ویکتوریا آزاد – به تاریخ ۲۵ آبانماه ۱۳۹۷ مصادف با ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸، ده حزب و تشکل سیاسی قومی منبعث از «کنگره ملیتهای فدرال» فراخوانی تحت عنوان «فراخوان به همکاری مشترک» صادر کردند. مضامین ذکرشده در این فراخوان جدید نبود درواقع همان باورها و مبانی سابق بود که در برنامه حزبی این احزاب به خوبی توصیف شده. این مبانی هرگز نتوانست خود را به کل جریان اپوزیسیون ایران نزدیک کند و همواره مانعی بود برای ایجاد یک اتحاد گسترده بین تمام نحلههای سیاسی ایران. این موانع که به وضوح در متن این فراخوان نیز دیده میشود کدام هستند؟
۱.نفی پذیرش تمامیت ارضی ایران
۲.نفی همزیستی و همپیوندی مسالمتآمیز و درهم تنیده تاریخی مردمان ایران و به مخاطره انداختن یکپارچگی ملت ایران از طریق طرح «حق تعیین سرنوشت» که به معنای حق تجزیه ایران و استقلال کامل مناطق اتنیکی و مسکونی اقوام ایرانی در سراسر ایران است (بخوانید: پروژه انحلال ایران).
۳.کاربرد واژگان «ملیتهای ساکن ایران» آغاز پروژه جداسازی مردمان ایران از تیره و تبارهای گوناگون است و به شدت پروژه جداییطلبی را به یاد میآورد؛ همان روندی که دریوگسلاوی توسط جداییطلبان پیش رفت و منجر به آن غائلهای شد که همه شاهد بودیم.
۴.استقرار نظام دموکراتیک را منوط به انتخابات آزاد نمیکند و از هم اکنون شکل نظام مورد وفاق خود را (جمهوری دموکراتیک فدرال) بدون پیوست به انتخابات آزاد برای تعیین نوع نظام بعد از فروپاشی شرط قرار میدهد.
۵.خواستهای حداکثری خود را شرط اتحاد قرار میدهد و به یک میانگین حداقلی برای اتحاد بین همه نحلههای سیاسی ایران باور ندارد و لذا مواضع این بیانیه برخلاف ادعای مطرح شده در فراخوان در جهت اتحاد اپوزیسیون نیست.
۶.این بیانیه متاسفانه موازین دموکراسی در روند نجات ایران و خیزشهای مردمی را در چندین جای فراخوان نقض میکند از جمله دعوت آنها از تنها جریانهای جمهوریخواه که خود را با تفاهمنامه همسو میدانند برای سرنگونی جمهوری اسلامی و در نظر نگرفتن بخش بزرگی از اپوزیسیون غیرجمهوریخواه و حتی دموکراسیخواهان پارلمانتاریست که فرم نظام خاصی را شرط همکاری قرار نمیدهند از جمله شخصیتهایی همچون «بنده ناچیز» فراوانند و این صدا امروز تبدیل به یک تمایل سیاسی قوی در جامعه ایران شده است. مردمانی که برایشان رییس کشور فرقی نمیکند. جمهوری و پادشاهی به شرط دموکراتیک بودن برایشان یکی است و دغدغه اصلیشان محتوای نظام است. «جمهوریخواهان مطلقه» در سالهای پیش شکست پروژه خود را بارها تجربه کردهاند و این ده جریان نیز دوباره این شکست را تجربه خواهند کرد.
متاسفانه این دوستان انرژی خود را صرف یک پروژه بارها تجربه شده و شکست خورده میکنند. آنها شانس فراگیر شدن و تبدیل شدن به یک گفتمان ملی را ندارند و لذا شانس گستردگی و تبدیل شدن به گفتمان آلترناتیو برای طراحان این فراخوان تقریبا صفر است. هشتگ جمهوری دموکراتیک و یا فدرال هرگز به روی دیوارها و میادین در ایران ثبت نشد اما هشتگ #رضاپهلوی، زنده باد خاندان پهلوی، فرشگرد، شاهزاده برگرد، تبدیل به یک جنبش میدانی شده است که در سراسر ایران خود را نشان میدهد از سیستان و بلوچستان تا خوزستان و آذربایجان و خراسان و یزد و اصفهان و مازندران و گیلان و… با این حال این هشتگ و ترند در ایران نیز به انتخابات آزاد برای تعیین نوع نظام آینده باور دارد و رای آزاد مردم نوع نظام مطلوب مردم را مشخص خواهد کرد. هیچ جریانی با ارادهگرایی و خودمحوری و یا زور اسلحه قادر به تحمیل خود به ملت شریف ایران نیست. توزیع قدرت سیاسی در ایران فردا یک امر حتمی و اجتنابناپذیر است.
