مجید محمدی – در دو هفتهای که از ناپدید شدن روزنامه نگار عربستانی، جمال خاشقجی، میگذرد تقریبا رسانهای در کشورهای غربی نیست که هر روز بدان نپرداخته باشد (از روز سوم ناپدید شدن وی). حجم دقایق و برنامههایی که به این روزنامهنگار اختصاص یافته قابل توجه بوده است، بخش عمدهی مطالب نیز نه خبر بلکه حدس و گمان و قصهپردازی بوده است (مثل نمایش یک جت در یک فرودگاه که نمیدانیم کجاست و به کدام کشور تعلق دارد و چه کسی سوار آن بوده).
او را در چند روز اول مخالف سعودی معرفی میکردند اما چند روز بعد به علت اینکه چند مطلب از وی در واشنگتن پست منتشر شده بود او را به نویسندهی این روزنامه ارتقا دادند. بدین ترتیب چون واشنگتن پست یک مطلب از من منتشر کرده من هم میتوانم این عنوان را یدک بکشم (البته نیازی به این عنوان ندارم تا روزی که دیگران بخواهند از اینگونه عناوین استفاده کنند). این پرداختن به حدی بوده که مقامات سیاسی را مجبور به اعلام نظر کرده است حتی آنها که روابط خوبی با دولت عربستان سعودی داشتهاند. از این جهت باید یک علامت مثبت در برابر کارنامهی انها در توجه به سرنوشت یک انسان گذاشت، اگر واقعا هدفشان دفاع از یک روزنامهنگار یا حقوق بشر بوده باشد. اما تردیدهایی جدی در این مورد وجود دارد.
وقتی این عملکرد آنها را در برابر عملکردشان در مورد ایران در موردی مشابه میگذاریم غیر از ابراز تأسف و اعلام ورشکستگی آنها چارهای نمیماند. قتل زیبا (زهرا) کاظمی توسط سعید مرتضوی و بعد خاکسپاری وی توسط نیروهای امنیتی و سیمان کردن قبر وی موردی بود که در آن زمان (ژوییه ۲۰۰۳) به سرعت توسط رسانههای اصلاحطلب آشکار شد و برخی اعضای مجلس نیز به صراحت در مورد آن گزارش دادند. پس از سالها حتی مقامات و چهرههای جناح اقتدارگرا نیز آشکارا در مورد آن سخن گفته و این قتل را به بازجویی اصلی نسبت دادهاند. اما دریغ از یک گزارش در مورد این روزنامهنگار شجاع در اکثر رسانههای غربی. چه تفاوتی است میان حذف روزنامهنگاران که یکی چندین روز خبر اصلی است و دیگری خبرش به زیر قالی فرستاده میشود؟ در مورد زیبا کاظمی از ابتدا میدانستیم که وی کشته شده است و در مورد دومیهنوز جسدی پیدا نشده و قتل معلوم نیست.
در میان دو سبک روزنامهنگاری یعنی گزارش رویدادها چنان که رخ دادهاند (اطلاعرسانی) و گزارش رویدادها از منظر مقامات حاکم (تبلیغات سیاسی) زیبا کاظمی در چارچوب سبک اول فعالیت میکرد در حالی که خاشقجی و نمونههای ایرانیاش (مثل مسعود بهنود) به سبک دوم نزدیکتر بودهاند. در سبک دوم روزنامهنگار به دنبال دسترسی هرچه بیشتر به مقامات است چون سیاست را به قدرت تقلیل میدهد و به همین علت گاه حقایق را فدای حفظ ارتباط با مقامات میسازد و گاه با تبلیغات سیاسی مقامات هم همراهی میکند. کار حرفهای در سبک دوم انعکاس دیدگاه مقامات از رخدادهاست و شرایط (حتی در نظامهای اقتدارگرا و تمامیتخواه) عادی تلقی میشود با وجود دشمنی مقامات با روزنامهنگاران مستقل. وجه دیگر روزنامهنگاری در سبک دوم داد و ستد با مقامات است. روزنامهنگارانی مثل جمال خاشقجی و مسعود بهنود در میان رژیم و اپوزیسیون رفت و برگشت دارند. خاشقجی در استانداردهای ایرانی اصلاحطلب به شمار میآمد و زیبا کاظمی برانداز. از همین جهت خاشقجی از نگاه رسانههای غربی برای سعودیها «خودی» به حساب میآمد. خودی بودن این دسته از روزنامهنگاران در مواردی به پیشرفت کارشان کمک میکند چون بخشی از سردبیران «تصور میکنند» که آنها چیزهایی میدانند (به دلیل تماس و چای خوردن با مقامات) که دیگران نمیدانند. این تصور معمولا درست نیست چون مقامات از طریق این افراد ماشین تبلیغات خود را میگردانند و اخبار نادرست میپراکنند.
