تاریخ از روز آغاز تحریمهای جدید آمریکا علیه رژیم ایران به عنوان یک نقطه عطف مهم در رویارویی واشنگتن با رژیم تهران یاد خواهد کرد. این تحریمهای آمریکا علیه تهران در حالی آغاز شده است که جمهوری اسلامی در خارج از مرزهایش بیشترین سطح نفوذ «انقلابی» را در منطقه دارد اما در داخل با بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی روبروست بطوری که اوضاع داخلی ایران شاهد حاکمیت نوعی دیکتاتوری و خفقان سیاسی است که از سال ۱۹۷۹ تا کنون بینظیر بوده است.
یکی از ویژگیهای بارز دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا شفافیت اوست؛ ترامپ در روزهای انتخابات ریاست جمهوری گفت، توافق اتمی با ایران بدترین توافقی است که تاریخ آمریکا آن را دیده است؛ و اگر در انتخابات پیروز شوم توافق اتمی را لغو خواهم کرد… ترامپ به گفته خود عمل کرد و از توافق هستهای خارج و عملا این توافق را لغو کرد.
ترامپ همچنین در این سخنان نیز که میگوید: «میخواهم روابط خوبی با ایران داشته باشم» صادق است. خواستی بسیار ساده و با زبانی شفاف. او گفت: «میخواهم ایران واقعا ایران باشد». دونالد ترامپ نمیخواهد مانند کیسینجر با زبان معادلات سیاسی سخن بگوید.
کیسینجر درباره جمهوری اسلامی گفته بود: «رژیم ایران به انتقال از رویکرد انقلابی بودن به رویکرد برخورد با جهان به عنوان یک «دولت» نیاز مبرم دارد».
او همچنین نمیخواهد مانند بن رودس یکی از مشاوران ادبی و داستانسرای باراک اوباما باشد که از کارشکنی رژیم جمهوری اسلامی در پروسه صلح منطقهای و جهانی سخن میگوید و درعین حال به باراک اوباما توصیه میکند به سران رژیم ایران تبریک و تهنیت بگوید.
دونالد ترامپ با زبان متفاوتی سخن میگوید؛ با زبان «داد و ستد» و بسیار ساده. معادله ترامپ بدون هر گونه پیچیدگی سیاسی در این معامله خلاصه میشود: «هر چقدر به من امتیاز بدهید به همان اندازه به شما امتیاز خواهم داد».
اما دونالد ترامپ هر وقت در این معادله ساده نتوانسته رقیبان خارجی را با «داد و ستد» ساده قانع کند، همان جوابی را به آنها میدهد که به رهبر کره شمالی داد وقتی که به او گفت:«دکمههای شلیک موشکهای اتمی من از دکمههای شلیک موشکهای تو به مراتب بزرگتر است».
ترامپ واقعا مایل است که ایران را آنگونه ببیند که شایسته نام ایران باشد؛ ایرانی که در ذهنیت همه ماست؛ او دوست دارد ایران را بازاری بزرگ برای اقتصاد جهانی ببیند؛ اقتصادی که همه چیز در آن باشد از جوراب نخی تا پالایشگاههای بزرگ نفتی و فعالیتهای گردشگری که ایران ظرفیتی عظیم در این زمینه دارد .
ایالات متحده مایل است ایران نقشی مهم و اساسی برای ثبات و استقرار آسیا و خاورمیانه ایفا کند و به دروازهای برای حل مشکلات غیرقابل حل در این بخش از جهان شود؛ از صلح اعراب و اسرائیل گرفته تا مبارزه با افراط گرایی و تروریسم و همچنین پایان دادن به بسیاری از جنگهای فرقهای در منطقه که جمهوری اسلامی مسبب آن است. جنگی که تا کنون به کشته شدن صدها هزار انسان و میلیونها آواره منجر شده؛ آوارگانی که مهاجرت آنها به قاره اروپا نه تنها امنیت این قاره را تهدید میکند بلکه مهمترین دستاورد امنیتی پس از جنگ جهانی دوم در خارج از مرزهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به چالش کشیده است.
ترامپ یک انسان ایدئولوژیک نیست بنابرین آنچه او از ایران میخواهد توافق جدیدی است که راه جدیدی برای ایران باز کند. هدف او تغییر رژیم ایران نیز نیست؛ گرچه برخی از بقایای اندیشه «جرج بوشیسم» مانند جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا هنوز در ساختار دولت ترامپ نقش ایفا میکنند اما خود ترامپ خواستار متوقف کردن سیاست جاهطلبانه و ویرانگر و تغییر رفتار ایران در منطقه است. او مانند اوباما نیست که بخواهد به کسی امتیاز بدهد تا چهره و تصویر آمریکا را تحسین کنند! ترامپ هرگز چنین وسوسهای چون اوباما ندارد. وی آمریکا را همانگونه که هست به جهان معرفی میکند. ترامپ مثل اوباما فکر نمیکند که اگر با زبان زیبا و جملات قشنگ با جهان صحبت کند، همه چیز تغییر خواهد کرد.
