مجید محمدی – در سه سال گذشته مد روز بوده که افراد برای اثبات نخبه و روشنفکر و جدی و مهم بودن خود به ترامپ حمله کنند. چپها و اسلامگرایان در این میان گوی رقابت را از همه برده‌اند. در موضع‌گیری، بیانیه یا نوشته‌ای از آنها نیست که لگدی به ترامپ نزده باشند. چرا این گروه‌ها تا این حد از ترامپ متنفر هستند که حاضرند تحت لوای خامنه‌ای با وی به جنگ بروند؟ آیا به علت سوابق استفاده‌ی وی از خدمات کارگران جنسی است؟ آیا نوع ادبیات وی آنها را آزار می‌دهد؟ آیا به خاطر دروغگویی و کاسبکار بودن وی است؟ یا محدود بودن واژگان و کم‌سوادی و اشتباهات تایپی وی مایه‌ی این حملات است؟ شاید هم ناشی از عدم حمله‌ی وی به دیکتاتورهایی مثل پوتین یا عدم دفاع وی از حقوق بشر و حقوق اقلیت‌هاست؟ پاسخ این است که نه: خود چپها و اسلامگرایان در واژگان محدود، دروغگویی، بددهنی، «خانم‌بازی»، کاسبکاری (به ویژه نوع ایرانی‌اش)، لاس زدن با دیکتاتورها (پوتین، خامنه‌ای، مادورو، کاستروها، و چاوز) و نقض حقوق بشر و حقوق اقلیت‌ها از همه پیشروتر و پیشگام‌تر بوده‌اند. ترامپ در این موضوعات به گرد پای آنها هم نمی‌رسد. آنها اصولا اصلاح طلب و «پیشگام» شدند تا همین کارها را در چارچوب‌های اتو کشیده و شیک انجام دهند.
اگر موارد فوق نیست پس چرا آنها با ترامپ تا این حد مشکل دارند؟ به هفت دلیل روشن و انکارناپذیر اشاره میکنم:
۱)چپها و اسلامگرایان از ابتدا گفتند که ترامپ جنگ‌طلب است و او همه‌ی آنها را سکه‌ی یک پول کرده. ترامپ اما نشان داده که یک رئیس جمهور جمهوریخواه و محافظه‌کار میتواند کاملا با جنگ و مداخله‌جویی مخالف باشد. اتفاقا پس از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه این چپهای آمریکایی بودند که یکصدا با این موضوع مخالفت میکردند، همان کسانی که از پایگاه‌های نظامی آمریکا در بیش از ۱۰۰ کشور و بودجه‌ی ۷۰۰ میلیارد دلاری ارتش آمریکا همیشه شکایت داشته‌اند؛ صلح‌طلبی چپها و اسلامگرایان در دوران ترامپ به یک لطیفه تبدیل شده است.
۲)مخالفان ترامپ از ابتدا می‌گفتند که پشت پرده‌‌ی ترامپ و تیمش خبرهایی هست که مردم نمی‌دانند. اما او با حفظ حساب توئیتری‌اش شفاف‌ترین رئیس جمهور آمریکا در بیان تصمیم‌ها و سیاست‌هایش بوده است. آب‌زیرکاهی «سلطان اوباما» در مقایسه با ترامپ است که امروز شهره‌ی عام و خاص شده است. ترامپ مذاکرات خصوصی خود و همکارانش را با اردوغان آشکارا به اطلاع عموم می‌رساند اما ما هنوز نمی‌دانیم سلطان اوباما در نامه‌های فدایت شوم‌اش برای خامنه‌ای چه نوشته است؛ کل داستان تبانی ترامپ با روسیه محصول سیاستمداران و رسانه‌های چپگرایی است که نمی‌توانند شکست خود در انتخابات ۲۰۱۶ را هضم کنند: چون از ترامپ بدون تجربه‌ی سیاسی شکست خورده‌اند بنابراین پای دولت خارجی در میان است.
۳)چپها و اسلامگرایان بیش از شش دهه است که سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را به نفت ربط میدهند. اما ترامپ نشان داده که هیچ خط و ربطی با شرکت‌های نفتی ندارد. جرج دبلیو بوش که امروز محبوب چپهای آمریکایی شده (تا به ترامپ نشان دهند تا چه حد از وی متنفر هستند) با راه‌اندازی جنگی بی‌حاصل در عراق قیمت نفت را به بشکه‌ای ۱۴۰ دلار رساند تا شرکت‌های نفتی در طول یک دهه صدها میلیارد دلار به جیب بزنند (از جمله خانواده‌ی بوش و دیک چنی و کاندولیزا رایس) اما ترامپ همه فشارش را بر رهبران سعودی گذاشته تا قیمت نفت را بالا نبرند و مردم کشورهای غربی هرگاه به پمپ بنزین می‌روند نفسی راحت بکشند. نفتی که با چند دلار هزینه از چاه‌های عربستان سعودی و ایران و لیبی با تکنولوژی غربی استخراج میشود نباید به قیمت بشکه‌ای ۱۴۰ دلار فروخته شود تا بعد بن لادن و قاسم سلیمانی و ابوبکر بغدادی و ملاعمر و قذافی آنها را به گلوله و بسیجی و داعشی و مسجد و طلبه تبدیل کنند.