در زیر فهرستی از رسانههای انگلیسیزبان آمریکایی و بریتانیایی که انتظار میرفت در مورد زیبا کاظمی گزارش تهیه کرده باشند یا حتی اسم وی را در یک دورهی ۱۵ ساله آورده باشند (که زمانی بسیار طولانیست برای دادن مسئولیت یک گزارش از سوی سردبیر به یک نویسنده یا توجه یادداشتنویس به یک موضوع) ارائه میکنم:
آمدن اسم زیبا کاظمی در یک مطلب | مطلب اختصاصی در مورد قتل زیبا کاظمی | رسانه |
۰ | ۰ | نیویورک تایمز |
۱ | ۰ | واشنگتن پست |
۲ | ۰ | سی بی اس نیوز |
۲ | ۰ | ان بی سی نیوز |
۰ | ۰ | فاکس نیوز |
۱ | ۰ | ای بی سی نیوز |
۵۷ | ۱ | گاردین |
۴ | ۳ | دیلی تلگراف |
۲ | ۰ | هافینگتن پست |
۰ | ۰ | وال استریت ژورنال |
در ۱۵ سالی که از مرگ زیبا (زهرا) کاظمی میگذرد همهی رسانههای فوق مطالب خود را در صفحات اینترنتی خود میگذاشتهاند و مطالب آنها نیز قابل جستجو بوده است. زیبا کاظمی در دوران ماقبل اینترنت کشته نشد تا عدم ذکر خبر وی ناشی از بیاطلاعی یا نداشتن خبرنگار در ایران بوده باشد. حتی موارد اندک ذکر نام زیبا کاظمی اغلب سالها بعد در این رسانهها بطور اتفاقی و اغلب توسط مصاحبهشوندگان اتفاق افتاده است. رسانههای غربی در برخورد با مسائل ایران بسیار محتاطانه عمل میکنند تا مبادا چینی حقپنداری اسلامگرایان شیعه ترک بردارد.
اوباما و ترامپ
این برخورد دوگانه صرفا به مرگ روزنامهنگاران محدود نمیشود. گرایش و غیرحرفهای بودن آنها در موارد دیگر هم به چشم میآید. این رسانهها در کل دوران اوباما پاسخگو کردن دولت امریکا و انتقاد از آن را فراموش کرده بودند و تا ترامپ انتخاب شد یادشان افتاد که «چرخ پنجم دمکراسی» هستند، یا «دمکراسی در تاریکی میمیرد» یا «حقیقت امروز بیش از همیشه اهمیت دارد» (شعارهایی که هر روز در صفحاتشان تکرار میکنند). همهی رسواییهای دولت اوباما در معامله با ایران (ارسال نامههای اختصاصی پنهانی، ارسال ۱.۷ میلیارد دلار پول نقد، ازاد کردن قاچاقچیانی بیش از تعداد اعلام شده، سی بار حضور حسین موسویان در کاخ سفید که سفیر جمهوری اسلامی در آلمان در زمان ترور میکونوس در برلین بود، مهندسی رسانهها توسط کاخ سفید و توقف پروژهی کاساندرا در تعقیب پولشویی حزبالله لبنان)، خم شدن اوباما تا کمر در برابر شاه عربستان، و در اختصاص منابع به بخش خصوصی نزدیک به دولت (۵۰۰ میلیون دلار به یک شرکت ساخت سلولهای خورشیدی که تلف شد) به اندازهی کافی قابل نقد بود اما رسانهها دربارهی وی ساکت بودند. روی کار آمدن ترامپ زبان آنها را باز کرده و یادشان افتاده که باید قدرت را مورد پرسش قرار دهند.
