از ابوتدبیر نظام به ابن‌التدبیر نظام؛ بگیریدش!!!

1. اوایل بهمن ۹۶ گروهی از فعالان محیط زیست – هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز و کاووس سیدامامی- بازداشت شدند. دو هفته بعد مسئولان قضایی اعلام کردند که کاووس سیدامامی در زندان خودکشی کرده است!!. اما خانواده و وکیل او خواستار بررسی بیشتر علت مرگش شدند.

2. فشار امنیتی بر فعالان محیط زیست بازداشتی ادامه دارد. محمد حسین آقاسی،‌ وکیل دادگستری به وب‌سایت «ایران وایر» گفت که اتهام پنج تن از فعالان محیط زیستی از جاسوسی به افساد فی‌الارض تغییر کرده است!.
   او شنبه ۲۸ مهر درباره روند تغییر اتهام چنین توضیح داد:‌
   «ظاهرا ارتش مطالبی را در یک نامه به شکل گزارش‌گونه‌ برای شورای عالی امنیت ملی فرستاده و شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بدون هبچ اظهار نظری نامه را برای اطلاع آقای دادستان ارسال کرده‌اند و دادستان هم با توجه به این نامه تصمیم گرفتند که اتهام این افراد تغییر کند»
   قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مفسد فی‌الارض برای مجرمان مجازات اعدام در نظر گرفته است!!!.

3. احمد خاتمی در نماز جمعه اعلام می کند که با پیوستن جمهوری اسلامی به FATF، طناب دار دور گردنشان پیچیده خواهد شد.
   طناب دار برای جمهوری اسلامی به معنای خروج از سوریه، به حاشیه رانده شدن سپاه قدس، فاصله گرفتن از ماجراجویی در خلیج فارس و تهدید ناوهای کشورهای غربی است. مسائلی که در صورت تبعیت رژیم، دیگر امکان صدور انقلاب و ایجاد آشوب در منطقه و جهان وجود نخواهد داشت.

4. …ادامه
   …و دیو گفت: اگر دزد گاو بیرون برد و درها باز شود زاهد از خواب در آید، کشتن صورت نبندد. دزد را گفت: مهلتی ده تا من نخست پارسا را بکُشم، وآنگاه تو گاو ببر. دزد جواب داد که: توقف از جهت تو اولی‌تر تا من گاو بیرون برم، پس او را هلاک کنی. این خلاف میان ایشان قائم گشت و به مجادله کشید. و دزد پارسا را آواز داد که: این جا دیویست و تو را بخواهد کشت! و دیو هم بانگ کرد که: دزد گاو می‌ببرد! زاهد بیدار شد و مردمان در آمدند و ایشان هر دو بگریختند و نفس و مال پارسا به سبب خلاف دشمنان مسلّم بماند! ( برگفته از کلیله و دمنه؛ اندر جدال غداران و مکاران با یکدیگر فرجی است برای ایران؟)

5. اندر جدال ملّایان غدّار و والیان مکّار با پارسا

   پارسایی از مُریدی گاوی دوشا ستُد و سوی خانه می‌برد. دزدی آن بدید در عقب او نشست تا گاو ببرد. دیوی در صورت آدمی با او همراه شد. دزد ازو پرسید که: تو کیستی؟ گفت: دیو، بر اثر ( دنبال) این پارسا می‌روم تا فرصتی یابم. و او را بکشم، تو هم حال خود بازگوی.گفت: من مرد عیّار پیشه‌ام می‌اندیشم که گاو پارسا بدزدم. پس هر دو به مرافقت یکدیگر در عقب پارسا به خانه او رفتند. شبانگاهی آن‌جا رسیدند. پارسا در خانه رفت و گاو را ببست و تیمار علف بداشت و به استراحتی پرداخت. دزد اندیشید که: اگر دیو پیش از بردن ممکن نگردد. …ادامه

Comments are closed.