نامهای خطاب به دبیران کل و رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی (سراسری و قومیسکولاردموکرات و معتقد به حفظ تمامیت ارضی ایران)
شخصیتهای مستقل سیاسی
مسئولان سازمانهای حقوق بشری ایرانی
و شخصیتهای فرهنگی، علمیو هنری
امضاکنندگان این نامه، از جانب نهادهای متبوع خود، وظیفهی خود میدانند که بیپرده به فرا رسیدن موقعیتی سرنوشتساز در تاریخ معاصر کشورمان اشاره کنند؛ موقعیتی که برآیند آن، در میان گزینههای پیش رو، از یکسو میتواند به آزادی کشورمان از قید و بند دلشکن تسلط حکومت اسلامی بر ایران بیانجامد و، از سوی دیگر، میهن را به آشوب، ویرانی، جنگ بیرونی و درونی و از هم گسستن بکشاند.
همه میدانیم که، از جنگ دوم جهانی به این سوی، تصمیمات بینالمللی بر سرنوشت کشورهای جهان (بویژه اگر در وضعیتی بغرنج بسان آنچه ایران کنونی در آن بسر می برد باشند) کارکرد مستقیم داشته است. نمونهی برآزمودهی آن در تاریخ معاصر کشورمان تحولات سیاسی در سال ۱۳۵۷ بود که انظار جهانیان را متوجه ایران کرد و رهبران کشورهای مقتدر جهان را در ۴ تا ۹ ژانویه ۴۰ سال پیش در جزیره گوادالوپ گرد هم آورد تا آنان، زیر نام چارهجویی برای زدودن آشوب در خاورمیانه و تأمین صلح در آن منطقه، درباره سرنوشت کشورمان تصمیم بگیرند.
همین تجربه بس است تا دریابیم که اینگونه تصمیمات بینالمللی (دستکم در میان کشورهای مقتدر جهان) چگونه میتوانند در شکل گرفتن سرنوشت کشورهای آشوبزده کارگر باشند. بر این بنیاد اکنون نیز باید هوشیار بود که موقعیت تاریخی جدیدی پیش روی ما برآمده است. دو دولت امریکا و لهستان طی یادداشت مشترکی اعلام داشتهاند که از سران کشورهای منطقه و جهان دعوت شده تا در ۱۳ و ۱۴ فوریه سال جاری (کمتر از یک ماه دیگر) در شهر «ورشو» گرد هم آیند و، بنا بر آنچه اعلامیه بیان میدارد، از یکسو «به صلح، ثبات، آزادی و امنیت منطقه خاورمیانه بپردازند» و، از سوی دیگر، این پرداختن «شامل آن شود که اطمینان حاصل کنند رژیم اسلامی مسلط بر ایران از این پس یک نیروی بیثباتکننده نخواهد بود». اگرچه عرف سیاست بینالمللی اجازه نمیدهد که اینگونه کنفرانسها سرراست به برنامهریزی برای برانداختن رژیمهای لگامگسیخته بپردازند اما فرجام کار جز این نخواهد بود.
در این کنفرانس، به دعوت امریکا و لهستان، وزرای خارجه اسرائیل و کشورهای عربی خاورمیانه نیز کنار هم مینشینند تا درباره منطقهای که چهل سال است حکومت اسلامی چیره بر ایران آن را به آتش کشیده چارهای بیاندیشند که اجازه ندهد این حکومت به عملیات مخرب خود در منطقه ادامه دهد. بدیهی است که این «چاره» میتواند از تشدید تحریمهای اقتصادی آغاز شده و حتی به جنگی که ایران در آن خواهد سوخت بیانجامد.
حال از خود بپرسیم که چرا جای نمایندگان اپوزیسیون این حکومت خونریز، که مدعی اصلی آنند، در این کنفرانس بینالمللی خالی است؛ نمایندگانی که بتوانند با پافشاری به منافع ملی ایران راههای کم هزینه و قابل اعتمادی را برای پایان دادن به رژیم آشوبگر اسلامی نشان دهند؟ مگر این کشور و ملت ما نیست که سرنوشتاش روی میز تصمیم گیریهای خطیر قرار گرفته است؟ مگر نه اینکه سالها است ما مدعی آن بودهایم که میخواهیم ایران یکپارچهای برای ایرانیان با حقوق برابر بسازیم و حکومتی پیشرو برقرار کنیم؟
خانمها و آقایان! این گوی و این میدان. اگر توان نجات کشور را دارید زمان به کار بردن آن توانایی هم امروز است، و نه روزی که به نوشداروی بعد از مرگ سهراب تبدیل میشود.