چرا ترامپ و عربستان سعودی و نه اوباما و جمهوری اسلامی؟
پاسخ در حساسیت به عربستان سعودی به علت روابط نزدیک با ایالات متحده و بیتوجهی به جمهوری اسلامی به علت مواضع ضد آمریکایی و چپگرایی رسانهها (برای رسانههای چپگرا) و غفلت برای رسانههای غیر چپگراست. تنها استثنا روزنامهی دیلی تلگراف در گزارشهای مستقیم از مرگ زیبا کاظمیو گاردین در ذکر مکرر نام وی است که ظاهرا دغدغههای حرفهای نویسندگان و خبرنگاران آن را با وجود چپگرایی منعکس میکند. در دورهی اوباما دهها بلاگر، روزنامهنگار و فعال سیاسی مستقیما توسط رژیم جمهوری اسلامیدر زندانها و بیرون زندانها کشته شدند (مثل هدی صابر، امیدرضا میرصیافی و ستار بهشتی) اما این رسانهها برای عدم اختلال در معاملهی اوباما- خامنهای یا به هر دلیل دیگر ساکت بودند. آنها حتی یک بار از اوباما و سخنگوی کاخ سفید سوال نکردند که چرا در برابر اقدامات جمهوری اسلامیدر سرکوب روزنامهنگاران و قتل آنها سکوت میکنند. اما در دوران ترامپ مدام این پرسش را مطرح میکنند که «دولت ترامپ در این موضوع چه میخواهد بکند؟»
همین موضوع نشان میدهد که اینها رسانه حرفهای به معنای دقیق کلمه نیستند؛ بلکه بولتن حزبی و بوق تبلیغاتیاند که بنا به موقعیت و گرایش سیاسی با نوع خبررسانی یا خبرنارسانی موضعگیری میکنند. در مورد ممنوعیت رانندگی در عربستان سعودی تا سال ۲۰۱۸ صدها مطلب در رسانههای چپگرا مشاهده میشود اما در مورد حجاب اجباری یا عدم حق زتان ایرانی برای مسافرت بدون مجوز مردان چه تعداد مطلب منتشر شده است؟ تقریبا هیچ. در مورد حجاب که با فرض نادرست قانونی و سنتی بودن آن و نیز با تلاش برای آزرده نکردن مسلمانان اسلامگرایی که در ایدئولوژی تنوعگرایی جدید بخشی از همپیمانان چپ هستند اصولا جایی و دغدغهای برای طرح موضوع ندارند.
تنفر از ترامپ، به هر قیمت
وقتی بیتوجهی رسانهها به جنایات جمهوری اسلامیو همپیمانانش (حزبالله لبنان، حوثیها، حماس، و حشدالشعبی) را در کنار تمرکز بر جمال خاشقجی میگذاریم دو نتیجه میتوان گرفت: موضوع آنها حقوق انسانها نیست بلکه از این موضوع اخیر میخواهند استفاده کرده و رابطهی میان ایالات متحده و همپیمانانش در منطقه را در افکار عمومیتخریب کنند، و دولت ترامپ را طرفدار دولتهای دیکتاتوری جلوه دهند در حالی که در همهی دولتهای پیشین ایالات متحده فروش سلاح به عربستان سعودی ادامه داشته و وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی هم تغییر چندانی نداشته است و دولتهای آمریکا همگی همواره با حکومت عربستان روابط حسنه داشتهاند. اما جریانهای چپگرا آن قدر از دولت خود متنفر هستند که گاه داعش و جمهوری اسلامی را نیز بر ترامپ که رئیس جمهوری یک کشور دمکراتیک است که در یک انتخابات آزاد به ریاست جمهوری رسیده، ترجیح میدهند.
