مجید محمدی – پیروزی ترامپ یک نقطهی بیداری و شهود سیاسی در ایالات متحده بود تا روابط دمکراتها و اسلامگرایان بهتر شناخته شود. بسیاری از سیاهکاریها و باجهای «سلطان اوباما» پس از انتخابات آشکار شد مثل تعطیل کردن پروژهی کاساندرا یا آزاد کردن هجده قاچاقچی دیگر برای برنامههای نظامی جمهوری اسلامی علاوه بر آنها که رسما اعلام شدند. اوباما و کری برای رسیدن توافق با دوستان ضد امپریالیست خود در تهران از هر کوششی فروگذار نکردند.
از دمکراتها از شب انتخابات در پی باخت به عنوان بازندههای تلخ تا دو سال بعد چیزی غیر از تنفر از ترامپ ندیدهایم: نه طرح و برنامهای، نه تلاشی برای حل مشکلات موجود و نه مصالحه و سازش برای سر و سامان دادن به امور کشور از جمله حل مشکل مهاجران زیر هجده سال با پذیرش دیوار ترامپ که معاملهی خوبی به نظر می آمد. دمکراتها امروز به حزب «نه به ترامپ بطور مطلق» (مقاومتی که آدم را یاد «محور مقاومت» خامنهای در خاورمیانه میاندازد) و «نه به عقلانیت» تبدیل شدهاند. آنها بدون هیچ دلیل و مدرکی ترامپ را نژادپرست معرفی می کنند (ترامپ به هر کسی که بخواهد حمله میکند و از این حیث تفاوتی میان قبیلهها قائل نمیشود) در حالی که سیاستهای خود آنها در حذف مردان اروپاییتبار از موقعیتهای سیاسی، رسانهای و دانشگاهی کاملا نژادپرستانه است (به همان معنایی که خود از این تعبیر مراد میکنند). دمکراتها برای مقابله با ترامپ حتی حاضرند مجیز خامنهای و ظریف را بگویند و با تمام دیکتاتورهای عالم طرح دوستی بریزند (کاری که جان کری در سال ۲۰۱۸ انجام داد) در حالی که ترامپ را به دوستی دیکتاتورها متهم میکنند. انتخاب ترامپ اگر هیچ فایدهای نداشته باشد به افراد مستقل نشان داد که دمکراتها تا چه حد میتوانند سقوط کنند، تا حدی که هیلاری میگوید «تا به قدرت نرسیم در چارچوب مدنیت عمل نمیکنیم!»
تنفراز ترامپ چه بر سر دمکراتها به ویژه در حوزهی مسائل ایران و اسلام و خاورمیانه آورده است؟ آنها که تصور میکنند دولتها و نهادهای خارجی میتوانند به ایرانیان برای سرنگونی جمهوری اسلامی کمک کنند باید به دقت به مواضع دمکراتها و همراهانشان توجه کنند تا امیدشان از آنها قطع شود.
رسوایی فارین پالیسی
نشریهی «سیاست بینالمللی» (فارین پالیسی) که مانند اکثر نشریات آمریکایی گرایش چپ دارد اخیرا مقالهای بیارزش از یکی از هواداران جمهوری اسلامی منتشر کرد که حتی ارزش خوانده شدن ندارد: این نوشتهی تبلیغاتی که برای محکومیت شبکههای اجتماعی نوشته شده کاهش شدید ارزش ریال در برابر ارزهای دیگر را همانند کیهان تهران به کانالهای تلگرامی نسبت میدهد. اگر شرایط دانشگاههای ایالات متحده (حتی گرانترین آنها) و محصولات بیسواد و تنوعگرا و ضدآمریکایی آنها را نمیدانستم شاید تعجب میکردم. بهترین دانشگاههای آمریکا (آیوی لیگ) در حوزهی علوم انسانی و اجتماعی به جایی برای جولان تبلیغاتچیهای چپ به عنوان استاد تبدیل شده و محصولات آنها یا شناختی از دیگر نقاط عالم ندارند یا اگر دارند در سمت کاسترو، کیم ایل جون و خامنهای هستند.