فقط ایراد نگیریم راه حل ارائه بدهیم
چندی پیش پیماننامهای را تنظیم کردم که درآن حقوق اقوام ایرانی به خوبی مستتر است و این پیماننامه را تقدیم میکنم به اپوزیسیون ایران شاید راهی برای توافق و جلب نظر ملت بزرگ ایران باز شود و بتوانیم راه صد سال را کوتاهتر کنیم. لازم به گفتن است که این پیماننامه تا کنون به امضای چند شخصیت و یک تشکل سیاسی با پایگاه داخلی در ایران رسیده است و به خود به عنوان یک مبارز کهنهکار سیاسی با جایگاه معین ویژهی خود حق میدهم همچون همه شخصیتهای دیگر برای سربلندی کشورم تلاش کنم تا باشد این پیماننامه را مبنای خوبی برای توافق نیروهای مخالف جمهوری اسلامی قراردهیم. این پیماننامه محصول فکری و تاریخی سفر همه اپوزیسیون است که من نیز افتخار همراهی با آن را داشتهام و البته از عزیزان داخل کشور برای همفکری و مخصوصا تنظیم اقدامات فوری بعد از فروپاشی نهایت سپاسگزاری را دارم. بدیهی است که این طرح قابل اصلاح است اما اساس باورهای آن غیرقابل تغییر است.
نقش شاهزاده رضا پهلوی چیست؟
ایشان به عنوان نماد آزادگی، نافرمانی مدنی و سازشناپذیری در مقابل فرقه تبهکار حاکم در ایران و تحکیم همبستگی ملی، در راستای رسالت وی که همانا کمک به تحقق دموکراسی و سکولاریزم در ایران و صیانت از حقوق مردمان ایران است، مؤتلفین حول این پیماننامه را حمایت وسیع کنند و از مردم ایران بخواهند به جبهه نجات ایران بپیوندند؛ جبههای که میتواند متشکل باشد از سه پایگاه:
۱-پایگاه سیاسی (پاسارگاد) متشکل از شخصیتها و نمایندگان احزاب سیاسی اپوزیسیون دموکراسیخواه و سرنگونیطلب معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر و موازین دموکراسی جامعه مدرن و عرفی و تمامیت ارضی و یکپارچگی ملت بزرگ ایران
۲-پایگاه جوانان (فرشگرد)
۳-پایگاه فناوریهای علمی و نجات زیست محیط ایران آینده (ققنوس)
#جبهه_نجات_ایران
پیماننامه جبهه نجات ایران با رمز #پاسارگاد صادرشده دهم آبان ماه هزار و سیصد و نود و هفت
مقدمه
ایران ما، در اندوه و ماتم نشسته است و نیازمند یاری تک تک ماست. آسیبها چنان پیکر او را خراشیده است که اگر به یاریاش نشتابیم برای همیشه از دست خواهد رفت. زمان کوتاهی باقی مانده است. نیروهای دمکراسیخواه به پا خاستهاند تا با مشورت و تعامل با یکدیگر در پیوندی پویا و سازنده در اقدامی همزمان به اتفاق همه نیروهای دمکرات و آزادیخواه درون و برون مرز، برای ساماندهی یک اقدام ملی جهت تشکیل یک آلترناتیو بدیل (دولت موقت) برای گذار از جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی نوین اقدام کنند.
اهداف ما از این قرار است:
۱) تقویت روحیه همبستگی، تفاهم ملی، دیالوگ، دوستی و برقراری مناسبات عقلانی و مسالمتجویانه در میان نحلههای مختلف سیاسی همسو و داوطلب برای مبارزه علیه حاکمیت دینی و جانشین کردن این نظام با یک نظام سکولار و دموکرات.
