روشنک آسترکی – شیما کلباسی، شاعر، مستندساز و فعال حقوق بشر است. وی در نوجوانی از ایران مهاجرت کرد. کلباسی دانشآموخته رشتههای پرستاری و علوم اجتماعی است و با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و مرکز پناهندگان در پاکستان مشغول به کار بوده و بنیانگذار نهاد غیرانتفاعی«ریل کانتنت» است که برای ارتقاء حقوق بشر فعالیت میکند.
از او چندین کتاب و مجموعه شعر به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده. اشعارش به بیست و سه زبان مختلف ترجمه شدهاند و در پارلمان کانادا، جایگاه یادآوری از قربانیان یازده سپتامبر و همچنین مدارس و دانشگاهها خوانده و تدریس شده و در اپرا و کارهای تصویری و نمایشی به اجرا درآمدهاند.
شیما کلباسی جدا از فعالیت در زمینه ادبیات، مستندسازی و حقوق بشر، عضو گروه تازه تأسیس «فَرَشگرد» نیز هست. او در گفتگو با کیهان لندن میگوید «آنچه فرشگرد را برای من متمایز میکند، علاوه بر شبکهای بودن و نگاه غیرمتمرکزش به تشکیلات یعنی برابری هر چهل نفر، مرزبندی آن با اسلام سیاسی و ایدئولوژیهای کمونیستی، یا همان ارتجاع سرخ و سیاه، است.»
گفتگوی کیهان لندن را با شیما کلباسی میخوانید:
– چه انگیزهای موجب شد که شما به عنوان یک شاعر، مستندساز و فعال حقوق بشر، روی مسائل ایران و فعالیت سیاسی تمرکز کنید؟
-من در سن چهارده سالگی از ایران خارج شدم و سی سال است در ایران زندگی نمیکنم اما ایران هرگز از من دور نبوده و دور نشده. گرچه علاوه بر ایران، بزرگ شده کشورهای پاکستان و دانمارک هستم و سالیان زیادی هم در آمریکا زندگی کردهام ولی اولویت من همیشه مسائل مربوط به ایران بوده. تابستان سال ۱۹۹۹ سفری به ایران داشتم به قصد ماندن. در آن زمان فعالیتهایم در حوزه ادبیات فارسی و شعر بود و فعالیت سیاسی نداشتم. ولی با توجه به خفقان سیاسی و فشارهای اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور، تصمیم گرفتم دوباره از کشور بروم. پس از بازگشت از ایران، بطور جدی به فعالیتهای حقوق بشری روی آوردم. در حمایت از دانشجویان بازداشتشده و زندانی در ایران، در تجمعات اعتراضی در آمریکا، شرکت میکردم. از سال ۲۰۰۰ شروع به نوشتن مقالاتی به فارسی و انگلیسی کردم و در آنها از تحقیر شهروندان ایرانی توسط فرقه تبهکار و جنایات حقوق بشری رژیم میگفتم. با شروع موج وبلاگنویسی، به عنوان یکی از اولین وبلاگنویسان زن، در وبلاگم به رسوایی لابی رژیم و بازوهای حامی حکومت در خارج کشور پرداختم. کمپین برای آزادی زندانیان سیاسی و اقلیتهای مذهبی و نوجوانانی که محکوم به اعدام شده بودند، مستندسازی، نویسندگی، شعرسرایی، ترجمه و چاپ گلچین شاعران زن ایرانی که در زادگاهشان و تحت قوانین کشوری، شهروند دوم محسوب میشوند، سخنرانی و وبلاگنویسی، همه راههایی بودهاند تا بتوانم جنایات حقوق بشری و تبعیضاتی که رژیم حاکم علیه شهروندان کشور اعمال میکند را به گوش جهانیان برسانم.