به راستی چرا اجزای مختلف اپوزیسیون، برای نجات ایران از خطرات سهمگین پیش رو، گرد هم نیایند و، به ویژه شخصیتهایی که توان گردآوری ایرانیان را دارند، چه جمهوریخواه و پادشاهی پارلمانیخواه، چه تمرکزگرا و خودگردانیطلب، چه زن و چه مرد، چه بیدین و دیندار، چه شیعه یا سنی، یکصدا، به نجات کشور عزیزمان نپردازند و از اجرای وظیفهای خطیر در لحظهای حساس خودداری کنند؟ کدامین از میان آیندگان اپوزیسیون بیتفاوتی را که قادر نبوده وطناش را از خطر نجات دهد خواهد بخشید؟ و بر آنانی که در چنین موقعیت حساسی تن به اقدام نداده و بر اختلافات خود پای فشردهاند نفرین نخواهد کرد؟
ما سازمانهای امضاکنندهی این فراخوان اعلام میداریم که، با آگاهی به وظایف خود، داوطلبانه و بدون هرگونه برتریطلبی، تا پایان روز سه شنبه ۲۲ ژانویه وظیفهی تدارک یک نشست اینترنتی را انجام دهیم و، فارغ از گوناگونی در نگرشهای مختلفمان به دموکراسی، به جهانیان بگوید که اگر اپوزیسیون حکومت اسلامی در راستای اهداف و وظایفاش مورد پشتیبانی قرار گیرد، هم اپوزیسیون و هم مردم بجان آمدهی ایران را کمک کردهاند تا خود، و نه قدرتهای خارجی، ریشهی پلید شجرهی این حکومت را از خاک میهناش بر کنند و ایران را به خانوادهی جهان متمدن برگردانند و منطقه را آرام و مرفه سازند.
تا کنون گفته شده که سازمانها و شخصیتهای اپوزیسیون بهتر است همکاریهای مقطعی و موردی با یکدیگر کرده و همکاریهای گستردهتر را به هنگام مناسبتری واگذار کنند. بسیار خوب، اکنون فرصت یک کار موردی و مقطعی تاریخی- که میتواند زمینهساز همکاریهای بلندتر نیز باشد و کشور را از خطر جنگ احتمالی برهاند- فراز آمده است و هنگام آن رسیده که سازمانها و شخصیتهای اپوزیسیون موقعیتشناسی و میهندوستی خود را به راستی نمایان کنند.
خواستاران مشارکت در این اقدام خطیر میتوانند با استفاده از آدرس ایمیل زیر حضور خود در جلسه روز سهشنبه آینده را اعلام بدارند تا آدرس اینترنتی نشست تدارکاتی برایشان ارسال شود. [email protected]
ما از رسانههای اپوزیسیون نیز توقع داریم تا با حمایت از این پیشنهاد گزارش روزانه پیشرفت کارها را تقدیم ملت ایران کنند.
هموطنان، خطر واقعی و نزدیک است. بگذاریم در مرگ حکومت اسلامی شادمانه پایکوبی کنیم نه اینکه بر ویرانههای کشورمان به سوگواری بنشینیم!
حزب مشروطه ایران (لیبرال – دموکرات)
حزب سکولار دموکرات ایرانیان
شورای مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران
in sazemanha ta diroz koja bodan
شاهـزاده رضا پهـلوى ۴٠ ساله که به اتحاد و هـمکارى مخالفین سیاسى تاکید فرموده اند
ولى کو گوش شنوا
وقتى که مخالفین سیاسى نتوانند بعد از ۴٠ سال با یکدیگر هـمکارى بکنند (اتحاد نه ) و براى اینده ایران طرح و برنامه ندارند ویا نمى توانند
جاى شگفتى نیست که کشورهـاى خارجى تصمیم بگیرند وباید هـم تصمیم بگیرند