الاهه بقراط – فضای مجازی به ویژه در رابطه با کشورهایی مانند ایران که دسترسی به اینترنت، هم به دلیل سانسور و هم امکانات مادی و تکنولوژیک مشکلتر است، «میتواند» بازتاب گرایشهای سیاسی و اجتماعی قشرهای خاص و محدودی باشد که با داشتن سطح معینی از آموزش، امکان دسترسی به آن را دارند. در عین حال نقش «سپاه سایبری» و همچنین دستکاری برای تحریف و دگرگونه جلوه دادن واقعیت در فضای مجازی را نمیبایست از نظر دور داشت.

در عین حال اگرچه جامعه ایران به شدت سیاسی است اما به این معنی نیست که کاربران فضای مجازی الزاما در این فضا بطور جدی به مسائل سیاسی میپردازند. متأسفانه آمار دقیقی در دست نیست که مسائل سیاسی و اجتماعی برای چند درصد از کاربران ایرانی فضای مجازی در اولویت قرار دارد.
در میان رسانههای اجتماعی نیز هر کدام مخاطبان خود را دارند. مثلا هراندازه اینستاگرام غیرسیاسی و البته واقعی و بر اساس فرهنگ و مناسبات عملا موجود بخشی از جامعه است، فیسبوک بیشتر سیاسی- اجتماعی و توییتر بیش از همه آنها نهتنها سیاسی است بلکه کاربرانش نیز عمدتا از گروههای معین اجتماعی هستند. سیاستمداران و دولتیان و چهرههای سیاسی و مدنی در کشورهای مختلف در حال حاضر بیشتر در توییتر فعال هستند.
با توجه به اینکه در دو سه سال اخیر نظرسنجیهای مؤسسات معتبر در جوامع آزاد نیز با کنش واقعی جامعه تفاوت و حتی تخالف داشته، پس میبایست نظرسنجیهای توییتری را نیز در همان محدوده و چارچوبی که مبتکرانشان مطرح میکنند ارزیابی کرد و نه بیش از آن.
دلایل نظرسنجی
هر نظرسنجی و هر آزمایشی در رشتههای علوم انسانی بر اساس یک یا چند فرضیه بنا میشود. برای نمونه وقتی از میان جمعیت یک کشور به هزار نفر تلفن میشود تا از آنها پرسیده شود که از میان فرستندههای رادیویی این کشور کدام را میپسندند و آن را با پرسشهای بعدی دقیقتر میکنند تا به آخرین پرسش برسند، پرسششونده میتواند تصمیم بگیرد در این نظرسنجی شرکت بکند و یا نکند. اما نمیتواند هر بار مطرح کند که چرا فلان فرستنده را نمیپرسید و یا اگر اینطور و آنطور میپرسیدید بهتر میبود و…! چرا که این نظرسنجی برای بررسی یک فرضیه انجام میشود؛ مثلا تعیین کمیّت و کیفیت مخاطبان چند فرستندهی مشخص دولتی و خصوصی.
پرسشهای نظرسنجیهای توییتری نیز (اگر جدی باشند) با هدف بررسی فرضیههای طراحان آنها تنظیم میشوند. کسی که یک نظرسنجی را با هدف بررسی یک فرضیه طراحی میکند حتما درباره جوانب مختلف آن نیز اندیشیده و شاید در پایان نتیجهگیری کند و آن را با مخاطبان خود نیز در میان بگذارد. شاید هم همان اعداد به دست آمده که در برابر چشم است، به عنوان نتیجه کافی باشد. همانطور که گفته شد نظرسنجیهای «تفریحی» و «سرگرمکننده» که ممکن است مضمونهای جدی سیاسی نیز داشته باشند، وجود دارند که خارج از بحث این موضوع است.