– چرا َفرَشگرد را انتخاب کردید یا برای فَرَشگرد انتخاب شدید؟ وجه تمایز این جریان برای شما چیست؟
-فَرَشگرد میوه و نتیجه چندین سال کار و تلاش فردی و جمعی امضاکنندگان آن است. بسیاری از آنها که نام من نیز در کنار نام آنهاست، در طی سالها با فعالیتهای آنها آشنایی داشتهام و در بسیاری موارد نظراتشان با من نزدیک و حتی یکی است. پیشترها هم تعدادی احزاب و گروههای سیاسی از من دعوت به همکاری کرده بودند که قبول نکردم. آنچه فرشگرد را برای من متمایز میکند، علاوه بر شبکهای بودن و نگاه غیرمتمرکز به تشکیلات یعنی برابری هر چهل نفر، همانا مرزبندی آن با اسلام سیاسی و ایدئولوژیهای کمونیستی، یعنی ارتجاع سرخ و سیاه، است.
– چرا فکر میکنید فرشگرد که سابقه اعضای تشکیلدهنده آن تا همین چند سال پیش کاملاً در مسیر دیگری بود و غالب آنها سابقه کار تشکیلاتی ندارند، بتوانند در هدایت و سازماندهی اعتراضات مردم ایران برای تغییر نظام نقشی بازی کنند؟
-دانش، بینش، کارآیی، اثربخشی و تجربیات اکثر ما در تأسیس نهادها و مدیریت و هدایت پروژهها و کارهای گروهی و همچنین فعالیتهای سیاسی، مدنی، خبری، اجتماعی و حقوق بشری، پشتوانه مناسبی برای مسیری است که در آن قدم گذاشتهایم. همچنین ما مشاوران کارآمدی داریم که در این راه از آنها کمک میگیریم. البته نقش شبکهای بودن فرشگرد هم بسیار مهم است و اعضای بنیانگذار از تواناییها و خردمندی دیگر میهندوستان میتوانند بهره بگیرند. به جرأت میتوان گفت شبکه فرشگرد رنگارنگترین و چندگانهترین ترکیب اعضا را در خود دارد. افرادی با سابقه کار سیاسی و دانشجویی در ایران دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی، افرادی با سابقه کار میدانی و زندان سیاسی و افرادی با سابقه مخالفت از سر آغاز پیدایش جمهوری اسلامی تا کنون ولی همگی با یک چشمانداز و رسالت که خلاصه آن در بیانیه فرشگرد آمده است. این گوناگونی در ترکیب، آینه واقعیت ایران کنونی است که تنها با دموکراسی لیبرال، یعنی به رسمیت شناختن تفاوتها قابل مدیریت است.
– فرشگرد میگوید حزب نیست و شبکهای برای پیوند افراد است. آیا فرشگردیها در معادلات قدرت فردای ایران جایی برای خود قائل هستند؟ سهمی از حکومت آینده میخواهند؟
-من در مورد خودم بگویم که اگر بتوانم در آبادانی، بهسازی و سربلندی ایران پس از براندازی فرقه تهبکار حاکم، در هر ظرفیتی، کوتاهی نخواهم کرد.