۴)چپها و اسلامگرایان اصلاح‌طلب و اصولگرا برای درست کردن لولو از ترامپ می‌گفتند که ترامپ دشمن آزادی و دمکراسی است اما در دو سال گذشته رسانه‌های ایالات متحده بیش از دوران اوباما (که در برابر دولت وی خفه بودند) دارند به وظایف خود عمل میکنند و حتی با گزارش‌های یک‌طرفه، خبرسازی، و دروغگویی فراتر از حد وظایف خود می‌روند و نهادهای دمکراتیک در ایالات متحده قدرتمندتر از گذشته دارند به فعالیت خود می‌پردازند. البته ترامپ و هوادارانش نیز از همین موهبت استفاده کرده و ریاکاری و دروغگویی رسانه‌های چپگرا (سی‌ان‌ان، ام‌اس‌ان‌بی‌سی، و تقریبا همه‌ی شبکه‌های عمومی‌و روزنامه‌ها) را به اطلاع عموم می‌رسانند. آزادی به معنای صدای بلند یک طرف و خفه شدن طرف دیگر نیست.
۵)چپها و اسلامگرایان که امروز کاملا متحد شده‌اند بیش از همه چیز دشمن آزادی بیان و مذهب و رسانه‌ها هستند و این دشمنی را با عباراتی مثل:
الف: سیاست هویتی (اقلیت‌ها برابرترند، اروپایی‌تبارها طبقه‌ی ممتازه‌اند)
ب: پاکیزگی سیاسی («مواظب باشید با آزادی بیان احساسات طرف مقابل را جریحه‌دار نکنید»)
پ: قد و قامت ریاست جمهوری («هر که را ما نپسندیم و مردم به او رای دهند در این قد و قامت نیست: دمکراسی یعنی نامزد ما انتخاب شود»)
ت: پیشینه‌ی استعماری (نسبت دادن هر گونه قانون و سیاست تضمین کننده‌ی آزادیها و حقوق فردی نامقبول خود به استعمار و امپریالیسم)
توجیه میکنند. آنها میگویند ترامپ رئیس جمهور است و رئیس جمهور فقط باید فحش بخورد و جواب ندهد. از همین رو مدام به استفاده‌ی او از توئیتر حمله میکنند. دروغین خواندن گزارش‌های دروغین رسانه‌های چپ در آمریکا نه تنها مخالفت با آزادی رسانه‌ها نیست بلکه عین آزادی رسانه‌هاست. ترامپ هیچ حقی از رسانه‌ها را نقض نکرده اما مخالفان وی تنفر بیشتری نسبت به وی در برابر خامنه‌ای و پوتین و کاسترو ابراز می‌دارند. عدم نقض حقوق رسانه‌ها و آزادی بیان توسط ترامپ ادعاهای چپگرایان را بی‌معنا و بی‌حاصل نشان داده است.
۶)چپها و اسلامگرایان که حدود صد سال است ادعای دفاع از حقوق محرومان و مستضعفان را داشته‌اند با اقدامات ترامپ که همه به نفع این طبقه بوده حیرت‌زده و خلع سلاح شده‌اند. محرومان بیش از چک‌های دولتی به شغل نیاز دارند و آمریکا در سال ۲۰۱۸ بالاترین نرخ‌های اشتغال را در پنجاه سال اخیر تجربه میکند. شیفتگان چاوز و مادورو و خشنودسازان خامنه‌ای و خمینی امروز باید در برابر شرایط خطیر ونزوئلا و ورشکستگی اقتصادی ایران پاسخگو باشند. چپ‌هایی که گلوی خود را علیه جهانگرایی پاره میکردند (لات‌بازی‌های چپ بین‌المللی علیه جهانگرایی در سیاتل سال ۱۹۹۹ یادتان هست؟) امروز سیاست‌های ترامپ علیه آن را نژادپرستانه می‌خوانند.
این از غرایب روزگار است که سیاست‌های رئیس جمهوری که از نگاه چپ فردی متقلب و حامی ثروتمندان (یک درصدی‌ها) است بیش از سیاست‌های اوباما یا کارتر به نفع طبقه‌ی کارگر و افراد کم‌درآمد از جمله اقلیت‌ها بوده. چپها و اسلامگرایان طبعا از این نتیجه راضی نیستند.
۷)نمونه‌ای از سیاستمداران چپ و اسلامگرا سراغ نداریم که به وعده‌های انتخاباتی‌شان کاملا عمل کرده باشند یا روی آنها پافشاری کنند (نمونه: اوباما گفت گوانتانامو را می‌بندد و این زندان هنوز باز است) اما ترامپ در دو سال گذشته چنین کرده است. عمل به وعده‌های انتخاباتی که طبعا یک ارزش اخلاقی و سیاسی است به ترامپ که می‌رسد به یک ضدارزش از نگاه چپها و اسلامگرایان تبدیل میشود.
البته تنفر از ترامپ دلایل عمومی‌ای نیز دارد که شامل همه‌ی مقامات آمریکایی در هر دوره‌ای میشود: تنفر از نظام سرمایه‌داری غیررانتی، اسرائیل، تمدن غربی، آزادی بیان و رسانه‌ها و مذهب، تجارت آزاد، مسئولیت فردی، دمکراسی غیرخلقی و غیراستصوابی و تقدم شایسته‌سالاری بر قبیله‌سالاری یا ایدئولوژی‌سالاری. اینها مشترکات بارز چپ و اسلامگرایی از هر نحله و فرقه‌ای است.
