احمد تاجالدینی – از سوی تعدادی از اعضای جبهه ملی ایران در روز بیست و هفتم آبان ۱۳۹۷ بیانیهای با عنوان «اعلام موجودیت جبهه ملی ششم» انتشار یافت. چند روز پس از بیانیه نخست، در تاریخ اول آذر ماه بیانیه دومیبا عنوان «تجدید ساختار در راه تحقق میثاق در شرایط بحرانی» صادر گردید. کورش زعیم، جمال درودی و علی رشیدی از شخصیتهای شناخته شده جبهه ملی هستند که نامشان را به همراه عدهای دیگر از اعضای جبهه ملی در زیر بیانیهها گذاشتهاند.
آقای بختیاری از امضاکنندگان بیانیه در باره علت اعلام موجودیت جبهه ملی ششم چنین میگوید: «ما براین عقیدهایم که کار سیاسی برای رسیدن به هدف دموکراسی و حقوق بشر برای همه شهروندان الزامی نیست چرا که حکومت بر این آزادیخواهان هزینههای سنگینی ایجاد مینماید ولی اگر شخصی وارد یک جریان سیاسی چون جبهه ملی ایران شد بایستی به این نتیجه رسیده باشد که نمیتوان هم از اعتبار سیاسی جبهه ملی بهره برد و هم همسو با نیروهای اطلاعاتی در راه جلوگیری از پیشبرد اهداف سیاسی این جریان عمل کرد. پس با ایجاد جبهه ملی ششم برگی نو در جهت شکوفایی این یادگار دیرین دکتر محمد مصدق برداشتیم» (جبهه ملی ایران، مهستان). بهاین ترتیب آقای بختیاری بخشی از رهبران جبهه ملی را به همسویی اطلاعاتی با رژیم و جلوگیری از پیشبرد اهداف سیاسی جبهه ملی منتسب میکند و میخواهد بگوید که تاسیس جبهه ملی ششم گسستن از سیاستهای همسویی اطلاعاتی با نظام و در پیش گرفتن راهی مستقل است.
جبهه ملی ششم چیست؟
جبهه ملی تشکیلاتی است که سازماندهی حزبی ندارد و از ابتدا تشکیلاتش را به صورت جبههای از احزاب سازمانیافته و شخصیتهای سیاسی منفرد سازمان داده است. در این مجموعه همواره نقش شخصیتها مهمتر و برتر از تشکلهای سیاسی عضو آن بوده است. جبهه ملی به تعداد شمارههای ترتیبی که پس از آن ذکر میشود، منحل گردیده یا از فعالیت بازمانده و دوباره تجدید حیات سیاسی نموده است. دورانهای فعالیتهای ششگانه جبهه ملی (با احتساب اعلام موجودیت جدید) به شرح زیرند:
۱-جبهه ملی اول از ۱۳۲۸ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲٫ در این دوره جبهه ملی به وسیله یک هیئت مؤسس ۱۹ نفری از شخصیتهای سیاسی معروف آن دوران به رهبری مصدق تشکیل میگردد. تشکیل این جبهه ارتباطی با ملی شدن نفت نداشت. اما با مطرح شدن مسئله نفت این جبهه نقش مهمی در تدوین لایحه ملی شدن نفت و تصویب آن در مجلس شورای ملی و مجلس سنا ایفا کرد. جبهه ملی پس ازنخست وزیری مصدق (۱۳۳۰) انسجام خود را از دست داد. بسیاری از مؤسسان جبهه ملی در دور دوم نخست وزیری مصدق به مخالفان سیاسی او مبدل شدند. پس از رویداد ۲۸ مرداد جبهه ملی فعالیتاش تعطیل شد.
۲- جبهه ملی دوم از ۳۰ تیرماه ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳٫ جبهه ملی با آنکه بر ملیگرایی تاکید فراوان دارد، اما فعالیتهای سیاسیاش متاثر از شرایط بینالمللی و بیرونی است. آغاز فعالیت سیاسی جبهه ملی دوم در پیوند با سیاستهای فضای باز سیاسی جان اف. کندی بود. در آغاز این دوره یک مجمع ۳۰ نفره متشکل از شخصیتهای مذهبی و سکولار رهبری این جبهه را در دست گرفتند. مهدی بازرگان، محمود طالقانی، سنجابی، الهیار صالح و صدیقی از جمله اعضای هیئت رهبری بودند. شورش خمینی و طرفدارانش که چپها و جبهه ملیها نیز در عمل از آن حمایت کردند در این دوره اتفاق افتاد. با شکست شورش اسلامگرایان، و پیشرفتهای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مورد پشتیبانی شاه، جبهه ملی دوم دچار بحران شد و فعالین جبهه ملی به دو بخش مذهبی و سکولار تقسیم شدند. بخش سکولار نام «جبهه ملی» را حفظ کرد و بخش مذهبی «نهضت آزادی» نامیده شد. هر دو جناح با مصدق در احمدآباد مرتبط بوده و زیر اتوریته او قرار داشتند. جبهه ملی دوم در ۱۳۴۳ خود را منحل کرد.