۲ ) تلاش در جهت تقویت مبارزات ملت ایران برای عملیات مبارزین درون مرز و برون مرز، به منظور بسترسازی و اقدام مشترک برای تشکیل یک اتحاد عمل گسترده و دمکراتیک متشکل از نمایندگان احزاب، سازمانها و کوشندگان مستقل سیاسی
۳ ) ایجاد پل میان نیروهای سیاسی، متخصیین و جوانان داخل و خارج از کشور به منظور ایجاد یک مرکز ثقل سیاسی به نام «جبهه نجات ایران» متشکل از شخصیتها و نمایندگان احزاب و تشکلها که مواضع همسو با پیماننامه دارند و تشکلهای واقعا موجود با پایگاه مردمی جهت اتخاذ سیاستهای یکپارچه، گفتگو با قدرتهای خارجی، جلب افکار عمومی داخل و خارج از ایران برای گذار و سرنگونی حکومت مستبد جمهوری اسلامی و ایجاد یک دولت موقت در راستای شکلگیری یک حکومت سکولار، دمکراتیک و مردمسالار.
میثاقهای مشترک ما
اصول زیر پایههای اعتقادات و باورهای ما را تشکیل میدهد. این اصول همچنین خواستهای حداقل ما را جهت پایهگذاری یک اتحاد عمل گسترده و فراگیر و دولت بدیل آینده بیان میدارد. به گمان ما این اصول میتواند فصل مشترک اعتقادات نیروهای معتقد به دمکراسی برای احقاق حقوق بشر و اسقرار دموکراسی و تشکیل یک آلترناتیو بدیل در ایران پس از جمهوری اسلامی باشد و راه حلی برای اجماع این نیروها و تشکیل دولت موقت و آلترناتیو بدیل جمهوری اسلامی.
۱ ) ما حقوق و آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و کلیه میثاقهای الحاقی آن را بطور کامل و بی قید و شرط میپذیریم و خواستار نهادینه شدن آن در قانون اساسی نظام سیاسی آینده ایران هستیم.
۲ ) ما معتقدیم مردم ایران از هر قوم و تیرهای که باشند از حقوق مساوی باید برخوردار باشند. رنگ، نژاد، زبان، مذهب، قومیت، تقدس مذهبی، جنسیت، گرایش جنسی و مانند اینها هیچکدام سبب امتیاز شخصی بر شخص دیگر نخواهد شد. ما مخالف تمام جلوههای تبعیض هستیم.
۳ ) ما معتقد به اصل انکارناپذیر حکومت مردم بر مردم از طریق آرای عمومی مردم هستیم و تنها نهادهای قدرت سیاسی که منبعث از آرای آزاد مردم ایران باشد را به رسمیت میشناسیم و رای آزاد مردم را تنها منشا مشروعیت هر قدرتی میدانیم. به باور ما به رسمیت شناختن مقام مادامالعمر با اختیارات مطلقه و غیرمسئول در برابر مردم تن دادن به ظلم نهادینه است. ما معتقدیم حق انتخاب و تعیین ساختار نظام سیاسی آینده ایران بر اساس یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه توسط مردم ایران حق طبیعی و مسلم تک تک شهروندان ایران است.
۴ ) ما با جامعه تکحزبی و تکصدایی، تمرکز قدرت و نظام تمامیتخواه و مستبد مخالفیم. ما خواهان جدایی کامل نهاد دین از دولت و حکومت (قدرت سیاسی) و خواهان استقرار یک حکومت عرفی و مردمسالار هستیم. معنای مردمسالاری این است که هیچ مقامی در جامعه مادامالعمر، غیرمسئول، نظارتناپذیر، با اختیارات مطلقه و فراقانونی نباشد. به باور ما استقرار یک نظام پارلمانی کثرتگرا و دمکراتیک و منتخب مردم مبتنی بر تفکیک سه قوا، بهترین راه تحقق دموکراسی و اعمال اراده ملت بر سرنوشت خویش است.
۵ ) به اعتقاد ما در نظام سیاسی آینده ایران میبایست، آزادی احزاب و رسانههای گروهی، آزادی بیان و عقیده، آزادی تجمعات و اعتراضات مدنی، تاسیس و فعالیت سندیکاهای صنفی و کارگری مستقل و نهایتا، حمایت از مطالبات و تشکلهای صنفی و غیردولتی (ان جی او ها) به عنوان بخشی از اساسیترین حقوق شهروندان، برای مشارکت، نظارت و کنترل آنان در تصمیمگیریها و مدیریتهای اجتماعی فراهم گردیده و اجرای چنین حقوقی تضمین گردد.