– شما از جمله معدود زنان حاضر در فرشگرد هستید که از سوی بسیاری از کاربران توئیتر با حجم وسیعی از حملات روبرو شدید. یکی از مهمترین نکاتی که منتقدان شما روی آن دست گذاشتهاند توئیتی است که در حمایت از مجاهدین نوشته بودید. آن روز و آن زمان نظر شما درباره مجاهدین خلق چه بود؟ سمپاتی یا نزدیکی با آنها داشتهاید؟ و امروز درباره این گروه چطور فکر میکنید؟
-خیر، هرگز. این یک دروغ هدایتشده توسط جمهوری اسلامی است. آنان برای تخریب هر کدام از اعضا روندی را پیش میگیرند. یکی را طرفدار حزبالله یا آمریکا و دیگری را طرفدار خمینی یا اصلاحات میخوانند. البته این تخریبها برای ذهن هوشیار ایرانیان آشناست و به آن توجهی نمیکنند چرا که سیر محبوبیت فرشگرد در کیفیت و کمیت در حال گسترش است. لازم است اضافه کنم، من تا پیش از فرشگرد، به هیچ حزب، انجمن و یا گروهی، تعلق سیاسی نداشتهام و ایدئولوژی مجاهدین خلق هرگز با باورهای من مطابقت نداشته. ولی در مقابل نقض حقوق بشر هر فردی نه سکوت کردهام و نه ساکت خواهم ماند. از دید من هیچ انسان نیککرداری، در مقابل سرکوب و جنایت سکوت نمیکند. وقتی مجاهدین خلق در کمپ اشرف به رگبار بسته شدند، وظیفه انسانی من حکم میکرد که از آن بنویسم. البته به باور من در آینده و پس از براندازی فرقه تبهکار، باید دادگاهی مانند آنچه به «دادگاه نورنبرگ» در مورد جنایتکاران آلمان نازی معروف است داشته باشیم تا به مرتکبان جنایت پرداخته شود. این موضوع همه احزاب و افراد سیاسی که در تخریب ایران و بیدادگاههایی که در آنها دستور تیربارانها صادر و اجرا شد، از جمله ملی- مذهبیها و دیگر بازوان ارتجاع سیاه و سرخ را شامل میشود. هرگز نباید حتی جزئیات جنایات را از یاد برد. اینگونه و با تکیه و پایبندی به عدالت و سیستم داوری انسانی، فاصله اخلاقی خود را با جنایتکاران و تخریبگران، حفظ میکنیم و البته چرخه باطل انتقامجویی را هم از کار میاندازیم.
– فرشگرد به تازگی اطلاعیهی «کارزار میدان میلیونی» را با هدف «ضربه زدن نهایی به جمهوری اسلامی» منتشر کرده. لطفا درباره این کارزار توضیح دهید.
-میدان میلیونی، اعلامیه برای تظاهرات نیست. این کارزار با هدف اطلاعرسانی و آمادهسازی ذهن مردم درباره ضرورت براندازی جمهوری اسلامی برای حفظ آب و هوا، دریا و خاک، و جوان و پیر ایرانی و همچنین تمامیت ارضی کشور است که به علت مدیریت خراب و فاسد فرقه تهبکار در خطر جدی است. همانطور که در اطلاعیه فرشگرد آمده، ایده یک اعتراض بزرگ و میلیونی تنها زمانی قابلیت اجرا پیدا خواهد کرد که این ایده در سطح جامعه فراگیر شود و به خانههای بخش بزرگی از مردم ایران راه پیدا کند. این مردم ایران هستند که بعد از آمادگی ذهنی و موقعیتسنجی و نوع مبارزه را انتخاب خواهند کرد. ما تسهیلدهنده ایده آن هستیم.
– به نظر میرسد تشکیل شبکههای مردمی نیز مورد نظر فرشگرد است. چگونه تشکیل این شبکهها میتواند به براندازی کمک کند؟به بیان دیگر، چگونه مردمی که نه بودجه و نه آموزش ویژهای برای براندازی دارند تنها با تکیه بر شبکهها میتوانند براندازی کنند؟
-در نبود نهادهای (Institutions) قوی و مردمیِ کافی به علت چهار دهه خفقان و موازیسازی، این شبکهها (Networks) هستند که تأثیرگذارند. شبکه، شکل نو و امروزی است از تشکیلاتی برای انسان قرن بیست و یکم که در دنیای مجازی با این نوع شبکهها در ارتباط است، در اینترنت عضو آن است؛ از فیسبوک و اینستاگرام تا یوتیوب و نتفلیکس. شبکه نوعی از تشکل است که افراد آن بدون سلسله مراتب و با نمادها و مطالبات مشترک گرد هم میآیند. این با ساختار هرمی یک حزب سیاسی فرق میکند. نمونه آن شبکه زنان خیابان انقلاب، کامیونداران، دانشجویان، طرفداران فوتبال، معلمان، بازاریان و غیره هستند. این نوع شبکهها هستند که امروز اعتراضات و اعتصابات را هماهنگ میکنند. یکی از ویژگیهای حائز اهمیت که شما نیز به عنوان روزنامهنگار و رسانه در آن سهیم هستید همین آگاهیرسانی و آموزش لازم برای تغییرات ساختاری مهم در آینده است. این تغییرات یک روزه انجام نخواهد شد، وقت و تلاش لازم دارد.