۳- جبهه ملی سوم در سال ۱۳۴۴با تلاش مصدق برای فعال کردن دوباره جبهه ملی شکل گرفت. در جبهه ملی سوم اسلامگرایان با تشکیل «نهضت آزادی» موقعیت خود را تقویت کردند. با دستگیری و زندانی شدن تعدادی از فعالان جبهه ملی، در عمل جبهه ملی سوم کارآیی سیاسی خود را از دست داد. اما در عوض سازماندهی جبهه ملی در اروپا و آمریکا شدت یافت. از سوی دیگر در میان نسل جدیدتری که از ادبیات سیاسی حزب توده و جبهه ملی تغذیه شده بودند، مبارزه مسلحانه ترویج و عملی گردید. تعدادی از وابستگان جبهه ملی و «نهضت آزادی» و نیروهای چپ نیز برای ترویج، تبلیغ و آموزش به مصر و فسطین و الجزایر و کوبا سفر کردند. پس از انقلاب اسلامی و علنی شدن برخی از اسناد و خاطرات شخصیتهای شرکتکننده در این تحرکات رد پای بیگانگان در این اعمال مشاهده میگردد.
۴- جبهه ملی چهارم که از سال ۱۳۵۶با روی کارآمدن کارتر و فشار به شاه برای باز کردن فضای سیاسی، به میدان آمد. شاه در حالی که گام به گام در مقابل تقاضاهای سیاسی مخالفان عقبنشینی میکرد، با رهبران جبهه ملی برای پذیرش مسؤلیت و خارج کردن کشور از بحران سیاسی وارد مذاکره شد. شورای مرکزی جبهه ملی مصوبهای را به تصویب رساند و در آن اعضای خود را از پذیرش حکم نخست وزیری منع کرد. سنجابی رهبر جبهه ملی به پاریس رفت و رژیم سلطنتی را غیرقانونی اعلام کرد. ریسک بختیار در قبول نخست وزیری در شرایط بحران انقلاب سبب اخراج او از جبهه ملی گردید. جبهه ملی و «نهضت آزادی» راه را برای استقرار فاشیسم دینی گشودند. برنامه جبهه ملی هرگز ایجاد دولت دینی نبوده است اما همکاری تنگ جبهه ملی با «نهضت آزادی» اسلامگرا عملا آنها را به آلت دست اسلامگرایان مبدل کرد. در سالهای نخستین انقلاب ابراز مخالفت جبهه ملی با قوانین مجازات اسلامی با واکنش شدید خمینی روبرو شد. از آن پس جبهه ملی سیاستهای پر ابهام و متناقضی را از همراهی و انتقاد از رژیم از خود بروز داد و عملا تعطیل بود. در این دوره گروههای مستقلی از پیروان جبهه ملی در خارج فعال بودند، اما هیچگونه تاثیری بر سیاستهای داخلی جبهه ملی نداشتند.
۵- جبهه ملی پنجم زمانی شکل گرفت که پس از مدتها انفعال در سال ۱۳۷۳ ادیب برومند از فعالان قدیمی جبهه ملی اقدام به سازماندهی مجدد جبهه ملی کرد. شیوه کار سیاسی و موضعگیریهای سیاسی او موجی از اعتراضات در میان فعالان جبهه ملی بر انگیخت. با مرگ ادیب برومند، اختلاف نظر در هیئت رهبری جبهه ملی بالا گرفت. این اختلاف خود را در پس دو چهره از اعضای قدیمی جبهه ملی سازمان میداد. یکی کورش زعیم و دیگری سید حسین موسویان. بنا بر اطلاعات محدودی که از علت اختلاف علنی گردیده است، کورش زعیم با طرح مجلسی به نام مهستان خواستار بازتر شدن سیاستهای جبهه ملی بوده است. اما موسویان همچنان بر روشهای اساسنامه و برنامههای مصوب گذشته پای میفشرد. اما به نظر میرسد که علت اصلی شکاف در جبهه ملی توفانی است که در جامعه برپا ست و بنیادهای نظام را به لرزه درآورده است. این توفان سهمگین سازمانهای سیاسی خوابآلوده را بیدار و به تحرک واداشته است.