نقش عقل و خرد و سود و زیان فردی و اجتماعی در تصمیمگیری
برای من در سه پرسشی که مهرماه در فاصله تقریبا یک هفته با یکدیگر مطرح کردم، دو محور اهمیت داشت:
در پاسخ به پرسشها چقدرعقل (به معنای تشخیص سود و زیان شخصی) دخالت دارد و چقدر بر اساس نظرات سیاسی- عقیدتی پاسخ داده میشود؟
این نکته درباره هر سه پرسش صادق است. درباره همه میتوان بر اساس عقل و یا نظرات سیاسی- عقیدتی که الزاما بر عقل و تشخیص سود و زیان شخصی متکی نیستند، نظر داد. آیا کاربرانی که عمدتا ادعای دمکراسی دارند در هنگام تصمیمگیری (در محدوده فرضی و مجازی) چقدر دمکراسی (از جمله آزادیهای سیاسی و اجتماعی شهروندان) را در رأی خود در نظر میگیرند؟ مثلا همه میدانند که آزادیهای فردی و اجتماعی پیش از انقلاب قابل مقایسه با جمهوری اسلامی نیست. وجود این آزادیها که بخش مهمی از حقوق دمکراتیک شهروندان است، چقدر در ترجیح رژیم قبلی بر رژیم کنونی در میان مدعیان دمکراسی نقش دارد؟
در همین زمینه کسانی که در همان پرسش اول مطرح کردند که چرا فقط دو انتخاب، و چرا انتخابهای دیگر یا «هیچکدام» در میان گزینهها نیست، در واقع در بین عقل و نظر سیاسی- عقیدتی سرگردان هستند و در نهایت عقل خود را انکار میکنند و برای انکار آن به دنبال یک انتخاب سوم هستند! این رفتار در پرسشهای بعدی که انتخاب سومی به میان میآید، ثابت میشود. چون وقتی فرض میکنیم دو انتخاب بیشتر نیست و «حتما» باید یکی را «انتخاب» کرد، جز یک مدافع سیاسی- ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و یا رانتخواری که از موهبات اقتصادی این رژیم بهرهمند میشود، امکان ندارد کسی جمهوری اسلامی را بر شرایط پیش از انقلاب ترجیح دهد! عقل سالم که در مافیای رژیم نیست، جمهوری اسلامی را ترجیح نمیدهد. اما کسانی که نظرات سیاسی- عقیدتی راه را بر عقل آنها بسته، دنبال راهی میگردند تا از پاسخ به این پرسش و در واقع از «عقل» و «سود» خود فرار کنند.
خوشبختانه شمار عاقلان در میان پرسششوندگان اول بیشتر بود و فقط ۶درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند و شمار کمی نیز موضوع «هیچکدام» و «رأی ندادن» و «چرا گزینه دیگری نیست» را مطرح کردند.
دو انتخاب در پرسش نخست
نخستین پرسش که فقط دو «انتخاب اجباری فرضی» داشت برای هفت روز در نظر گرفته شده بود ولی بیشترین آرا در همان سه روز اول داده شد و چهار روز بعد آمار راکد ماند.
مجموعهی آرا: ۵۶۳۲
رژیم گذشته: پادشاهی پهلوی: ۹۴ درصد
رژیم فعلی: جمهوری اسلامی: ۶ درصد
ولی چرا فقط این دو مورد برای نخستین پرسش در نظر گرفته شد؟
دلیلش تجربهی عینی این دو رژیم است. جمعیت ایرانیان در حال حاضر تقریبا چهار نسل را در بر میگیرد (معمولا همیشه و همه جا چنین است). از این جمعیت مطابق آنچه توسط آمار رسمی خود جمهوری اسلامی اعلام شده، بیش از هفتاد درصد زیر ۳۵ سال داشته و پس از انقلاب ۵۷ به دنیا آمدهاند. دو نسل کامل بیست ساله و چهل ساله فقط جمهوری اسلامی را دیدهاند. از نسلهای بینابینی زیر چهل سال بگذریم که آنها نیز جز این رژیم تجربه دیگری ندارند.
