جمعه ۱۵ اکتبر مراسم رونمایی از کتاب «نگاتیو یک عکس دستهجمعی» که ترجمه تعدادی از اشعار شاعر معاصر، آزیتا قهرمان است، توسط بنیاد ژاله اصفهانی و با یاری مرکز ترجمه و نشر شعر که سازمانی خیریه برای کار ترجمه و انتشار آثار شاعران غیر انگلیسی زبان است برگزار شد.
در این مراسم که با مدیریت علیرضا ابیض، شاعر، مترجم و با حضور تعدادی از ایرانیان در یکی از سالنهای دانشگاه سواس برگزار شد، ابتدا مدیر مرکز ترجمه و نشر شعر، خانم اریکا هسکت در مورد کار سارمان خود توضیحاتی داد و سپس از آزیتا قهرمان دعوت شد تا برای شرکتکنندگان از شعر خود و ترجمه اشعار خود سخن گوید.
آزیتا قهرمان از کار خود و شعر خود صحبت کرد و بعد چند شعر از کتاب را برای حاضران خواند. لازم به توضیح است که اشعار کتاب «نگاتیو یک عکس دستهجمعی» با کمک مویرا دولی و الهام شکری فر ترجمه شدهاند.
اشعار این کتاب بازتابی از دوران کودکی شاعر در خراسان هستند، جایی که او زاده شد و کودکی خود را بسر آورد. اشعار آزیتا قهرمان برخی به زبان سوئدی نیز ترجمه شدهاند. در طول مدت اقامت چند روزه در بریتانیا، مرکز ترجمه و نشر شعر، برای آزیتا جلسات شعرخوانی در چند شهر دیگر نیز برگزار کرده است.
پس از شعرخوانی آزیتا قهرمان، از تعدادی از شاعران دیگر که در این نشست شرکت داشتند نیز دعوت شد تا نمونههایی از اشعار خود را عرضه کنند. شاعران، وحید داور، مهری جعفری، رضا محمدی، علیرضا ابیض هر یک چند برگ از کار خود را ارائه دادند.
نگاهی کوتاه به سرودههای کتاب «نگاتیو یک عکس دستهجمعی» حاکی از زیبایی کلام و عمق دیدی است که آزیتا قهرمان به جهان پیرامون و دنیای گذشته خود دارد. ترجمه اشعار روان و زیباست، اما برگردان خط به خط فارسی به انگلیسی نیست. بلکه بیشتر مفهوم هر خط از شعر در زبان دوم آمده است تا ترجمه خط به آن خط.
با گلی سرخ از میان پیراهنهای سیاه
و پرچمهای ژنده پیادهرو بگذر
راهی دیگر نیست با گل سرخت
از گوشه چپ کاغذ پایین بیا
از لابلای خطها و سطرها عبور کن
و سمت خاطراتم بپیچ.
“Wearing a poppy
Leave behind those black clothes
The flags of mourning
The tired, disconsolate streets
This is the only way forward
Wearing you red flower
Climb between these handwritten lines
Turn from the empty space of this paper
And step into my memories.”
از خواب که پیاده میشدیم
صبح روشن بود
روز گرسنه، گربهوار میچرخید
به دور پاهایش.
“We stepped out of sleep
Into a brilliant morning
The day hungry
The way a cat
Might weave along
You