۶- جبهه ملی ششم که اخیرا اعلام شده به این معناست که از نظر بخشی از جبهه ملی تشکیلات پیشین جبهه ملی منحل گردیده و وجود خارجی ندارد. این در حالیست که وبسایتهای جبهه ملی همچنان حسین موسویان را عالیترین مقام جبهه ملی میدانند. مهستانیها– زعیم و همفکرانش- راه خود را از تشکیلات سنتی جبهه ملی جدا کردهاند. حال در اینکه این کار مهستانیها انشعاب است، یا کودتا و یا یک بازی طراحی شده از سوی از ما بهتران بعدا روشن خواهد شد.
بحران ژرف در صندوقچه اسرار
در جبهه ملی شخصیتهای پاکدامن و درستکار فراوانند. اما سازماندهی و تشکیلات جبهه ملی از ابتدا به گونهای بوده است که اختیار تصمیمگیری در دست گروهبندی کوچکی متمرکز بوده است. بین شخصیت، کردار و طرزفکر سیاسی بسیاری از پیروان این تشکیلا ت و رهبران جبهه ملی فاصله بسیار است. تشکیلات جبهه ملی در اصل بر پایه کیش شخصیت مصدق شکل گرفته است. آنچه در این تشکیلات اصالت دارد پیشوایی مصدق است. هسته رهبری جبهه ملی از احمدآباد یک امامزاده و از مصدق یک قدیس ساخت. و این سیاست را پنجاه سال پس از مرگ او نیز همچنان ادامه میدهد. رهبران جبهه ملی همواره موجوداتی اسرارآمیز و تشکیلاتشان مانند یک صندوقچه جادویی به نظر میآمده است. بیرون زدن مهستانیها شاید آغازی بر باز شدن این صندوقچهی جادو و بیرون ریختن اسرار آن باشد.
۲/ جبهه ملی به هدایت ادیب برومندو موسویان گفتند که در انتخابات مجلس شرکت نمی کنند
باوند و زعیم و عیسخان حاتمی و رشیدی رفتند ثبت نام کرده و نامزد انتخابات شدند به این امید که با خرج کردن از جبهه ملی بنا به دستورات و تطمیع نظرهای انجام شده در موردشان نظر مردم حماسه برپا کنند و اینان هم با مرحمت ملوکانه امکان حضور در مجلس را یابند.
راست می کن اختلافات معلومه:
۱/جبهه ملی گفت در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمی کنه
باوند رفت رای داد و از مردم هم خواست شرکت کنند- سال ۹۲
راه مصدق یعنی مبارزه برای استقلال، آزادی، دموکراسی و رعایت حقوق و آزادی های مردم. یعنی پاکدستی و خدمت به ملت. تا زمانی که به این مهم نرسیده ایم راه او الهام بخش مبارزان آزادی در ایران خواهد بود. اگر دموکرات باشیم نمیتوانیم یک دیکتاتور را الگوی خود بدانیم. چون جبهه ملی راه مصدق و سایر رهبران ملی را دنبال میکند، به عنوان یک نهاد تا زمانی که به اهداف یادشده نرسیده ایم همچنان مطرح است.
مصدق سالهـاست مرده و به تاریخ پیوسته
در حال حاضر به جاى مصدق چه کسى است ؟!؟!
ول کن نیستند از دست اخوند اینطوری باید رنج بکشیم. وهمینطور از دست یه مشت خل قرن ۱۸
باید رنج بکشیم واگر مصدق کار خوبی اگر کرده بود از چشمان رفت . ول کنید یمشت پیرمرد زوار درفته ول نمکنند.
درود بر رضا شاه دوم.
جناب آقای مهندس کوروش زعیم انسانی شریف، مبارز، متخصص و بسیار ایران دوست هست. در شرایط فعلی کشور تشکیل جبهه ملی ششم کار عاقلانه ای می باشد اما جبهه ملی ششم بایستی جبهه ای از نیروهای لائیک و سکولار کشور باشد و هیچ گونه همکاری با نهضت آزادی، ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان حکومت اسلامی نداشته باشد. در غیر اینصورت جوانان، زنان و دانشجویان بصورت گسترده جذب جبهه ملی ششم نمی شوند و جبهه ملی ششم هم مانند سابق باشگاه بازنشستگان سیاسی کشور خواهد ماند.
پاینده ایران، زنده باد آزادی، برقرار باد عدالت اجتماعی !
سخصیتهـاى مذهـبى (اسلامى؟) و سکولار ؟!؟ یعنى ملى مذهـبى
یکى از بدترین دکان هـاى سیاسى به سبک بازارى و سنتى ان میباشد .
بابا جان دست از سر کچل مصدق بردارید …..اگر میخواهید کار سیاسی کنید از اعتبار آن زنده یاد خرج نکنید….همه دعوای شما تبدیل به جدال جانشینی مصدق شده است؟
برای من هرکسی که در زمینه تصاحب جبهه ملی تلاش کند فاقد هرگونه وجهه و اعتبار سیاسی خواهد بود