بیشرمی «مسائل بینالمللی»
مقالهی دیگری در مورد ایران در وبسایت «مسائل بینالمللی» (فارین افرز) منتشر شده که توسط شورای روابط خارجی با مدیریت ریچارد هاس اداره میشود و به صراحت علیه ترامپ موضعگیری میکند. این مقاله بیعت در ایران را بهتر از انتخابات در ایالات متحده معرفی میکند. نویسندهی مقالهی این نشریه (شروین ملک زاده) با بیشرمی هر چه تمام به مردم ایالات متحده توصیه میکند که انتخابت را از ایرانِ تحت حکومت تمامیتخواه و اقتدارگرای جمهوری اسلامی بیاموزند. چون مردم بیرون از حباب نخبگان دو ساحل غربی و شرقی به ترامپ رای دادهاند باید دمکراسی را از جنتی و فلاحیان و دری نجف آبادی بیاموزند. این در حالیست که منتقدان سیاست خارجی جمهوری اسلامی یا مدافعان سیاست ترامپ جایی در این نشریه ندارند. نویسندهی این مقاله هم مطالبش برای تیم سیاست خارجی ظریف ترجمه و منتشر می شود (وبسایت دیپلماسی ایرانی) و هم برای این وبسایت آمریکایی مینویسد. تنها تنفر از ترامپ میتواند مدیران این نشریه را به انتشار این گونه نوشتههای تبلیغاتی و بیارزش کشانده باشد. فارین پالیسی برای فاصله گرفتن از سیاست ترامپ به آغوش خامنهای و حسین شریعتمداری پریده است. اینطور نیست که این افراد به وبسایتهای آمریکایی نفوذ کرده باشند بلکه وبسایتهای آمریکایی چپگرا از اینگونه مطالب استقبال میکنند.
نوید شکست سیاست ترامپ در برابر جمهوری اسلامی
نویسندگان دیگر رسانههای آمریکا که اکثرا به دمکراتها گرایش دارند (فارغالتحصیلان «دانه برفی» و محصول دوران «تبعیض مثبت» در هاروارد و ییل و پرینستون) بدون هیچ مبنا و دلیلی همه مخاطبان خود را به شکست سیاست ترامپ در برابر ایران بشارت میدهند. آنها گویی همه از ظریف خط میگیرند: ظریف میگوید «[در برابر تحریمها] دوام میآوریم» و نویسندگان چپ تکرار میکنند که [رژیم] «دوام میآورد». خط تبلیغاتی رسانههای متمایل به چپ آمریکا (اکثر آنها) مأیوس کردن مردم ایران از فشار ایالات متحده بر رژیم نکبت و فلاکت است. آنها در برابر همهی تلاشهای ایرانیان برای احقاق حقوق خود سکوت میکنند اما صدای استمرارطلبان و ضد آمریکاییها در آنها بلند است. شبکههای عمومی تلویزیونی حتی یک گزارش در مورد اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه و بازداشت کارگران منتشر نکردند. اگر چنین خبری از عربستان میآمد هفتهها مورد پوشش قرار میگرفت. این جماعت همه مانند خامنهای و بوقهای تبلیغاتیاش کار گزارشدهی تحلیلی و مبتنی بر واقعیات و آمارها را رها کرده و برای مخالفت با ترامپ و متحدانش از پیش خود را آمادهی بینتیجه بودن سیاستهای دولت وی کردهاند.