– خود شما چه شکلی از حکومت را برای آینده ایران ترجیح میدهید و آیا نظری در اینباره دارید؟
-من کشورداری به سبک جمهوری را میپسندم و خود را جمهوریخواه میدانم. باور دارم هر فرد بالغ، عاقل و لایقی در انتخابات آزاد کشوری که در آن به دنیا آمده است باید بتواند خود را کاندیدای ریاست جمهوری کند تا در صورت انتخاب شدن، تواناییهای خود را در راه پیشرفت و آبادانی کشورش به کار گیرد. اما با توجه به تاریخ معاصر ایران، تلاشهای پنجاه ساله رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی از جمله بیمه همگانی، خدمات بهداشتی، تحصیل رایگان، تغذیه رایگان در مدارس، تأمین اجتماعی، گذرنامه معتبر، امنیت اجتماعی و آزادی مذاهب را باید ارج نهاد. همچنین در چهل سال گذشته متانت و افکار دموکراسیخواهانه شاهزاده رضا پهلوی از دید من ایشان را بهترین گزینه برای دوره گذار میکند. با در نظر گرفتن این دلایل و به عنوان یک جمهوریخواه، من به نقش سازنده و محوری شاهزاده رضا پهلوی برای دوران براندازی و گذار باور جدی دارم. فرشگرد شکل حکومت آینده را به انتخاب مردم ایران واگذار کرده است. در نهایت همه چیز به اراده ملی مردم ایران بستگی دارد.
نقطه اجماع اپو زیسیون پادشاهی مشروطه انتخابی است پادشاه ۱۰ سال یکبار و حد اکثر دو بار با رای مستقیم مردم انتخاب میشود we the people are the grantor of power. مشروطه سلطنتی موروثی با اینکه طرفدار دارد ولی مخالف هم بسیار دارد و منبع سوء استفاده بی پایان آست. لطفا یک نوشته و به رای بگذارید خانم استرکی عزیز- متشکرم
دموکراسی اروپائی خود بخود بوجود نیامد بلکه در سایهٔ شکوفائی دانش وبوجود آمدن چاپ ونشریات وآگاهی مردم ازنوشته های اندیشمندان «هومانیست» ودولتمردان لایق وعلاقمند به بهبود شرایط زندگی شهروندان وروابط مسالمت آمیزاجتماعی بوجود آمد و پایداری آن نه بخاطر«ساختار اقتصادی» که بکمک قوانین سالم اجتماعی و قضائی با مشارکت مردم بود. در اثر این رفورم های اجتماعی بود که اقتصاد دراین کشورها رونق گرفت و مؤسسات مالی مانند بانکها در چهار چوب مقررات رسمی وقانونی در خدمت نیازهای روزمرهٔ مردم تأسیس گردید. امروز همان بانکهائیکه برای خدمت به مردم ساخته شده بودند به ابزار ثروت اندوزی «کاپیتالیسم لیبرال» تبدیل شده اند.
خوانان آفرین گفت، که این گونه باندهای سیاسی را علم می کنند تا افرادی همچون این نگارنده از هراس آنکه مبادا رژیمی بدتر از خودشان بر سر کار آید، همهٔ نیرو و تمرکز را از جنایت ها و خیانت هایشان دور و بسوی این عده معطوف ساخته و با این زبردستی خطر سرنگونی را از سر خود دور می سازند!
فروغ اهورایی، همواره پاسدار و نگهبان ایرانزمین و ایرانیان باد.