با کارنامه‌ای که دولت ترامپ در پیش چشمان ما گذاشته امروز مشخص است که لگد زدن چپها و اسلامگرایان در نوشته‌ها و مواضع‌شان به ترامپ برای رضای خدا و خلق و دانش نیست بلکه برای سر پا نگاه داشتن دایناسورهایی از جنس روحانیت شیعه و میراثخواران استالین و لنین است که در زبان آنها تجسد و تجسم می‌یابد. همین چپها و اسلامگرایان اقتدارگرا، تکنوکرات و اصلاح‌طلب متاسفانه اکثر موقعیت‌های ویراستاری و اجرایی و مهمانان رسانه‌های فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان را اشغال کرده‌اند. مدیران بی‌بی‌سی فارسی و رادیو فردا و صدای آمریکا مانند دیگر رسانه‌های دولتی در کشورهای غربی در مجال دادن به متنفران ترامپ و کنار گذاشتن کسانی که آنها تصور میکنند با مواضع ترامپ موافق هستند در واقع تلاش میکنند اولا مشاغل دولتی خود را به هر قیمت (از جمله نادیده گرفتن اقتضائات حرفه‌ای خود در حفظ توازن و انصاف و تقدم دادن به واقعیات در برابر حدس و گمان) حفظ کنند و ثانیا ایرانیان و غیرایرانیان را در چارچوب گفتمانی چپ و اسلامگرا که یک صد سال است آنها را در فلاکت و نکبت نگاه داشته متوقف سازند تا توجیه کافی برای مبارزه با سرمایه‌داری و فردیت‌گرایی و آزادی داشته باشند.
برایم سخت بود در جوابت نوشتن.
هنر من جنگیدن نیست.
ساعت ها فکرم مشغول بود.
چه کسى است؟
استاد محمدى؟
از گردانندگان سایت؟
نقد براى یک فیلم، به اندازه روزها، براى یک کتاب، کتاب ها و براى یک مقاله، مقاله ها است.
من فقط خواستم، به اندازه خودم کمکى باشم.
کمکى براى دردهاى سخت درمان ما.
راستى یک مقاله ام در بخش تریبون آزاد نشر شد.
برو زیرش هر چه دلت مى خواهد بنویس.
جای حیرت است: مردمی که از لحاظ سطح تفکر و دانش اجتماعی در دوران قبل از انقلاب صنعتی زیست میکنند، در مورد یک فرد که از هر نظر بمراتب درو تر و غیر قابل درک برای هاضمه ٔ فکری آنهاست، اینچنین آسیب شناسی کارشناسانه میکنند و از سویی توانایی ادارهٔ کشور و محلهٔ یا حتی خیابان ِ خودشان را هم ندارند.
با سپاس بسیار از آقای محمدی و مقاله های همیشه موشکافانه و روشنگرانه شان و نیز از جناب پویا با نظراتی متفکرانه
نازنین شما که کامنت هایتان طولانی تر از خود مقاله شد! خواندم که کیهان لندن آدرس داد که شما دیدگاه اتان را بفرستید و در صورت مقبولیت آنرا نشر خواهند داد، اما شما مرتب با تحلیل های آبدوغ خیاری اتان همه صفحه را بیهود اشغال می کنید، اگر سخنی برای گفتن دارید همان یک کامنت کافی است!
به جناب سیامک ماسالی
اگر چه انتقاد شما از گذشته دکتر محمدی بجا میتواند باشد، ولی تحول فکری و گسست ایشان از اسلامگرایی به نظر من بیشتر ارزش دارد. به همان کسانی که نام بردید بنگرید و ببینید که چگونه هنوز در لجنزار اسلام غوطه می‌خورند.جدایی دکتر محمدی از این قوم بزرگترین ارزش را دارد و باعث امیدواری است.، چون به تجربه پشت کردن به سیستم فکری و اعتقادی اسلامی شهامت، قدرت و درایت شگرفی طلب میکند. کار هر کس نیست!
من هم با همه نظرات ایشان همیشه موافق نیستم ولی میدانم که ایشان خیلی دقیق و هوشمندانه بررسی و کاوش میکنند و بیطرف هستند.
۴
زمان مى گذرد و انسان ها با بار تجربه و علم آموخته مى شوند.
تغییر مثبت خوب است.
من بسیار خوشحالم که آقاى محمدى درست تر مى اندیشند.
البته نظر من است که ایشان بار تعصب اندکى که دارند و مخالفین ایشان بسیار بیشتر از ایشان دارند را بهتر است کنار بگذارند.
ما امروز مجهز به علمى هستیم که توانا براى توضیح پدیده هاى اجتماعى و سیاسى است.
٣
عدم اقبال روشنفکران به شاهنشاه فقید، نیرویى را که بسیار براى تحول اجتماعى نیاز بود و شاهنشاه فقید علاقمند به بکارگیرى این نیروها بود و مورد خلیل ملکى موید این رفتار شاهنشاه فقید است، از دسترس وى دور ماند و جایش را مشتى فرصت طلب گرفتند. فرصت طلبانى که در حین انقلاب و قبل از انقلاب به جمع خمینى پیوستند. در یکى از شهرهاى کوچک من شاهد بودم که کل حزب رستاخیز به جمع خمینى ها پیوست.
٢
مردم فقط نیازمند آزادى هاى اجتماعى و اقتصادى هستند و این دو نیازمندى آنان را تامین مى کند ولى آزادى هاى سیاسى سیستم کنترل این نیازمندى هاست.
درست است که شاهنشاه فقید سیستم کنترلى اجتماعى را حذف کرده بود ولى در این دو زمینه حتى بسیار عالى تر از سطح جامعه کار مى کرد.
درک این پدیده حتى در میان نزدیک ترین افراد شاه فقید مشکل بود و بعد از انقلاب بسیارى از آنان دچار تردید شدند.