دفاع از شریعت
جنبشی برای منع اجرای شریعت حتی در حوزهی خانواده در ایالات متحده توسط گروههای محافظهکار به راه افتاده که در پی مقابله با اسلامگرایی در این کشور است. تنها آمریکاییهای شجاع که پاکیزگی سیاسی (political correctness) برایشان اهمیتی ندارد و شیفته «تنوع» تا حد پذیرش شریعت در قوانین خود نیستند و از برچسب اسلامهراسی نمیهراسند میتوانند چنین کارزاری را به راه بیندازند. آنها موفق شدهاند در ۱۶ ایالت تا سال ۲۰۱۳ این منع را قانونی به تصویب برسانند. این گروهها چون محافظهکار و طرفدار ترامپ بودهاند دمکراتها در برابر گردهماییهای آنها در شهرهای مختلف جمع شده و با آنها مخالفت میکنند. تنفر از ترامپ باعث شده است که گروهی از دمکراتها حتی فمینیستهای چپ به مبلغان شریعت تبدیل شوند. البته دمکراتها چنان شیفتهی سیاست هویتی شدهاند که میخواهند اسلامگرایان را نیز در سالاد فصل خود داشته باشند. آنها دو زن محجبه را در انتخابات اخیر کنگره نامزد کردهاند که به کنگره راه یافتند. یکی از این دو مثل اسلامگرایان وطنی به سرعت زیاد دورویی و ریاکاری خود را آشکار کرد: او قبل از انتخابات با تحریم اسرائیل مخالفت کرده بود و بلافاصله بعد از انتخابات آن را انکار کرد و نشان داد که یک ضد اسرائیلی جدی است.
دشمنی با عربستان سعودی
دولت عربستان سعودی متحد ایالات متحده است. این کشور بیش از صد میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری دارد و قراردادهای خرید تسلیحات آن مایهی اشتغال صدها هزار نفر در این کشور است. یک عربستان سعودی قدرتمند در منطقه مانعی برای گسترشطلبی اسلامگرایان شیعه است. همچنین دولت عربستان از جامعهی عربستان سعودی مدرنتر و بازتر است. حدود ۵۰ هزار دانشجوی سعودی در ایالات متحده به هزینهی دولت عربستان تحصیل میکنند که این امر موجب ورود میلیاردها دلار به اقتصاد آمریکا و اقتصاد دانشگاههاست. با همهی این شرایط دمکراتها پس از مرگ خاشقجی تلاش داشتند روابط میان دو کشور را مخدوش سازند چون عربستان را دولت استبدادی میدانند، همان دمکراتهایی که برای تبلیغاتچیهای جمهوری اسلامی سفره پهن میکنند و تریبونهای خود را بدون هیچگونه چالشی در اختیار آنها میگذارند.
چپ ضد آمریکایی: سانسورچی و بسیجی
امروز نه تنها دانشگاهها و رسانهها به بوقهای تبلیغاتی دمکراتها (جناح سوسیالیست و فاشیست آن مثل آنتیفا که همان روشهای پیراهن سیاههای موسولینی و لباس شخصیهای خامنهای را دنبال میکنند) تبدیل شدهاند بلکه موسسات تحقیقاتی متمایل به چپ و برخی شرکتهای فنآوری (مثل گوگل و توئیتر و یوتیوب) به سانسورچیان در خدمت دمکراتها تبدیل شدهاند. رفتار چپ امروز در همهی ابعاد فکریاش از سیاست هویتی (که قبیلهی نژادی یا جنسیتی را بر شایستگیهای فردی ترجیح میدهد) تا سانسور در تعارض با ارزشهای دمکراسی و لیبرالیسم آمریکایی است. طرفه آن که این جریان خودش را «لیبرال» و پیشگام معرفی میکند. چپها امروز در دانشگاههای آمریکا عینا همان کاری را میکنند که بسیج و اراذل واوباش خامنهای در ایران: آنها به سخنرانانی که مطابق میلشان نباشند حمله میکنند و نمیگذارند سخنرانی انجام شود. همهی این گروهها چنان از کشورشان متنفرند که حاضرند با داعش و القاعده و حزبالله همکاری کنند. یکی از نامزدهای کنگره از حزب دمکرات، ترامپ را بدتر از داعش دانسته بود و با چنین ذهنیتی همکاری وی با قاسم سلیمانی چندان دور از ذهن به نظر نمیآید. اگر کارتر ایران را به حال خود رها کرد تا خمینی سوار دولت آن شود دمکراتها برای باقی ماندن رژیم ولایت فقیه در قدرت هر کاری را انجام خواهند داد چون ترامپ امروز رژیم جمهوری اسلامی را تحریم کرده است.
