عملکرد دولت دوم حسن روحانی چنان ضعیف بوده که نه تنها زبان جریانهای رقیب در انتقاد را درازتر کرده بلکه صدای خودیها را هم درآورده است. انتقادهایی که در باطن چیزی جز بازتاب توفان سخت و گردابی که «کشتی سوراخ» نظام در آستانهی چهل سالگی در آن گرفتار آمده نیست.
عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه «جوان» نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روز شنبه ۱۵ دی، در مقالهای با عنوان «بهانهها و نشانهها» به اعتراضات خیابانی علیه دولت و شعارهای ضد حکومتی که معترضان سر میدهند اشاره کرده و نوشته با توجه به راهبرد «فروپاشی از درون» کمتر تجمع واقعی و مطالبه حقی در کشور به وقوع میپیوندد که به انحراف کشیده نشود.
به گفته او در جریان اعتراضات «ابتدا تعدادی با مطالبه مشخص (مثلاً بیکاری یا مالباختگی و…) تجمع میکنند. منافقین یا سلطنتطلبان یکی دو نفر را به جمعیت نفوذ میدهند، شعار عوض میشود. نیروهای امنیتی- انتظامی ورود میکنند و در پی آن از رسانههای فارسیزبان غرب میشنوید که: تجمع کارگران… که دنبال مطالبه حقوق خود بودند، سرکوب شد و احیاناً همان عنصر مخرب اگر دستگیر شود، به عنوان کارگر یا فعال مدنی تا مرز شکنجه و قتل و اعدام برده میشود.»
گنجی معتقد است مخالفان با انگیزهی راهبردیِ «تولید بحران» و با هدف «سست کردن حامیان اصلی نظام» به هر بهانهای آنها و نظام را نشانه میروند.
نویسنده بطور مشخص به شعارها علیه علیاکبر ولایتی در جریان تظاهرات دانشجویان علوم تحقیقات تهران و موج انتقادات علیه محسن رضایی به خاطر توییت در مورد فریب بودن عملیات کربلای۴ اشاره کرده و سپس به سازمان مجاهدین و رضا پهلوی حمله کرده و مدعی شده، «دشمنی در فرهنگ ما دارای مرام و رسومی است اما بدون تردید اپوزیسیون جمهوری اسلامی حریت انسانی خود را نیز از دست داده است و از طبع و طبیعت آدمی نیز خارج شده است.» مدیر مسئول روزنامه «جوان» با گوشه چشمی به ملی- مذهبیها نوشته «دشمن نجیب» داریوش فروهر، مهدی بازرگان و عزتالله سحابی بودند، موضعی که علی خامنهای هم در گذشته به آن اشاره کرده بود.
رقص دشمن در اعتراضات
عبدالله گنجی با این مقدمه به حسن روحانی و کابینهی او نهیب زده و مینویسد «متأسفانه دولت در حال شرطی کردن مردمی است که دچار مشکل میشوند. حل مسئله را به زمانی ارجاع میدهد که مردم به میدان بیایند و دشمنان در صفوف آنان به رقص درآیند.»
گنجی ناخواسته به تاثیر عمیق اعتراضات و اعتصابات مردم اشاره کرده و پرسیده «اگر قرار بود دولت ۳۰ هزار میلیارد تومان پول به مالباختگان بدهد چرا قبل از حضور میدانی آنان اقدام نکرد؟ چرا زمانی که منافقین کانال «مالباختگان» ساختند و ۲۸ هزار عضو گرفتند، مسئله را حل کرد؟ آیا دولت از مشکلات و واردات لاستیک و حجم نیاز ماهانه و عرضه و تقاضای آن بیخبر است؟ چرا وقتی اعتصاب کشور را قفل میکند مسئله حل میشود؟» البته یادآوری میشود که نه مشکل مالباختگان حل شده و نه مشکل لاستیک و کامیونداران به سرانجام رسیده است!
حلقه تنگ و محدود
مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه «جمهوری اسلامی» (نزدیک به دار و دسته هاشمی رفسنجانی) در سرمقالهای با عنوان «این حلقه را بشکنید آقای رئیس جمهور» به جزئیات استعفای قاضیزاده هاشمی از وزارت بهداشت اشاره کرده و نوشته «استعفای مسئولان در هر نظام حکومتی و هر دولتی، واقعهای طبیعی است، ولی اگر وزیری در تنگنا قرار گیرد و به دلیل اینکه نمیتواند آنطور که میخواهد به کار ادامه دهد، کنار رفتن او نه تنها طبیعی نیست بلکه ضایعه است.»
