ابعاد جدیدی از فساد در سازمان خصوصیسازی ایران رسانهای شده است از جمله فروش کارخانه ۱۰هزار میلیاردی به ۷۰میلیارد تومان به یک «بیسواد» و دست داشتن مهرههای ارشد نظام به ویژه اصلاحطلبان در فسادهای میلیاردی!
افشای این فسادها آنهم از طریق خبرگزاریها و رسانههای رسمی آشکارا حاکی از تشدید اختلاف بین باندهای درونی رژیم برسر قدرت است.
احمد علیرضابیگی نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی مفصّل با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ابعاد گستردهای از تخلف و فساد در نحوه واگذاریهای شرکتهای دولتی به مفتخوارها و یقهسفیدها و چوب حراج به اموال مردم توسط مقامهای عالیرتبه به نفع اشخاص را افشا کرده است.
متاسفانه در بسیاری موارد مفسدین برای به چنگ آوردن منافع مالی پا روی شَرف و انسانیت گذاشتهاند و موجبات بیکاری و اخراج کارگران و نابودی کارخانهها را فراهم کردهاند تا شرایط واگذاری مهیا شود!
این نماینده صراحتاً گفته «در اغلب این موارد، واگذارکنندگان در ابتدا این شرکتها و صنایع را به ورشکستگی و ضرردهی رساندهاند و سپس با قیمت پایین به افراد فاقد صلاحیت فروختهاند و در موارد متعددی از این واگذاریها، خریدار و فروشنده یا حتی ارزیاب قیمت و خریدار یک نفر بودهاند.»
علیرضابیگی میگوید «تا امروز ۸۸ میلیارد دلار از شرکتهای دولتی توسط سازمان خصوصی به فروش رفته که باید مشخص شود این واگذاریها و عواید حاصل از آن که معادل سه برابر بودجه کشور است، تا چه اندازه باعث رونق اقتصاد و تقویت بخش خصوصی در کشور شده است.»
به گفته او «متاسفانه نمونههایی که امروز با آنها مواجهیم، حکایت از ابهامات گسترده و دامنهداری در فروش برخی از واحدهای صنعتی در این بخش دارد و حالا که پرونده واگذاری برخی از این موارد نیز در دستگاه قضایی در حال بررسی است، ارتباطات برخی از این افراد در حال روشن شدن است. این موارد به اندازهای است که امروز در ذهن من و برخی از همکارانم این ایده در حال شکلگیری است که واگذاریهای اینچنینی بر اساس یک سناریوی از پیش طراحی شده شکل گرفته است.»
فروش ماشینسازی ۱۰ هزار میلیارد تومانی به قیمت ۷۰ میلیارد تومان
علیرضابیگی به ماجرای فروش شرکت ماشینسازی تبریز اشاره کرده و گفته ماشینسازی تبریز واحدی بود که در خاورمیانه هیچ همتایی ندارد و به واسطه این کارخانه بزرگ، تکنولوژی بزرگی وارد کشور شده و میتواند پشتوانه صنایع نظامی، موشکی و حتی هستهای ایران باشد اما همین کارخانه ماشینسازی را ضررده میکنند و بعدش این کارخانه منحصر به فرد را به کسی میفروشند که ۴ کلاس سواد هم ندارد… خریدار این کارخانه یک اخلالگر ارزی است، فردی که در سالهای ۹۴ تا ۹۷، قریب به نیممیلیارد دلار ارز دولتی دریافت کرده و از محل درآمد مابهالتفاوت ارز دولتی و آزاد، پول خرید ماشینسازی تبریز را به دست آورده. جالب اینجاست که حالا مشخص شده این فرد با خریدار شرکت هفت تپه هم مرتبط است؛ دو جوان ۳۰ سالهای که دارای سابقه جعل و دسیسه هستند و از محل تقلب و جعل و رشوه، بیش از یک میلیارد دلار ارز دولتی دریافت کردهاند و با خریدار ماشینسازی، در ارتباط بودهاند و به نوعی ارتباط سازمانیافته با یکدیگر داشتند.»
همه این افراد یک نقطه ارتباط دیگر در بانک مرکزی داشتهاند که چنین پولهایی را دریافت کرده و سرمایههای قابل توجهی به جیب زدهاند.
در جریان واگذاری این شرکت که ۵ هزار میلیارد تومان ارزش زمین آن بدون تاسیسات بوده و ۵ هزار میلیارد تومان هم ارزش ماشینآلات آن بوده تنها ۷۰ میلیارد تومان پرداخت شده است.
واگذاری نیشکر هفت تپه به قیمت ۱۰ میلیارد تومان
نمونهی دیگری که این نماینده روی آن دست گذاشته «قیمتگذاری و نحوه فروش نیشکر هفت تپه» است. آنطور که علیرضابیگی میگوید ارزش نیشکر هفت تپه، دو هزار میلیارد تومان است اما به قیمت ۲۲۶ میلیارد تومان خریداری شده و از این مبلغ هم فقط ۱۰ میلیارد تومان پرداخت شده است!