با توجه به این ترکیب سنی جمعیت امروز ایران، و همچنین امکان حضور در اینترنت و توییتر، بخش مهمی از ۹۴درصد که به پادشاهی پهلوی رأی دادهاند، آن را به چشم ندیده و تجربه نکردهاند و با جمهوری اسلامی بزرگ شدهاند. اگر شرایطی که با آن بزرگ شدهاند، عادی و یا خوب میبود، روشن است که به فکر گذشته نمیافتادند چنانکه با روی کار آمدن پهلوی نیز کسی به فکر قاجار نیفتاد! اما وقتی شرایط قاجار دوباره به شکل «جمهوری اسلامی» حاکم میشود، عقل سالم در مقایسه قبل و اکنون، رأی به اکنون و شرایط قاجاری نمیدهد!
تجربه یکی از پایههای اصلی به کار گرفتن عقل است. در این زمینه هم آزمایشهای متعدد و هم امثال و حِکَم بسیاری وجود دارد. نقش تجربه به اندازهای اهمیت دارد که آن را به عنوان یک پدیدهی غریزی در حیوانات نیز میتوان دید چه برسد به انسان که خود را «اشرف مخلوقات» میپندارد.
هدف نظرسنجی اول بررسی این پرسش بود:
«عقل» که قادر به تشخیص سود و زیان فرد است چقدر در ترجیح یکی از این دو بر دیگری، پادشاهی پهلوی بر جمهوری اسلامی، نقش بازی میکند؟
در نتیجهی به دست آمده از پرسش اول، ۹۴درصد را صرفا در ابراز علاقه به پادشاهی پهلوی نباید دید. «عقل» ۹۴درصد از رأیدهندگان که قادر به تشخیص سود و زیان است، آن رژیم را به «سود» خود میداند. ۶درصد هم صرفا نشانهی علاقه به جمهوری اسلامی نیست بلکه عقل این ۶درصد جمهوری اسلامی را یا به سود آنها تشخیص میدهد و یا در ضدیت با پادشاهی پهلوی، آن را ترجیح میدهد یعنی سیاسی- عقیدتی و نه عقلانی تصمیم میگیرد.
سه انتخاب در پرسش دوم
در نظرسنجی دوم سه انتخاب پیشنهاد شد. دو انتخاب، همان تجربهی قبلی و موجود و یک انتخاب که ورای این دو قرار دارد و هنوز توسط ایرانیان تجربه نشده است اگرچه در تاریخ معاصر دورههای کوتاهی از آن وجود داشته است.
در این پرسش، علاوه بر «عقل» که سود و زیان فرد را تشخیص میدهد، «خرد» نیز مورد نیاز است. خرد به مثابه عقلِ نیک! عقل و عاقلانه به خودی خود مثبت یا منفی نیست. میتواند به سود یکی و به زیان دیگری باشد. خرد اما به دنبال خیر و نیکی همگانی است.
ما دو تجربهی گذشته و حال را داریم و یک هدف آینده که مدعیاش هستیم.
همانطور که میبینید، ۹۴درصد قبلی که عقلشان (شاید همراه با علاقهشان) پادشاهی پهلوی را میپسندید، در اینجا به ۴۷درصد کاهش مییابد زیرا خرد برخی از همان رأیدهندگان یک ساختار دمکراتیک را به هر دو تجربهی گذشته و حال ترجیح میدهد.
از ۶درصد عاقلان (و چه بسا علاقمندان) ج ا در نظرسنجی اول نیز، فقط ۱درصد هستند که آن را همچنان به سود (و شاید مورد علاقهی خود) میدانند و آن را بر دموکراسی و خرد و «خیر همگانی» ترجیح میدهند. اما هم عقل و هم خرد اکثریت، یک ساختار دمکراتیک را ترجیح میدهد و سود خود و خیر همگانی را در آن میبیند.