شاپور سورنپهلو
در پایان، نبایستی از مد نظر دور ساخت، سرانجام ادامه بقای رژیم روضه خوانان، بدون هیچ گمانی جنگ و ایرانستان شدن ایران خواهد بود، ولی یک گزینهٔ نادرست که بخواهد جایزین این رژیم شود، همان نتیجه را بدنبال خواهد داشت. بر این اساس، اگر کسی کمی اندیشه کرده و خِرد خود را بکار گرفته و به تاریخچه، کارنامه و پیشینهٔ این عده، نیم نگاهی افکند، به آسانی درمی یابد که این عده “آخوند برانداز نیستند، بلکه ایران براندازند.” ولی در این میان بایستی به هوش و ذکاوت روضه
سال پای صندوق های رای ریاست جمهوری های انتصابی خود کشانده و به بقای خود مشروعیت بخشند، این عده نیز که این میوه های زهرآگین درخت مرگبار رژیم روضه خوانان می باشند،[[۱۳]] و مدعی براندازی رژیم و آزادسازی ایران هستند، توانسته اند نه تنها خود را در قالب آزادیخواه و برانداز به گلوی بسیاری از مخالفان رژیم فرو کنند، بلکه تنها گزینه مطرح که براستی توان براندازی رژیم را از راه مبارزات مدنی و بدور از خشونت دارد و شاهزاده رضا پهلوی است را به خود جذب کنند، که سرانجام آن تخریب او و پیروزی رژیم و اربابانش می باشد.
“از کوزه همان برون تراود که در اوست!” و “حزب اللهی های دیروزی” و “احمد چلبی های وطنی” امروزی، حتا در زیر پوشش واژهٔ “فرشگرد” ایرانی، هنوز همان حزب اللهی های پیشین با اندیشه های ایرانستیزانه متنفر از ملی گرایی ایرانی می باشند در نهاد و سرشتش نهادینه شده است. ولی مساله دردناک اینست، همانگونه که روضه خوانان چهار دهه گذشته توانسته است با مهارت مردم ایران را به امید “ریختن یک قاشق ماست در دریا، آن را تبدیل به دوغ سازند” و هر چهار
کیهان لندن
با سپاس از شما
اگر بهر دلیلى علاقه به انتشار مطلبم نداشتید، لطف فرموده آن را براى یکى از فرشگردى ها برسانید.
با سپاس مجدد
ادامه
چیزى که غرب را غرب متمدن ساخته است، سیستم سرمایه دارى ملى آن کشورهاست. این سیستم در ایران نابود شده است. ما باید هوشیارانه آن را بازسازى کنیم و ملى نکه داریم. کارى ممکن و بسیار سخت بخصوص در شرایطى که سرمایه دارى جهانى سرمایه دارى ملى را در تهدید قرار داده است و جنگ این دو حتى در آمریکا بالا گرفته است.
سیاست کوه یخى است که عمقش ناپیداست و بخشى از این ناپیدا همین پدیده است که جریان به نمایندگى آقاى ترامپ را در مقابل مخالفانش برار داده است.
ادامه
فرشگر باید بجد بکوشد که مبانى پایدارى دموکراسى در غرب را بیاموزد.
بى گمان علت پایدارى دموکراسى در غرب نه نهادها و نه افراد بلکه ساختار اقتصادى است.
هیچ چیز جز منافع مادى تعیین کننده نیست. افراد را مى شود خرید و یا حذف کرد و یا انگ زد و خانه نشین کرد. سیستم ها را مى شود تسخیر کرد، حتى قوه قضائیه را. تاریخ به ما نشان داده است. نمونه هاى جسته گریخته آن حتى در غرب متمدن قابل ملاحظه است.
ادامه
شمارى از این تهدیدها عبارتند از :
بازگشت مردان جمهورى اسلامى در قالب یک مافیا: مطالعه روند تحولات در روسیه شورى بهترین گواه است.
تسخیر پنهان توسط کشور عربستان: در این زمینه با خریدن روشنفکران و ریختن پول برنامه مدون دارد
تخریب آینده توسط روسیه و ترکیه: هر دو کشور در این زمینه برنامه دارند.
ایجاد دولت هاى ناپایدار: غرب بسسار علاقمند به تشکیل چنین دولت هایى در جهان سوم است. این جهت گیرى غرب از این روست که به فضاى سیاسى کشورهاى جهان سوم اطمینان ندارد و لذا براى حفظ حداقل هاى ارتباطات بین المللى مى کوشد. که براى پیشرفت کشور خطرناک است.
