روشنک آسترکی – اعلام کاهش نرخ ارز و تبلیغات گسترده حکومت در اینباره مهمترین خبر اقتصادی روزهای گذشته بود. در حالی که دولت مقداری ارز را به بازار تزریق کرد تا با شوک اولیه مردم به فکر فروش ارزهای خود بیفتند، رسانههای حکومتی نیز به صورت سازماندهیشده به ارائه گزارشها و نرخهای لحظه به لحظه از بازار ارز و کاهش قیمت دلار پرداختند؛ گزارشها و نرخهایی که خیلی زود مشخص شد بسیاری از آنها دروغ بوده است.
خبرهای دیگری از جمله خبر اعدام مفسدان اقتصادی و احتمال تهیه بستهای در اروپا برای حفظ برجام تکههای دیگر پازل حکومت بود تا فضا را برای پایین کشیدن قیمت دلار مهیا کند. در حالی که برخی از مردم که پیشتر دلار خریده بودند مغلوب این فضا شده و دلارهای خود را به بانک مرکزی فروختند اما در مجموع بازار همچنان راکد ماند؛ نه کسی فروشنده بود و نه کسی خریدار!
بازار واقعی #ارز چه خبره؟ ( در پی تبلیغات نظام مبنی بر شکستن قیمت ارز)#روحانی: دروغ است که #دولت میخواهد از ارز، #ریال بدست آورد!
#کیهان_لندن#KayhanLondon pic.twitter.com/JxAl8K4J2Q
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) October 6, 2018
در چنین شرایطی بود که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در جمع بسیجیان حاضر شد و در یک سخنرانی که آشکارا تلاش میکرد تا بر خود مسلط باشد ادعا کرد که با وجود تحریمها، به تولید توجه ویژه خواهد شد و ایران با تقویت اقتصاد ملی در برابر آمریکا خواهد ایستاد!
پرسش مهم پس از این بازی اینست که آیا واقعا دولت موفق خواهد شد نه قیمت صوری و تبلیغاتی بلکه قیمت واقعی ارز را پایین نگه دارد؟ وضعیت بازار ارز پس از اجرایی شدن تحریمها در چهارم نوامبر چگونه خواهد بود و آیا دولت به عنوان عرضهکننده انحصاری ارز در ایران قادر به چنین بازیهایی با آن خواهد بود؟ آیا بازار ارز برای سرمایهگذاری امن و سودآور است؟ همچنین آیا فضایی که رهبر جمهوری اسلامی برای ایستادگی در برابر آمریکا مدعی شده، در شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود عملی است؟
کیهان لندن در گفتگویی با دکتر حسن منصور اقتصاددان و استاد دانشگاه آمریکایی اقتصاد و تجارت پاریس این پرسشها را با وی مطرح کرده است.
دکتر منصور چندی پیش در گفتگویی با کیهان لندن هشدار داده بود که سپردههای مردم در حال ناپدیدشدن و همه گزینههای دولت برای مهار نقدینگی زیانبار و خطرناک است و به نظر میرسد در نخستین گام دولت برای مهار نقدینگی دست به بازی در بازار ارز زده است.
دکتر منصور معتقد است دولت نخست با تعیین قیمت تصنعی ۴۲۰۰ تومان برای دلار و همزمان عدم عرضهی دلار در بازار و سپس بعد از چند ماه، عرضهی ناگهانی چندصد هزار دلار به بازار همراه با کار و تبلیغات رسانهای سازماندهی شده خواست که قیمت دلار را کاهش دهد. دکتر منصور نسبت به احتمال ورشکستگی بانکها در پی چنین بازیهایی هشدار میدهد.

– دکتر منصور، در ماههای گذشته گفته میشد حکومت ایران در افزایش نرخ ارز دست داشته. حالا گفته میشود توانسته قیمت دلار را کاهش دهد. قضیهی چنین ساز و کاری در اقتصاد و بازی با قیمتها چیست؟
-برای پاسخ به این پرسش باید دو نکته را از هم تفکیک کرد. نخست قدرت خرید پول ملی یعنی ریال است. قدرت خرید پول ملی طی سال گذشته در حدود ۵هزار تومان برای یک دلار بود. دولت نرخ تصنعی ۴۲۰۰ تومان را برای دلار تعیین کرد و چون قدرت خرید تومان در برابر دلار، ۵۰۰۰ بود در نتیجه صاحبان کسب و کار و بازاریان و شرکتها و کسانی که نقدینگی داشتند با توجه به این نکته که نرخ اعلامی دولت مصنوعی است برای خرید ارز هجوم بردند. در نتیجه ثبت سفارش واردات در ایران در مدت چهار ماه بجای اینکه ۱۶ میلیارد دلار باشد که مطابق با واردات ایران است به ۴۰ میلیارد دلار رسید. یعنی تقاضا برای دلار افزایش یافت. از سوی دیگر صادرکنندگان کالا نیز که ارز داشتند و باید وارد میکردند، دیدند اگر ارزهایشان را به ایران وارد کنند باید با نرخ مصنوعی ۴۲۰۰ تومان به بانک مرکزی بفروشند، پس این کار را نکردند.