هنوز هم بسیارى از روشنفکران از درک این پدیده ها عاجزند.
نیاز است در این موارد بسیار نوشته شود و بخصوص براى ویژه هاى سیاسى ایران.
١
من هم در نو جوانى مخالف شاهنشاه فقید و کبیر ایران بودم.
دو عامل موجب مخالفت با شاهنشاه فقید بوده و هست:
ریز نگرى
درک غیر علمى از تحولات اجتماعى
با ریز نگرى مى توان نقاط ضعف بسیارى را براى هر پدیده اجتماعى جست. در ریز نگرى حتى انسان ها ضعف هاى خود را نمى بینند ولى ضعف هاى دیگران را مى بینند و بزرگ نمایى مى کنند.
با درک غیر علمى مهمترین نیازمندى هاى به بى اهمیت ترین نیازمندى ها بدل مى شود و بالعکس.
در دوران شاه فقید روشنفکران دیکتاتورى سیاسى شاه را مى دیدند ولى دیکتاتورى همه جانبه سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى خود را نمى دیدند. شاه در زمینه هاى فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى آزاد منش بود.
گر حکم شود که مست گیرند… در شهر هر آنچه هست گیرند ( پ. اعتصامی)
البته که مجید محمدی خود بهتر می توانند از خود دفاع کنند ویا نکنند. اما منظور من آنست که خمینی بر گرده ” روشنفکران! ” و توده ناآگاه ایرانی سوار شد، تا این فاجغه شوم اتفاق افتد. همه اشتباه کردن! اماا بقول خیام:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!…آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی…پس فرق میان مـــــــن و تـــــــــــو چیست بگو!
بهر روی اکنون دشمنی با ترامپ، بیشتر از سوی پس مانده های چپولهای وطن فروش و ملایان سر بر فاسق هستند وگرنه بگور پدر ترامپ، ترامپ و کارتر و…
ممنون از تحلیل درست و دقیق شما. امیدوارم لااقل در کشورهای دموکراتیک رسانه های دروغ گو با شیوه های قانونی (مانند شکایت از آنها و دادگاهی شدن) مجبور شوند که ادعاهای واهی خودرا ثابت کنند یا به جریمه های سنگین محکوم شوند تا اینکه درس بگیرند و بفهمند در دروغ گفتن ها و تهمت زدن هایشان به شخصیت های بزرگ تجدیدنظر کنند.
مجید محمدی یادش رفته که در انقلاب فرهنگی عضو انجمن اسلامی دانشگاه شیراز بود و ایشان بودند که با نبوی ,کدیور ,مهاجرانی , علوی تبار آزادی را تمرین میکردند و ا دنشجویان مخالف را از دانشگاه بیرون کردند و با چماق آزادی به ندای آقا لبیک گفتند .و تکمیل رشته حقوق به حوزه جهالت علمیه قم رفتند تا بعد بتواند وکیل مدافع ترامپ بشوند چه روزگار عجیبی است؟این ترامپ از نگا ه مجید محمدی حتا یک اشتباه ندراد .
جناب محمدی گرامی در پاسخ به یک نظر دهنده نوشته است که بعقیدهٔ ایشان «فرهنگ » هم باید به بخش خصوصی سپرده شود. معلوم نیست منظورایشان از فرهنگ وبخش خصوصی چیست. فرهنگ یک امر عمومی است وسپردن آن به «بخش خصوصی » یعنی بدست تجار چه مزیتی دارد.
کابری یا کابرانی با نام ” ناشناس ” اینجا نظر می دهند و آنهم با نظریان منتاقض با یکدیگر! امکان پاسخگویی و دیالوگ با آنها بسیار مشگل است. خواشمنداست ار وی یا آنها بخواهید که اقلا خودشان نام ناشناس را شماره گذاری کند…ناشناس ۱ و…در غیر اینصورت کامنت های آنان را انتشار ندهید. ممنون
چه فرقی برای دیگر ملت‌ها داره که رئیس جمهور فلان کشور خوبه یا بد هر چی هستن برای خودشون خوبه. ولی من فکر میکنم که آمریکا و ایران به دشمنی یکدیگر شدیداً احتیاج دارند بهمین دلیل ما سرکاریم
عالی , دقیق , عین واقعیت .
نگزارید این فاشیست ها که به کمک متحدین دیکتاتور جانی شما ( مثل عربستان )، طرح های پوتین و سازمانهای تروریستی که دست اموز روسیه بوده و هستند و ژنرال های بی سواد کله خر که عمدتا ژنتیکی با روسیه فاشیست پرور هستند ( مثل السیسی ) با پول سعودی و ملاها بهار عربی را خزان و امریکا ستیزی و اتحاد با پوتین را همه جا چپاندند ،( حتا در عربستان و پاکستان وعراق متحد شما ) امید به دموکراسی لیبرال در جهان سوم به نابودی بکشند و انگشت اتهام را هم چنان به سوی امریکا نشانه روند .
مادورو باید مثل ایوانوویچ که معلوم نیست کجاست سر به نیست شود .