شمار شرکتکنندگان در پاسخ به پرسش دوم کمتر از پرسش اول بود و نتیجهی آن از روز چهارم تقریبا ثابت ماند و تازه پس از چهار روز بود که ۱درصد رژیم ج ا را (که متاسفانه همچنان در حال تجربه کردنش هستیم) بر پادشاهی پهلوی که قبلا تجربه کردیم و همچنین ساختار دمکراتیک که هنوز تجربه نکردهایم ترجیح دادهاند.
مجموعهی آرا: ۱۴۵۳
رژیم گذشته: پادشاهی پهلوی: درصد ۵۲ درصد
رژیم فعلی: جمهوری اسلامی: ۱ درصد
رژیم مبتنی بر اصول دمکراسی: ۴۷ درصد
هدف نظرسنجی دوم بررسی این پرسش بود:
رأیدهندگان چقدر عقل و سود خود و خرد و خیر همگانی را در نظر میگیرند؟ چه تعداد از رأیدهندگان سود خود و خیر همگانی را در کدام نظام بر هم منطبق میدانند؟ چقدر از کاربران همچنان بر اساس ذهنیت سیاسی- عقیدتی رفتار میکنند و نه بر اساس عقل و خرد برای تشخیص سود فردی و خیر همگانی؟!
در اینجا طبیعتا بخشی از طرفداران پادشاهی پهلوی در شمار کسانی قرار میگیرند که بیش از عقل و خرد بر ذهنیت سیاسی- عقیدتی خود تکیه میکنند. اما بخش مهمی چنین نمیکند و به همین دلیل از ۹۴درصد به ۴۷درصد کاهش مییابد.
دو انتخاب در پرسش سوم
در پرسش سوم بر اساس دو تجربهی گذشته و حال و آن آیندهای که هدف کلی خود قرار دادهایم، دو آیندهی تجربه نشده به شکل مشخصتری مطرح میشود: جمهوری پارلمانی و پادشاهی پارلمانی.
در این نظرسنجی نیز شمار مشارکت کمتر از دو پرسش قبلی بود و نتیجه از روز چهارم تقریبا روی ۴۷درصد جمهوری پارلمانی و ۵۳ درصد پادشاهی پارلمانی ثابت ماند.
مجموعهی آرا: ۵۱۴۵
جمهوری پارلمانی: ۴۷ درصد
پادشاهی پارلمانی: ۵۳ درصد
هدف نظرسنجی سوم بررسی این پرسش بود:
از آنجا که عقل و خرد در این پرسش نمیتوانند در تناقض با یکدیگر قرار داشته باشند زیرا فرض بر این قرار گرفته که «هر دو بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و برابری همه شهروندان از هر جنس و قوم و مذهب و… در برابر قانون بنا شدهاند» میخواهیم بدانیم مدافعان هر یک از دو شکل نظام در میان مخاطبان این توییت چند درصد هستند.
برای کاهش آرا در دو پرسش بعدی نسبت به پرسش نخست میتوان تعابیر مختلف ارائه داد. شاید یکی از تعابیر در خور تأمل «دو قطبی» بودن جامعه امروز ایران بین دو تجربهی عینی است: گذشتهای که پربارتر از اکنون بوده و هر کسی مدافع هر مناسباتی که باشد، میخواهد نارضایتی خود را از امروز و نظام کنونی نشان دهد.
درباره نظرسنجی دوم و سوم نیز چراهایی از سوی مخاطبان مطرح شد که در بالا توضیح دادم که این موارد با هدف بررسی کدام پرسشها انتخاب شدهاند.
تأکید من بر «پارلمان» در هر دو نظام جمهوری و پادشاهی به دلیل تأکید بر نقش مردم و مسئولیتپذیری آنها در تصمیمگیری و سرنوشت خود است.