*جمال خاشقجی نویسنده و روزنامهنگار عربستان سعودی مدیر و سردبیر ارشد شبکه خبری «العرب» بوده و همچنین در روزنامههای عربستانی مانند «الوطن» قلم میزده است.
پا منبری های مفصل تکراری / اسمان و ریسمان را بهم دوختن / زاغ و طاووس / کور و کر / فرقه تبهکار و…….
اینها کلماتی است که احتمالاتوسط یکی از نفرات شناخته شده برای کیهان لندن بر علیه مطلب کاربر نکته سنج ( مهم نیست )نوشته شده است .
سراپا توهین و بی ادبی !
ایا تا کنون از نویسندگان محترم در کیهان لندن کسی توانسته است در مورد شرایط و وضعیت گروه های مخالف حکومت ملاها مطلبی بنویسد که به راحتی این توهین هم در متن مقاله اورده میشود ؟!!!
اگر اینگونه توهین ها مورد موافقت ان سایت محترم نیست پس نباید متن ان چاپ میشد همانگونه که کوچکترین توهین به سلطنت طلبان توسط کیهان لندن سانسور و حذف میگردد .
نتیجه این برخورد به معنی دوری کاربران غیر سلطنت طلب از ان مجموعه خواهد شد .
سپاس بسیار از جناب محمدی بابت مقاله های همیشه موشکافانه و افشاکننده شان.
نق زدن های بسیجی های کرواتی تمامی ندارد !
مستند و بسیار آموزنده و بموقع — خسته نباشید. در ضمن با خواندن عکس العمل مهره های سایبری رژیم جهل و جنایت خامنه ایی, مطمئن شدم که بقول معروف به خال زده اید؛ دستتان درد نکند.
رسانه های «معتبر» غربی ،مستقیم یا غیر مستقیم ، متعلق و در خدمت منافع کاپیتالیسم وهولدینگ های فراملیتی بزرگ هستند و بعضعی ها «سخنگوی» مواضع وزارت خارجهٔ دولت متبوع خود میباشند.
من با تمام احترامی که برای شما داشتم بسیار ناامید شدم …از عربستان واقای ترامپ خوب دفاع کردید….مرگ زهراکاظمى در سال ٢٠٠٣ بود و ربطى به دوران اوباما نداشت
… حقوق بشر مسئولیت ما است و همه ما می دانیم که هر دو سعودی ها و ترامپ نقض گسترده حقوق بشر دارند.
هیچ زمان نباید بر روی ترامپ حساب کرد ، ترامپ یک معامله سودآور با جمهوری اسلامی علیه همه مردم ایران خواهد کرد
https://news.gooya.com/2018/10/post-19729.phpپوتین: بدون وجود حقایق قوی روابطمان را با سعودی به هم نخواهیم زد
ولادیمیر پوتین ضمن ابراز تأسف نسبت به حادثه ناپدید شدن خاشقجی، گفت:« اما ما نیاز به فهمیدن ماجرا داریم».