نتیجه این شد که کمبود ارز در دست خالی به وجود آمد و خزانه خالی شد! اما باید توجه کرد که درآمدهای ارزی ایران به اندازه کافی است و ایران دچار کمبود ارز نیست چون سال گذشته ایران سالانه در حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار وصولی بابت نفت دارد و سالانه ۴۰-۵۰ میلیارد دلار هم از رهگذر صادرات غیرنفتی کسب میکند. اگر صادرات نفت حدود ۵۰۰-۶۰۰ هزار بشکه در روز کم شده در عوض قیمت نفت بالا رفته. پس قیمت دلار در برابر ریال اصولا میبایست ۵۰۰۰ تومان میبود و دولت به شکل نادرستی آن را ۴۲۰۰ که نرخی پایین بود اعلام کرد.
بعد از این قضیه، وقتی قیمت دلار بالاتر از ۵۰۰۰ رفت و به ۸۰۰۰ و ۱۴۰۰۰ و… رسید، یک حباب قیمت تشکیل شد. من بارها به کسانی که از من میپرسیدند سرمایهگذاری در بازار ارز چگونه است میگفتم پا گذاشتن روی دلار برای حفظ داراییها پا گذاشتن در یک میدان مینگذاری شده است چون این ارز از قیمت واقعیاش بالاتر است و هر لحظه ممکن است پایین کشیده شود. در این رهگذر کسی که بخواهد قیمت دلار را پایین بکشد باید انگیزه کافی داشته باشد: که دولت این انگیزه را دارد! یعنی دولت از یک طرف بخشی از پول مردم را جیب آنها بیرون میکشد و از طرف دیگر یکی از اهداف بانک مرکزی را نیز عملی میکند که همانا جمعآوری نقدینگی است. یعنی بخشی از نقدینگی زائد را از جیب مردم بیرون میکشد و نابود میکند.
پس علت اُفت قیمت دلار اینست که در پشت صحنهی بالا رفتن قیمت دلار، بانک مرکزی دخیل بود و الان هم در این بازی، که معلوم نیست چقدر میتوانند آن را ادامه دهند و هی قیمتها را بالا و پایین کنند، بخشی از نقدینگی جامعه را جذب میکنند. دولت در چنین شرایطی سبب میشود که بخشی از بانکها که در آنجا سپردههای مردم به ویژه با بالا بردن نرخ بهره جمع میشود، ورشکسته شوند و به این شکل بخش زیادی از نقدینگی مردم از بین خواهد رفت. حالا مشخص نیست دولت تا چه اندازه در این زمینه پیش خواهد رفت. در هر حال بطور تخمینی قدرت خرید دلار الان معادل ۷۰۰۰ تومان است و قیمت بیش از آن نیز حبابی است که بانک مرکزی در ایجاد آن دخیل است.
– آیا بازی دوباره و چندباره با قیمت دلار برای دولت امکانپذیر است؟
-بله؛ یکی از راههایی که دولت توانسته قیمت دلار را پایین بکشد تزریق ارز است. ظاهراً چندصد هزار دلار به بازار ارز تزریق شده است. یک طرف دیگرش تبلیغات بسیار وسیع و نادرست است. یعنی به مردم اطلاعات نادرست میرسانند که قیمت دلار شکست و آنهایی که دلار دارند برای زیان کمتر بیایند بفروشند! در نتیجه مردم به مثلا خیابان فردوسی میریزند و بعد میبینند بانکها آماده خرید هستند اما کسی آماده فروش نیست! علت اینکه دولت میتواند چندباره چنین بازیای را انجام دهد اینست که دولت عرضهکننده انحصاری ارز در ایران است. در شرایط عادی حدود ۹۰درصد ارز را دولت به بازار تزریق میکند و ما در ایران مثل دیگر کشورها بازار سرمایه نداریم که در آن ارز خرید و فروش شود. در نتیجه چون عرضهکننده دولت است پس میتواند این عرضه را اندکی شُل و یا اندکی سفت کند.