اما اکنون که در ونزوئلا یک خونخوار مارکسیست فاسد نشسته بر سر نیزه روس ( حالا پوتین ملاها را هم دوباره اورد وسط چون هیچ خری روی مادورو ورشکسته شرط نمی بندد) ، در برابر رهبری نیرومند و ضد روسیه ، مردمی بپا خواسته ، گرسنه ، بیمار ، بدون هیچ امید به حیات در دومین کشور نفت خیز جهان ایستاده ، اگر کوتاهی کرده یا به معامله با او و پوتین روی اورید ، دیگر برای امریکا ( دموکرات و جمهوری خواه ) در جهان حیثیتی نمی ماند . مادورو را سرنگون و به جهان سوم در التهاب پیغام دهید که عصر فاشیست های ساخت شوروی به پایان رسیده. نگزارید این فاشیست ها که به کمک متحدین دیکتاتور جانی شما ( مثل عربستان )، طرح های پوتین و سازمانهای تروریستی که دست اموز روسیه بوده و هستند و ژنرال های بی سواد کله خر
پرزیدنت اوباما و پرزیدنت ترامپ عذر و بهانه های بسیار اوردند که اسد را که همه مردم سوریه در بهار عربی بدون دخالت هیچ نیروی خارجی ( ترکیه هم انزمان دوست اسد بود) خواهان رفتن او بودند ، سر نگون نکنند و فریب دروغ بزرگی که پوتین ، اسد ، ملاها درست کردند را خوردند . داعش از زندانیهایی که اسد عمدا ازاد کرد ، بقایای ارتش خونخوار صدام و برخی تروریست های کرد واستقلال طلبان اسیای مرکزی که ۳۰۰ سال علیه روسیه می جنگیدند و پوتین در انها نفوذ کرد و افسار انها را در دست گرفت و به سمت غرب نشانه رفت به وجود امد . انها امدند تا چهره خونخوار کثیفی مثل اسد روسی را ترمیم و موجه کنند و کردند . اما اکنون که در ونزوئلا یک خونخوار مارکسیست فاسد نشسته بر سر نیزه روس
برای آقای مجید محمدی، اگر ممکن است لطفاً توضیح دهید به چه علت یا عللی در جوانی ( در چه سنی؟) با رژیم شاهنشاهی مخالف بوده اید.
من علاقمندم در قالب بررسى هاى گروه ها و احزاب پیش و پس از انقلاب به ارزش ها و ضد ارزش هاى دیدگاهى آنان بپردازم.
بنظرم دوران تعصب گذشته است. ما نیازمندیم با درکى متفاوت در یک جامعه با هم کار کنیم.
لازمه نوشتن این مقاله مقدمه ایست که من آن را بصورت مقاله تحلیلى ارئه داده ام که به بررسى هندسه قدرت هاى اجتماعى و سیاسى مى پردازد.
در صورت چاپ شدن مقاله دوم را خواهم نوشت.
از دکتر محمدی پوزش میخواهم و از کامنتشان حقیقتا سپاسگزارم. من فقط برداشتم را از چند مقاله شما نوشتم که ظاهراً نادرست بوده. وگرنه مقالات شما را همیشه با علاقه زیاد مطالعه میکنم.
سربلند باشید.
تفاله آخوند و چپ در یک چیز مشترکند هر دو مانند انگل رفتار میکنند، انگل های جامعه همیشه بدنبال تخریب آدمهای وطن پرست و موفق هستند، تا وقتی وطن پرست صاحب قدرت است انگل باید بمیرد
۵
منافع ایرانیان است که ملى باشند و در ورطه این بازى دوگانه نیفتند.
آنان باید بیش از هر چیز خود را از درگیرى این دو جناح دور نگه دارند و بدانند که کشورى در مرز نابودى است.
تقدم نجات کشور از این ویرانى هاى اقتصادى و اجتماعى است.
مى توان اثبات کرد با وجود همه اهمیت آزادى هاى سیاسى، آزادى هاى سیاسى سیستم ساز نیستند. این وجهه از آزادى نقش کنترلى دارد و باید به تناسب سیستم ازآن دفاع کرد. این سیستم یعنى ایران در مرز نابودى است، به همت جبهه ملى ها، چپ ها و با کارکرد جمهورى اسلامى.
میدانم تاریخ گذشته را باید ورق زد ولى این افراد نمى گذارند.
۴
این حس منافع مشترک است که جبهه ضدملى را در کنار ارتجاعى ترین نظام ها، ج ا، قرا مى دهد.
جبهه ملى از ریزش طرفدارانش هم به هراس افتاده است و به توجیح هاى غیر اخلاقى براى مخالفت خود از انقلاب سفید پرداخته است.
البته در میان سران جبهه ملى افراد ارزشمندى هستند که راه سیاسى آنان به دلیل ارجحیت آزادى سیاسى بر منافع عادى مردم که آزادى اجتماعى و اقتصادى است، آنان را گیج کرده است و به تصمیمات نادرست اختلاف افکنى در میان مخالفین جمهورى اسلامى هول داده است.
جایگاه جبهه ملى از نظر تاریخى در نقطه مخالف چپ هاست. این چرخش توجیهى جز چرخش جهانى منافع مادى ندارد.
آزادى هاى سیاسى بهانه اى نادانسته و یا دانسته بیش نیست. رویه سیاست همواره در لایه اى از همه همه ها مخفى است.
٣
از این روست که فمنیست ترین چپ ها روسرى بسر به ایران مى روند و موجب تعجب همگان مى شوند.
چپ هیچگاه آزاداندیش نبوده است. دیکتاتور ترین افراد چپ ها هستند.
چپ آزادیخواه است. مى گوید به من آزادى بدهید تا آزادى همه را نابود کنم. من در میان چپ ها زیسته ام. آنان اجازه کوچکترین مخالفتى به شما نمى دهند، در حالیکه هنوز قدرت ندارند.
جالب ترین نکته تهاجم همه جانبه جبهه به اصطلاح ملى و بنظرم ضد ملى و آزادیخواه و نه آزاد اندیش به شاهنشاهى پهلوى همزمان با اوج اعتراضات و نزدیک شدن به سالگرد انقلاب اسلامى است.
