کوچ – بشر امروزی تا کنون سه انقلاب صنعتی بزرگ را که تأثیرات شگرفی در جهان داشته به خود دیده است.
اگر انقلاب صنعتی اول با موتور بخار شروع شد و با «مکانیزاسیون» چهره جدیدی برای جهان به ارمغان آورد و انقلاب صنعتی دوم با فراگیر شدن «الکتریسیته» در خط تولیدها، تولید انبوه را به دنبال داشت و انقلاب صنعتی سوم «کامپیوترها و اینترنت» میداندار پیشرفت شدند، حالا با فراگیر شدن اتوماسیون که دنیا به اندازه چند کلیک کوچک شده، در آغاز انقلاب صنعتی چهارم هستیم.
انقلاب صنعتی اول، نخستین انقلاب صنعتی از اواسط سده هجدهم (حدود ۱۷۶۰ میلادی) تا نوزدهم در اروپا و آمریکا رخ داد. طی این دوره، جوامع عمدتاً کشاورزی و روستایی تبدیل به جوامع صنعتی و شهری شدند. صنعت نساجی و آهن به همراه ماشین بخار نقش محوری در این انقلاب صنعتی را ایفا کردند.
انقلاب صنعتی دوم، بین ۱۸۷۰ و ۱۹۱۴، تا آستانه جنگ جهانی اول، رخ داد. در این دوره صنعت نفت، صنعت فولاد، و صنعت برق پدیدار شد و با استفاده از نیروی برق، فرایند تولید انبوه شکل گرفت. مهمترین اختراعات این دوره عبارت بودند از تلفن، چراغ برق، ضبط صوت و موتور احتراق درونسوز.
انقلاب صنعتی سوم موسوم به انقلاب دیجیتال، مربوط به تحول فناوریهای الکتریکی و مکانیکی آنالوگ به فناوریهای دیجیتال میشود. طلیعه این انقلاب بعد از جنگ جهانی دوم با ابداع ترانزیستور شروع میشود. اما تحول اساسی از دهه ۱۹۸۰ به بعد رخ میدهد. پیشرفتهای انقلاب دیجیتال عبارتند از رایانه شخصی، اینترنت و فناوریهای اطلاعات و ارتباطات.
اما ما ایرانیان هنگام سه انقلاب صنعتی در کجای تاریخ ایستاده بودیم؟
در دوران انقلاب صنعتی اول غرب (۱۸۰۰ – ۱۹۰۰ میلادی)، دودمان قاجار از سال ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ میلادی بر ایران حکومت میکرد. ایرانیان در زمان قاجاریه با دنیای غرب آشنا شدند به یاری کشف نفت و بهرهمندی ناچیز ایران از فروش آن برخی از محصولات انقلاب صنعتی اول از جمله چاپخانه و تلگراف وارد ایران شد. آنچه روشن است ما در زمان انقلاب صنعتی اول مصرفکننده محصولات آن بودیم و بطور قطع میتوان گفت در این دوره شاهان قاجار بدون توجه به ریشه این پیشرفتها، مبهوت اختراعات و پیشرفت غرب بودند و ما هیچ محصولی بر پایه این تحولات برای عرضه به جهانیان نداشتیم. البته تیزبینی و نگاه عمیق امیرکبیر و همت و اراده او برای تاسیس دارالفنون قابل انکار نیست.
در زمان انقلاب صنعتی دوم نیز با توجه به نبود زیرساخت مناسب، ایران نتوانست بر قطار این انقلاب سوار شود و باز هم به عنوان قربانی باقی ماند و تنها به کمک پولهای بادآورده نفتی توانست اندکی از امورات خود را بگذراند. در این دوره الکتریسیته، فولاد و نفت موجبات دومین انقلاب صنعتی شد که کشورهایی چون آلمان، ژاپن و ایالات متحده را تبدیل به امپراتوریهای دوران خود کرد. اما روسیه و سلسله کینگ در چین نتوانستند همراه با این انقلاب گام بردارند و در نتیجه آشوبهای اجتماعی وسیعی در این دو امپراتوری به وجود آمد. پس از انقلاب دوم صنعتی حکومت پهلوی کوشید تا ایران را وارد عصر مدرن کند. تلاش پهلوی اول و دوم در همین مسیر بود. آنها با تأسیس دانشگاهها، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن و تاسیس کارخانجات ماشینسازی، فولاد و پالایشگاه و… سعی داشتند تا ایران را به یک کشور مدرن تبدیل کنند و تا حدودی زیادی هم در این زمینه موفق بودند.
وقوع انقلاب سوم صنعتی با انقلاب اسلامی ایران و تقابل آن با جهان غرب به عنوان زادگاه انقلابهای صنعتی همزمان شد. در این دوره ایران با هیجانات انقلاب درگیر بود و پس از آن درگیر جنگ ۸ ساله شد. بعد از جنگ نیز دوره بازسازی و سازندگی رسید که پس از یک دوره توسعه سیاسی ناموفق، در دوره عدالتمحوری تقابل ایران با غرب تشدید شد و با ناملایمات پیش آمده و تشدید تحریمها، ایران در انزوای شدید قرار گرفت به نحوی که نتوانست از مزایای این انقلاب استفاده کند. در این دوره ما مصرفکننده محصولات انقلاب سوم بودیم و آورده خاصی از گردش مالی عظیم آن نصیبمان نشد و تنها به کمک دلارهای بادآورده نفتی بود که توانستیم مصرفکننده محصولات و مصنوعات این انقلاب باشیم.