۶ ) به باور ما نظام سیاسی آینده ایران باید بر اساس تحقق عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی، اجرای بیقید و شرط اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن، تحقق دمکراسی، تقویت وحدت و همبستگی ملی و ایجاد امنیت و رفاه و آسایش عمومی در چهارچوب یک سیستم دموکراتیک، مقتدر، مدبر و پاسخگو بنا شود و در آن احترام به افکار عمومی، مبارزه با استبداد مجریان دولتی و همچنین مبارزه با هر گونه خشونت و تبعیض، از اصول اولیه تشکیل آن باشد.
۷ ) به اعتقاد ما در نظام سیاسی آینده ایران، آزادی کامل ادیان، حذف عبارت دین رسمی از قانون اساسی و رفع هرگونه تبعیض علیه مذاهب شهروندان میبایست مطابق با معیارها و موازین بینالمللی تضمین گردد. به اعتقاد ما همه ادیان الهی درنوع خود برای باورمندان آن اهمیت دارند از این رو به حق آزادانه انسان در تعیین و انتخاب باور دینی یا غیردینی احترام میگذاریم.
۸ ) ما به تساوی کامل حقوق زنان و مردان در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باور داریم و اجرای کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان و همچنین تعهد به اعلامیه جهانی حذف هرگونه خشونت علیه زنان و تدوین یک قانون اساسی مدرن، عادلانه و مبتنی بر حقوق برابربا مردان برای زنان اعم از حق تحصیل، حق اشتغال، حق انتخاب همسر، حق طلاق، حق ولایت و حضانت بر کودکان، حق برابر ارث، حق رای، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن تا بالاترین مراجع سیاسی، حق انتخاب شیوه زندگی، حق انتخاب نوع پوشش، حق امنیت و رهایی از خشونت و آزار جنسی و… را بهترین دستورالعمل برای رفع ستم مضاعف به زنان ایران میدانیم، همچنین ما خواهان اجرای بیدرنگ کنوانسیون حمایت از حقوق زنان و کودکان و توقف کودکآزاری در ایران فردا هستیم. ما خواهان تقویت نهاد خانواده به عنوان اساسیترین رکن اجتماع هستیم.
۹) ما مخالف کاربرد هرگونه خشونت از سوی ارگانها و نهادهای دولتی و حکومتی هستیم و به کنوانسیون منع شکنجه و هرگونه رفتار توهینآمیز و همچنین به قطعنامه سازمان ملل متحد در حمایت از حقوق دستگیرشدگان و بازداشتشدگان احترام میگذاریم و توسل به شکنجه و مجازاتهای خشن و غیرانسانی نظیر اعدام را نفی میکنیم.
۱۰) ما معتقد به پاسداری از تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی، و صیانت از استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ایران هستیم.
۱۱) به اعتقاد ما روابط نظام سیاسی آینده ایران با کشورهای دیگر جهان میباید بر اساس احترام به برابری حقوق، عدم توسل به زور یا تهدید به زور، احترام به استقلال و تمامیت ارضی کشورها، حل مسالمتآمیز منازعات و مناقشات فیمابین، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، همکاری متقابل میان کشورها، اجرای صحیح و دقیق معاهدات بینالمللی یا بینالدول، گسترش صلح و دوستی میان ملل و نهایتا تثبیت جایگاه شایسته ایران در خانواده بینالمللی استوار باشد. همچنین ما دفاع از پیمانهای جهانی ناظر بر تثبیت صلح و امنیت، دفاع از حقوق بشر و حمایت از توسعهی اجتماعی، اقتصادی و حفظ محیط زیست و میراث فرهنگی را وظیفه خود میدانیم و ضمن اینکه تروریسم در تمامی ابعاد آن را محکوم میکنیم آمادگی خود را نیز جهت هر گونه همکاری و هماهنگی با دولتها و سازمانهای بینالمللی به منظور مبارزه با تروریسم جهانی و دولتی اعلام میکنیم همچنین ما معتقد به محو سلاحهای کشتار جمعی هستیم و از کلیه تلاشها و قراردهای بینالمللی در این جهت حمایت و پشتیبانی میکنیم.
۱۲) ما پشتیبان حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اتنیکهای ایرانی از هر تیره و تباری بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقاتش هستیم.