ترامپ با بحران ایران به همین سادگی برخورد میکند: از خرابکاری و بیثبات کردن منطقه دست بردارید تا کاری با شما نداشته باشم! او گفتمان ایدئولوژیک ندارد و نمیخواهد با گفتمان ایدئولوژیک علیه ولایت فقیه جمهوری اسلامی رویارویی کند. او با زبان اقتصاد با ایران سخن میگوید؛ خواستههای ترامپ از رژیم جمهوری اسلامی از محدوده خواستههای مردم ایران از رژیم تهران فراتر نیست.
ترامپ صادرات نفت ایران که شریان حیاتی و منبع اساسی ۸۰ درصد از درآمد خزانه تهران را تامین میکند، هدف قرار داده و از بدشانسی رژیم جمهوری اسلامی این تحریمها در زمانی اجرا میشود که جهان با یک رکود اقتصادی نسبی و بحران نقدینگی روبروست. این بحران از آرژانتین و ترکیه شروع شده و دامان کشورهای دیگر را نیز گرفته است. کمبود نقدینگی تقاضا برای نفت را کاهش میدهد. از سوی دیگر کارشناسان میگویند با افزایش صادرات نفت سعودی و روسیه برای محافظت از ثبات قیمتها و ورود تولیدکنندگان جدیدی مانند کانادا و آمریکا به شبکه تولیدکنندگان نفت، عرضه نفت در نیمه اول سال ۲۰۱۹ افزایش و تقاضا کاهش خواهد یافت و این روند نیز به نوبه خود بر صادرات محدود ایران در چارچوب معافیت ۸ کشور نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.
این شرایط که تحریمهای آمریکا به وجود آورده به مرور زمان منابع درآمد نفتی ایران را خشک خواهد کرد.علاوه بر این، درآمد ناشی از صدور نفت ایران در چارچوب معافیتهای موقت اعطا شده به هشت کشور از سوی دولت ترامپ، به دولت ایران داده نمیشود بلکه در حسابهای ویژهای ریخته میشود تا برای پرداخت صورت حسابهای خرید مواد غذایی، دارو وغیره برای ایران از آن مبالغ استفاده شود.
ایران چه گزینههایی در این شرایط دارد؟
گزینه اول: برخی گزارشها از سناریوی فاجعهآمیزی خبر میدهند مبنی بر اینکه تهران میخواهد در باب المندب و تنگه هرمز دست به ماجراجویی یا تنش بزند تا از این طریق تجارت نفت را تهدید و قیمتها را سرسامآور کند و در نهایت کشورهای جهان را علیه آمریکا تحریک نماید. اما دست زدن به چنین ماجراجویی خودکشی محض است چرا که اگر رژیم ایران دست به چنین کاری بزند همه جهان به آمریکا خواهند پیوست و نه برعکس! در صورت چنین اقدامی از سوی رژیم ایران، دست آمریکا برای وارد کردن ضربه نظامی بر ایران باز خواهد شد و جهان سیاستهای ایالات متحده آمریکا که بارها نسبت به خطرات تهدیدهای ایران هشدار داده بود تایید خواهد کرد. ۱۲ درصد از کل تجارت بینالمللی به وسیله کشتیها از باب المندب عبور میکند. طبق گزارشهای اقتصادی در سال ۲۰۱۶ روزانه حدود ۴٫۸ میلیون بشکه نفت از باب المندب به اروپا صادر میشد. این در حالیست که ۱۸٫۵ میلیون بشکه نفت نیز از تنگه هرمز عبور میکند. در مجموع عبور بیش از ۳۰ درصد از کل تجارت نفت خام و گاز مایع جهان از این تنگه انجام میشود.
گزینه دوم: اما به احتمال زیاد گزینه تهران اینست که تحریمهای اقتصادی و سختیهای ناشی از آن را تا دو سال آینده تحمل کند به امید اینکه دوره ریاست جمهوری ترامپ به پایان برسد و برای دور دوم انتخاب نشود! حکومت ایران روی وعدههای حزب دمکرات آمریکا و سیاستمداران سابق این کشور مانند جان کری امیدوار است بتواند دور مذاکرات جدیدی را در پایان سال ۲۰۲۰ با «دولت جدید ایالات متحده» آغاز کند و به همین دلیل معتقد است زمان کافی برای گذر از این تحریمها دارد.
*منبع : روزنامه شرق الاوسط
*نویسنده: ندیم قطیش
*ترجمه وتنظیم از کیهان لندن
بنظرم ترامپ به سادگی از جمهوری اسلامی میخواهد که برود و بمیرد!
شاید کمتر کسی باشد کهحکایت بطری سعید مرتضوی را نشنیده باشد. این بطری قبل از اینکه بدست سعید مرتضوی بیافتد، در اوایل انقلاب دست گشتهای کمیته شهری بود که بدستور خمینی در شهرها جولان میدادند و جوانان مردم را شکنجه میکردند. در آن اوایل وحشت، دوستی از فردی صحبت میکرد که به جرم دختربازی و آستین کوتاه گرفتار کمیته شده بود. ایشان میگفت که فرد مسئول با خندهای کثیف یک بطری را به جوانک ترسیده نشان میداد و میگفت یا تو برو تو بطری یا بطری بره تو!
امروز جمهوری اسلامی با وضعیتی شبیه به آن جوانک روبرو شده. درصورتیکه ج.ا حتی به بندهایی از خواسته ترامپ عمل کند، قبر خود را کنده است.