– از چهارم نوامبر ۲۰۱۸ تحریمهای شدید آمریکا علیه ایران آغاز خواهد شد و درآمدهای ارزی دولت به ویژه درآمدهای نفتی کاهش خواهد یافت. در چنین شرایطی دولت چگونه میتواند این بازی قیمت دلار را انجام ادامه دهد تا هم کسری ارزی خود را جبران کند و هم نقدینگی موجود در دست مردم را جمع کند؟
-ارز تزریقی دولت به بازار خیلی کمتر از این ارقام است. یعنی از چندصد میلیارد تومان بیشتر نیست ولی تخمین دولت اینست که بین ۲۰ تا ۲۷ میلیارد دلار، دلارهای خانگی وجود دارد و دولت قصد دارد این ارز را از دست مردم بیرون بکشد؛ در نتیجه با ایجاد هراس که قیمت دلار در حال کاهش است مردم ارز خود را میفروشند. اما با توجه به آیندهای که برای دلار در ایران وجود دارد با وجود همه این حرفهایی که میزنند وضعیت دلار سفتتر خواهد شد.
یکی دیگر از مسائلی که طرح میکنند و از نظر اقتصاد و مالی غیرعادی است اینست که در ایران قیمت دلار و یورو به هم نمیخورد یعنی قیمت خرید دلار را پایین اعلام میکنند اما قیمت یورو بالا میرود. واقعیت اینست که در بازار مالی نمیتواند چنین اتفاقی بیافتد! برای اینکه کسانی که دلار دارند سریع یورو میخرند و دلار خود را به یورو تبدیل میکنند. در نتیجه این بازی را که در اصطلاح مالی به آن «آربیتراژ» میگویند نمیتوان ادامه داد.
وضعیتی که اکنون پدید آوردهاند، ناهمخوانی نرخ دلار و یورو در بازار ایران و زمینهسازی برای «آربیتراژ» است. آنچه مسلم است قیمتهای اعلام شده عمل نخواهد کرد چون همین چند خرید و فروش هم بر اساس نرخهای اعلامشده صورت نمیگیرد. دیدیم که گزارشگر تلویزیون برای مصاحبه میرود میان مردم و اعلام میکند دلار ۸۰۰۰ تومان شده و مردم فریاد میزنند که دلار ۸۰۰۰ تومان نیست و ۱۵۰۰۰ تومان است. همچنین روزنامهها و وبسایتهای حکومتی تیترهای درشت و خندهداری میزنند مثلا دلار شد ۲۵ ریال! اینها دارند با مردم شوخی میکنند!
– وضعیت ارزی کشور را طی هفتههای آینده چگونه میبینید؟
-چیزی که مسلم است اینست که درآمد ارزی دولت اُفت خواهد کرد؛ با وجود همه وعدههایی که مثلا کشورهای اروپایی دادهاند و با وجود همه طرحهایی که گفتهاند مثلا یورو را جایگزین دلار میکنیم و از این دست، به نظر من این طرحها حتی یکی از دهتایش نیز عملی نخواهد شد و درآمد ارزی و دلاری ایران کم خواهد شد. انتقال یورو به ایران نیز کار آسانی نخواهد بود؛ در نتیجه باید انتظار داشت که قیمت ارز در ایران طی هفتههای آینده باز هم با افزایش روبرو شود.
در ایران امروز دو زمینه برای حفظ ارزش داراییها خطرناک است: یکی سرمایهگذاری روی بازار ارز است و یکی هم پسانداز کردن نزد بانکهای ایرانی. این بانکها نیز احتمال ورشکستگیشان وجود دارد و بعید نیست این ورشکستگی طی برنامهریزی برای از بین بردن نقدینگی ۵ تریلیون تومان زائد در کشور صورت گیرد. در نتیجه بهتر است سرمایهگذاران پولشان را برای خرید کالاهای بادوام استفاده کنند.
– پس توصیه شما به کسانی که پولی در دست دارند اینست که از خیر ارز و خرید و فروش آن بگذرند؟
-بله درست است. بازار ارز بازار امنی نیست. چون برابری قدرت خرید دلار با تومان امروز و با توجه به تورم فعلی برابر با ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تومان است یعنی با ۶۰۰۰ تومان در ایران آن مقدار میتوان در ایران خرید کرد که با یک دلار در آمریکا یا اروپا میتوان خرید کرد. این را نمیتوان تغییر داد و هیچ قدرتی نمیتواند با این رقمِ برابریِ قدرتِ خرید، بازی کند. این آن حداقل پایه است اما سقف آن نامحدود است. یعنی ضمن اینکه قدرت خرید پول ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تومان است دلار میتواند به ۵۰هزار تومان هم برسد مثل وضعیتی که در ونزوئلا رسیده است. در نتیجه افزایش قیمت دلار حد ندارد برای اینکه کشور نیاز به واردات دارد و اگر در برابر این واردات، دلار نداشته باشیم قیمت دلار بالا خواهد رفت. در نتیجه وقتی مردم از این بترسند که ارزش پولشان دارد از دست میرود، در نتیجه پناه میبرند به خرید دلار. اما خرید دلار در چنین شرایطی مثل وارد شدن به کازینو و قمار کردن است و میدانیم که در قمار احتمال باخت همیشه بیش از بردن است.
