زهرا عزیزی – تورم و مشکلات اقتصادی روزافزون در ایران تمام ایرانیان را با مشکلات فراوانی روبرو کرده است. در این میان جامعه معلولین ایران با آسیبی فراتر از دیگر قشرهای مردم مواجه شده. «معلول» یا «کمتوان» به فردی گفته میشود که بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توأم، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارآمدی عمومی وی ایجاد گردد. این ناتوانی میتواند شامل حسی نظیر بینایی یا شنوایی یا معلولیت جسمی و ذهنی بشود. ناتوانی جسمی و ذهنی موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی میشود.
از آنجا که بسیاری از افراد معلول قادر به تامین هزینههای درمانی و رفاهی خود نیستند، لازم است مورد حمایت دولتی قرار بگیرند تا بتوانند از پس مخارج زندگی و درمان خود برآیند. این در حالیست که در ایران بیشتر افراد معلول مجبورند هزینههای سنگین درمانهای خاص همچون گفتاردرمانی، کاردرمانی، فیزیوتراپی، داروهای خاص، و هزینه بستری شدن در بیمارستان را از جیب خودشان بپردازند. از طرف دیگر، با افزایش شدید هزینهها در ایران به دلیل مشکلات سیاسی که جمهوری اسلامی با آمریکا، اروپا و همسایگان ایران رقم زده، هزینه درمان بیماریهای خاص در ایران اوج گرفته، و دولت نیز کمکهزینههای درمانی معلولان و بیمه آنها را قطع کرده است.
به گفته بسیاری از خانوادههای افراد ناتوان ذهنی و جسمی، هزینههای بالای خدمات مورد نیاز این افراد و نبود بیمه و حمایت دولتی باعث شده که بسیاری از خانوادهها دورههای کاردرمانی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی و دارودرمانی فرزندانشان را متوقف کنند؛ یا نتوانند برای مدتی طولانی خدمات پزشکی مورد نیاز آنها را فراهم کنند. به عنوان مثال، وحید کودکی است که به دلیل تشنج در ماههای اولیه زندگی دچار فلج مغزی شده، به همین دلیل هم قادر به راه رفتن و حرف زدن نیست. رضا پدر وحید میگوید او به دلیل بیکاری و عدم درآمد قادر به پرداخت هزینههای درمان فرزند خود نیست؛ و گفتاردرمانها و کاردرمانها هم به دلیل بدهیهایش فرزندش را نمیپذیرند.
رضا میگوید از آنجا که بهزیستی هزینهای برای گفتاردرمانی و کاردرمانی فرزندش پرداخت نمیکند، او مجبور شده این درمانها را متوقف کند. رضا اضافه میکند که برای جراحی زانوهای فرزندش که هزینهاش ۱۵ میلیون بوده مجبور به فروش تاکسیاش شده که تنها وسیله درآمدش بوده؛ بهزیستی هم تنها مبلغ کمی از هزینه عمل را آنهم به صورت وام پرداخت کرده است. چنانکه رضا میگوید، هزینههای داروهای تشنج چندبرابر شده، و بیمه تمام مبلغ آن را پرداخت نمیکند، و حتی بعضی از داروهای خارجی را تحت پوشش قرار نمیدهد. تمام این مسائل زندگی وحید و خانوادهاش را با مشکلات فراوانی روبرو کرده است.
به همین ترتیب، مریم ۳۲ساله که به فلج مغزی مبتلاست میگوید تا کنون هیچگونه خدمات درمانی از جمله کاردرمانی و فیزیوتراپی به صورت رایگان دریافت نکرده. میگوید هروقت به مراکز درمانی مراجعه میکند هزینه ایاب و ذهاب و درمان به عهده خودش بوده. حتی مستمری هم به مریم نمیدهند، و هر وقت درخواست مستمری داده در جواب شنیده که مستمری فقط شامل معلولین شدید میشود. او سال نود وارد دانشگاه شده و از بهزیستی تقاضای کمک هزینه کرده، اما در جواب به او گفتهاند هزینه تحصیل به عهده خودتان است و برای کمک به امثال شما هیچ بودجهای در اختیار ما قرار ندادهاند.
مریم اضافه میکند: «چند ماه پیش هم رفتم تقاضای کار دادم اما باز هم جواب سربالا به من دادند. در مسابقات بینالمللی معلولین هم که انتخاب میشویم تمام هزینه ها را خودمان باید پرداخت کنیم. بهزیستی و دولت هیچ قدم مثبتی برای من معلول برنداشته و هیچ خدماتی چه رفاهی و چه درمانی به من نداده است. من در اتاق اجارهای با کمکهای مردمی زندگی میکنم. تمام معلولین در ایران با مشکلات اقتصادی فروانی روبرو هستند و تبدیل به قشر فراموششده اجتماع شدهاند، در صورتی که معلولین همانند افراد عادی میتوانند نقش مثبتی در جامعه داشته باشند.»
در نهایت، میبینیم که جامعه معلولین در ایران تحت فشارهای اقتصادی شدید قرار دارند، تا جایی که این افراد به دلیل فقر و بیکاری درمانهای خود را متوقف میکنند. بسیاری از این افراد جزو طبقه کمدرآمد جامعه هستند و حتی با دشواری هزینههای خوراک و مسکن خود را تامین میکنند. این افراد از امکانات تحصیلی یا حتی فراگرفتن حرفهای برای آینده خود محروم ماندهاند، و این باعث شده به اصطلاح «سربار» خانواده و جامعه باشند. هر دولتی باید حمایت از این افراد و پرورش دادن آنها را بر عهده بگیرد. با این وجود، در حالی که مردم ایران و بهخصوص جامعه معلولین و بیماران خاص با مشکلات اقتصادی شدید دست و پنجه نرم میکنند، جمهوری اسلامی بخش عظیمی از بودجه مملکت را خرج توسعهطلبی، تروریسم و ماجراجوییهای نظامی در خاورمیانه و جهان میکند.