– به اعتقاد ما حق مدیریتهای منطقهای، تحقق مطالبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مناطق مختلف ایران و برنامهریزی و فراهم آوردن زمینههای پیشرفت و ترقی شهری و منطقهای، گویش وآموزش به زبان مادری با قبول زبان فارسی به عنوان زبان مشترک ارتباط، محاوره و آموزش در سراسر کشور میبایست به نمایندگان مناطق مختلف کشور و استانها واگذار شود.
– ما خواهان نظامی غیرمتمرکز، دموکراتیک و کثرتگرا براساس دادههای ملی و جغرافیایی و بر اساس کاربرد توزیع عادلانه قدرت سیاسی در کشورمان هستیم که تعیین شکل ساختاری آن در مجلس مؤسسان و قانون اساسی بر خاسته از آن مشخص میشود. قوانین ناظر بر واحدهای خودگردان محلی با قانون اساسی کشور هیچ مغایرتی نخواهد داشت و تعیین، تدقیق و تفکیک وظایف دولت مشترک با واحدهای سیاسی تشکیل دهنده آن در مجلس مؤسسان و قانون اساسی برخاسته از آن تعیین میشود. قانون اساسی کشور میبایست ضامن حق خودگردانی محلی و مجالس ایالتی ولایتی و دولت مشترک در کلیه امور محلی به دست نمایندگان استانها باشد.
– در یک نظام غیرمتمرکز، سیاست خارجی، برنامههای کلان و درازمدت اقتصادی، سیاست پولی و سرمایههای ملی از جمله نفت و منابع زیرزمینی و آثار باستانی، اوزان ومقیاسات و دفاع ملی بر عهده دولت مرکزی خواهد بود. بالاترین مرجع برای تصمیمگیریهای کلان پارلمان مرکزی است.
– نوع نظام سیاسی آینده ایران میتواند مشروطه پادشاهی، جمهوری دموکراتیک و یا به اشکال دیگر در چهارچوب تمامیت ارضی ایران و با پرچم شیر و خورشیدنشان و مبتی بر انتخابات آزاد، سالم و عادلانه باشد. جهت حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی کشورمان، قدرت سیاسی باید بین حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهی آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شود. دولت مشترک و واحدهای خودگردان (استانها و…) با هم حافظ حاکمیت و منافع ملت ایران و مسئول رشد همهجانبه مناطق مختلف میباشند.
اقدامات فوری بعد از فروپاشی سیاسی
- انحلال سپاه پاسداران و ادغام و احیای ارتش به عنوان یگانه ارگان رسمی نیروهای مسلح ایران و تامین امنیت عمومی در سراسرایران
- احیای صدا و سیمای ملی ایران جهت مراودات و آگاهیرسانی آزادانه اطلاعات و ایجاد امکان برای تولید برنامههای مردمپسند
- تهیه و تنظیم قانون اساسی پیشنهادی مبتنی بر مبانی سکولاریسم و دموکراسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر
- انتقال کلیه نیروهای تکنوکرات و متخصص ایرانی مقیم خارج و جذب سرمایههای خارجی و بطور خاص ایرانیان مقیم خارج به داخل
- تدارک برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان و رفراندوم قانون اساسی و تعیین نوع نظام زیر نظر سازمانهای بینالمللی
۶٫ کوتاه کردن سریع دست اختاپوس مافیای اقتصادی - تدوین سریع حقوق شهروندی بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر. اعلام فوری آزادی پوشش برای زنان ایران
۸٫ تغییرات اساسی نظام قضایی کشور به سمت یک نظام قضایی عدالتمحور و عاری از خشونت و اعدام، آزادی زندانیان سیاسی
۹٫ طرح و برنامه کوتاهمدت اقتصادی با چشماندازهای درازمدت برای غلبه بر فقر و بیکاری و همچنین ترمیم سریع چرخ صنعت علیالخصوص معضل بیآبی و خشکسالی، کشاورزی، تجارت، صنعت و توریسم
۱۰٫ سازماندهی سریع ارتش ملی و میهنی
۱۱٫ تعیین نماد و سمبلهای ملی برای همبستگی ملی حول آن محور
۱۲٫ آمایش اقلیمی برای همسطحسازی ملی و بهینهسازی زیست محیطی (آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست) اقصی نقاط ایران با تمرکز بر مناطق محروم - تدوین سریع قانون کار در چارچوب قوانین بینالمللی کار با توجه به شرایط خاص اقلیمی
۱۴٫ تدوین سریع برنامه کوتاهمدت جهت بازسازی روابط بینالملل بر اساس منافع ملی - حق همگانی برای داشتن تحصیل و تغذیه رایگان، بیمه خدمات درمانی و حوادث در تمام سطوح تحصیلی در تمام استانها و مناطق شهری و روستایی کشور
- ایجاد تسهیلات بانکی و تشویق به سرمایهگذاری در تولید و رفع موانع اداری و اخلاقی و مالی برای سرمایهداران خصوصی و تقویت بخش خصوصی و تعاونی
- راهاندازی صنعت توریسم و تسهیل امکانات برای کسانی که مایل به راهاندازی صنعت توریسم درکلیه مناطق ایران با اولویت مناطق محروم. این مناطق به واسطه قدمت و طبیعت و فرهنگ غنی و انسانیشان روی کوه ثروت نشستهاند بدون آنکه در این ثروت سهمی داشته باشند. با راهاندازی صنعت توریسم در این مناطق درآمد بسیار خوبی سرریز خواهد شد و نیروی کار مردم به جریان میافتد.