این حس
٢
از یک سو حزب دموکرات دنبال منافع بین المللى خود کارگر آمریکایى را له مى کند ولى از مهاجرین دفاع مى کند و در کنار ارتجاعى ترین نظام ها بعنى جمهورى اسلامى مى نشیند و از سویى دیگر راست ترین چپ ها ، آقاى ترامپ، از کارگر آمریکایى دفاع مى کند و در مقابل مهاجرین مى ایستد.
این دوگانگى نتیجه سمت گیرى هاى دوگانه منافع مادى است.
این منافع است که در همه غرب منافع کارگران را با راست ترین جناح ها در یک سو قرار داده است.
اتفاقاً ذهن چپ به دو بخش تقسیم تقسیم شده است.
جایى که در منافع ملى سهیم است در خط راست ترین گروه هاست.
جایى که در منافع بین المللى شریک است در مقابل سرمایه دارى به اصطلاح دموکراتیک است.
از
مقاله در راستاى داده ها در کل درست است.
هوش و ذکاوت و دقت یک نویسنده است که مى تواند چنین از متن پیچیده جامعه داده ها را بیرون بکشد.
با این وجود آقاى ترامپ یک سیاستمدار است که بازى پایین دستى مى کند.
به این معنى که ژست یک رئیس جمهور مقتدر را ندارد.
من نتیجه گیرى مقاله را نمى پسندم.
بنظرم جنگ بین ترامپ و دیگران جنگ منافع است.
جنگ بین منافع سرمایه دارى ملى و سرمایه دارى بین المللى.
از یک سو
از آقای دکتر مجید محمدی درخواست دارم تا در صورت امکان، در ادامه روشنگری های ارزشمند خود در مورد این واپسگرایان و تاریک اندیشان، ریشه های عقیدتی و تئوریک آنان از جمله مارکسیسم فرهنگی و پسامدرنیسم و نسبیت گرایی فرهنگی و همچنین علت مخالفتشان با دستاوردهای عصر روشنگری و ستیز با تمدن غرب و بویژه آمریکا را کالبد شکافی نمایند. به امید روزی که قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که مانیفستی انسان محورانه و جهانشمول است، در همه کشورهای فلاکت زده و عقب مانده بدون کم و کاست سرلوحه حکومتها قرار گیرد.
این ناشناس ها خیلی با حال هستند , آقا یعنی نمیتونی یک اسم الکی ان بالا بذاری ؟؟ خخخخخ مثل معرفی کردن افراد اختلاس کار در جمهوری اسلامی که مینویسه : امروز م-ر که از بانک ج به کمک س -الف وام بدون پشتوانه گرفته بود همراه د-ن دستگیر شدند . حالا ناشناس ۱ یا ۲ یا ۳ شما وقتی نظرات خود را در چند بخش و تند تند ارسال کنی کامپیوتر کیهان بصورت اتوماتیک مینویسد آهسته تر یعنی کمی صبر کنید پاراگراف بعدی را ارسال و بعد همینطور به ترتیب , ما همین مشکل را داشتیم ولی کیهان مقصر نیست عجول بودن ما تقصیر کار است
ادامه،
اکنون که دکتر محمدی و معدودی دیگر از فرهیختگان ایرانی در کنار اندیشمندانی چون جردن پیترسون، ریچارد داوکینگز، آیان هرسی علی، دانیل دنت و سام هریس به روشنگری درباره این اتحاد شوم برخاسته اند، بر فعالان سیاسی و فرهنگی است که با این عناصر تاریک اندیش و واپسگرا به مبارزه برخیزند. دشمنان مردم فقط پایوران و سرکوبگران نظام نیستند، بلکه ایدئولوگهای نابکار و اینتلیجنسیای فاسد و شارلاتانهای بی شرم و روشنفکران دینی و چپ هم در این نکبت و فلاکت و تبهکاری و فساد سهیم هستند.
ادامه،
و در تلاش است تا انسانهای فلاکت زده تا ابد در زندانهای نظم کهن گرفتار و در لجنزار فرهنگی خود غوطه ور شوند. این ائتلاف چرکین با هر نیرو و تفکر و جنبشی که به دنبال نیکبختی و پیشرفت انسانها و جوامع غیر غربی و عقب مانده است به جهادی کثیف بر می خیزد. دهه ها پیش از اینکه اسرار این نیروی واپسگرا و تاریک اندیش برملا شود، این پهلوی دوم بود که با بینشی اندیشمندانه از آن به عنوان اتحاد نامقدس ارتجاع سرخ و سیاه نام برد، اما گوش شنوایی نبود.
