اعلام کاهش قیمت دلار در هفته گذشته یکی از مهمترین خبرهای ایران بود آن هم در شرایطی که «اقتصاد» نه تنها برای حکومتِ در آستانهی تحریمهای سنگین بلکه به ویژه برای مردم موضوعی حیاتی به شمار میرود.
«اتاق فکر» حکومت و دولت روحانی در یک برنامهی مهندسیشده از مدتی پیش زمینههای کاهش نرخ ارز را همزمان با پایان سفر روحانی به اجلاس سازمان ملل در نیویورک فراهم کرده بود. این نمایش کمدی در نهایت شامگاه دوشنبه نهم مهرماه ۱۳۹۷ با اعلام کاهشی شدن نرخ ارز که در کانال ۱۹هزار تومان سیر میکرد به روی صحنه رفت و تا پایان هفته ادامه یافت.
اما بسترهای مورد استفاده حکومت برای کاهش نرخ ارز چه بود؟ بازیگرانِ آگاه و ناآگاه این نمایش چه کسانی بودند؟ و پرسش مهمتر اینکه آیا واقعا کاهشی صورت گرفته است و اگر آری، آیا پایدار خواهد بود؟
مهندسی افزایش و کاهش نرخ ارز
دولت حسن روحانی که به گفتهی برخی کارشناسان اقتصادی خود سبب بالارفتن نرخ ارز در بازار غیررسمی شده بود تا کسری بودجهی خود را رفع کند، اینبار با همکاری دیگر نهادهای حکومتی و رسانهها توانست زمینه ایجاد یک شوک کاهشی در بازار ارز را فراهم سازد. واقعیت اینست که بنگاههای اقتصادی صادرکننده از جمله پتروشیمیها در ماههای گذشته و با توجه به دستور دونالد ترامپ برای خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریمهای اقتصادی ارزهای حاصل از صادرات را به کشور وارد نکردند یا در ازای آن، کالا وارد کردند. حجم صادرات نفت و گاز ایران از ابتدای تابستان روندی کاهشی را طی کرده و همچنین برخی منابع از خروج میلیاردها دلار ارز از زمستان گذشته تا کنون خبر میدهند. این شرایط در کنار نبود بهرهوری اقتصادی و گسترده شدن رکود موجب شد تا حجم ذخیره ارزی دولت کاهش یابد.
از سوی دیگر، همانگونه که گفته شد، قیمت ارز به شدت افزایش یافت که این افزایش، در شرایطی که هنوز تحریمهای آمریکا علیه ایران اجرایی نشده است، جدا از ایجاد بار روانی در جامعه موجب افزایش قیمت کالا و خدمات و فشار اقتصادی بیشتر بر گُردهی مردم شد.
حکومت نیاز داشت بر اساس یک سناریوی دقیق، نمایش کاهش ناگهانی نرخ ارز را با هدف جلوگیری از شورشهای اجتماعی و همچنین ایجاد خوشبینی و اعتماد و امیدواری در جامعه به روی صحنه ببرد.
برای اجرای این سناریو دولت در یک اقدام حسابشده از محل صندوق ذخیره ارزی حجم قابل توجهی ارز به بازار تزریق کرد تا بطور موقت، از افزایش تصاعدی قیمت دلار جلوگیری کند. فراموش نباید کرد که ایجاد شوک برای کاهش ناگهانی نرخ ارز اقدامی است که انجام چندبارهی آن با توجه به شرایط موجود کشور به سختی امکانپذیر خواهد بود.
جوّسازی و تبلیغات روانی
اما این نمایش نیازمند عوامل دیگری بود تا کامل شده و با تزریق ارز بتواند موج کاهش نرخ ارز در بازار را چند روزی حفظ کند. ایجاد جوّ روانی و تبلیغات رسانهای از جمله در شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی یکی از این عوامل بوده است.
نخست رسانههای حکومتی در یک حرکت سازمانیافته از آخرین ساعات کاری دوشنبه و همزمان با تزریق ارز به بازار، خبرهایی را با تیترهای تبلیغاتی منتشر کردند و در حالی که قیمتگذاری در بازار ارز معمولا از غروب تا پیش از ظهر روز بعد صورت نمیگیرد، این خبرگزاریها و وبسایتها تا آخر شب به اعلام نرخهای از پیش هماهنگ شده برای دلار پرداختند و روز دوشنبه را با اعلام قیمت دلار در کانال ۸۰۰۰ تومان پایان دادند.