شما هربار با پیش درآمدهای منبری مفصل وتکراری آسمان وریسمان را بهم وصل میکنید تا« زاغ » را طاووس جلوه دهید ؛ مگر مردم کور وکر اند که حقایق ایدئولوژی ضد انسانی سازمان مجاهدین را نبینند و نشنوند ودوباره خود را اسیر دام فریب یک فرقهٔ تبهکار دیگر بکنند؟
دنیا دنیای تجارت شده باید دید کدام قتل به صرفه است یا سکوت در مقابل کدام قتل درآمد بیشتری دارد , روزگاری بود که فیلسوف معروف جهان راسل به خلبان شرایپر ( اگر نامش درست در ذهنم باشد ) پول میداد و هماهنگ میکرد که میکییس تیودراکیس تبعیدی در یکی از جزایر یونان را برای آزادی بربایند و به پاریس ببرند که همینگونه هم شد امروزه ان فیلسوفان و روشنفکران به فکر گرفتن دوست دختر جدید و پز دادن با سلفی هستند . شاید این از نتایج حکومت اسلامی در جهان است , حکومتی که در تاریخ ثبت کرد : دین , شرف , شعور , معرفت ,,,همه فدای پول
در جدیدترین اظهار نظر اعلام شده که به دنبال بقایای اجساد خاشفچی در جنگل های ترکیه هستند!!
چی شد پس؟ مگر نگفته بودید بدن قطعه قطعه شده را با چمدان سوار هواپیما کرده اند و برده اند عربستان؟
خوانندگان محترم مقاله کامنتهایی بسیار نامرتبط گذاشته اند. همه ما میدانیم ایرانیها در گرفتن پیامهای اصلی مطالب نوشتاری و گفتاری جزو قوی ترین ها نیستند ولی به احترام شجاعت خانم کاظمی لااقل تاییدی بر محتوای تیتر مقاله میفرمودید. یادش گرامی!
نحوه پرداختن رسانههای مختلف به قتل خبرنگاران و در کل مخالفان مدنی دیکتاتوریها در سراسر جهان بستگی مستقیمی دارد به منافع کشورها و احزاب و جریانها در کشورهای مختلف. برای مثال این مورد اخیر جمال خاشقجی؛ بنظر میرسد که جناحهایی در داخل آمریکا قصد تضعیف ترامپ را دارند (که موردی کاملاً سیاسی است و داخلی است)، اما با بزرگ کردن قضیه قتل و فشار به ترامپ قصد دارند تا روابط ترامپ و عربستان را بهم بریزند. و در مورد خانم کاظمی، ظاهراً پرداختن به آن منفعتی برای کسی نداشته است.
کشورهایی با نظامهای استبدادی، مانند ایران، با علم به این دوگانگی برخورد، بیشترین سوءاستفاده را در جهت سرکوب مردم خود کرده اند. سخن بسیار است…
آفرین آقای محمدی به خوبی از عربستان واقای ترامپ دفاع کردید اصلا آقای قاشقجی نمرده است سرومور گنده در خیابانهای انکارا دارد راه می رود ویا آن همسر موقتش که جاسوس قطر است پنهانش کرده ویا الان در زندان اوین است لطفا تحقیقات خود را ادامه دهید شاید به نتایج باور نکردنی برسید موفق باشید ای بزرگ مرد دانش و روزنامه نگاری
آقاى محمدى عزیز،
مرگ زهراکاظمى در سال ٢٠٠٣ بود و اصلا ربطى به دوران اوباما (٢٠٠٩ تا ژانویه ٢٠١٧) نداشت!
شما رفتار ترامپ را با هوطنان خودت در مورد محدودیت ورود به آمریکا در نظر بگیر و همچنین مسایل دیگرى که ایشان تا بحال بوجود آورده و بعد قضاوت کن!
من مطالب و مقا لاتی را که با اینهمه استدلال و تبحر نوشته میشود ، بدون اجازه نویسنده ،در کمال بی انصافی و خود خواهی ،چاپ میکنم و در بین محصلان ایرانی ام که هنوز به بیماری ،من فارسی از یاد رفت ، مبتلا نیستند ،یواشکی تقسیم میکنم .این مقاله بی نظیر آقای محمدی یکی از بهترین است .حالا می فهمم چرا پدرم بعد از خواندن مقاله های استاد فرامرزی ، احمد احرار، رضا مرزبان ،چشمانش بهتر میدید ،مهربان تر بود .
آقای محمدی ! با خواندن کارهای خوب شما ،دکتر مصباح زاده در بهشت می خندد ، آن مرد خوب ،هنوز صاحب کیهان است .
