یک پسر ۱۱ سالهی اهل ایذه خوزستان به دلیل گرسنگی و فقر خانوادهاش که قادر به تهیه نان خالی هم نیستند، دست به خودکشی زد. این نوجوان پس از دو روز کما، روز گذشته جان خود را از دست داد.
یک نوجوان اهل ایذه در استان خوزستان به دلیل گرسنگی و فقر دست به خودکشی زد. این نوجوان ۱۱ ساله پس از دو روز کما، چهارشنبه ۲۸ آذرماه درگذشت.
مادر این نوجوان به وبسایت رکنا گفته که غذای یک هفته این خانواده نان خالی بوده و پس از نبود همان نان، پسرک دست به خودکشی زده است!
خبر مرگ این نوجوان ۱۱ ساله بر اثر فقر و گرسنگی موجی از تاثر و خشم را در فضای مجازی پدید آورده که در سرزمینی با نعمات فراوان، انحصارطلبی حکومتی و اعوان و انصارشان، فقر و تهدیستی مردم را روز به روز بیشتر کرده تا حدی که یک خانواده قادر به تهیه نان خالی هم نیست.
حالا بجای اینکه مقامات حکومت پاسخگوی عملکرد خود در قبال وضعیت مردم باشند، وبسایت رکنار، انتشاردهنده این خبر دردناک (که خبر اولیه خود را از خروجی وبسایت خود حذف کرده است)، خودکشی این نوجوان بر اثر گرسنگی را تکذیب کرده است.
این وبسایت نوشت: «هنوز علت خودکشی این پسر ۱۱ ساله اعلام نشده است. این در حالی است که برخی رسانههای معاند مرگ پسر ۱۱ ساله را به فقر و گرسنگی نسبت دادند. فردی که به این خانواده نزدیک است در تماس با رکنا اعلام کرد که موضوع مطرح شده در انگیزه خودکشی صحت ندارد.»
از قرار معلوم مسئولان جمهوری اسلامی عذرهایشان نیز بدتر از گناهانشان است چرا که علت خودکشی هر چه باشد، اینکه یک کودک و نوجوان ۱۱ ساله دست به خودکشی بزند، به راستی جای تأمل دارد.
فقر و تهدیستی در استان خوزستان، این منطقهی پر از نعمتهای طبیعی را به یکی از رتبهداران آمار خودکشی در ایران تبدیل کرده است. آنگونه که مدیر فوریتهای پزشکی خوزستان گفته، خودکشی در چند ماه اخیر در این استان افزایش داشته است بطوری که هفتهای حداقل پنج تا شش مورد خودکشی در استان رخ میدهد.
ایذه و مسجدسلیمان جزو شهرهای با تعداد خودکشی بالا هستند و گزارشهای خودکشی به دلیل فقر طی سال جاری در این استان جنوبی ایران افزایش داشته است.
اسلامگرایان اهریمن از ایران یک دوزغ واقعی برای اکثر مردم ساخته اند. آیا اینهمه فجایع توسط آنان در ایران باعث بیداری و آگاهی مردم ایران شده است؟ آیا آنها متوجه شده اند که چرا و برای چه هدفی مسجدها در ایران ساخته شده است؟ آیا مردم بیدار و آگاه شده اند که نقش اساسی کتاب بیابانگردها در این ۱۴۰۰ سال و بخصوص در دوران معاصر چه بوده است و واقعا چه هدف شومی را دنبال میکرده است؟ آیا ۱۴۰۰ سال تاریکی ژرف،کشتارو نابودی توانسته است باعث هوشیاری و بیداری ذهن نسبت به آن کتاب هولناک و ضد بشری و قوانین ضد تکامل بیابانگردها شود؟