آقای دکتر مجید محمدی به درستی در مورد ائتلاف چپها و اسلامیستها با محوریت تنفر از ترامپ که نمادی از جهان آزاد و مدرن در مقابل جهان واپسگرا و اقتدارگرا است، روشنگری نموده اند. معاشقه و ائتلاف چپها و اسلامگرایان ریشه های عمیق ایدئولوژیک دارد و ترامپ ستیزی فقط یکی از عوارض آن است. این معاشقه بر اساس مارکسیسم فرهنگی، پسامدرنیسم، نسبیت گرایی فرهنگی، چندفرهنگ گرایی، اقتدارگرایی، جمع گرایی، واپسگرایی، انزواطلبی، یهود ستیزی، هویت طلبی و نزاکت سیاسی استوار گشته و اعتقادی به جهانشمولی حقوق بشر و آزادی، اخلاق سیاسی، فردگرایی، انسان محوری، جهانگرایی، سکولاریسم، خردگرایی و دموکراسی ندارد
من اعتقاد ندارم که نویسنده باید به نظرات پاسخ دهد (افراد نظر می دهند و خوانندگان داوری می کنند) اما برخی مطالب خلاف واقع است و باید روشنگری کرد. دوستی تحت عنوان “خودم” فرموده اند که من به شاه فحش داده ام. چنین چیزی واقعیت ندارد. من در جوانی با رژیم شاهنشاهی مخالف بودم اما به افراد فحش نداده ام. همیشه با تمرکز قدرت در یک فرد یا گروه مخالف بوده ام. در یک دهه اخیر هم بدینجا رسیده ام که باید از دعوای میان جمهوری و پادشاهی فراتر رویم و بر سقوط رژیم نکبت تمرکز کنیم. محتوای رژیم آینده (مثل تضمین حقوق و آزادیها، جدایی دین و دولت، دولت مرکزی کوچک، همپیمانی با غرب و اسرائیل، خصوصی شدن فرهنگ و رسانه ها) اهمیتی بسیار فراتر از اسم رژیم دارد.
اروپائیها با تمام توان خود ترامپ را میکوبند چون ترامپ راه های درآمد آنها را تنگتر کرده. بطور مثال در روابط بازرگانی آمریکا با آلمان در سال ۲۰۱۷ عدم تعادل ۸۰ میلیارد دلاری بنفع آلمان وجود داشته وپرزیدنت ترامپ منطقی نمیداند که دولت آمریکا در همان سال حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلاراز جیب مالیات دهندگان امریکائی برای تشکیلات نظامی دفاع اروپا ; (پیمان آتلانتیک شمالی) ، دردرجهٔ اول آلمان ، در پیمان ناتوخرج کند.
جناب دکتر محمدی، شما که این‌همه به دمکراسی اعتقاد دارید، چرا حاضر نیستید که بپذیرید، که ایرانیان شیعه و آخوند دوست هستند و از بوی تعفن اسلام زندهاند.
مگر امام زاده ها مشتری ندارند؟
مگر امام رضا میلیونها زوار در سال ندارد؟
مگر ایرانیان در خارج سفره ابوالفضل یا عاشورا ندارند؟
اسلام یک سیستم فاشیستی تمام عیار را در ایران مستقر کرده و ظاهراً مردم هم همان را میخواهند .
ج ا ، روحانی و خامنه‌ای واقعا چند مخالف فعال در ایران دار ند؟
چند نفر از دختران خ انقلاب حمایت کردند؟
در نشریات خارج بیشتر به شاه فحش میدهند یا خمینی و روحانی؟ (حتی خود شماا
آیا مخالفان واقعی واقعا یک اقلیت کوچک نیستند؟
۲- جوامعی که زندگی شان و اندیشه شان بر مبنای پست ترین افکار باشد مسلماً در ظلمت و تاریکی زندگی خواهند کرد. و جوامعی که در جهل و تاریکی عمیق زندگی میکنند براحتی طعمه جوامع پیشرفته و سلطه گر میشوند و دارو ندارشان غارت میشود و تحت کنترول آنان قرار خواهند گرفت که مبادا آگاهی شان رشد کند.ذهن بسیار محدودی که عظمت جهان را در جنت ودوزخ وزنان عریان الله صحرای مدینه میبیند چنین ذهنی میتواند خطری بزرگ علیه تکامل آگاهی بشر شود.
۱- ایرانیان حدود ۱۴۰۰ سال است که گرفتار افکار ضد تکامل و باورهای بسیار پست بیابانگردهای غیر متمدن و متجاوز به سرزمین شان شده اند.باورهایی آنچنان حقیرکه ذهن مردم هر جامعه ای را آلوده کرد آن جامعه را به سقوط و تباهی کشانده است.٭سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جا سوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و… آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند٭ (ازصادق هدایت).توجه کنید که هدایت بیش از صد سال قبل چنین نوشته است و با وضعیت ایران امروز تحت سلطه اسلامگرایان تبهکار مقایسه کنید.درک این مسایل بسیار ساده است و به تحلیل های پیچیده آکادمیکی نیازی نیست.
مسئولان سایت کیهان
داستان این »خیلی تند تند نظر می دهید کمی ارام تر« چیست؟؟؟
والا من بعد از یک ماه است که نظر می دهم.
چپ، بویژه چپ اروپایی بدلیل پیشرفتهای تکنولوژیک دهه های اخیر اساسا پایگاه خود را از دست داده است. با اتوماسیون دیگر پرولتاریایی باقی نمانده که او نمایندگی اش کند. پرولتاریای رباتیک هم که نماینده نمی خواهد. بنابراین با اتحاد با مسلمین اقدام به وارد کردن طبقه مورد نیازش کرده است. مستضعفین عراقی، سوری، افغانی، ایرانی، مراکشی… جای خالی پرولتاریا را هنگام انتخابات اروپایی برایش پر می کنند. بازی برد-برد هم هست. هم مستضعفین از زندگی مقبولی برخوردار می شوند و هم چپ از مرگ حتمی سیاسی می گریزد.
درود بر شما اقای محمدی. من در توان خود مقاله شما را در تلگرام فیسبوک و … انتشار می دهم. ما نیز باید در حد و توان خود به چپگرایان بی وطن ضربه بزنیم.
الان حدود یک سال است که در خانه ما رسانه بی بی سی حذف شده است.