- ارتقاء سلامت جامعه از طریق تشکیل نهادهای مدنی، انجمنها، مجامع خیریه، خصوصی و دولتی که مشخصا با مسائل بهداشت و درمان کار میکنند.
- بیمه درمان همگانی و کاهش سهم پرداخت مستقیم مردم از هزینههای بهداشت و درمان
- مدیریت و کنترل بودجهها و هزینهها توسط دولت، تخصیص بودجه کافی در ازای هر شهروند جهت کسب خدمات درمانی و بهداشتی، جذب متخصصین داخلی و خارجی
- بازنگری در خصوص نظام درآمدی پرسنل و تمام کادرهای اداری، موسسات، صنفهای مختلف و اصولا مزدبگیران
متعهدین به این سند همپیمان میشوند که در راه نجات میهن از هیچ کوششی دریغ ننمایند و به اصول اخلاقی راستی و درستی و نیکاندیشی و خدمتگزاری به ملت و میهن احترام گذاشته و گفتارنیک، پندار نیک و کردار نیک را پیشه کنند.
با آرزوی سرافرازی ملت بزرگ ایران و زدایش فرقه تبهکار از قامت تاریخ پرشکوه ایران.
تماس: [email protected]
ادامه: فعالین سیاسی مثل خانم آزاد و سایرین اگر دسترسی به پرچمداران این جریانات دارند باید همت کنند و به این گروه ها و افراد یادآوری کنند که بسیار مؤثرتر است اگر آنها در یک شورای رهبری متحد شوند تا هر روز یک نام جدید حواس ایرانیان را پرت نکند و نیروها را پراکنده نسازد. تا کی باید حرف زد؟
در همان پروژه ققنوس در همه رشته ها متخصصین ایرانی مورد تأئید شاهزاده هم هستند که در تدوین قانون اساسی تمام تجربیات دنیای مدرن را هم میشناسند و پیشنهاد خواهند کرد. البته رئوس مطالب سالهاست که نوشته و بحث شده و منتشر گشته است. تمرکز روی رهبریت باید باشد.
خانم ویکتوریا آزاد و هموطنان گرامی، قبل از مردن که ارث را تقسیم نمیکنند.ما فعلاً درگیر بیرون راندن اشغالگران خونخوار هستیم بنابراین پایه گاه شماره ۱ را باید اهمیت داد. کافی نیست که به این اتحاد احزاب و افراد اشاره کنیم باید آن را ایجاد کنیم.الان سه حرکت در بین فعالین سیاسی خارج از کشور در جریان است: مدیریت گذار از طرف آقای حسن شریعتمداری و یارانشان، شورای راهبردی جناب اسدالله نصراصفهانی و هم پیمانانشان و جریان سوم تلاشهای فراحزبی شاهزاده رضا پهلوی. اینها همه در اهداف مشترکند ولی همدیگر را پیدا نمیکنند.