پیش زمینه همه این ها تخریب ایران و فقر بسیار است که توسط جمهورى اسلامى فراهم شده است.
با تبریک به فرشگردى ها
سیاست لوازمى دارد که یکى از آن ها دور شدن از عملکرد احساسى است.
دانش به ما مى گوید در حالت گذار یا transition state انرژى بسیار زیاد و بى نظمى نیز زیاد است.
کنترل در این شرایط است که روند عبور پایدار را رقم میزند.
بى شک انتخاب شاهزاده رضا پهلوى دراو دوران گذار بهترین انتخاب ها است. او سرمایه اى ملى است که باید در حفظ وى براى دوران هاى طولانى حیات ملى حفظ کنیم.
تهدیدها در زمان گذار بسیار پر انرژى و خطرناک است و بى شک یک فرد حتى شاهزاده بتنهایى قادر نیست به سلامت از آن بگذرد.
ایران نیازمند سکولار دمکراسی است تا هر حزبی در ان عضو باشد ئ قوانین به گونه ای نوشته شود که هیچ حزبی ایران را حایگاه مستبدان نکند فقیر و غنی – اسلحه دار و بی اسلحه – نگهبان سیاه جال – دکتر احمدی های هرحکومتی در ان نباشد و قانون مانع قتل و ازار مردمان گردد و هرکه ظلمی به کودکان -پیران – درویشان- زنان- جوانان ایران می کند در لحظه پاسخگو دمکراسی ایران باشد و در دادگاه و با مشارکت بهترین و کلا ی غیر وابسته محاکمه شود تا هیچ کس ظالم نباشد کردار نیک گفتار نیک و رفتار نیک مجلات در افشای ظلم و ستم و اشکالات ازاد باشند
فرشگرد نفسی تازه برای مردم درمانده ایران است، نسل و تفکر ۵۷ عیقدتی و فرد پرست است که بدنبال عقیده خود ایران و منطقه را ویران کرد، این تفکر جایی در بین مردم دیجیتال امروز ندارد، مردم امروز بدنبال زندگی راحت برای خود و خانواده هستند نه بدنبال امام زمان و کارل مارکس، نسل ۵۷ بهتر است کنار بنشیند تا جوانان ویرانی آنها را آباد کنند
اقای مانوک خدابخشیان :
گروه فراشگرد همان گروهی هستند که ان نامه اعتراضی را در بدو ورود ترامپ به ایشان نوشتند . عده ای از انها از بچه های دفتر تحکیم وحدت هستند و این جریان را برای مقابله با قدرت گرفتن سازمان مجاهدین علم کرده اند تا امریکایی ها بفهمند که تنها گروه مخالف انها نیستند .در اینده یکی – دو گروه دیگر را هم علم خواهند کرد !!!
وقتى همه رسانه ها از یک گروه بدون هیچ انتقادى دفاع مى کنند مطمئن باشید که خمینى دیگرى در راه است، از شاهزاده استفاده تبلیغاتى مى کنند و مطمئن باشید که در بزنگاه زهر خودشان را خواهند ریخت، جمهوریخواهان که تمام ترسشان از فرداى پیروزى ایران و راى اکثریت به نظام پادشاهى است بیش از همه در مورد این گروه ذوقزده شده اند!غافل از این هستند که در ایران عوام مردم از شاهزاده بعنوان پادشاه ایران یاد مى کنند! و در هنگام ورود ایشان به تهران شعار جاوید شاه فضاى میدان شهیاد را پر خواهد کرد
به علاوه، مُهر «جمهوریخواهی» یکی، بطور خودکار مُهر «مشروطهخواهی» دیگری را مشروع میسازد و به شیوهٔ چهل سال گذشته میان صفوف تجددگرایان شکاف مصنوعی میاندازد که فقط عاملان رژیم ارتجاع در این چهل سال از آن استفاده کردهاند. با اینهمه، مرزبندی فرشگرد با ارتجاع سرخ و سیاه واقعی است و به گمانم به اتکای آن شکوفا خواهد شد.