هستند ایرانیانی که به هر دلیلی معتقد به «پنجهی آهنین»، از جمله در دوران گذار برای پیشگیری از هرج و مرج هستند. اما با بیش از صد سال که از انقلاب مشروطه به مثابه یک انقلاب دمکراتیک خاورمیانهای میگذرد، و پنجاه سال تجربهی حقوق دمکراتیک اجتماعی و در ودورههایی نیز آزادیهای سیاسی در دوران پهلویها، امروز در قرن بیست و یکم، به دنبال «پنجهی آهنین» بودن برای رسیدن به دموکراسی شرمآور است. جهان به ویژه در چهل سالی که جمهوری اسلامی حاکمیت بلامنازع را در ایران داشته بسیار تغییر کرده است. ایران به عنوان قطعهای مهم از پازل منطقه و جغرافیای سیاسی جهان نمیتوانسته از این تغییرات برکنار بماند. این تغییرات با تکنولوژی ارتباطات به ذهنیت جامعه نیز راه یافته و فرصتی میخواهد تا آن را با ابتکار و خلاقیت به نمایش بگذارد. جمهوری اسلامی بزرگترین سد در برابر جامعه و خلاقیتهای آن است. به همین دلیل میبایست نخست آن را به تاریخ سپرد. جامعه از امروز باید اطمینان داشته باشد که مدعیان تغییر، باز هم حقوق آن را زیر پا نخواهند گذاشت. از این رو نقش پارلمان به عنوان یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین نهادهای دموکراسی میبایست تضمین شده باشد. مردم در پارلمان است که امکان ابراز وجود پیدا میکنند. دو قوهی دیگر هویت و موجودیت خود را از آن میگیرند: قوه مجریه یا دولت اجراکنندهی قوانین و مناسباتی است که در مجلس تصویب میشود. قوه قضاییه و دادگستری ناظر اجرای قوانین توسط دولت و رعایت مناسبات حقوقی در جامعه است.
به همین دلیل در هر دو پرسش بر نقش مردم و نه نظام تاکید شده: جمهوری پارلمانی و پادشاهی پارلمانی. فاکتور بین این دو همانا «پارلمان» است.
در نظرسنجی سوم، نسبت ۴۷ و ۵۳ کاملا متعادل و نشانهی این است که کاربرانی که در این نظرسنجی رأی دادهاند، اگر بخواهند، میتوانند برای برقراری دمکراسی فارغ از شکل نظام مورد علاقهی خود با یکدیگر همکاری کنند! پارلمان به مثابه خانه ملت، مخرج مشترک جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان مدافع دمکراسی است.
*****
در پایان علاوه بر توجه به اینکه معلوم نیست چند نفر در هر سه نظرسنجی بالا شرکت کردهاند و مجموعهی واقعی شرکتکنندگان چندنفر است، باید به این موضوع اشاره کرد که بسیاری از نظراتی که در رسانههای اجتماعی مطرح میشوند، بیانگر چند نکته مهم هستند:
یک، میلِ به تغییرات مثبت در جهت آزادی و اختیار و دمکراسی و حق انتخاب بسیار زیاد است.
دو، اطلاعات و آگاهی به ویژه نسلهای جوانتر درباره تاریخ معاصر ایران و همچنین تاریخچه چهلسالهی جمهوری اسلامی آغشته به ناآگاهی و همچنین تحریف است.
سه، آگاهی و شناخت نسبت به مسائل نظری سیاسی و اجتماعی و همچنین اقتصادی متأسفانه اندک است.
چهار، مباحثات عمدتا بر اساس نظرات و عقاید سیاسی و هواداری از این یا آن فرد و این یا آن جریان است بدون آنکه استدلال عقلانی و خردمندانه در آنها دیده شود.
پنج، با اینهمه مدافعان نظامهای استبدادی چه جمهوری و چه پادشاهی در این نظرسنجیها در اقلیت هستند.
شش، فضای مجازی از جمله توییتر یک واقعیت است اما نه همهی واقعیت!