شعبه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در لندن موسوم به بی بی سی تمام توان خود را برای پوشش اخبار مربوط به جمال خاشقجی بسیج کرده است. از سویی دیگر به نظر می رسد چپگراهای غربی، چه مرد وچه زن، نسبت به اسلام و مردان پشمالوی مسلمان نوعی عشق افلاطونی و مازوخیستی دارند که در اصطلاح روانشناسی در زیر مجموعه فتیشیسم قرار می گیرد و با عبارت Bondage, domination, sadism, and masochism و به اختصار BDSM تعریف می گردد. در این نوع رابطه، عاشق تمام تلاش و توان خود را بکار می برد تا معشوق، از او آزادانه کامجویی نماید. در ازای آن، عاشق از مورد تحقیر و آزار قرار گرفتن، به ارضا نفسانی و روحانی می رسد.
نوع اطلاع رسانی هالیوودی دولت اردوغان از جمله قطعه قطعه شدن و حمل با چمدان این منتقد سعودی بسیار تامل برانگیز و شک برانگیز است! به خصوص آنکه این ماجرا با تحقیر دولت دیکتاتور اردوغان در آزادسازی کشیش آمریکایی همزمان شده است..
اگر فرض خاموش بودن دوربین های مداربسته سفارت عربستان صحت داشته باشد تا عربستان نتواند مدرکی دال بر خروج منتقد سعودی ارائه کند، خود می تواند دلیلی بر دست داشتن دولت اردوغان در ناپدید شدن و مرگ احتمالی منتقد سعودی باشد..
به عقیده اینجانب منتقد سعودی ربوده شده و به قتل رسیده است اما توسط دولت اردوغان یا سعودی بوده کاملا نامشخص است اما با قرار دادن فرضیات بالا می توان به نتایجی رسید!!!!
……و بسیاری معتقدند که اعتراضات مدنی در داخل کشور بالاخره سران اپوزیسیون را بهم نزدیک خواهد کرد و جمع بزرگتری هم بر این باورند که تا اپوزیسیون با هم متحد نشوند ، اعتراضات فراگیر مدنی توسط اکثر مردم شکل نخواهد گرفت .
از زیادی مطلب پوزش میخواهم .
……با کنار گذاشتن مشی مسلحانه در سالهای اخیر همکاری با امریکا را جهت مبارزه با ملاها انتخاب نموده اند .بخشهای دوم و سوم سابقه مبارزه بر علیه حکومت پهلوی را در پرونده خود داشته و خواهان بر پایی حکومت جمهوری ایرانی هستند .
قبلا بیان نمودم که به نظر بسیاری صلاح کشور و مردم در اتحاد بین پادشاهی و جمهوریت بوده که حاصل ان تشکیل (حکومت مشروطه سلطنتی ) است از ترکیب این دو نوع شکل حکومت حاصل میگردد.
سوال مهم از علت شرح مطلب بالا :
ایا چنین روشهای مبارزاتی برای رسیدن به هدف نهایی انهم بصورت منفک و جدا از هم میتواند این جمع ها را به مقصودشان برساند و باعث رهایی مردم از چنگال حکومت ظلم و جنایت و غارت ملاها گردد؟
….تشکیلات محاصره شده انان حتی از انتخاب رهبریت خود بدلیل فشارهای حکومتی عاجز مانده است . این گروه چندان معتقد به کمک گرفتن از دولتهای دیگر جهت رسیدن به اهدافش نمی باشد .
سوم – مجاهدین خلق ایران :
تشکیلاتی ترین گروه مخالف حکومت که معتقد به تغییر با استفاده از روشهای مختلف و همکاری با دیگر دولتها جهت رسیدن سریعتر به سرنگونی است .بیشترین خسارت و لطمات وارده در طی چهل سال گذشته از جانب جمهوری اخوندی نصیب انان شده است .کمک گرفتن از عراق در گذشته و برخوردهای خونین با پاسدارها همانند نیروهای مخالف عراقی مستقر در ایران چون مجلس اعلای اسلامی و سپاه بدر که اکنون با عنوان حشدالشعبی در کشور عراق در قدرت قرار دارند …..