مهمترین و تعیین کنندهترین شاخصهٔ فرشگرد مرزبندی آن با ارتجاع سرخ و سیاه است. البته این مرزبندی عمدتاً غریزی است و نه آنالیتیک. ولی بالقوه امکان بلوغ و شکفتگی را داراست. نمونهٔ غریزی بودن یکی همین است که عضو فرشگرد «جمهوریخواه» باشد. ایدهٔ جمهوریخواهی فینفسه ایدهٔ ناپسندی نیست ولی در سپهر تاریخ معاصر ایران چیزی جز فراوردهٔ ارتجاع سرخ و سیاه -سرخ از پیش از انقلاب و سپس سرخ و سیاه در جریان انقلاب و پس از آن- نبوده است.
جناب فرید کتابهای توقیف شده تنها کتابهایی هستند که درایران خواننده دارند . نوشته و منتشرشده خارج اند یا از انتشارات قبل از انقلاب که همگی زیراکسی درایران پخش میشوند .
Har kesi ya goroohi beh har shekli dar bar andazi faaal bashad karist moghaddass, moshkele asslye ma agahi hast 98 darsad hanooz nemidoonand chi khoobeh.lotfan afrade morede eaatemad roshan gari bekonand, va roshan garan lotfan sadegh bashand, va nah ehsasati.
عزیز، نخیر فرشگرد حتی در این نوشته هم می گوید که اصلا حزبی نیست. بیانیه ها ی فرشگرد را نخوانده می پرسی که ” حزب رستاخیزی”؟ سازمان جوانان حزب….؟ خدا عمر تو ۲۰۰سال کنه…زنده باشی
۰۹ آبان ۱۳۹۷
توقیف ۴۰۰ هزار کتاب «غیرقانونی» در ۵ انبار در تهران!!
کاهش تیراژ کتاب سانسور شده به معنی بیعلاقگی خواننده ایرانی به کتابخوانی نیست.
پلیس امنیت?!! با همکاری کارگروه صیانت اتحادیه ناشران در مبارزه با قاچاق کتاب !!? پنج انبار از کتابهای غیر قانونی (بی سانسور ) به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد تومان را کشف کرده است!.
جادوی ” بلا گردان ” و جادوی ” سرایتی” ؟
مصاحبه شونده می گوید: بعنوان یک جمهوری خواه، به نقش سازنده و محوری شاهزاده برای بر اندازی و…” ودر جایی دیگر می گوید:…نگاه غیر متمرکز به ” تشکیلات ” و برابری هر چهل نفر …و شعار اگر یکی نشویم، یکی یکی خواهیم مرد…با این نظریات متناقض می رسیم به همان جامعه توحیدی بی طبقه کذایی و ” وحشت کلمه ” خمینی! البته که ” تشکیلات”، مرکزیت و مدیریت می خواهد و دو نفر هم با هم برابر نیستند تا چه برسد به چهل نفر! و آیا دوستان به قدرت جادویی نجات ایران در شاهزاده پهلوی پی برده و خود را به این سرمایه ملی و ذخیره استراتژیک بقای ایران نزدیک می کنند که …؟!!!
این خانم جوان جمهوریخواه با دست ودل بازی به شاهزاده رضا پهلوی یک نقش «تدارکاتچی» اعطا میکند ، او شاید هنوز نفهمیده که مردم ایران طعم تلخ جمهوریت را چشیده اند
باید بتوان ملت ایران را مجاب کرد تا حضور میلیونی در میدان داشته باشند وگرنه با تجمعی چند صد نفری غیر متداوم به هیچ وجه نمی توان بر ماشین سرکوب بی موالات رژیم غلبه کرد
سوال :
– ایا فرشگرد چیزی شبیه به حزب رستاخیز است ؟
– ایا جمع شدن یک عده جوان دور هم شبیه به شاخه جوانان احزاب دیگر است ؟
– ایا این مجموعه به فعالیت چند دهه دیگر احزاب احترام میگذارد و انها را باور دارد ؟
اگر اینها را پاسخ دادید سوالات مهم دیگری را هم مطرح خواهم کرد .