از همین رو، میبایست بیش از پیش تلاش کرد که بر اطلاعات و آگاهی جامعه از جمله در فضای مجازی افزوده شود. در دوران گذار نیز به یک دوران انتقالی کافی و مؤثر مبتنی بر آزادی قانونمند نیاز هست تا با فعالیت مستقل احزاب و رسانهها و شبکهها بتوان مخاطبان را چنان تغذیه کرد که نه بر اساس عقاید و هوادارایهای کور و احساسی بلکه بر اساس عقل (تشخیص سود و زیان خود) و همچنین خرد (تشخیص خیر همگانی) بتوانند تصمیم بگیرند.
بین روشنگری درباره مفاهیم و مخاطبان یک بده و بستان متعادل باید صورت بگیرد. مشکل جامعهی دگم و سیاستزده که نه بر اساس عقل (تشخیص سود و زیان خود) و نه بر اساس خرد (تشخیص خیر همگانی) حرکت میکند و تصمیم میگیرد تنها متکی نبودن بر عقل و خرد مستقل نیست بلکه امتناع از فهمیدن نیز هست! برخورد ایدئولوژیک و دینی با هر پدیدهی عقلانی، تنها به گچسری امتداد میبخشد. عدم انعطاف افراد جامعه در برابر یکدیگر که عقلشان در تشخیص سود و زیان خود نهایتا میبایست در خدمت خرد یعنی تشخیص خیر همگانی قرار گیرد، جامعه را آسیبپذیر و منحط میکند. در جمهوری اسلامی نه «عقل» (سود و زیان شهروندان) و نه «خرد» (خیر همگانی) هرگز جایی نداشته است. اصل خودی و ناخودی، بر شانهی دیگران بالا رفتن، از جیب دیگران سود بردن، تلاش برای وارد شدن به حلقههای مافیایی نظام برای بهرهمند شدن از امکانات، جامعه را در کلیت خود به سوی انحطاط رانده است.
گذاری که در برابر ما قرار دارد تنها از نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه از جامعهای نیز هست که این نظام بر آن چهل سال تسلط بلامنازع داشته و اقلیتی افراطی را نه تنها در میان وابستگان و دلبستگان خود بلکه در میان مخالفانش نیز پرورانده که اگرچه در فضای مجازی کار زیادی از آنها بر نمیآید اما در فضای واقعی به دلیل پایبند نبودن به اصول حقوق بشر و دموکراسی «میتوانند» منشاء تخریبهای جبرانناپذیر باشند. برای انزوای موافقان افراطی (ذوبشدگان و حزباللهیها و بخشی از اصولگرایان و اصلاحطلبان یا همان استمرارطلبان) و مخالفان افراطی نظام جمهوری اسلامی (گروههای مسلح و تجزیهطلبان و حاملان ناسیونالیسم افراطی) که از یکدیگر تغذیه میکنند، میبایست از همین امروز تلاش کرد. بیتردید همه کسانی که در تاریخ معاصر برای آزادی و پیشرفت ایرانیان تلاش کردهاند خواهان گذار مصمّم و هدفمند از دیروز و امروز به فردایی دمکراتیک و آباد بوده و هستند.
بر عکس گفته شما هم میتواند صحت داشته باشد .
اگر شما چوب به سوراخ زنبور نکنید انها هم از کنارتان گذشته و نیش نمیزنند !
هیچ کسی، هیج چیزی و مطلبی را نمی خواهد » بی ارزش « جلوه دهد. هستند کسانی که می خواهند عمدا تمرکز کاربران را از عنوان و موضوع اصلی مورد بحث مقاله منحرف کرده و کل کل کنند. حتمن هم شنیده اید که ” هر چیز بجای خویش نیکوست!” خوشبختانه در کیهان لندن مقالات متنوع زیادی هست که همه می توانند نطریات خود را متناسب بیان کنند. شما هم با این کامنت انحرافی خود بدنبال کل کل کردن هستید.