…..را در پرونده خود دارد و البته در طی این چند دهه از نقش مخرب و ویرانگر روحانیت در ان وقایع درس عبرت نگرفته ( شیخ فاسد فضل الله نوری – لعنت الله کاشانی – لعنت الله خمینی ) و مجددا این اشتباه را در سال ۵۷ تکرار نموده اند .
انان معتقدند شرایط میبایست به گونه ای پیش رود که حکومت ملاها به برگزاری رفراندوم تغییر قانون اساسی کشور تن داده و حکومت فعلی تغییرات را بصورت مسالمت امیز بپذیرد .. در واقع انان توقع دارند چاقوی نظام دسته خودش را بریده و به وصیت نامه خمینی هندی زاده و شقاوت اخوندها بی توجه اند و اشتباهات گذشته را به طریقی دیگر پیگیری میکنند . که قطعا هیچگاه ملاها بر علیه خودشان قدمی بر نخواهند داشت …..
…..این جریان معتقد به مبارزه از طریق نافرمانی مدنی در داخل کشور است و انان هر اقدام مهمی از جانب خود را موکول به بعد از حرکت جمعی مردم در داخل کشور و مشخص شدن نتایج ان میدانند . مبارزه و نافرمانی های شکست خورده و سرکوب شده در سالهای ۸۸ و ۹۶ و اعتصابات صنفی ناقص و تمام شده را برای رسیدن و شروع ان امیدوار کننده میدانند . این جریان همراه داشتن امریکا در کنار مبارزات خود را بد نمیداند و همچنین مقابله بر علیه دو جریان اصلی دیگر را در کارنامه خود دارد.
دوم – جبهه ملی ایران :
با سابقه ترین تشکل حزبی دوران معاصر کشور از زمان انقلاب مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت ایران را…….
حکایت روش و شیوه مبارزاتی اپوزیسیون برای سرنگونی حکومت قرون وسطایی ولایت فقیه خمینی – خامنه ای هم اینگونه است .هر دسته و گروه برای رسیدن به این هدف به راه و روش مستقل خود باور داشته و انرا دنبال میکند . با اطلاع از روش مبارزاتی سه مجموعه مطرح بر علیه حکومت ( امیدوارم برداشتم درست و دقیق باشد ) یعنی پادشاهی – مجاهدین و ملیون میتوان بهتر نسبت به پیشنهادات و تصمیم و برای پیشرفت به انها کمک نمود .
هر چند تلاش و فعالیت تک تک جمع های کوچکتر دیگر هم قابل تقدیر و توجه است .
اول – پادشاهی و سلطنت طلبان :
سابقه ۲۷۰۰ ساله پادشاهی در این سرزمین باعث عجین شدن این روش حکومت داری در ایران شده است …….
چپ هـاى اسلامى فیک
از مشکلات حل نشده اینجانب در این سایت که همیشه هم مورد تذکر قرار گرفته ام ، پیدا نکردن جای مناسب برای ارائه مطلبم میباشد ، به هر حال به بزرگیتان میبخشید . اما بعد :
نفراتی برای رفتن به مقصد معینی جهت انچام کاری مشخص تصمیم میگیرند .
تعدادی استفاده از وسیله هواپیما و جمعی با قطار و عده ای با اتوبوس و خودرو و…..را پیشنهاد و انتخاب میکنند
در این کار هدف همگی یکی است اما نحوه دسترسی به انجا مختلف و متفاوت است .
دانایان میگویند باید به امکانات موجود و شرایط و زمان و وضعیت مسیر و……توجه نموده و با همفکری یکدیگر بهترین و عملی بودن انرا جهت رسیدن به مقصد انتخاب نمود .