این موج کاذب کافی بود تا عده زیادی را که سرمایهگذاران و مصرفکنندگان بازار ارز هستند صبح فردا به صرافیها بکشاند. این حضور به تنهایی، حتی اگر از روی کنجکاوی و خبرگرفتن هم میبود، دستمایهی تبلیغات تصویری و گزارشهایی شد که نشان دهند عده زیادی در برابر صرافیها صف کشیدهاند تا ارزهای خود را بفروشند!
اما پیشزمینههای موج کاذب رسانههای حکومتی برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی چه بوده است؟
یک هفته پیش از اجرای سناریوی حکومت، قوه قضاییه اعلام کرد تعدادی از فاسدان اقتصادی را در ملاء عام اعدام خواهد کرد. همزمان با تزریق ارز به بازار نیز نام سه تن از متهمان پرونده فساد اقتصادی به عنوان محکومین به اعدام اعلام شد که دو نفر از آنها متهمان پرونده اخلالگری در بازار ارز و طلا بودند!
همچنین به مردم این امیدواری القاء شد که با تصویب بخشی از FATF (اقدام مالی علیه پولشویی و تأمین مالی تروریسم) گشایشهایی در کشور ایجاد خواهد شد که اثرات تحریمها را کاهش خواهد داد.
واقعیت در بازار ارز اما آنچیزی نبود که رسانههای حکومتی چپ و راست و لحظه به لحظه گزارش میکردند.
فعالان بازار ارز بیاعتنا به این جوّسازی تبلیغاتی و قیمتهای اعلام شده در رسانههای حکومتی، معاملات خود را در کانال ۱۴ و ۱۵ هزار تومان انجام میدادند.
رسانهها و عوامل حکومت در شبکههای اجتماعی بسیار سعی کردند به تحریک و ترساندن مردم بپردازند تا احساس خطر کرده و اگر ارزی دارند، برای جلوگیری از زیان بیشتر آن را بفروشند. آنها با انتشار تصاویری غیرواقعی و جعلی از افرادی که با کاهش نرخ ارز بیچاره و پریشاناحوال هستند یا غش کرده و انگیزه خودکشی در آنها افزایش یافته به مدد دولت «تدبیر و امید» آمدند. دولتی که طرفدارانش نیز قرار معلوم به «تدبیر» همیشگی حکومت یعنی انتشار دروغ روی آوردهاند.
حیله برای درآوردن دلار از چنگ مردم
دولت اما در حالی که با یک دست بخشی از ذخیره ارزی را به بازار تزریق میکرد، با دست دیگر از طریق بانک مرکزی شروع به خرید دلار از مردم کرد و توانست بخشی از دلارهای موجود در دست افرادی را که دچار نگرانی و هراس شده بودند از چنگ آنها درآوَرَد.
جدا از سودی که حکومت در این نمایش کمدی و مهندسیشده برد، اهداف دیگری نیز در پسِ این موجِ تبلیغاتی دنبال میشد. این نمایش بدون آنکه قیمت دلار را واقعا کاهش داده باشد، مانند مانعِ سرعتگیر بر سر راه افزایش قیمت دلار بازی کرد که پیشبینی میشود در آبانماه با اجرای دور جدید تحریمهای آمریکا سیر صعودی در پیش بگیرد.
همچنین از دید حکومت، کاهش صوری قیمت دلار از بار روانیِ فشار تحریمها کم کرده و آن را برای جامعه عادی میکند تا این حرف روحانی ثابت شود که تمام زور آمریکا همین تحریمهاست و آن هم فقط یک جنگ روانی است!
در عین حال، این نمایش که نهادهای وابسته و همچنین دلبستگان رسانهای رژیم حتی در خارج از کشور با آن همراهی کردند، یک واکنش به مخالفان نظام نیز بود که به دنبال گذار از این رژیم و جایگزینی آن با ساختاری مبتنی بر اصول دموکراسی هستند. این نمایش میبایست به مخالفان بگوید که قوای داخلی نظام و هوادارانش متحد و هماهنگ و «شکستناپذیر» هستند!
