(+ویدئو) در شرایطی که خوانندگان زن ایران چهل سال است امکان حضور مستقل بر صحنه موسیقی داخل کشور و آواز خواندن مستقل را ندارند، جشنواره «صدای زن ایرانی» در دو سال اخیر موفق شده است ۲۰ زن خواننده کمتر شناخته شده را در سراسر ایران شناسایی کند و صدای آنان را در برلین به گوش علاقمندان برساند.
«جشنواره صدای زن ایرانی» ابتدا در ماه مارس سال ۲۰۱۷ با حضور یازده خواننده زن در برلین برگزار و امسال در فاصله روزهای هشتم تا یازدهم نوامبر در ویلای الیزابت برلین تکرار شد. امسال هشت زن خواننده به این فستیوال دعوت شده بودند: جمیله امانیان از بندر ترکمن، مینا دریس از آبادان، عاطفه مقیمی از آمل، مائده طباطبایینیا از اصفهان، سحر زیبایی از کرمانشاه و فرآواز فروردین، ثمین قربانی، ملیحه مرادی حقیقی و آیدا نصرتی از تهران.
این خوانندگان جوان را مهرداد ناصحی، جمشید سفرزاده، رضا سامانی، شهابالدین آذینمهر و بابک پیمانی به ترتیب با کمانچه، سنتور، دف، تار و تنبک همراهی میکردند.
روزنامه دیتسایت آلمان در گزارشی پیرامون «فستیوال صدای زن ایرانی» نوشته است: «آنچه درتهران ناممکن است، در برلین جشن گرفته شد. فستیوال صدای زن ایرانی زنانی را گردآورد که در کشور خودشان اجازه ندارند صدای خود را بلند کنند».
تیزر جشنوارهی گذشته:
روزنامه آلمانی افزوده است: «اطمینانی وجود نداشت که معجزه امکانپذیر است. اپرای معاصر برلین در ماه مارس سال ۲۰۱۷ فستیوال صدای زن ایرانی را برگزار کرد. یازده خواننده زن از جمهوری اسلامی بر صحنه آمدند، کاری که در وطن خود اجازهاش را ندارند: تکخوانی. حالا دور جدید فستیوال هم با موفقیت برگزار شد. در همان محل، ویلای الیزابت برلین، کنار کلیسای نوآنتیک شینکل که در سال ۱۸۳۵ بنا شده است».
آواز زن زیر گنبد مسجدشاه اصفهان
این بار نیز برگزارکنندگان فستیوال به یک ابتکار جالب دست زده بودند. آنها به ایران رفتند، خوانندگان زن کمتر شناخته شده را در تهران، اصفهان، ترکمن صحرا، آبادان و کرمانشاه شناسایی کردند و از آنها خواستند در هر محلی که خودشان دوست دارند آواز بخوانند. از این اجراها فیلمی تهیه شد که در روزهای فستیوال نیز پخش شد و توجه زیادی برانگیخت، چون تنوع شگرف اقلیمی و فرهنگی ایران چندقومی را به خوبی نشان می داد.
مائده طباطبایینیا خواننده اصفهانی در این فیلم در حالی دیده میشود که صدای خود را زیر گنبد مسجد شاهعباس اصفهان رها کرده بود. دیتسایت، به همین دلیل مسجد شاه را با کلیسایی که فستیوال برلین در کنار آن برگزار شد مقایسه کرده و نوشته است: «خانهی خدایی که فستیوال با فیلمی در آن آغاز شد، بسیار کهنتر و شکوهمندتر از کلیسا بود: ساخت مسجد شاه عباس اصفهان در سال ۱۶۱۱ به پایان رسیده است. میدان عظیم امام (میدان شاه سابق) هنوز از جمعیت خالی است. دو کبوتر به پرواز در میآیند. آن بالا، زیر گنبد مسجد قدیمی، صدای زنانه طنین میافکند. مائده طباطبایینیا بر فراز زیباییهای شهر خویش میخواند».
دیتسایت سپس به نقل از مائده طباطبایینیا مینویسد: «آواز در همه تارهای هستی من تنیده است. کسی که میخواند میتواند همه مشکلات خود را بیرون بریزد. صدا همه جا تو را همراهی میکند».
از غوغای تهران تا آرامش ترکمن صحرا
در دنباله گزارش میخوانیم: «۹ خواننده با دعوت شخصی این بار به برلین آمدند. همه از نسل جوانی که بیشترشان در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق زاده شدهاند تا دوران پیش از انقلاب ۱۹۷۹ . پرتره هرکدام از آنها را در فیلم کوتاهی میبینیم که در مکانهای منتخب خودشان تهیه شده است. زادگاههای آنها همانقدر متنوع است که مناطق گوناگون سرزمین عظیم ایران میان ترکیه و پاکستان. ملیحه مرادی حقیقی غوغای کلانشهر ۱۶ میلیون نفری تهران و پدر و مادرش را نشان میدهد؛ جملیه امانیان را در مناطق کوهستانی ترکمن صحرا میان گوسفندان و شترها میبینیم. این زن جوان تا کنون دورتر از تهران سفر نکرده بود. زمانی که ازدواج کرد خجالتیتر از آن بود که در برابر همسرش آواز بخواند: «او میخواند و من همصدایی میکردم. از صدای من خوشش آمد و تشویقم کرد. برای همراهی با من دوتار هم آموخت».