آفرین به کامنت داریوش
پیشوند پرزیدنت به کجای ترامپ بنگاهی ودلال .. میاد؟
اوباما با جمهوری اسلامی معامله کرد درست
ترامپ هم داره سر و صدا میکنه نرخ معامله رو با جمهوری اسلامی ببره بالا
دمکرات وجمهوریخواه فرقی ندارن ، یک مشت زورگو و فرصت طلب دنبال استثمار دنیا هستن.ً
باید فهمید که امریکا دنبال آبادی ایران نیست وگرنه رژیم شاه رو سرنگون نمیکرد!!!
حسادت به ترامپ چشمانشان را کور کرده
کارتر که این رژیم را سر کار آورد، دموکرات بود
اسم رهبرکره رو اشتباه نوشتی. و محض یادآوری، ترامپ بود که عاشق کیم جون اون شده، نه اوباما. بازهم برای یادآوری شما، دهها نفر از مقامات دولت ترامپ کە بوسیلە خود ترامپ انتخاب شده بودن، نتونستن تحملش کنن. و باز هم آقای محمدی از آنجا که شما درباره ی خیلی چیزها خیلی چیزها می نویسید و ممکن است مطالبی را فراموش کرده باشید، باید به خاطرتان بیاورم که کمتر از یک چهارم مردم آمریکا _با کمک پوتین_ به ترامپ رای دادند البته این رقم شامل اعضای k. K. K، مذهبی های افراطی، سرمایه دارها و افراد کم سوادتر است که ترامپ رو پیغمبر خودشون میدونن. و اگر همین چپ های “پست” جلودار امثال ترامپ نمی شدند ، شما و دوستانتان حالا باید برای کیهان تهران چیز مینوشتی
درود برتو
مدتهاست که به این نتیجه رسیده ام که برای گروههای لیبرال(؟!!) و کلا چپهای حالا یتیم مانده ؛ تا زمانی که مردم با سیاستهایی که چند دهه است آنها با تسخیر جریان اصلی رسانه ای به عنوان حقایق مسلم غیر قابل تشکیک جا انداخته اند-مانند حمایت کورکورانه از سیاست های محیط زیستی؛مخالفت با اعدام؛سیاستهای تبعیض مثبت ؛جانبداری از گلوبالیسم بی حساب و کتاب و…-موافق باشند “دمو” هستند و چون به مخالفت با این سیاستها رای دهند یک شبه همان مردم تبدیل به “پوپول” میشوند!!!
اولی میشود “دموکراسی” و دومی “پوپولیسم”
براستی بیشرمی را از حد برده اند
جناب “ناظر بیطرف”
ساندیس ها خوب میاد؟
پرزیدنت ترامپ نه به این شغل احتیاج دارد و نه حقوق اش را میخواهد. تنها هدف او منافع مردم است که انتخابش کرده اند. و تمام رهبران دنیا هم باید به فکر منافع ملت شان باشند نه به فکر پر کردن جیب خود و دزدی و اختلاس و جنایت.
تنها امیدی که مردم ایران دارند این است که این فرقه تبهکار در زمان پرزیدنت ترامپ ساقط شود تا مردم ایران به آزادی برسند و ساندیس های شما قطع شود.
اوباما یک مسلمان بود و زاده کنیا که حق ریاست جمهوری را نداشت و مدرک تولدش جعلی از آب درآمد.