در سالهای قبل از انقلاب از سن ١٢ سالگی تا حدودا ١۴ سالگی در ارتباط با هسته های مخفی خمینی در تهران قرار گرفتم و هم چنبن تحت تعالیم دینی حسینیه ارشاد و خانم مریم بهروزی که بعدها نماینده جامعه زینب و نماینده مجلس شورای اسلامی شد قرار داشتم. از سن ۱۵ سالگی یعنی دو سال قبل از انقلاب به جریان چریکها روی آوردم. وقتی انقلاب منحوس رخ داد من فقط ۱۷ سال داشتم. بقیه در سایت شخصی من در قسمت بیوگرافی موجود است
http://victoriaazad.com/index.php?option=com_content&task=view&id=5&Itemid=6
خانم ویکتوریا آزاد شما که خودتان چندین دهه با نام چپ فدایی و.. فعالیت سیاسی داشتید و یکی از افتخارات شما سرنگونی سلطنت پهلوی است و با نام فدایی خلق سالها به حمایت از رژیم خمینی پس از براندازی سلطنت پهلوی مشغول بودید حالا این چنین با آب و تاب از شاهزاده رضا پهلوی حمایت میکنید . خوب لازم است کمی توضیح در مورد این دگرگونی های فکری خودتان بدهید که بشه به صداقت حرفهایتان مطمئن شد .
درود و سپاس بیکران عسگر آقای گرامی خانم سارای عزیز آقای همایون نادری فر گرامی، خانم فرحناز عمادی عزیز، آقای تیرداد و مازیار گرامی?
عسگر آقای عزیز این آهنگ فوق العاده بود یک ایران سپاسگزارم?
با تشکر فراوان از کارکنان محترم و عالیقدر کیهان لندن ?
با سپاس از پاسخ صریح و مستدل شما به پرسش اینحانب در بالا. امیدواریم که مصاحبه شما را بزودی در کیهان لندن خودمان ببینیم و از دانش و ایران دوستی شما بیاموزیم. این آهنگ را هم جلو جلو تقدیم می کنم به شماها دختران پاکیزه و فرهیخته ایران زمین؛ نازنین انصاری، الهه بقراط و ویکتوریا آزاد…ایران را آزاد کنیم!
https://www.youtube.com/watch?time_continue=70&v=76QxirrnHb0
با درود و تشکر از همکاران و دست اندرکاران روزنامه وزین کیهان لندن تلاشتان ستودنی است پیشنهاد می شود جهت تبیین و تنویر افکار عمومی و جلوگیری از انحراف و سو برداشت از این حرکت پشتوانه مند که نطر می رسد دارای ساختار مبتنی بر خرد گرایی است از سرکار خانم ویکتوریا آزاد دعوت شود در مصاحبه ای لایو پاسخگوی دیدگاهها و نظرات طرح شده در متن بالا باشند مطالعه کامنت ها نشان می دهد دیدگاهها و پرسپکتیوهای بعضا پارادوکسیکال میان مخاطبین هست که نیاز به مصاحبه ای زنده با حضور سرکار خانم ویکتوریا آزاد را می طلبد. در صورت امکان این ضرورت را پاسخگو باشید چرا که مخاطبین کیهان لندن اغلب با هدف روشنگری این رسانه را پذیرفته و دنبال می کنند
با سپاس
سارا
سپاسگزارم از پرسش خوب شما. من با آن دوجریان و هیچ حزب وسازمانی کار نمیکنم ولی بعنوان مهمان وسخنران برای مثال در کنگره حزب مشروطه ایران شرکت داشتم. آن دو جریان اشتباه میکنند، علی الاصول همه پرسی اول باید همه پرسی تعیین نوع نظام باشد تا برای تدوین قانون اساسی نمایندگان مردم بدانند که قانون را برای چه ساختار سیاسی تدوین میکنند و همچنین در همه پرسی دوم که مربوطه به تصویب قانون اساسی است مردم بدانند به قانون اساسی چه ساختاری رای میدهند . پس ابتدا باید نوع نظام را مشخص کرد سپس قانون اساسی مناسب با آنرا تدوین کرد. اشاره جنابعالی کاملا دقیق و درست است.
