دلارام یگانه – رژیم جمهوری اسلامی در آستانه ۴۰ سالگی خود، بیش از همه سالهای پشت سر در مرداب خودساخته فرو رفته است.
از نظام سیاسی گرفته تا اقتصادی و اجتماعی هویداست که این دیو ۴۰ ساله نفسهای آخر خود را میکشد. سیاست و اقتصادی که سقف آن بر سر ۸۰ میلیون ایرانی فرو ریخته است و اینک مردم با نهیب این آوار، یک به یک از خواب بیدار میشوند.
بخش زیادی از این بیداری را مدیون کارنامه ننگین حکومت بیکفایت هستیم اما این سوال وجود دارد که اپوزیسیون و کنشگران مدنی چه سهمی در این بیداری و یا از طرف دیگر در این نابیداری داشتهاند؟ آیا در تخدیر و به خواب فرو بردن مردم سهیم نبودهاند؟
رژیم اسلامی در آستانه خط پایان، اتاق فکر خود را با خیال به انحراف کشاندن اعتراضات مردم فعال کرده و این سناریو را طوری نگاشته است که اپوزیسیون، بازیگرانش باشند.
یکی از افرادی که جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف خود روی او تمرکز کرده، مسیح علینژاد است. شاید در نگاه اول اقدامات وی قابل تقدیر باشد و حتی بتوان او را از تاثیرگذارترین کنشگران اپوزیسیون دانست اما تا بدینجا نتیجه اقداماتش تنها به راه انداختن دعوای زرگری بین دو گروه از مردم با اعتقادات متفاوت و خروجیاش انتشار ویدئوهایی تکراری از پیادهروی زنان بدون روسری و درگیری آنها با یک زن یا مرد مذهبی است. همان ایده کهنه اختلاف بینداز و حکومت کن.
اختلافی که مسیح علینژاد بین دو گروه و تفکر مردم ایران به وجود آورده دقیقا همان سناریویی است که رژیم جمهوری اسلامی به دنبالش بوده و «مسیح» زحمت آن را به عهده گرفته است. رژیم از اینکه دو گروه از مردم سر یک موضوعی مانند حجاب با یکدیگر به اختلاف و دعوا و مشاجره بپردازند و حواسشان از مسائل اصلی و اختلاسها و رانتها و فسادها پرت شود نه تنها استقبال میکند بلکه تمام ظرفیتهای داخلی و خارجی خود را برای این کار گمارده است. اگر مردم با این مسائل سرشان گرم نباشد، چه آن فرد مذهبی و چه غیر مذهبی و چه با حجاب و بی حجاب شعار مرگ بر دیکتاتور سر خواهد داد، اما انرژِی آنها با دعوای با یکدیگر سر مسائل متفرقه و حاشیهای گرفته میشود و این دقیقا همان چیزی است که جمهوری اسلامی میخواهد.
به نظر میرسد که بده بستان خانم علینژاد با علی مطهری (نماینده کنونی مجلس و فرزند تئوریسین رژیم ولایت فقیه) و هدایت افکار عمومی به سوی دعوای پیش پا افتاده «حجاب» با بهانه رفراندوم، آنهم در رژیم متقلبی که متخصص دستکاری در آراء می باشد، تنها آب در هاون کوبیدن است.
از این رو اپوزیسیون باید حواسش جمع باشد تا نتیجه اقدامات آنها در نهایت منجر به براندازی شود نه زمان خریدن برای رژیم جمهوری اسلامی و یا بقای آن. چون گاه دیده میشود که این افراد پا در همان مسیری میگذارند که رژیم میخواهد و دانسته یا ندانسته سناریوی جمهوری اسلامی را اجرا میکنند. و در بیشتر اوقات یک سوی این سناریو را یکی از عاملین داخلی رژیم بازی میکند و در سوی دیگر یا یک اپوزیسیوننما و یا در خوشبینانهترین حالت یک اپوزیسیون حواسپرت به این بازی دامن میزند و افکار عمومی جامعه را از اهداف اصلی به اهداف فرعی و بینتیجه هدایت میکند. همان نکتهای که شاهزاده رضا پهلوی نیز اخیرا بدان اشاره کرده و در این مورد هشدار داد: «من فراخوانهای بدون پشتوانه و برنامه را سودمند نمیدانم و برعکس فکر میکنم این نوع فراخوانها که معمولاً مرجع مشخص و قابل اطمینانی هم ندارند، غیرمسئولانه و زیانبار است».
مبارزهٔ علیه «حجاب اجباری» بانوان ایران ومبارزه برای «آزادی ایران» را نباید مغایر یکدیگر دانست ؛ مبارزه علیه حجاب اجباری تلاشی برای نشان دادن خوی ضد انسانی یک حکومت دینی به مردم جهان در زندگی روزمرهٔ اجتمائی زنان ایرانی میباشد که بیانگر گوشه ای از مبارزات مردم ایران علیه یک حکومت اشغالگر منفور وتبهکاراست.
افردای مثل مسیح علینژاد اگر هم عامل رژیم نباشند، عامل سرویس های جاسوسی انگلیس هستند تا برای قیام های مردمی سنگ اندازی کنند و براندزای را به عقب بیندازند