مهاجری مینویسد، استعفای وزیر بهداشت بسیار فراتر از اختلاف نظر او با باقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه بر سر بودجه بوده است. مشکل، حتی از سلیقهای عمل کردن و گلایهمند ساختن وزرا و دستگاهها و خاصهخرجیها هم فراتر است. مشکل اصلی در «حلقه تنگ و محدودی است که رئیس جمهور روحانی در آن محصور است». این حلقه که چهار پنج عضو دارد و رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز یکی از آنهاست، شاید دلسوز و خواهان خدمت باشند ولی کارنامه آنها نشان میدهد به همان اندازه که در محصور نمودن رئیسجمهور موفق بودهاند در پیشبرد امور کشور ناموفق هستند.
مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه مینویسد، ن«یازی به نام بردن از این افراد نیست، زیرا اهل فن آنها را میشناسند و از فوت و فنهای ویژه آنها باخبرند. سوال اساسی این است که رئیسجمهور روحانی بعد از آنکه به تجربه دریافته اعضاء این حلقه کارآمدی لازم را ندارند، چرا به جای آنکه خود را از آنها خلاص کند به محروم شدن از وزیری که او را دارای «تلاشهای صادقانه» میداند راضی شده است؟»
تغذیهی اطرافیان حسن روحانی از «پستان پرشیر بودجه»
مسیح مهاجری نیز با سپس به دولت تاخته و از دولت پرسیده «… اگر رئیسجمهور خواهان تحول است چرا این تحول را در نزدیکترین اطرافیان خود پدید نمیآورد؟ تا چه وقت باید برنامهریزی برای بودجه کل کشور بر مبنای تعارف و رودربایستی صورت بگیرد؟ تا چه زمان میتوان شاهد متورم شدن دستگاههای غیرمفید و توصیهای بود که از پستان پر شیر بودجه تغذیه میکنند؟ تا چه وقت باید مردم شاهد خاصهخرجیها در تخصیص بودجه باشند؟ تا کجا میتوان اظهارنظرهای برژنسکیمآبانه بعضی از مشاورانتان را آقای رئیسجمهور تحمل کرد که بودجه میلیاردی میگیرند و مثل بعضی دستگاههای باصطلاح فرهنگی حوزه و خارج حوزه فقط کارمند و حقوقبگیران آویزان اضافه میکنند؟ سازمان برنامه و بودجه به یک مدیر شجاع نیاز دارد تا بودجه از انحصارهای تحمیلی کنونی آزاد شود و به مصرف واقعی برسد.»
دولت روحانی در شرایط سختی قرارگرفته است. نه تنها حزباللهیها و آتش به اختیارها، حالا بخشی از اصلاحطلبان هم که در روی کار آوردن او نقش عمدهای داشتند عملکرد دولت را به باد انتقاد میگیرند. بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند اصلیترین عامل ریزش نیروهای اصلاحطلب شکست دولت روحانی در عمل به وعدههاست. وعدههایی که اصلاحطلبان برای کشاندن حامیان خود پای صندوق آن را دهان روحانی گذاشتند و او هم برای رسیدن به اهداف خود از آنها استقبال کرد بدون آنکه بتواند یا بخواهد به آنها عمل کند. دولت «تدبیر و امید» چنان در گرداب بیتدبیری گیر افتاده که نظام هم از آن ناامید شده است.
هیئت سه نفرۀ آمریکایى شامل جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، جیمز جفری نماینده ویژه امریکا درامور سوریه و سفیر سابق امریکا در ترکیه و جوزف دانفورد رئیس ستادمشترک ارتش امریکا می باشد. جان بولتون در آستانه سفر به ترکیه اعلام داشت که امریکا مایل نیست ارتش ترکیه بدون همآهنگی با امریکا دست به اقدامات نظامی در خاک سوریه علیه کردها بزند.
«مناطق تحت اداره کردهای سوریه بخشی از کشور سوریه است و همکاری بخش خودگردان کردهای سوریه با دولت سوریه اجتناب ناپذیر است. مذاکرات مان با دولت سوریه درباره نحوۀ ادارۀ منبج ادامه دارد و در صورت تفاهم نه تنها شامل منبج بلکه شامل تمامی مناطق تحت کنترل مان خواهد شد.”
این اعلام نظر، آب پاکی را روی دست دولت ترکیه که به بهانه مبارزه با تروریسم قصد اشغال نظامی بخش شرقی فرات و استقرار ارتش ترکیه به جای واحدهای نظامی امریکائی در سوریه را داشت ریخت.
مسیح مهاجری خودش در ردیف اول متهمان است.