در این دوره، فناوری خاصی توسط ایرانیان ساخته و ارائه نشد که برای عرضه به جهانیان قابلیت داشته باشد تا از این راه ارز وارد کشور شود و ما نتوانستیم حتی در کورس رقابت وارد شویم. در مقابل کشورهایی چون چین و مالزی توانستند بر قطار پرشتاب انقلاب صنعتی سوم سوار شوند و از گردش مالی عظیم آن بهرهمند گردند و به مدد آن است که شرکتهای این کشورها در زمینههای مختلف در سطح جهانی حرفی برای گفتن دارند.
اکنون می توان گفت چند سالی است که انقلاب صنعتی چهارم آغاز شده است، اما این انقلاب صنعتی چیست؟
انقلاب صنعتی چهارم بر پایه فناوری دیجیتال استوار است و به لحاظ مقیاس و دامنه پیچیدگی بسیار متفاوتتری از آن چیزی دارد که بشریت به واسطه انقلابهای صنعتی پیشین تجربه کرده است. بطور کلی حوزههای تغییر در انقلاب صنعتی چهارم به گونهای است که بنا دارد تغییرات بنیادین در سه حوزه اصلی زیستی، فیزیکی و دیجیتال به وجود بیاورد.
در واقع، این سه حوزه در همگرایی با یکدیگر قرار دارند و علاوه بر آنکه هر کدام از آنها به تنهایی با تغییرات جدی مواجه می شوند، در همراهی با یکدیگر نیز، باعث به وجود آمدن تغییرات عمیقتری میشوند.
-به واسطه انقلاب صنعتی چهارم، در حوزه فیزیکی شاهد چهار تغییر بنیادی در زمینههای اتومبیلهای خودران، پرینترهای سهبعدی، روباتیک پیشرفته و مواد جدید خواهیم بود.
– در حوزه دیجیتال نیز با چهار تغییر بنیادی شامل اینترنت اشیاء، بلاکچین، اقتصاد اشتراکی و هوش مصنوعی روبرو هستیم.
-در حوزه زیستی، شاهد تغییرات عمیقی در زمینه توالییابی ژنتیک (مثلا ساخت دارو بر اساس ژن هر فرد برای فقط آن بیمار)، زیستشناسی مصنوعی (خلق موجودات جدیدی با استفاده از عناصر اصلی DNA) و رسانش مؤثر (ساخت دارو مخصوص بافت مورد نظر از فرد) را شاهد خواهیم بود. در این زمینه فرآیند پزشکی با تغییرات عمیق روبرو می شود و امکان حذف پزشکی عمومی وجود دارد.
شوربختانه به علت جهتگیریهای بنیادگرایانه حکومت جمهوری اسلامی، گفتمان تهاجمی و غربستیزی آن، بسیاری از زیرساختها از بین رفته و در زمان انقلاب صنعتی سوم، با وجود پنانسیل بالای نیروی جوان و تحصیلکرده نتوانستیم از آن بهرهمند شویم و اکنون در آستانه انقلاب صنعتی چهارم هستیم؛ انقلابی بزرگتر، سریعتر و عمیقتر که میخواهد مرزها را بیشتر پشت سر بگذارد و ساختارهای کنونی را بیشتر متحول کند ولی ما آمادگی چندانی برای همراهی با آن نداریم و کارگزاران حکومت در خواب غفلت و بیخبریاند.
به هر حال انقلاب بزرگ صنعتی چهارم در حال وقوع است و اگر ما به استقبال آن نرویم و سوار این قطار پر سرعت نشویم، فردا با فاصلهای بیشتر باید به دنبال آن بدویم، همچنانکه هزینه گزافی برای نادیده گرفتن انقلاب سوم پرداختیم. وگرنه مجبور خواهیم بود هزینهای بیشتر را برای غفلتمان از رخداد انقلاب صنعتی چهارم بپردازیم در حالی که در این قطار دیگر هیچ صندلی خالی برای ما وجود نخواهد داشت.
اگرچه اکنون به کمک دلارهای نفتی میتوانیم در حد مصرفکننده از بخشی از تکنولوژیهای روز دنیا بهرهمند شویم اما فردای پس از این انقلاب با شرایط متفاوتی روبرو خواهیم بود. در واقع باید هزینههای برداشته شدن موانع ورود به این انقلاب را پرداخت کنیم وگرنه مجبوریم آنچه را به ما تحمیل میشود بپذیریم.
در دوران انقلاب صنعتی اول و دوم ایران در دست سلاطین قاجاربود که به «کلب علی» نامیدن خود افتخار میکردند و امور«ممالک مسروقه» را با توسل به استخارهٔ «آخوند ها» اداره میکردند. عمدهٔ کوشش پهلوی اول ، ( رضا شاه بزرگ) صرف بریدن دست روحانیت شیعه ازاموراجتماعی واداری کشورگردید و دانشجویانی را هم که برای آموختن دانش های اروپائی به خرج دولت بخارج فرستاد آموخته های خود را چون مهدی بازرگان وسیلهٔ اثبات وجود خدا (توسط قانون دوم کارنو در ترمودینامیک) کردند. دست آورده های دو انقلاب صنعتی اول ودوم در دوران پهلوی دوم ( شاهنشاه آریا مهر) تا جائیکه مقدوربود وبکمک ایرانیان میهن پرست در ایران بکارگرفته شد و شور بختانه انقلاب صنعتی سوم هم فدای فتنهٔ خمینی و نتایج آن گردید