دختر ٢١ سالهاى به نام المیرا و اشکان دوست پسر او تصمیم به ازدواج گرفتند و قرار شد اشکان به دیدار پدر و مادر المیرا برود و رسما از وى خواستگارى کند.
در این ملاقات اما آنها به اشکان پاسخ منفى دادند. المیرا به اشکان پیشنهاد کرد خودکشى کنند و قرار گذاشتند در ساعت معینى قرص برنج بخورند و دست در دست به زندگى خود پایان دهند.
اما اشکان در آخرین ثانیهها تصمیم خود را عوض کرد و از خوردن قرص خوددارى نمود. ولى براى المیرا دیگر خیلى دیر شده بود و او ظهر روز دهم دىماه چشم از جهان فرو بست.
ساعت ١٢ و ۴٨ دقیقه آن روز ماموران کلانترى رازى تهران در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ دختر ٢١ سالهاى به دلیل خوردن قرص برنج خبر دادند.
اشکان باید المیرا را منصرف میکرد؛ نه اینکه خودش هم پا روی عقلش بگذارد
حالا نه که خیلی امکانات ازدواج تو این مملکت مهیاست، که باهاش مخالفت هم میشه