گزارشگر دیتسایت پس از توضیح درباره جایگاه دوتار و عود و تار و کمانچه و فلوت و سنتور و تنبک و آواز در موسیقی کلاسیک و فولکلوریک ایرانی و اشاره به کیفیت اغلب آرامبخش آن مینویسد: «سیمین قربانی فرشتهوار آذری فولکلوریک خواند و مینا دریس از آبادان به عربی تکخوانی کرد؛ تحریرهای پرمعنای عاطفه مقیمی فضایی شبیه یک پارتی در کنار دریای کاسپین را تداعی میکرد و صدای قدرتمند سحر زیبایی در فیلم بر فراز کوهستانهای کردستان بسیار دورتر از کرمانشاه پرواز میکرد.»
فستیوالی که به دنبال ستارهها نیست
روزنامهنگار آلمانی سرانجام بر این نکته تاکید میکند که هیچیک از هنرمندان حاضر در فستیوال صدای زن یک ستاره نیستند و احتمالا تا کنون بر صحنه نیز حضور نداشتهاند. بنابراین اگر هم درآمدی از موسیقی داشته باشند به خاطر آموزش آن به دیگران است. تعداد بسیار کمی از آنها پیش از سفر به برلین یکدیگر را میشناختند.
این فستیوال به همت یلدا یزدانی دانشجوی رشته موسیقی اقوام دانشگاه کلن و نوازنده تار شکل گرفته است. دیتسایت درباره او نوشته است: «از سال ۲۰۰۹ به مناطق گوناگون ایران سفر کرده و درباره موسیقی اقوام این کشور پژوهش میکرد؛ خوانندگان را میجست و در یک شبکه به هم وصل میکرد. این بار تلاش خود را در مناطق مرزی ایران پی گرفته بود.»
اجرایی از سال گذشته:
یلدا یزدانی درهمین رابطه به روزنامه آلمانی گفته است: «فرهنگها، زبانها و شکل زندگی در کشور چندقومی ایران بسیار متنوع است. در بعضی نقاط انسانها مثل ۲۰۰ سال پیش زندگی میکنند. آدم بدون ارتباط و کمک دیگران نمیتواند به مردم این مناطق دسترسی پیدا کند. برای جلب اعتماد گاهی ماهها وقت لازم است».
یزدانی میافزاید: «موزیک در ایران تمام زندگی را همراهی میکند. از دوران کودکی با لالاییها، در عروسی و عزا، هنگام بذرپاشی و برداشت محصول، در قالیبافی و شیردوشی، در مسیر کوچ عشایر. هر احساس و موقعیتی در زندگی در موزیک بازتاب دارد. چیزی که رژیم در جامعه ممنوع کرده است، در جمعهای خصوصی جاریست. باغ جزیی از خانه محسوب میشود. در آن آدم میتواند موسیقی را مطابق سلیقه خودش اجرا کند. حتی با حضور ۲۰۰ میهمان دعوت شده. منطق شرقی خشک نیست. دنیای مقابل دیکتاتوری، زندگی در خانه است. این به نفع رژیم هم هست».
اجرایی از سال گذشته:
هماهنگکننده فستیوال صدای زن ایرانی در پایان اضافه میکند: «خوانندگان نمیخواهند در بازگشت به کشور خودشان مشکلی داشته باشند. آنها با میل در ایران زندگی میکنند؛ درباره مشکلات سیاسی و اجتماعی نمیخوانند بلکه درباره عشق، زندگی و آیینهای مذهبی میخوانند. سانسور هم ویژه ایران نیست، بلکه در تمام آسیای مرکزی حاکم است. آدمها خودشان را با آن تطبیق میدهند. در آسیای مرکزی فرهنگ تمثیل به شدت رشد کرده است. کسی که شاعران کلاسیک مثل حافظ، مولوی یا خیام را در آواز به خدمت بگیرد میتواند اعجابآمیز بخواند. مردم بلدند شعرهای به شدت قدیمی را بهروز کنند. شنوندگان برلین هم، چیزی را که دلشان میخواست برداشت کردند».
در چهار روز برگزاری فستیوال، عکسبرداری و فیلمبرداری در سالن و هنگام اجرای برنامهها به شدت ممنوع بود. اما اپرای معاصر برلین همه کنسرتها را فیلمبرداری و ضبط کرد و تا از طریق «ویمئو» پخش کند. سال گذشته نیز به همین نحو عمل شد.
*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت
*نویسنده: کریستف دیکمن
ترجمه و تنظیم: جواد طالعی