چرا ترامپی که سیاستش نزدیکی با روسیت رو میکوبن؟مثلا اوباما زمانی که کاخ سفید رو ترک میکرد دیپلوماتای روسی رو اخراج میکنه؟ترامپی که میگه باید از خاورمیانه برویم ترامپی که میگه جنگ عراق و افغانستان هیچ سودی نداشته چرا ازش متنفرند؟چیزی که ترامپو بالا آورد نداشتن پیشینه سیاسی بود ان بابا تاجر و بساز بفروش بوده نه ساختمانی ازش خراب شده نه چیزی فقط زنباز بوده و یکمم بد دهن که خصوصیات اکثر مردای امریکایی هست…اما ابوامایی که باعث این همه جنگ در یمن سوریه شده نیروهایش رو از عراق خارج میکنه…همش واسه اینه که نارضایتی چپ سازه
پیام به شاهزاده رضا پهلوی گرامی،
چپها و اسلامگرایان در حال چپ کردن وغرق شدنند، طبیعی است که بهر چیزی چنگ بزنند، امّا چاره چیست؟
۱ ـ باید قدرت مردم را در برابر حاکمیت فرقه تبهکار افزایش داد،
۲ ـ باید ابهام و دغدغه مردم را که بعد از فروپاشی چه رخ خواهد داد را بر طرف کرد تا مردم وارد عمل شوند،
۳ ـ مردم ایران دخالت دین را در حکومت نمی خواهند، لذا جایگزین منطقی یک نظام سکولار دموکراسی است.
۴ ـ ۵۰ نفر کاردان ورزیده ، ایراندوست و آزادی خواه را از تمام نیروهای ملی دعوت به برنامه ریزی برای آینده ایران کنید؛ مردم حرکت خواهند کرد.
ادعاهای فاقد استناد و غلط:
نویسنده :
۱- اتفاقا پس از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه این چپهای آمریکایی بودند که یکصدا با این موضوع مخالفت میکردند.
نقد:
لطفا یک مورد را مثال بزنید! مخالفان جان بولتون و پمپئو بودند!
۲- او با حفظ حساب توئیتری‌اش شفاف‌ترین رئیس جمهور آمریکا در بیان تصمیم‌ها و سیاست‌هایش بوده است.
نقد: تصور اینکه ترامپ همه سیاست هایش را در توئیتر بگوید، خام است.
۳- چپها و اسلامگرایان بیش از شش دهه است که سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را به نفت ربط میدهند.
نقد: الان سیاست آمریکا در خاورمیانه و ونزوئلا ربطی به نفت ارزان یا گران ندارد؟
و ادامه!
اگر هدف حمایت از آقای ترامپ بود، طوری حمایت کند که خواننده احساس حماقت نکند
مطلب بسیار عالی بود.
++++
لطفا بیشتر در این باره بنویسید.
اشتباه اکثریت اینست که چپ به ویژه چپ ایرانی را از مسلمانان جدا میدانند اینها هر دو بازوی یک خرافات هستند و همیشه از هم ا رتزاق میکنند به ویژه در مورد خرافات و مردم را گول زدن همدست و هم فکر هم هستند و بیشتر در مورد شایعات و دروغ همکار یکدیگر هستند
من یک موی گندیده ی «جان لاک» را با هزاران «کارل مارکس» عوض نمی کنم. نظام سرمایه داری را با تمام معایبش می پذیرم چون معتقدم اصلاح پذیر است اما زیر یوغ نظام های مارکیستی نمیروم چون اصلاح پذیر نیست.
خود مارکسیست ها هم جرأت ندارن توی کشورهای چپی زندگی کنند، چون همه چیز را کورکورانه پذیرفتند و حالا نه راه پس دارند و نه راه پیش! شرافتِ «اقرار به اشتباه» هم ندارند. نمونه ی واضحش مجاهدین خلق!
دوم – گروهی که از دست اقا دونالد بسیار ناراحت بوده و به او بد و بیراه میگویند ، افرادی هستند که به (بسیجی های کرواتی ) در داخل کشور معروف میباشند . این جماعت خارج نشین که هر سال چند ماهی را در داخل تشریف داشته و برای معامله و انجام ماموریت های خود برای این حکومت به خارج از کشور در رفت و امد هستند هم از ترامپ بشدت عصبانی بوده و به او بد و بیراه میگویند .حال این جماعت هم خراب است.
این روزهای کوتوله سیاسی وزارت خارجه و معاون اقای ظریف هم در تکاپو بوده و با دستمال یزدی خود به اتریش برای سامان دادن و برقراری بسته مالی جهت حفظ برجام رفت و امد دارد .
ایا اروپا جرات معامله با اخوندها جهت بر هم زدن محاصره اقتصادی امریکا بر علیه جمهوری اخوندی را دارد ؟
این مخالفت و بد گویی در دو طبقه داخل ایران بیشتر دیده شده و شاخص تر است :
اول – حاکمان جمهوری اخوندی از هر دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب ان که از بابت عدم معامله پنهان ترامپ همچون روسای سابق امریکا با انان بسیار ناراحت و عصبانی هستند . شش ریس جمهور سابق امریکا در دوران انقلاب در ظاهر با ملاها به یکدیگر بد گفته ولی در باطن و پشت صحنه با هم معامله داشته اند . شاید اینبار به این علت وضع تفاوت داشته باشد .
چیزی که بیشتر برای مردم جالب است درخواست ملاقات مستقیم ترامپ از خامنه ای است که از این جهت وجهه مقدس خود ساخته او را خدشه دار میکند ؟!