– رهبر جمهوری اسلامی چند روز پیش در سخنرانی در جمع بسیجیان مدعی شد در شرایط تحریم، به تولید توجه ویژه خواهد شد و اقتصاد ملی را حفظ خواهیم کرد! از نظر شما آیا اقتصاد ایران در شرایطی است که همراه با اجرای دوباره تحریمها و کاهش درآمدهای ارزی، حکومت بتواند «اقتصاد ملی» را که هم اکنون نیز تولیدی ندارد، حفظ کند؟!
-تولید نیازمند سرمایه است، سرمایه مالی، سرمایه فنی، سرمایه انسانی، و سرمایه سازمانی. این چهار بُعد سرمایه در نزد جمهوری اسلامی در هم شکسته و فقیر است. در چهار دهه گذشته رشد نرخ بهرهوری در اقتصاد ایران صفر بوده. چون ایران سرمایه مادی روی تولید نگذاشته است؛ بسیاری از ماشینآلات و خطوط تولید و ناوگانهای حمل و نقل کهنه و فرسوده است.
دیگر اینکه روی پرورش علمی و فنی نیروی انسانی کار نکرده است و بجای اینکه نیروی کار پرورده، فنی و علمی درست کند، آنها را به نوحهخوانی و سینهزنی کشانده و در نتیجه نیروی انسانی از نظر کیفیت پایین آمده و سرمایه انسانی که امروز نقش مهمی در اقتصاد دارد اُفت پیدا کرده است. ایران از نظر سازماندهی نیز وضعیت بسیار ضعیفی دارد در حالی که بخش مهمی از عوامل تولید در ساختار سازمانیافته است؛ تولید در سازمانیافتگی صورت میگیرد. این سازمان، سازمان کارخانهها، سازمان شرکتها، کشت و زرعها و… است. همه اینهاست که مجموع عوامل فنی، علمی، فکری، فرهنگی اجتماعی در آن دخیل هستند. کشور از این نظر نیز به شدت عقبافتاده است.
ایران یکی از بدترین و ضعیفترین حلقههای مدیریت تولید را دارد چون مدیریت تولید در ایران بر مبنای روابط و فامیلبازی است. هر کس که به آقایان نزدیک است میشود مدیر یک قسمت! بخش خصوصی هم که معمولا باید از این بلا دور باشد به شدت ضعیف است چون ۸۰ تا ۸۷ درصد اقتصاد ایران زیر نگین دولت و بخش عمومی است. بنابراین با حرف نمیشود تولید را تقویت و یا حتی حفظ کرد. همین امسال بر اساس ارزیابی مجلس شورای اسلامی تولید در ایران منفی ۲٫۶ خواهد شد و بانک جهانی نیز برآورد کرده در شرایط تحریم، تولید در ایران به حدود منفی چهار خواهد رسید یعنی ایران وارد رکود میشود و در چنین شرایطی سخن از افزایش تولید هیچ پایه و اساسی ندارد. به این ترتیب ممکن است این آرزو وجود داشته باشد یا چنین بلوفی مطرح شود اما ایران در موقعیتی نیست که تولید خود را تقویت کند.
من سخنان استاد منصور را بارها شنیده ام.
بنظرم بالا بودن دلار حتى بهتر از ناپایدارى است.
معلوم نبودن موجب توقف داد و ستد مى شود که اصلاً خوب نیست.
در علوم مکانیک و برق مى گویند یک جسم در تنش هاى بسیار پایین تر دینامیک مى شکند در حالى که در تنش استاتیک مقدار تنش شکست بسیار بالاتر است.
مثال ساده اش خم و راست کردن مکرر یک مفتول آهنى است.
در حالیکه با خم کردن کامل نمى شکند در این تنش کوچک دینامیک مى شکند.
در برق حالت این تنش فرکانس است و بنظرم در اقتصاد بالا و پایین شدن ها و نا پایداریست.
به زودی شاهد بارش بهمن در بهمن ماه روی سر این فرقه تبهکار خواهیم بود
انتقادمی سخت
راه زنى و دزدى از کاروان هـا و مردم از صدر اسلام تا انقلاب اسلامى ????????