همزمان بخشی از کالاهای اساسی نیز به بازار تزریق شد و قیمت برخی کالاها که در هفتههای گذشته با افزایش روبرو شده بود اندکی کاهش یافت. شاخص بورس نیز با دخالت دولت کمی بهبود پیدا کرد. چنین شواهدی کافی بود تا حکومت امیدوار باشد که با این اقدامات حتما اعتماد در جامعه ترمیم شده و موجشکنی بر سر راه اعتراضات و اعتصابات صنفی که بیشتر آنها حول بحران اقتصادی میچرخد، ایجاد شده است. آنهم در حالی که اعتصاب کامیونداران برای سیزدهمین روز پیاپی ادامه دارد و نه تنها دهها تن از رانندگان دستگیر شدهاند بلکه قوه قضاییه اعتصابیون را «قطاعالطریق» و «محارب» و «مفسد فیالارض» نامیده و آنها را حتی به اعدام تهدید کرده است!
حکومت و جامعه در التهاب و انتظار
اما شرایط کنونی پایدار نیست. این جملهای است که در روزهای گذشته کارشناسان اقتصادی زیادی آن را تکرار کردهاند. احمد حقنگار تحلیلگر سیاسی در بخشی از یادداشتی که در کیهان لندن منتشر شده نوشته است: «از آنجا که تحریم بر واردات اثر مستقیم خواهد داشت قابل پیشبینی است که کشور با کاهش واردات روبرو خواهد شد و با توجه به عدم توان تولید و کاهش قدرت خرید مردم، با یک موج جدید از رکود تورمی مواجه خواهیم بود.» وی ادامه میدهد: «از اینجا دو سناریو محتمل است:
۱-مردم برای حفظ سرمایه ریالی خود، مجدداً به سوی بازارهای ارز و طلا هجوم میبرند و قیمت ارز اوج میگیرد.
۲-دولت برای کنترل بازار، مجبور به تزریق ارز در بازار خواهد شد که این امر ذخایر ارزی دولت را کاهش داده و توان واردات را (آنهم در شرایطی که دسترسی به واردات از طریق رسمی مشکل است و قیمت تمام شده بیش از قیمت حقیقی است) کمتر از قبل میکند و دوباره چرخه فوق تکرار میشود.»
واقعیت این است که حکومت در حالی توانست نمایش کمدی کاهش نرخ ارز را به روی صحنه ببرد که هیچ برنامه روشنی برای مدیریت بحرانهای اقتصادی کشور ندارد. حکومت و دولت در حالی که شعار استقلال و اقتدار میدهند و موشکهایشان را با شعار «مرگ بر آمریکا» شلیک میکنند و خواب «سیلی زدن به آمریکا» میبینند، چشم به کاخ سفید و کنگرهی آمریکا دوختهاند که آیا در آنجا چه اتفاقی میافتد که ممکن است به سود جمهوری اسلامی تمام شود. آنها نیز مانند جامعهی ایران در التهاب و انتظارند. با این تفاوت که جمهوری اسلامی در التهاب فروپاشی خود است و جامعه در انتظار اینکه بتواند بر بستر فروپاشی این نظام، خود را بازسازی کند.
روشنک آسترکی
تحلیل خوب و دقیقی بود.متاسفانه حتی سایت های غیر حکومتی در خارج از کشور نیز اسیر این خیمه شب بازی شدند.رژیم در یک حرکت هدفمند با تزریق ۳۰ میلیون دلار (بنا به گزارش خبرگزاری فارس) و با هدف جمع آوری دلارهای خانگی که به گفته آنها ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار است(البته این ارقام به نظر نمی رسد که خیلی درست باشد)،این نمایش را اجرا کرد.سود اصلی نصیب دولت و در مرحله بعد دلالان حرفه ای شد.احتمالا این نمایش در چند پرده دیگر نیز در آینده اجرا خواهد شد.ایجاد فضایی از ترس و احتیاط و ارعاب مردم از ورود به بازار ارز از اهداف دیگر این طرح است.
کاهش صوری و موقتی دلار مبارک باشد!
حتما بزودی به هفت تومان هم میرسد؟!
I ALWAYS wonder how well they can manipulate the Iranians with tricks and disloyalty, but when it comes to stop corrupted system or corrupted authorities they hesitate and show NO ZEAL.
I wonder how many times these beloved Iranians should be tricked by the same people they voted.