کوروش گلنام – اگر همه گفتههای اسماعیل بخشی در فیلمهای منتشر شده از سخنرانیهای او را گوش کنیم، حتا یک واژه زشت و یا خشونتخواهانه در آن نمییابیم جز حقگویی و حقخواهی. چه راهی برای او و دیگر همکاران زحمتکش و رنجدیدهاش میتوانست وجود داشته باشد جز گردآمدن و درخواست پرداخت دستمزد چندین ماه عقب افتاده و خواست سر و سامان دادن به وضع آشفتهی کار و زندگی خود؟ آنها نه دست به خشونت زدند و نه کسی را تشویق به خشونت نمودند.
دستگیری، شکنجه و انکار آن
دستگیری و شکنجه وحشیانه اسماعیل بخشی، که ننگی ابدی است بر پیشانی حکومت اسلامی و شخص علی خامنهای و انکار شکنجه او با بهانههای گوناگون از سوی مقامهای ریز و درشت حکومت یک سوی ماجرا است و فشار و تهدید او و خانوادهاش برای باز پس گرفتن و انکار نامه شجاعانه منتشر شده او درباره برخوردهای شرمآور بازجویان و شکنجههایی که در زندان بر او رفته و به روح و جسمش به سختی آسیب رسانده است، سوی شرمآورتر دیگر ماجراست که نه نخستین بار است و نه آخرین بار خواهد بود. این شیوه بسیار شناخته شده حکومت اسلامی، دستگاههای اطلاعاتی و قضایی زیر سلطه شخص «رهبرمعظم» است که پس از تبهکاریهای خود، خانواده و بستگان قربانی را با بدترین و غیرانسانیترین شیوهها زیر فشار و شکنجه قرار داده و از هیچ کوششی برای ایجاد ترس و هراس در خانواده قربانیان و بستن دهان افشاگر آنها، کوتاهی نمیکنند.
اسماعیل بخشی و خانواده گرامی او و دیگر کارگران گرفتار در زندانهای حکومت اسلامی، به پشتیبانی همه ایرانیان در هر کجای جهان که هستند نیاز دارند. در ژرفنای کوششهای ابراهیم بخشی و دیگر کارگران جان به لب رسیده و مبارز، پشتیبانی از حق آزادی، امنیت و رفاه برای همه مردم گرفتار ایران نهفته است. آنها یکی از ستونهای اصلی فراهم آمدن زمینههای همبستگیهای بیشتر میان قشرهای گوناگون در جامعه امروز ایران بودهاند و میباید سپاسگزار کوششهای پیگیرانه و سخت آنها بود.
تبهکاریهای حکومت اسلامی ایران، مرز نمیشناسد. اسماعیل بخشی، خانواده او و دیگر کارگران گرفتار را فراموش نکنیم. رفتار ضد انسانی حکومت اسلامی را در هر جا باید افشا و محکوم کرد.