(+ویدئو) شهروز رشید نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و مترجم صبحگاه امروز، شنبه ۱۳ بهمنماه، در سن ۵۹ سالگی بر اثر بیماری در بیمارستانی در برلین درگذشت.
شهروز رشید نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و مترجم ایرانی ساکن آلمان حدود ساعت ۵ صبحگاه امروز، شنبه ۱۳ بهمن ماه درسن ۵۹ سالگی بر اثر بیماری درگذشت. وی پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان لوزالمعده بر اثر سکته قلبی دو هفته پیش در بیمارستان Sankt Gertrauden بستری شد و به دلیل وخامت بیماری به کما فرو رفت.
حمید نوذری از دوستان شهروز رشید و مسئول کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین دربارهی درگذشت این نویسنده در تبعید به کیهان لندن گفت که «تا دیروز همه ما امیدوار بودیم ولی متاسفانه ساعت ۵ صبح امروز، شهروز درگذشت.»
وی ادامه داد: «شهروز بیمار بود اما آخر هفته گذشته دچار سکته قلبی شد ولی متوجه نمیشود و دیر به پزشک مراجعه میکند. اما پس از اینکه دکتر تشخیص سکته قلبی میدهد در بیمارستان بستری میشود.»
حمید نوذری درباره وضعیت وی در بیمارستان میگوید «تا جایی که اطلاع دارم، به دلیل عفونت ریهها حالش بدتر و قلبش بیش از پیش دچار مشکل میشود بطوری که برای دقایقی تنفساش قطع میشود اما با وارد کردن شوک دوباره به زندگی بازمیگردد. در یکی دو روز گذشته تب و عفونت کمتر شده بود و به همین دلیل ما امیدوار شدیم. اما بدن شهروز به اندازهای ضعیف شده بود که کلیهها و دیگر ارگانهای بدن یکییکی از کار میافتند.»
مراسم بزرگداشت شهروز رشید به زودی در برلین برگزار میشود.
شهروز رشید در سال ۱۳۳۸ در پارسآباد دشت مغان در استان آذربایجان به دنیا آمد و از سال ۱۳۶۳ در آلمان زندگی میکرد. در کارنامهی ادبی او علاوه بر مقالات و ترجمههای فراوان در موضوعات ادبی و فرهنگی، شش مجموعه شعر و کتاب «مرثیهای برای شکسپیر» دیده میشود.
نوشتن
این صفحهی سفید
وسوسهای بینام، بیصفت
گشت و واگشتی میانِ اکراه و اشتیاق.
دستی دیگر مرا به غار و غبارم تنیده
به حصارم افکنده در جایی
صدایی که هی دور میشود با تیک تاک ساعت دیواری
مثل شبی که لمحه به لمحه دور میشود از روز بلند مردادی
این لحظه این اکنون
این سقف و سرپناه
بارشِ زمانهای به چاه افتاده است بر سرابی چشمکزن
از پلههای سردابه که پایین میروی
بوی زمانهای منجمد، مومیایی، ترتیبِ حادثه و تاریخ، آغاز و پایان را به هم میریزد
نه آهی اینجاست نه اندوهی
عصبها در مغاکهایی پنهانی میتپند
ماری از جلد خود بیرون خزیده
جا مانده ذرههای زماناش
در پولکهای غلافاش.
سلام
نام ایشان پرویز رشید فرزند ابوالفضل رشید و دل شاد از روستای جابلو اردبیل . شهروز نام برادر ایشان است . خدایش رحمت کنند .
مغلق اما روان. سهل و ممتنع. خواندنش چقدر بهم چسبید. هر کجا رفتی به یاد ما باش شهروز نازنین. ما اینجا غریبیم. به خدا غریبیم 🙁