Great and accurate writing. Thank you
چنان درهم شده که من نمیدانم در رای گیری ها به کدام از این دوحزب رای بدهم ضمن اینکه شدیدا نگران اسلامی شدن و قوت گرفتن اسلامی ها در آمریکا میباشم که توانستند دو مسلمان متحجر را به مجلس بفرستند. بهر حال سپاس از آقای مجید محمدی که تلاش برای بیشتر اندیشدن هم میهنان خود دارد و سپاسی دیگر از کیهان لندن که مقالات با ارزش را چاپ میکند
چوم دمکراتها در جاییکه به حقوق اقلیتهای سیاسی و مذهبی ، دگرباشان جنسی ، وضع مهاجران، یاری دادن به جوامع نیازمن جهان سوم و مانند اینها بر جمهوریخواهان آمریکایی برتری دارند ولی همین دموکراتها در چهل سال گذشته ثابت کردندکه از آمدن جمهوری اسلامی به حکومت در ایران بدشان نمی آید و برای بقای آنها کوشا هم بوده اند و برعکس آنها پس از چهل سال میبینیم رهبری جمهوریخواهان فعلی آمریکا علنا خواهان به زیر کشیدن آخوندها از قدرت شده اند . لذا من ایرانی آمریکایی شده را وادار میکند در مسایل انسانی یک دموکرات و در مورد میهن اصلی ام ایران یک جمهوریخواه آمریکایی باشم .وضعیت
آقای مجید محمدی امروز به یک نویسنده متعهد و متبحر سیاسی تبدیل شده که پختگی چند مقاله اخیرشان گویای پیدا شدن یک داریوش همایون به روز شده است چون آقای فاضل غیبی که بیشتر درمورد وضع خودمان پژوهش دارد. چند نکته را ضروری میبینم که بنویسم: ایکاش ترامپ در گفته ها و کارهایش ثابت قدم میبود که نیست ، در نگهداشتن دوستان سیاسی چه در داخل و چه در بیرون از آمریکا برای روز نیاز کوشا بود که نیست اما قضیه دمکراتها و جمهوریخواهان روی دیگر سکه ای هم دارد که شخصی مانند من نه میتواند پیرو دمکرات هاباشد و نه میتواند طرفدارجمهوریخواه(دو حزب آمریکایی) چون
دو مقاله اخیر مجید محمدی در حد شاهکارِ . کاش این مقاله رو به انگلیسی هم می نوشت جایی!
آقای محمدی عزیز، نوشته اتون عالی بود و بسیار دقیق و درست. آفرین به شما که انسان شجاع و روشنگری هستید و بی توجه به هارت و پورت چپ ها، حقیقت را می نویسید و بس.
کلمه المانی Schadenfreude در انگلیسی هم هست.
از پشتیبانی و حمایت همه جانبه کارتر از خمینی، متوقف کردن هواپیمای شاه فقید و مذاکره با ملاها برای تحویل دادن او به انها تا چاپلویسهای بارک حسین اوباما و چندین وزیر امور خارجه دمکرات همه و همه مثل تف سر بالا به خود این حزب برمیگردد
بنگریم به نماینده های دمکرات لچک بسر و اسلامیست و ضد یهود…
فضاحت جدید این هفته انها که یک نمایندهشان به قرآن قسم بخورد فقط و فقط باعث سرفرازی داعش و طالبان و ملاها است. احتمالا بزودی حزب دمکرات خواستار تصویب قوانین شریعت در آمریکا خواهد شد!
جناح جمهورى خواه دنبال منافع تجارت ملى است و از این رو در تلاش براى حفظ موقعیت ها ست و با جمهورى اسلامى براى بر هم زدن آن درگیر است.
هر دو جناح از ناپایدارى ایجاد شده در تجارت جهان توسط ایران نگرانند و از این رو هر دو در دو سطح متفاوت فقط دنبال کنترل جمهورى اسلامى هستند و هر دو خواهان افغانستانى شدن ایران در صورت عبور از جمهورى اسلامى هستند.
ما مردم ایران با انتخاب شاهنشاهى شاهزاده رضا پهلوى مى توانیم این بازى را بنفع خود تغییر دهیم.
شاید این آخرین شانس ما براى نجات ایران و ایرانى باشد
سیاست رودى است که برگ ها و خاشاک زیادى با رنگ هاى متفاوت روى آ ن در حرکت است.
آن چه دیده مى شود روى رود است نه اصل آب و کیفیت و کمیت آن که تعریف رود است.
ماکیاولیسم بطور گسترده و دانسته در سیاست غرب جاریست.
جنگ بین دو جناح جنگ دو منافع اقتصاد بطور کلى ملى و اقتصاد بطور کلى جهانى است.