وقتی به اوضاع داخل و هموطنان مقیم خارج از کشور دقیقا توجه شود ، میبینیم که شرایط خاص و وضعیت نگران کننده و عجیبی است . فرضا به پیدا شدن پیکر رضا شاه کبیر در محوطه شاه عبدالعظیم شهر ری توجه کنید که چه شد و چگونه این مسئله (لاپوشانی و به فراموشی) سپرده شد ! ایا موضوع کم اهمیتی بود ؟
حال به مطلب کاربر گرامی در پاسخ به نکات بسیار مهم مطرح شده توسط جناب ( ضد انقلاب ) نگاه کنید که چگونه دو – سه مورد به این مهمی را بی ارزش جلوه داده و به او تحکم میکند !!!
به نظر امثال ما ضمن توجه به زحمت و نتایج این نظر سنجی ، لودگی و بی اهمیت دانستن ان گفته باعث شده که امروز این وضعیت مسخره را داشته باشیم .
حتی از سلطنت طلبان مدعی هم امروزه سخن و پیگیری بابت سرنوشت پیکر رضا شاه شنیده نشود ؟!
خانم الهه بقراط
یک انتخاب دیگر از قلم افتاده است و آن پادشاهی پارلمانی انتخابی آست پادشاه ّ ۱۰ سال یکبار و دو بار مجموعا با رای مستقیم مردم انتخاب میشوذ این سبب اتحاد همه خواهد شد مقاله لازم میباشد
من گمان میکنم که هواداران نظام پادشاهی روی هم رفته بیش از این ۵۳ % میباشند که بالا قابل مشاهده بود. با توجه به اینکه رای دهندگان این پرسش دیجیتالی اکثرا بیرون میهن میباشند و کیهان لندن در “نظام مقدس” غیر مجاز است و هموطنان بیرون از کشور قسمت بزرگشان در اسکاندیناوی و بریتانیا از طیف های چپ میباشند؛ – که اصولا از نظر دی ان ای سیاسی دشمن سوگند خوردۀ نظام پاهنشاهی میباشند و حتی مشکل شخصی با خاندان پهلوی دارند – اگر این پرسش درون میهن با توجه به معیار های استاندارد انجام و برگذار شود؛ تعداد هواداران نهاد پادشاهی مشروطه چندین برابر هواداران جمهوری میباشند.
شما دوست دارید فقط ساز خودت رو کوک کنی و بنوازی/ موضوع بحث مقاله بر سر نظرسنجی هاست…این چندمین بار است/ آب یخ بدیم خدمتتون؟
دوم – گفته محمد رضا خاتمی رئیس حزب مشارکت و برادر اقای خاتمی ریس جمهور اسبق در مصاحبه با برنامه رودرو میباشد که گفته اند در انتخابات سال ۸۸ به تعداد ۸ میلیون رای در ستاد انتخابات کشور به ارای مردم اضافه شد و ارای ۳۲ میلیون نفر به ۳۹ میلیون رای دهنده تغییر و به ارای احمدی نژاد اضافه گردید . رژیم نفسش در نمی اید .
ضمنا یکی از نمایندگان مجلس امروز از وزارت اطلاعات خواسته که منبع ارسال اطلاعات دقیق به امریکا در قضیه تحریم های اخیر را شناسایی کنند !
در بخش این نظر سنجی جالب
دو مورد بسیار بسیار مهمی که در طی ماه جاری افشا و رژیم ولایت وقیح خمینی در قبال ان خفه خون گرفت ( دم نزدن ) که جای تعجب دارد را بیان میکنم :
اول – اقای محمود بهمنی ریس سابق بانک مرکزی و نماینده فعلی مجلس گفتند که :
موجودی حساب ۵ هزار نفر اقا زاده ها در خارج از کشور که برابر ۱۴۸ میلیارد دلار میباشدکه از ذخایر ارزی کشور بیشتر میباشد .گفته میشود یکی از دلایل اصلی ( غیر از پول رساندن به تروریستها ) مبنی بر عدم تصویب FATF توسط حکومت معلوم نشدن منشائ این پولهاست .