پرسش از سرکار خانم ویکتوریا آزاد عزیز، در سایت ها خواندم که تفاهم نامه ای بین احزاب مشروطه ( لیبرال/ دموکرات) و سکولاردموکرات ایران به امضاء رسیده که بطور خلاصه اهداف مشترک خود را به اینصورت اعلام کرده اند:
۱ ــ هدف اصلی براندازی نظام تبهکارملّایان، ۲ ــ تشکیل مجلس موسسان، ۳ ــ تدوین و تصویب قانون اساسی جدید ( همه پرسی یک)، ۴ ــ، تعیین نوع سیستم حکومتی؛ پادشاهی پارلمانی یا جمهوری پارلمانی ( همه پرسی دوم!) .
پرسش: یک قانون اساسی برای دو نوع سیستم حکومتی شدنی است؟ !! نخست نباید سیستم حکومتی روشن شود و سپس قانون اساسی مربوطه تدوین گردد؟؟! جمهوری و فدرالیسم سبب تجزیه و فروپاشی سرزمین باستانی ایران خواهد شد! مرسی باکو از پاسخ
درود گرامیان
سپاسگزارم از نظرات ارزنده شما. خطاب به عزیزی که لزوم زبان رسمی در سراسر کشور را متذکر شدند باید بگویم ما در جوامع دموکراتیک چند زبانی نمیگوییم زبان رسمی چون همه زبانها ارزش دارند و رسمی هستند اما من از زبان مشترک صحبت میکنم و زبان فارسی را بعنوان زبان مشترک در بند ۱۲ خط سوم مطرح میکنم. در آنجا نوشته ام زبان فارسی بعنوان زبان مشترک ارتباط، محاوره و آموزش در سراسر کشور استفاده شود و آموزش و گویش بزبان مادری بعد از آموزش سراسری بزبان فارسی به مناطق سپرده شود.
با درود و سپاس ویکتوریای آزاد عزیز، به لزوم ایجاد نقش کلیدی سه پایگاه، اول پایگاه سیاسی پاسارگارد و دوم پایگاه جوانان فرشگرد و سوم پایگاه علمی ققنوس با مدیریت آقای رضا پهلوی، اشاره کردید. و بخوبی به اهمیت ایجاد مجلس و موسسان و اهمیت انتخابات آزاد برای تعیین نوع حکومت جمهوری دمکراتیک و یا پادشاهی پارلمانی دمکراتیک، اشاره کردید. باشد تا الیت سیاسی ما به نقش برجسته مدیریت فرا حزبی آقای رضا پهلوی پی ببرد و ملت ایران را بیشتر از این برای یک پیوند و اتحاد تمام عیار در انتظار نگذارد.
با سپاس از نوشته ارزنده و بجای شما ، متاسفانه ایجاد فضایی مشوش از آینده ای مبهم توسط جمهوری طلبان ، که هنوز آلترناتیوی برای گذر از نظام هم معرفی نکرده اند ، خیانت بزرگی در حق میهن و هم میهنان رنج دیده مان می باشد .
ظاهرا در جمهوری مورد نظر این افراد ، مردم ، نظر جمهور معنا و جایگاهی ندارد و اینها خود را در جایگاه وکیلهای تسخیری مردم ایران می دانند . به این افراد پیشنهاد می کنم ابتدا به تمرین دمکراسی در افکار خودشان بپردازند و بعد برای مردم ایران نسخه بپیچند .
در بند ۱۲ (میثاق های مشترک ما) جمله ای با مضمون : « به اعتقاد ما حق مدیریتهای منطقهای ،…، مناطق مختلف ایران و برنامهریزی ،…، گویش وآموزش به زبان مادری با قبول زبان فارسی به عنوان زبان مشترک ارتباط، محاوره و آموزش در سراسر کشور میبایست به نمایندگان مناطق مختلف کشور و استانها واگذار شود» سخن ازبرنامه ریزی گویش وآموزش به زبان مادری و«قبول » زبان فارسی است.
هیچ کشور مستقل درجهان بدون «زبان رسمی» وجود ندارد ؛ درکشوراروپائی فرانسه زبان مادری مردم بومی استان آلزاس آلمانی است ولی زبان فرانسه «زبان رسمی» کشور تنها زبان آموزش ومحاوره در ادارات و دراماکن عمومی است
ما جمهور ی دمکراتی نمی خواهیم ما کشو ر کردستان لرستان بلوجستان وجمهوری اسلامی نمی خواهیم
چهل سال ندیدیت و هرگز نخواهید دید.چون ادم کو جیلی دکتر بره یه زرهروشن بشه. که کشوری شاه نداشته باشه یعنی چی