جناح دموکرات براى بر هم زدن ساز و کار کشورهاى جهانى و درهم کردن همه کشورها و نابود کردنشان دنبال منافع تجارت جهانى خود است. پول دار و زیرک است. روشنفکران را به دلیل اشتراک منافع در اختیار دارد و از این رو از سلاح جمهورى اسلامى براى همزدن جهانى سود میبرد.
با درود به آقای مجید محمدی ، تمامی نوشته شما را دقیقا میتوان در چپ اروپایی ، و حتی تا حدود زیادی احزاب به اصطلاح راست تعمیق داد ! روسیه و چین که جای خود دارند . مشکل موجود امروز در جهان در واقع بینش فلسفی اولترا پست مدرنی میباشد که از طنز تلخ زمانه چپ و فمینیست ، و همجنس بازان ، ولایتمداران شیعه ، و ذوب شدگان سخت افزاری و هوش مصنوعی را بزیر یک چتر جمع نموده است ! مسئله اینها با جریانات واقعی مقاومت در برابر این سیستم باعث بوجود آمدن نوعی فاشیسم نئو لیبرال اولترا پست مدرن جهان شمول گردیده و برایشان اهمیتی ندارد که چندین ملت را قربانی اهداف پلید خویش سازند . شعارهای قلابی برابری و آزادی آنها فقط شامل حال خودشان است و برای دیگران حتی حق حیات هم قائل نیستند .
متأسفانه پرزیدنت ترامپ در این شکست (اگر بتوان نام آنرا شکست از دمکراتها نامید) بشدت مقصر است!
ترامپ هرگز نتوانست دوستی در عالم سیاست برای خود دست و پا کند، و دوستان طبیعی اروپایی و آسیایی را هم از خود رنجانده است.
ترامپ در طول این سالهای ریاست جمهوری در کاخ سفید سیاستهای یک تاجر را دنبال کرده (سود و زیان کوتاه مدت مالی) درحالیکه صندلی او نیاز به فردی دارد که سیاستمدار، باهوش، کارکشته و با اهداف درازمدت باشد تا سیاستهایش در دراز مدت به سود مردمش باشد.
اگر از این منظر به قضیه بنگریم اوباما را قویتر و کاردانتر میبینیم. اما متأسفانه سیاستهای اوباما به ضرر مردم ایران بود.
جالب است که با رفتن دمکراتها و حسین اوباما از قدرت داعش هم تقریبا کاملا نابود شده یا دستکم بسیار ضعیف.
سپاس از روشنگرى شما
ولى مشکل اصلى در داخل ایران ( بد کلام هـا و ووو ) و صادراتى هـاى درجه ٣ جمهـورى اسلامى گنجى و م قومى وووووو میباشند
فرقه تبهکار به لحاظ ماهوی فروپاشیده. مانده است یک جنازه که باید هل داد تا بیفتد.
عالی بود… متاسفانه این مقاله دقیقا بیانگر واقعیات است
ادامه،
یهود ستیزی، موضع ریاکارانه در مقابل آزادی بیان، نزاکت سیاسی، معاشقه با حاکمان جانی و فاسد جهان سومی و همچنین روابط مازوخیستی با اسلامیستها ارزیابی می کنند. فیلسوف آمریکایی، پیتر گریگوری بوغاسیان، حتی از آن فراتر رفته وچپگراها را به عنوان همخوابه های اسلامیستها توصیف کرده است.
شخصیتهای طیف اومانیسم سکولار نظیر ریچارد داوکینز، کریستوفر هیچین، سام هریس، دنیل دنت، ماجد نواز،بیل ماهر، آیان هیرسی علی،میچل اونفری و غیره ، دموکراتها و لیبرالهای غربی و بویژه آمریکایی را به عنوان چپ مرتجع regressive leftمی شناسند و عقاید و سیاستهای آنان را با مولفه هایی همچون مخالفت با دستاوردهای عصر روشنگری، عدم جهانشمولی حقوق بشر، نسبیت گرایی فرهنگی، چند فرهنگی، مماشات و حتی احترام به فرهنگهای مرتجع غیر غربی، سیاست هویت گرایانه،