کند متوجه تغییراتی زیر پوستی میشود .
بیشتر مردم ان سوال قدیمی را که ( اخوندها کی میروند ) را به پرسش مهمتر و بلاتکلیف تر یعنی ( چه کسانی قرار است جای اینها بیایند ) تبدیل کرده اند و………
دو نتیجه گیری مهم :
الف – پاسخ به پرسش ……چرا مردم اقدامی نمیکنند ؟!!!
ب – جایگاه و شرایط اپوزیسیون در زمان کنونی و اینده ؟!!!
چندی قبل مطلبی را با عنوان ( فقدان الترناتیو و درنگ مردم ) خواندم که بد نیست قسمتی ان مقاله خوب را بازگو کنم :
فکر و ذهن (بازنشسته ) – انقلاب بشود تا چند وقت حقوق ما قطع میشود و در این مدت خرجی خود و خانواده را از کجا بیاوریم ؟
( ترس مردم عادی) – مملکت بهم بریزد بهترین فرصت است برای تسویه حساب . پانزده میلیون پرونده در دادسرا هست و مملکت بی صاحب . مردم به هم رحم نمیکنند ( وضعیت و شرایط توسط خانواده هایی که فرزندانشان طی این چهل سال اعدام شده اند و کسانی که اموالشان مصادره گردیده هم از همه بدتر میباشد ) .
خلا قدرت و فقدان نیروی جایگزین که بتواند این اعتماد را در بین مردم ایجاد کند و قادر باشد ….