مدیریت ناکارآمد هفتتپه زندگی صدها کارگر را تحت تاثیر قرار داده و آنها با گرفتاریهای معیشتی دست و پنجه نرم میکنند و ماههاست حقوق نگرفتهاند.
علیرضا بیگی در ادامه این گفتگو به مسائل پشت پرده در مورد واگذاری فروش «مجتمع گوشت اردبیل» و «رشت الکتریک» هم اشاره کرده است.
اژدهای هفتسر پرونده کارخانه رشت الکتریک خیرالنساء عسگریان همسر غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران، فاطمه صدیقیان همسر عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات، گیتا شاهنواز همسر غلامرضا قبه معاون کرباسچی و سوده جبلی دختر باجناق کرباسچی هستند.
نماینده تبریز از وزارت اطلاعات و دستگاههای اطلاعاتی خواسته به این پروندهها رسیدگی کنند.
فروش هپکو اراک به قیمت فقط ۱۰ میلیون تومان!
یکی دیگر از پروندههای عجیب و غریب سازمان خصوصیسازی واگذاری کارخانه عظیم هپکو اراک به قیمت فقط ۱۰ میلیون تومان است! این شرکت تامینکننده اصلی ماشینآلات راهسازی است که در سال ۸۳ به اقوام یکی از وزرای وقت واگذار شده و او یکی از اعضای هیئت مدیره هپکو میشود و مبالغ قابل توجهی وام در اختیار صنعت ماشین آلات راهسازی هپکو قرار میگیرد؛ با گذشت زمان و با واردکردن ماشین آلات راهسازی مستعمل، عملاً هپکو از حیّز انتفاع ساقط میشود و نهایتا این صنعت منحصر به فرد به قیمت ۱۰ میلیون تومان به یک شکلاتفروش فروخته میشود.
دست جناحین نظام و «بد» و «بدتر» در یک کاسه
در پروندهای دیگر «نیروگاه اصفهان» به یکی از اقوام یکی از مسئولان وقت وزارت نیرو فروخته شده که امروز یکی از مسئولان ارشد وزارت نفت است و فردی هم که این نیروگاه را قیمتگذاری کرده امروز از مدیران آن مجموعه است! درواقع بازرس ارزیاب و کارشناس قیمتگذاری همگی همان خریدار بودهاند! به عبارت دیگر، فروشنده، همان خریدار بوده است.
مدل مشترک واگذاری شرکتهای دولتی: اول ورشکستهکردن شرکتها، بعد هم فروش آنها
نماینده تبریز با تاکید بر تکرار الگویی خاص در نحوه واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی گفته است: «تقریباً واگذاری این شرکتها از یک مدل و الگو تبعیت میکنند؛ یعنی در ابتدا همه این شرکتها ورشکستهشده و به زمین زده شدند و بعد، به فروش رسیدهاند؛ واقعا باید از این آقایان پرسید که شما اگر ماشین خودتان را میخواستید بفروشید با همین الگو حاضر به فروشش بودید؟ با این شکل و شیوهای که به یک دهم قیمت به فروش میرود؟ عقل سلیم میگوید وقتی شما ماشین یا خانهتان را میخواهید بفروشید، مشکلات و عیب و نقصها را بر طرف میکنید، ماشین را کارواش میبرید، اگر لکهای دارد، آن را بر طرف میکنید تا به بهترین قیمت بفروشید نه اینکه خرابیهایش را بیشتر کنید تا با قیمت پایینتر به فروش برسانید!»
یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هرچه پول و جواهر داشتیم چاپیدند، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دست بردار نیستند» صادق هدایت
باور کنید این افراد ظاهرى مهره هستند.
صاحبان اصلى مسئولین رده اول نظام هستند.
این از زمان خصوصى سازى در جریان بود.
من شاهد یکى از این توطئه ها بودم.
بدستور رفیق دوست آن کارخانه بسیار فعال و سود ده عمداً توسط ندیر عامل و گروهش ورشکست شد، تا به قیمتى بسیار نازل توسط خودى ها خریدارى شود.
آنان در این کار نه تنها کارخانه را به ورشکستى کشاندند، بلکه به نابودى فرهنگ کار خواسته و ناخواسته همت کردند. آنان از کارگران خاصى درخواست خرابکارى مى کردند.
آنان از من کارى خواستند که اگر مى پذیرفتم جمعى از کارگران نابود مى شدند و وقتى من به آن ها خطرات را گوشزد کردم، گفتند یا امضا کن یا برو و من استعفا دادم و کارم را از دست دادم.